این داستاننویس که با رمان «آتوننامه» در بخش داستان بزرگسال هجدهمین جشنواره «قلم زرین» برگزیده شده است، در گفتوگو با صلح خبر، درباره وضعیت ادبیات داستانی در سالهای اخیر اظهار کرد: در این زمینه باید به دو نکته دقت کرد؛ نخست اینکه آیا داستان ایرانی کیفیت دارد یا خیر؟ باید بگویم که اتفاقا داستان ایرانی در این سالها رشد خیلی خوبی داشته و از لحاظ کیفی داستانهای خیلی خوب، متنوع و با ایدهها و تکنیکهای مختلفی نوشته شده است. اما نکته دیگر این است که آیا داستان ایرانی به خوبی به مخاطبان معرفی میشود یا خیر؟ باید بگویم خیر. سلسله عوامل متعددی وجود دارد که داستان ایرانی به مخاطب ایرانی خوب معرفی نشود.
او سپس با بررسی عواملی که باعث خوب معرفی نشدن داستان ایرانی میشود گفت: اولین عامل به این برمیگردد که شکل کنونی داستان ایرانی عمر زیادی ندارد. ما از گذشته ادبیات کهن، تعلیمی، عرفانی و ادبیات قصهگویی و … داشتیم، شعرهای شاعران اکثرا روایت داشتند و شاعران از روایتگری در سرودن شعرهایشان استفاده میکردند و در واقع قصه میگفتند که نمونه مشهور آن نظامی گنجوی است.
حاجیعلیان با بیان اینکه روایتگری یکی از عناصر بنیادین ادبیات ایران از گذشته تا به امروز بوده است اظهار کرد: اما این شکل نوین داستان که میتوان گفت به شکل غربی است، از جنبش مشروطه به بعد شکل گرفته، فراز و فرود داشته تا اینکه به اواخر دهه ۹۰ رسیده است، زیبایی و جذابیت روایت دهه به دهه در آن ارتقا دارد و سال به سال بیشتر میشود. اما اولین عاملی که بر معرفی آن تاثیر منفی دارد این است که چون یک هنر غربی است و از ترجمه به آن رسیدهایم، آثار ترجمه همیشه جایگاه ویژهای دارند، البته ترجمهها خیلی هم مفید و کاربردی بودهاند، چون ادبیات نوین را از ترجمه داشتهایم، اما به این واسطه همیشه رویکرد به آثار خارجی در ذهن ما ایرانیها ریشه دارد و الان هم به آن بیشتر پرداخته میشود.
او افزود: برخورد ناشران، فعالان فرهنگی و حتی نویسندگان در حوزه نظارت بر چاپ و نشر باعث تشدید این مسئله میشود، یعنی اینکه میگوییم همه داستانهای ایرانی سانسور میشود و چیزی برای گفتن نمیماند، باعث میشود مخاطب ایرانی نسبت به داستان ایرانی دلسرد شود و بگوید وقتی خودشان میگویند چیزی نمیماند پس هیچ چیز نیست، برویم همان خارجیها را بخوانیم که همه چیز را راحت میگویند.
این داستاننویس همچنین به تاثیر رعایت نکردن کپیرایت بر معرفی نشدن داستان ایرانی اشاره و گفت: چون ما هنوز قوانین کپیرایت را نپذیرفتهایم و محدودیتی در ترجمه و انتشار آثار خارجی نداریم، ناشران کتابی را که در ۱۰ کشور دیگر محبوب شده، منتشر میکنند و مردم هم میخواهند آن را بخوانند تا بدانند این کتاب که اینقدر محبوب شده، چیست. از طرفی داستان ایرانی خیلی ضعیف ترجمه شده و دیگران داستان ایرانی را خیلی کم میشناسند. البته کارهایی که خوب ترجمه شده با اقبال روبهرو شده است، اما در حالت کلی داستان ایرانی را در خارج از کشور خیلی خوب نمیشناسند. در جامعه ایرانی هم به واسطه سلسله عوامل زیادی از جمله مشکلات نشر، مشکلات کاغذ و بروکراسیهایی که وجود دارد، و علاقهمندی کم کمپانیهای نشر به برخورد درست با یک کتاب باعث میشود داستان ایرانی آنطور که شایسته است، خوب به مخاطبان معرفی نشود. البته حالا آنقدر این مسئله قیمت کاغذ تاثیر گذاشته که حتی ناشران بزرگ هم تصمیم گرفتهاند داستان ایرانی چاپ نکنند.
محمداسماعیل حاجیعلیان همچنین با انتقاد از دوری مردم از کتاب گفت: یک مسئله بسیار بزرگ که وجود دارد این است که خیلی وقت است کتاب از سبد خانوادهها حذف شده است. این به سیاستهای مختلفی که درست یا نادرست در زمینه فرهنگی اعمال یا به آنها پرداخته شده، برمیگردد و نتیجه این شده که کتاب خیلی وقت است از سبد خانوار فاصله گرفته است. اخیرا از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس سوالی راجعبه آخرین کتابی که خواندهاند و آخرین فیلمی که دیدهاند، شده بود. وقتی در کمیسیون فرهنگی مجلس که همه سیاستهای فرهنگی به نظر آنها وابسته است، «دوری شدید و کهنگی فضای مطالعه» وجود دارد، در قشر عادی مردم بدتر از این اتفاق میافتد. بزرگترین عاملی که وجود دارد این است که کتاب و کتابخوانی از ارزش و جایگاه خودش دور شده و ما دچار افت و کجروی فرهنگی شدهایم. اگر بخواهیم این موضوع در هر شرایطی اصلاح بشود یا تغییری در آن ایجاد شود، اولین کار این است که همه تلاشمان را بکنیم تا کتاب به خانواده برگردد و در محیطهای خانوادگی معرفی شود و خواندن کتاب و تعریف از آن جای اتفاقات دیگر را بگیرد.
نویسنده «آتوننامه» همچنین درباره این کتاب توضیح داد: «آتوننامه» یک رمان زندگینامه است درباره زندگی یک شخصیت که در فراز و فرودهایی که در خانواده و اجتماع برایش اتفاق میافتد تعیین میشود که در آینده چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. این شخصیت از یک خانواده بزرگ و اصیل است که به فتحعلی شاه بازمیگردد. مواجهه او با این تحول شخصیت در حین جنگ روسها با ایران است. رمان از اینجا آغاز میشود که این جنگ آغاز میشود و علما اعلام جهاد میکنند. یکی از برادران این شخصیت سردار است و نامهای برای پدرش مینویسد و در آن قید میکند که من عار دارم از اینکه برادری دارم که در خانه نشسته و سرزمین ایران دارد از بین میرود. پدر مخالف حضور این برادر است چون میخواهد او درس بخواهد اما به اجبار پای اسماعیل که فرزند کوچک این خانواده است به جنگ باز میشود. این سرآغاز تحول شخصیت اسماعیل است که بعد به یکی از سرداران بزرگ سپاه تبدیل میشود و … .
انتهای پیام