به گزارش صلح خبر، طرح اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، سال ۸۶ به مجلس رفت و تصویب شد؛ طی این قانون قرار بود نقش کنکور در پذیرش دانشجو به تدریج کم و نهایتاً تا سال ۹۰ کنکور حذف شود، اتفاقی که تا امروز محقق نشده و فقط بحث دامنهدار کارشناسان و مسئولان حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی باشد.
در طرح «حذف کنکور» که سال ۸۶ تصویب شد، بنا بر این بود تا سوابق تحصیلی و نمرات نهایی سال آخر متوسطه به مرور درصد قابل توجهی از نمره گزینش دانشجو را به خود اختصاص دهد اما دانش آموزان و خانوادههای آنها که با پدیده جدید و مبهمی روبرو بودند با آن مخالفت کردند و آموزش عالی نیز بر استاندارد نبودن امتحانات نهایی و عدالت محور نبودن آن ایراداتی گرفت، نهایتاً با توجه به اشکالاتی که در این قانون بود، همگان را به این نتیجه رساند که این قانون با این شرایط قابلیت اجرا ندارد. نهایتاً در سال ۹۲ دوباره این قانون بررسی و اصلاح شد اما باز هم این قانون درگیر و دار «نمی توانیمها» و «نمی شودها» گرفتار ماند.
حال که بعد از گذشت ۴۹ دوره برگزاری آزمون سراسری، مسئولان و متولیان به این نتیجه رسیدهاند که این شیوه جذب و پذیرش دانشجو در دانشگاهها علاوه بر آسیبهای روانشناسی و جامعه شناسی که بر جامعه تحمیل میکند، روش مردودی در سیستمهای آموزشی دنیا محسوب میشود. اگرچه این مساله توسط متولیان آموزشی پذیرفته شده و در این راستا پذیرش بیش از ۸۵ درصد رشتههای دانشگاهی بدون آزمون صورت میگیرد، اما گویا تا رسیدن به روش جایگزین مطلوب برای شیوه فعلی پذیرش دانشجو راه زیادی در پیش است به طوری که بسیاری از دانشگاههای عالی حتی یک رشته نیز برای پذیرش بدون آزمون به سازمان سنجش اعلام نکردهاند و برای سال جاری اغلب دانشگاههای دولتی سطح دو و سه و حتی دانشگاه پیام نور و مراکز غیرانتفاعی و … در نیمی از رشتههای موجود، بر اساس سوابق تحصیلی عمل میکنند و همچنان رشتههای پرطرفدار و دانشگاههای پرطرفدار که اساس ایجاد اشکال و تصویب قوانینی چون «حذف کنکور» بودند، همچنان بر اساس کنکور پذیرش میگیرند.
افراد زیادی در دنیا پس از اتمام دوران تحصیل در مدرسه با اهداف مختلفی به دنبال ادامه تحصیل در دانشگاه هستند و معمولاً در همه کشورها برای ورود به دانشگاهها به خصوص دانشگاههای عالی و سطح بالا رقابت وجود دارد. اما این رقابت در کشورهای مختلف از لحاظ سطح و نوع متفاوت است و معمولاً کشورها برای پذیرش افراد در دانشگاهها ساز و کارهای متفاوتی را طراحی کردهاند تا ضمن استفاده بهینه از امکانات و همچنین حفظ سطح کیفی آموزش، افراد را بر اساس توانمندی و استعداد پذیرش کنند. این ساز و کار؛ سالهای که سال است در ایران بر اساس برگزاری یک آزمون سراسری تحت عنوان “کنکور” اجرایی میشود.
خبرگزاری دانشجویان ایران (صلح خبر) در میزگردی با حضور معاونین آموزشی ۴ دانشگاه عالی کشور (شامل دانشگاههای تهران، خواجه نصیر، علامه طباطبایی و خوارزمی) سعی کرد تا از زوایای مختلف “بودن یا نبودن کنکور” را مورد بررسی کارشناسی قرار دهد.
تلاش دانشگاهها برای پذیرش دانشجویان کیفی
در ابتدای این نشست دکتر حسین حسینی معاون آموزشی دانشگاه تهران به بررسی اهمیت کنکور و باید و نبایدهای مربوط به حذف آن اشاره کرد و گفت: در حال حاضر کنکور در کشورمان در سه سطح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری برگزار میشود اما از منظر ما دانشگاهیان و برخی دست اندرکاران موضوع حذف و عدم حذف آن ممکن است، متفاوت باشد.
وی ادامه داد: دانشگاههای ما با برگزاری کنکور دنبال پذیرشهای کیفی هستند یعنی هر اقدامی که این پذیرش با کیفیت را برای ما تضمین کند ما به آن سمت تمایل داریم و از آن استقبال میکنیم. بنابراین ما در سه مقطع تحصیلی کنکور برگزار میکنیم و در جاهایی نیز با گذشت زمان ما به سمت تمرکز گرایی حرکت کردیم اما واقعیتی که باید به آن بپردازیم این است که جمعیت متقاضیان آموزش عالی در مقایسه با گذشته به ویژه در مقاطع آموزش عالی افزایش پیدا کرده است که خود این موضوع حرکت به سمت آزمونهای متمرکز به ویژه در مقاطع مختلف بیش از گذشته مورد توجه قرار میگیرد.
هیچ جای دنیا مجلس برای پذیرش دانشجوی دکتری قانون وضع نمیکند
وی در ادامه خاطر نشان کرد: اگر بخواهیم بحث کنکور را به صورت تفکیکی بررسی کنیم این موضوع در مقطع تحصیلات تکمیلی جای بحث دارد. در واقع برگزاری این آزمون به شکل امروزی که در کشور ما برگزار میشود کاملاً منحصر به ایران است و در هیچ جای دنیا این گونه که مجلس کشوری در خصوص پذیرش دانشجوی دکتری قانون وضع میکند و وزن به خصوصی را هم به آزمون متمرکز بدهد و در نهایت با خط و خطوطی تعیین کند که پذیرشها در این چارچوب و در قالب آن مقرراتی که شورای سنجش و پذیرش وضع میکنند، اتفاق بیفتند، وجود ندارد.
دانشگاهها در گذشته برای پذیرش دانشجویان دکتری خودکفا بودند
معاون آموزشی دانشگاه تهران ادامه داد: در گذشته نه چندان دور دانشگاههای که متولی پذیرش دانشجوی دکتری بودند حداقل در این بخش کاملاً خودکفا عمل میکردند یعنی پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاهها نیز توسط خود دانشگاهها صورت میگرفت. وقتی وضعیت پذیرشهای امروزی با دهه ۸۰ که معاون آموزشی دانشگاه تهران بودم مقایسه میکنم، کاملاً این تفاوت را احساس میکنم. در شکل فعلی پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاهها ما رضایتمندی را بین دانشگاهها احساس نمیکنیم چرا که این شکل از پذیرش الزاماتی را ایجاد میکند که دارای عوارض جانبی است و ممکن است آن گونه که باید دانشگاهها نتوانند دانشجویان کیفی را جذب کنند.
اعمال سلیقه در جذب دانشجویان دکتری قابل قبول نیست
دکتر حسینی خاطر نشان کرد: هر گاه بحث حذف کنکور دکتری مطرح میشود این تصور پیش میآید که دانشگاهها ممکن است در پذیرش دانشجویان جهتگیری خاصی را داشته باشند؛ مثلاً تلاش کنند دانش آموختگان دانشگاههای خود را پذیرش کنند که در این موارد ممکن است اعتراضات متعددی در این زمینه از سوی برخی دانشجویان شکل گیرد البته به اعتقاد من اگر گروههای آموزشی در پذیرش دانشجویان دکتری، دانش آموختگان خود را جذب کنند به این معنی نیست با یک نگاه ترجیحی این کار را انجام میهند در واقع بخاطر شناختی که از دانشجویان خود داشتند اطمینان آن گروه در پذیرش دانشجو حاصل میشد. بنابراین ما قطعاً نمیتوانیم نقد کنیم و بگوییم اعمال سلیقهها در پذیرش دانشجویان دکتری وجود دارد اما باید به این نکته توجه داشت که مجموعهای کامل ارزیابی دانشجویان دکتری را عهده دار هستند و به نظر میرسد که جهتگیری و اعمال سلیقه در جذب این دانشجویان قابل قبول نیست.
معاون آموزشی دانشگاه تهران خاطر نشان کرد: وضعیت پذیرش دانشجویان دکتری نشان میدهد که سمت و سوی این پذیرشها در شرایط فعلی که از طریق آزمون صورت میگیرد به سمت کیفیت و تعالی نرفته است و دلیل آن این است که اختیارات از دانشگاهها در پذیرش دانشجویان دکتری گرفته شده است و به نظر میرسد این موضوع باید پرداخته شود.
ضرورت بازنگری شیوه جذب دانشجوی ارشد
دکتر حسینی در خصوص شیوه پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد نیز اظهار کرد: به اعتقاد من کمترین نمره از لحاظ کیفیت در پذیرش دانشجویان به مقطع کارشناسی ارشد میرسد، چرا که در این شیوه ۱۰۰ درصد پذیرش دانشجو از طریق آزمون متمرکز صورت میگیرد و نمیتوانیم کیفیترین دانشجویان را جذب کنیم. در این شیوه نیز نیازمند یک بازخوانی هستیم و باید طرحی نو در جذب دانشجویان کارشناسی ارشد ایجاد کرد. البته بخشی نیز به این موضوع برمیگردد که ما هیچ نصابی در پذیرش دانشجو نداریم و ممکن است فردی که میخواهد مدرک کارشناس ارشد کسب کند برخی دروس را با نمره صفر بگذراند و حتی گاهی با کارنامه منفی در رشتهای پذیرفته شود و این امر ایراد دارد و ما باید در بحث پذیرشها به نصابها اهمیت بدهیم و در یک رشتهای اگر افرادی حداقلهای لازم را ندارند نباید الزامی به باقی ماندن ظرفیت پذیرشها وجود داشته باشد.
کنکور بهترین شیوه پذیرش دانشجوی کارشناسی است
دکتر حسینی یادآور شد: برگزاری کنکور برای پذیرش در مقطع کارشناسی جزو بهترین شیوهها به منظور پذیرش با کیفیت دانشجو به شمار میرود و کنکور راهکار مناسبی برای غربالگری دانشجوی کیفی جهت ورود به دانشگاه است اما این سوال که آیا در شرایطی که ما ۸۵ درصد از پذیرشهای خود با سوابق تحصیلی انجام میدهیم برای پذیرش حدود ۱۵ درصد دیگر دانشجویان برگزاری این سطح از آزمون و حجم آن ضرورت دارد یا نه؟ موضوعی است که باید به آن پرداخته شود. اما به طور کلی پذیرشهای ما در مقطع دکتری و کارشناسی ارشد نیازمند به بازبینی جدی دارد و در مورد کارشناسی اینکه چه اقداماتی انجام بگیرد که سوابق تحصیلی دانش آموزان حتی برای پذیرش در دانشگاهها پر متقاضی نیز بتواند اعمال نظر کند سازگارهای خاص خود را دارد.
وی در خصوص تمایل برای حضور در رشتههای تجربی از سوی داوطلبان نیز گفت: بخشی از این موضوع از مسائل عرفی جامعه و وضعیت اشتغال نشأت میگیرد؛ چرا که این رشتهها در جامعه ما بسیار با اهمیت شدهاند به گونهای که حدود دو سال قبل دانشجوی رتبه یک دانشگاه شریف برای ورود به پزشکی انصراف داده و وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شده است و این موضوع نگرانکننده است.
توازنی برای ورود به رشتههای دانشگاهی وجود ندارد
به گفته معاون آموزشی دانشگاه تهران، در دو دهه گذشته همواره توازن بین عرضه و تقاضا در رشتههای علوم انسانی و فنی- مهندسی وجود داشت اما اینکه یکباره این توازن بر هم میخورد و تمایل به انتخاب رشتههای علوم تجربی بیشتر میشود، نگرانکننده است؛ البته بزرگ نمایی برخی موضوعات مانند طرح تحول در سلامت در جامعه که مورد توجه خانوادهها نیز قرار گرفته، در کنار سیاستهای ناکارآمد از سوی سیاستگذاران موجب شکلگیری وضعیت فعلی و عدم توازن برای ورود در رشتههای مختلف دانشگاهی شده است.
گره خوردن زلف کنکور به سلامت جامعه
حسینی با تاکید بر اینکه در بحث ساماندهی کنکور نیازمند اقدامات فرهنگی و اجتماعی هستیم، ادامه داد: در گام نخست نباید در زمینه آزمون سراسری به میزان فعلی تبلیغ شود. متأسفانه امروزه سلامت بخشی از جامعه با این موضوع گره خورده و از سوی دیگر سیاستهای ما نیز همواره تشویق و ترویج کنکور بوده است که بخش مهمی از آن توسط صدا و سیما صورت میگیرد.
وی اضافه کرد: درست است که در هر موضوعی که به این اندازه رقابت صورت گیرد این مباحث نیز مطرح میشود اما باید پرسید چرا دانش آموزی که برای ورود به دانشگاه تلاش میکند، بعد از پذیرش بی انگیزه میشود؟
حسینی با بیان اینکه متأسفانه کشور به سمتی سوق داده شده که برای پدیده کنکور تبلیغ میکنیم، گفت: این اتفاق بسیار بدی در جامعه است چرا که سلامت یک فرد یا خانواده در جامعه به خطر میافتد.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه داوطلبانی داریم که وقتی وارد دانشگاههای عالی نمیشوند با مشکلات روحی و روانی متعددی مواجه میشوند، یادآور شد: متأسفانه این مشکلات روحی و روانی به دلیل فشار کنکور بر آنها تحمیل شده است بنابراین باید این موضوع در کشور به عنوان یک اقدام در دستور کار دست اندرکاران فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد.
حسینی با بیان اینکه ما در کنار یک سری از معضلات اجتماعی، مشکل کنکور را نیز داریم که نتیجه آن سوق دادن بخشی از جامعه به سمت یک امر مقدس با روش غلط، اظهار کرد: نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که کنکور نباید همه چیز ما باشد و ما نیز کمتر با مردم در این فضا صحبت کردیم و حتی رسانهها، دانشگاهها سیاسیون و نویسندگان به این موضوع نپرداختند.
وی ایجاد چنین چالیشی را مربوط فراهم نبودن زیرساختها در جامعه دانست و ادامه داد: در کشورهایی مثل آلمان آموزش رایگان حاکم است و ۷۰ درصد ظرفیت آموزش عالی آنها توسط مردم آلمان پر میشود و افراد با وجود تحصیل رایگان رغبتی برای ورود به دانشگاه ندارند و افراد ترجیح میدهند با گذراندن دورههای مهارتی مستقیماً وارد بازار کار شوند و ضرورتی برای حضور در فضای دانشگاهی را نمیبیند.
حسینی خاطر نشان کرد: هر چند گرایش به سمت آموزش عالی ممکن است پدیدهای مثبت باشد و موجب افزایش سطح سواد و دانش در جامعه شود اما باید تبعات جانبی آن را باید بینیم. اگر افزایش تقاضا برای ورود به دانشگاهها با پیامدهای اثرگذار همراه باشد، اصل موضوع تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
چالش جدید دانشگاهها در سهمیههای مجلسی
حسینی در خصوص سهمیه ورود به دانشگاهها نیز خاطر نشان کرد: سهمیههایی که از سوی مجلس شورای اسلامی وضع میشود در طی یک دو سال اخیر سهمیههای غیر قابل تصوری بوده و موجب شده امروزه دانشگاههای کشور به خصوص دانشگاههایی که با افزایش تقاضای داوطلبان مواجه هستند با چالش مواجه شوند.
وی با تاکید بر اینکه چنین دانشگاههایی با بیش از ۳۰ و گاهی با ۵۰ درصد سهمیهها مواجه هستند، اضافه کرد: بنابراین این مسئله یکی از موضوعاتی است که موجب نگرانی اجتماعی شده و عوارض اجتماعی را به دنبال دارد و امیدواریم نمایندگان مجلس به این موضوع بیندیشند و ساماندهی سهمیهها را در دستور کار خود قرار دهند اگر چه اخیراً این موضوع در کمیسیون آموزش عالی در دست بررسی است و امیدواریم به زودی محقق شود.
جایگزین مناسبی برای حذف کنکور نداریم
در ادامه این نشست دکتر شجاع احمدوند معاون آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی به ارائه دیدگاهها و نظرات خود در خصوص حذف و یا عدم حذف کنکور پرداخت و گفت: به نظر من آنچه که در بحث کنکور مطرح است از عدم توازن میان ظرفیت و تقاضا نشأت میگیرد. تا زمانی که ما چنین وضعیتی را داشته باشیم چارهای نداریم کنکور را به با وجود همه نقدها و انتقاداتی که به آن مطرح است برگزار کنیم چرا که هنوز جایگزین مناسبی برای آن وجود ندارد. در واقع امروز کنکور به سه سطح دکتری، کارشناسی ارشد و کارشناسی تقسیمبندی میشود، این آزمون در دوره دکتری به دو بخش مصاحبه علمی و آزمون کتبی تقسیم بندی میشود که ۵۰ درصد سهم آن به آزمون کتبی و ۵۰ درصد دیگر به مصاحبه علمی اختصاص دارد. من به این میزان درصدها انتقاد دارم و معتقد هستم باید صد درصد پذیرش دانشجویان دکتری به دانشگاهها واگذار شود اما اگر قرار است به شیوه فعلی دانشجوی دکتری پذیرش کنیم لازم است حجم درصدها تغییر پیدا کنند مثلاً ۷۰ تا ۸۰ درصد پذیرشها بر عهده دانشگاهها باشد یعنی ۳۰ درصد پذیرش دانشجوی دکتری از طریق آزمون انجام شود و مابقی از طریق گزینشهای علمی و مصاحبه صورت بگیرد.
سهم دانشگاهها در پذیرش دانشجوی دکتری افزایش یابد
وی در ادامه گفت: در واقع امروزه با توجه به اینکه حجم داوطلبان ورود به دانشگاه در دوره دکتری افزایش پیدا کرده است خود دانشگاهها نیز اعتقاد دارند که وجود آزمون مقدماتی برای این حجم از داوطلبان در دانشگاه لازم است اما سهم این آزمون باید ۳۰ درصد پذیرشها را به خود اختصاص دهد. با این نوسان که در تراز آزمون کتبی و مصاحبه علمی وجود دارد لازم است میزان و سطحی تعیین شود که بر اساس آن عنوان کنند دانشگاهها پایینتر از تراز مشخص مجاز به پذیرش دانشجو نیستند در واقع حداقل تراز پذیرش دانشجو در هر دو سطح (آزمون کتبی و مصاحبه) دکتری تعیین شود. اما در عین حال وجود آزمون به عنوان یک فیلتر برای ساماندهی ورود دانشجویان دکتری در شرایط فعلی میتواند قابل قبول باشد.
سه بخش اصلی آموزش
دکتر احمدوند همچنین خاطرنشان کرد: برگزاری کنکور به عنوان یک فیلتری است که دست اندرکاران آموزش عالی معتقد هستند این فیلتر در حال حاضر در سه بخش کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تدوین شده است اما باید توجه داشته باشیم آموزش درست شامل سه بخش “دانش یا توزیع دانش”، “توزیع مهارت” و در نهایت “توزیع یا تعریف نگرش و یا بینش” است. به نظر من مرحله اول آزمون دکتری تا حدودی بخش دانش را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد اما در مرحله مصاحبه ما سه بخش اساسی یعنی سنجش مهارتها و بینش را معمولاً در مرحله دوم ارزیابی میکنیم. به این شکل که در یک بخش از کار مصاحبه ما سوابق آموزشی فرد را ارزیابی میکنیم.
ارائه ۳۰ مقاله از سوی یک دانشجو ۲۳ ساله برای ورود به دکتری سوال برانگیز است!
به گفته وی، در زمینه جذب دانشجو نیز توجه به این موضوع که دانشجویی دورههای تحصیلی خود را در دانشگاه عالی طی کرده یا در دانشگاههای سطح پایین، عدم عدالت نیست چرا که در همه کشورهای دنیا یکسری دانشگاهها در رنکینگ بالاتر قرار میگیرند و این افتخار است که دانشگاهی بخواهد دانشجویان خود را از فارغالتحصیلان دانشگاههای عالی جذب نمایند. بنابراین ما سوابق آموزشی دانشجویان را در بخش مصاحبه مورد سنجش قرار میدهیم و در بخش دیگر مصاحبه نیز سوابق علمی و پژوهشی آنها ارزیابی میشود. اگرچه متأسفانه ما تا حدودی در این زمینه با موضوعاتی نظیر مقالهسازی، تخلف علمی، کپیکاریها و … مواجه هستیم. به طوری که گاه مشاهده میکنیم دانشجوی ۲۴ یا ۲۵ ساله حدود ۳۰ مقاله علمی ارائه میکند، در حالی که ما خود اشراف داریم نوشتن یک مقاله به چه اندازه زمان و انرژی نیاز دارد اما این چگونه ممکن است که یک فرد ۲۲ یا ۲۳ ساله این حجم از مقاله را برای ورود به دوره دکتری عرضه میکند. ما در این زمینه باید تا حدودی تردید کنیم اگرچه ما در دانشگاه علامه طباطبایی سیستمی را برای سنجش این مقالهها قرار دادهایم اما در واقع این طبیعی است که بخواهیم دانشجویی را در دوره دکتری پذیرش کنیم که حداقل یک یا دو مقاله علمی- پژوهشی منتشر کرده است و این سابقه بیانگر این است که فرد مورد نظر توانایی پژوهش را دارد و میزان اهلیت او برای ورود به مقاطع بالاتر ارزیابی میشود.
سهم دانشگاهها در پذیرش دانشجوی دکتری افزایش یابد
دکتر احمدوند ادامه داد: وضعیت امروز آزمونهای دکتری به شرطی که وضعیت از ۵۰ درصد نمره کتبی و ۵۰ نمره علمی به نفع دانشگاهها به ۸۰ درصد نمره مصاحبه ۳۰ درصد نمره کتبی تغییر یابد تا دانشگاهها با دست بازتری دانشجویی خود را انتخاب کنند شیوه بسیار مؤثرتر در جذب دانشجویان دکتری خواهد بود. اگرچه ممکن است در مواردی اعمال سلیقه صورت بگیرد اما قاعدتاً در این موضوع به دلیل اینکه درپی تصمیمگیری جمعی بوده و با حضور حداقل پنج نفر صورت میگیرد اعمال سلیقهها بسیار کمتر اتفاق میافتد.
بیشترین مشکل پذیرش دانشجویان در دوره ارشد اتفاق میافتد
معاون آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص شیوه پذیرش دانشجو در دوره کارشناسی ارشد نیز گفت: متأسفانه بیشترین مشکل پذیرش دانشجویان ما امروزه در عرصه کارشناسی ارشد است چرا که نه سوابق تحصیلی چندان در این موضوع دخالت دارد و مشکل دیگر این است که افراد از رشتههای غیرمرتبط در رشتههای دیگر وارد میشوند مثلاً یک دانشجویی کارشناسی فنی دارد، اما به دلایلی اعم از عدم موفقیت در این رشته در دوره ارشد رشته غیرمرتبط را انتخاب میکند این در حالی است که فرد پایههای علمی لازم را در دوره کارشناسی در خصوص آن رشته کسب نکرده است و در نتیجه ما در کلاسهای ارشد با دانشجویانی متوسط و متوسط به پایینی مواجه میشویم. ادر حالی که اگر پذیرش دانشجویان ارشد نیز با مصاحبه ۵۰ درصدی سهم دانشگاهها مواجه باشد بسیاری از مشکلات حل میشود.
چارهای جز برگزاری کنکور کارشناسی نداریم
وی همچنین در خصوص شیوه پذیرش دانشجوی کارشناسی و برگزاری کنکور در خصوص این دانشجویان نیز گفت: به نظر من در حال حاضر ما چاره یا جایگزینی برای حذف کنکور و پذیرش دانشجوی کارشناسی در شرایط فعلی نداریم. ضمن اینکه باور دارم تفکیکی بین رشتههای پر متقاضی نظیر پزشکی، دندانپزشکی، حقوق و … وجود دارد. چرا که ما همچنان ناگزیریم پذیرش دانشجویان در این رشتهها از طریق یک سیستم واحد مانند آزمون سراسری صورت بگیرد اما در سایر رشتهها باید سوابق تحصیلی در نظر گرفته شود اگرچه باید نوع سوالات کنکور سراسری نیز استانداردهای لازم را به ویژه در آن سه سطح یعنی دانش، مهارت و بینش داشته باشد این در حالی است که امروزه سوالات کنکور ما عمدتاً دانشی هستند و دو سطح دیگر مورد توجه قرار نمیگیرند. در واقع فردی که بخواهد پزشک این جامعه شود، فقط وجود سوالهای دانشی برای بررسی آن فرد کافی نیست و نیازمند به سطح بالاتری از تجزیه و تحلیل دارد که در سوالات فعلی این حجم پیگیری نمیشود.
سوالاتی که باید به آنها پاسخ داده شود
معاون آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص پذیرش دانشجویان دکتری با بیان اینکه فرآیند پذیرش دانشجوی دکتری در کشور متفاوت و نامناسب است، گفت: در حال حاضر مشکل اصلی به سیاستهای کلان آموزش عالی برمیگردد. شرایط به گونهای است که همه تلاش میکنند در ایران همه دکتر شوند مگر اینکه خلاف آن صادر شود. در واقع تعداد ورودیهای دانشجویان دکتری به اندازهای افزایش پیدا کرده که ما نمیتوانیم از طریق یک فرآیند مناسب جذب دانشجویان را بررسی کنیم.
وی با تاکید بر ضرورت ایجاد طرحی نو در شیوه ورود دانشجویان به دانشگاهها، خاطر نشان کرد: اگر این امر اتفاق بیفتد ما باید روزانه شاهد ابتکارات، نوآوریها و اختراعات زیادی در دانشگاهها باشیم ولی یادمان باشد که برخی مسائل در کشور به اندازهای قدیمی و زنگ زده شده که مایل به بیان مجدد آن نیستم.
احمدوند، موضوع کنکور را از جمله این مسائل قدیمی حل نشده دانست و افزود: سالها است که این موضوع را از طریق رسانههای مختلف مطرح میکنیم اما کسی در کشور حرف جدیدی را در این زمینه بیان نمیکند و برای این سوال که چرا با وجود نخبگان، هنوز مجلس شورای اسلامی باید در مورد شیوههای ورود به دانشجویان تصمیم گیری شود، پاسخی داده نشده است.
معاون آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه این موضوع در هیچ کشور دنیا قابل قبول نیست که چرا با وجود اینکه ما در کشور موضوعات و مشکلات متعدد داریم مجلس شورای اسلامی باید در مورد نوع، تعداد و سهمیههای ورود به دانشگاه تصمیمگیری کنند، ادامه داد: به نظر من علت این موضوع ضعف دانشگاهها و وزارت علوم است؛ چراکه دستاوردهای وزارت علوم به اندازهای نیست که بتواند در سیاستگذاریهای کلی کشور تأثیر گذار باشد.
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که چرا با وجود افراد و کارشناسان بسیار برجسته، تعدادی در مجلس شورای اسلامی در خصوص موضوعاتی چون افزایش سهمیه طیف خاصی از داوطلبان و کنکور تصمیم گیری میکنند، ادامه داد: ساز و کارهای فعلی ما در خصوص تصمیم گیریهای آموزش عالی غلط است و ما در طول سالهای متعدد این فرصت را داشتیم که بتوانیم در این زمینه تصمیمگیری کنیم.
درگیر شدن موضوع عدالت با سهمیهبندی
احمدوند در خصوص اختصاص سهمیه به داوطلبان کنکور اظهار کرد کرد: اگر فردی با ایثارگری جان خود را به خطر انداخته و دچار معلولیت شد و یا مسائل دیگری که باعث میشود داوطلبان سهمیهای را برای ورود به دانشگاهها داشته باشند، در بررسیها باید این نگاه را داشته باشیم که پوشش این گونه از مطالبات داوطلبان، نیازمند حاکمیت مدیریت است تا در نهایت اجرای آن از ایجاد بیعدالتی بین دانشجویان سهمیهای و سایر دانشجویان جلوگیری کند.
وی اضافه کرد: برداشت من این است که متأسفانه حاکمیت ما با اعمال سهمیه به داوطلبان ایثارگر و غیره راحتترین راه را برای حمایت از این داوطلبان در پیش گرفته است به گونهای که هر زمانی که قشری مطالبهای داشتند سهمیهای را برای آنها در نظر گرفتند. در صورتی که این مسیر درست نیست.
احمدوند با بیان اینکه تنها کشور ما نیست که با موضوع سهمیهها مواجه است، کشورهای دیگر نیز گروهی از مردم با حضور در جنگ ایثارگری کردهاند، یادآور شد: اما تخصیص سهمیه راهکار مناسبی برای حمایت از آنها نیست و اینکه چرا نهادهای قانونگذاری ما وارد این موضوعات میشوند دارای اشکال است.
به گفته وی، در همه کشورها فرآیند آموزش عالی با سیاست کاملاً جدا است و این گونه نیست که حوزه قانونگذار در خصوص مسائل آموزشی تصمیمگیری کنند.
وی با تاکید بر اینکه تصور نمیکنم سهمیه در کنکور در حوزه قانونی و حقوقی قرار گیرد و این امر کاملاً اجرایی است، ادامه داد: نباید تصمیمگیری در این مسائل به نهادی فراتر از وزارت خانه واگذار شود اما متأسفانه حاکمیت ما راحتترین راه را برای حمایت از این داوطلبان اجرا میکند در حالی که در دنیا به جای اعمال سهمیه، برای اینکه این سرمایههای اجتماعی را از دست ندهند و در میان مردم “خودی” و “غیرخودی” ایجاد نکند با پرداخت هزینههای لازم اقدام به حمایت از آنها میکند.
معاون آموزشی دانشگاه علامه اضافه کرد: دولت اگر میخواهد برای مردم محروم و ایثارگر و یا فرزندان هیئت علمی هزینه کند باید شرایط در جهت تقویت کردن آنها باشد نه اینکه با در نظر گرفتن سهمیهای، حق سایر داوطلبان را نادیده بگیرد. نتیجه چنین سیاست گذاری این میشود که یک داوطلبی با رتبه ۱۰ هزار و با سهمیه در کنار فردی که رتبه ۵۰۰ کسب کرده است قرار بگیرد.
وی با بیان اینکه این نوع سیاستها مشکلزا است، اظهار کرد: من میپذیریم باید به مطالبات بخشهای از جامعه توجه شود اما راه آن اتخاذ سهمیه نیست بلکه توانمند کردن آن است چرا که افرادی که با سهمیه وارد کلاسهای درس میشود در دوران تحصیل نیز با مشکلات زیادی مواجه میشود که نمونه آن افزایش حجم مشروطیهای این دسته از داوطلبان است.
در ادامه این نشست دکتر محمد دلنواز مدیرکل آموزش دانشگاه خوارزمی در تحلیل برگزاری آزمون متمرکز برای پذیرش دانشجو در دانشگاهها نیز گفت: برگزاری کنکور در دوره کارشناسی در شرایط فعلی به این گونه است که ۸۵ درصد پذیرشها بر اساس سوابق تحصیلی صورت میگیرد و در سال جاری به جز دانشگاههای غیرانتفاعی و آزاد، دانشگاههای سراسری نیز وارد چرخه پذیرش بدون کنکور شدهاند و این شیوه بیشتر در خصوص رشتههای کمتر متقاضی صورت میگیرد؛ اگرچه هیچ رشتهای در دانشگاه خوارزمی شامل این شیوه پذیرش نبوده، اما ممکن است در سالهای آینده ما نیز پذیرش بدون آزمون داشته باشیم چرا که این موضوع یکی از مباحث مهم آموزش عالی است.
موافق برگزاری کنکور کارشناسی هستم
وی ادامه داد: به طور کلی من موافق برگزاری کنکور در مقطع کارشناسی هستم و ما هنوز راهکاری برای پذیرش دانشجو در رشتههای پرمتقاضی و دانشگاههای عالی نداریم اما باید اصلاحاتی در نوع و تعداد سوالات، میزان تأثیر سوابق تحصیلی نظیر نمرات دیپلم در گزینش دانشجو صورت بگیرد. اگرچه منتقدان کنکور معتقد هستند این آزمون استرس دانشجویان را افزایش میدهد اما این موضوع که چرا همه دانشآموزان ما مایل هستند وارد فضای دانشگاهی ما شوند و خانوادهها علاقهمند هستند فرزندان خود را به هر شیوهای به دانشگاهها بفرستند استرس آزمون را چندین برابر افزایش میدهد.
۴۷ درصد داوطلبان، متقاضی رشتههای تجربی هستند
دکتر دلنواز خاطرنشان کرد: اوایل دهه ۸۰ چیدمان آزمون کنکور با وضعیت امروز متفاوت بود. مثلاً علوم انسانی بیشترین تقاضا را برای ورود به دانشگاهها داشت. رشتههای فنی- مهندسی و علوم تجربی در رتبههای بعدی قرار میگرفتند و تقاضا برای رشتههای فنی- مهندسی بسیار بیشتر از امروز بود اما با توجه به گسترش بیش از حد رشتههای فنی- مهندسی در دانشگاهها اعم از دانشگاه آزاد و سایر دانشگاههای سطح دو، روند گرایش به سمت این رشتهها کمتر شد و ما فارغالتحصیلان زیادی در این رشتهها داریم اما در شرایط فعلی این وضعیت کاملاً برعکس شده است یعنی تعداد این فارغالتحصیلان بالا رفته و بازار کار نامناسب است. امروزه ۴۷ درصد جامعه آماری کنکور مایل به شرکت در رشتههای علوم تجربی هستند و ۵۳ درصد داوطلبان تمایل دارند در سایر رشتههای دانشگاهی شرکت کنند و تقریباً اغلب آنها تمایل دارند در سه رشته پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی تحصیل کنند!
بیش از ۳۰۰ هزار داوطلب پشت کنکوری هستند
وی خاطرنشان کرد: بررسیها نشان میدهد داوطلبان کنکور اولی برای ورود به دانشگاهها حدود ۲۶۰ هزار نفر هستند و بیش از ۳۰۰ هزار داوطلب دیگر پشت کنکوری ورود به رشتههای علوم پزشکی هستند و حتی متقاضیان کنکور تجربی رده سنی بسیار بالایی دارند و حتی موردی بود که فرد مهندس کامپیوتر بود اما در سن حدود ۴۰ سالگی متقاضی ورود به رشته تجربی بوده است!
دکتر دلنواز خاطر نشان کرد: با جامعه آماری فعلی برای ورود به برخی رشتهها ما در آینده با چالشهای مواجه خواهیم شد چرا که از لحاظ اجتماعی گرایش به سمت تجربی بیش از حد شده است از طرف دیگر ما در دانشگاهها با مشکلاتی نظیر انصراف دانشجویان و در نهایت با صندلی خالی این رشتهها مواجه هستیم، همچنان که متأسفانه ما در حوزه علوم پایه رشتههایی را داشتیم که حتی یک متقاضی هم نداشتند.
بیکیفیتترین شیوه پذیرش دانشجو، آزمون کارشناسی ارشد است
مدیر کل آموزش دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه بیکیفیتترین شیوه پذیرش دانشجو در دانشگاههای ما در کنکور کارشناسی ارشد است، گفت: دانشجویی داشتیم که هیچ درصدی از سوالات را پاسخ نداده بود و حتی ضریب منفی داشت ولی در نهایت در یکی از دانشگاههای خوب تهران پذیرفته شد و این نمونه نیز در دوره کارشناسی وجود دارد به گونهای که دانشجویانی در رشته مهندسی عمران داشتیم که سوالات ریاضی را کمتر از ۱۰ درصد پاسخ داده بودند.
وی با ابراز تأسف از اینکه دانشجویان ضعیف دانشگاههای دارای رتبه پایین در دوره کارشناسی ارشد دانشگاههای عالی وارد میشوند، اظهار کرد: این موضوع بسیار جبران ناپذیر است؛ چرا که سنوات محدود و کلاسهای جبرانی نمیتواند در ارتقا توانمندیهای آنها تأثیرگذار باشد و در نهایت ما با مشکل دانشجویان کم کیفیت مواجه هستیم.
دلنواز با اشاره به پیشنهادهای وزارت علوم در حوزه پذیرش دانشجویان استعداد درخشان، خاطر نشان کرد: بر اساس این پیشنهاد سهم پذیرش دانشجویان استعداد درخشان ۳۰ درصد افزایش یافته ولی از سوی دیگر این دانشجویان در ۴ سال دوره کارشناسی به خوبی توانمندیهای خود را نشان دادهاند به همین جهت گروههای آموزشی در جذب دانشجویان کارشناسی ارشد از سهمیه استعدادهای درخشان استقبال زیادی کردند؛ چرا که در کنکور ارشد که هیچ حد نصاب و تراز مشخصی برای جذب دانشجو وجود ندارد و پذیرشها تنها براساس رقابت صورت میگیرد.
مدیر کل آموزش دانشگاه خوارزمی با تاکید بر اینکه شیوه پذیرش بر اساس تستزنی نمیتواند روش مناسبی برای جذب دانشجویان کیفی باشد، اظهار کرد: دانشگاههای عالی تا حدودی توانستند ۱۰ تا ۲۰ درصد دانشجوی مورد نیاز را از طریق استعداد درخشان جذب کنند اما این موضوع نمیتواند تمام مشکلات پذیرش دانشجویان کیفی را حل کند.
چالشهایی که در جذب دانشجویان دکتری وجود دارد
دلنواز با بیان اینکه شیوه پذیرش دانشجوی دکتری در کشور ما با سایر کشورهای دنیا کاملاً متفاوت است گفت: در هیچ کشوری برای ورود به دوره دکتری آزمون برگزار نمیشود و دانشجویان با ارسال رزومه و سوابق تحصیلی، درخواست پذیرش خود را به دانشگاه مورد نظر اعلام میکنند و با چنین شیوهای مشاهده میشود که دانشجویان دکتری این دانشگاهها بسیار کیفیتر از دانشگاههای ما هستند.
وی با بیان اینکه متأسفانه فلسفه پذیرش دانشجوی دکتری در کشور ما که از بودجه دولتی استفاده میکنند مناسب نیست، یادآور شد: استاد و دانشجو هر دو از بودجه دولتی استفاده میکنند و هیچ دغدغهای ندارند اما در کشورهای خارجی پذیرش دانشجوی دکتری باید در نهایت به شکلگیری ارتباط با صنعت و اجرای طرح پژوهشی منجر شود و دانشجو و استاد هر دو در این راستا تلاش و خواهند کرد.
مدیر کل آموزشی دانشگاه خوارزمی اضافه کرد: اجرای چنین راهبردی باعث شده تا دانشجویان کیفی برای شکلدهی ارتباط با صنعت پذیرش شود اما در کشور ما پذیرش دانشجوی دکتری بر اساس آزمونی است که سوالات آن اغلب از دوره کارشناسی است.
به گفته وی، موارد زیادی وجود دارد که متقاضیان دوره دکتری در آزمون دکتری رتبه بالایی کسب میکنند اما در مصاحبه علمی به هیچ عنوان نمیتواند نمره قبولی را دریافت کنند بر اساس این واقعیات فلسفه پذیرش دانشجو در کشور ما بسیار نامناسب است.
وی با بیان اینکه ما در مقطع کارشناسی به واسطه برگزاری کنکور به کیفیت دانشجوی کارشناسی آسیب وارد میکنیم، اظهار کرد: این مسیر موجب شده که دانشجو از همان ترم اول که وارد دانشگاه میشود به فکر آزمون کارشناسی ارشد باشد و تمام تلاش خود را برای یادگیری تست به کار میبرد تا در نهایت یک تستزن خوب شود.
نامناسب بودن بازار کار چالش دیگر کشور
دلنواز وضعیت نامناسب بازار کار در کشور را از جمله دلایلی دانست که دانشجویان کارشناسی را به سمت تحصیل در مقاطع بالاتر ترغیب میکند، افزود: این موارد صدمات زیادی به آموزش عالی وارد کرده است. در گذشته نیز تقاضای بالایی برای ورود به مقاطع تحصیلی در بین دانشجویان وجود داشته اما از سوی دیگر درآمد دانشجویان در مقاطع تحصیلی پایینتر بسیار بالاتر بود.
وی خاطر نشان کرد: دانشجویان دورههای دکتری عمدتاً به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها متمرکز میشدند و افرادی که مایل به ادامه تحصیل نبودند وارد بازار کار میشدند. چنین رویکردی نشان میدهد وجود وضعیت نامناسب بازار کار است که جوانان را برای ورود به مقاطع بالاتر سوق میدهد.
دلنواز با اشاره به برگزاری طرحی با عنوان “لوزی” در سالهای گذشته، افزود: بر اساس این طرح در مقطع کارشناسی یک رشته در دوره کارشناسی به گرایشهای مختلف تقسیم میشد و این موضوع در مقطع دکتری جمع بندی و به یک رشته خاص منتهی میشد و به نظر من شاید یکی از راهکارها این باشد که از ظرفیتهای این طرح استفاده کنیم و میتوانیم با ادغام و ترکیب رشتهها هم ذائقه جدیدی ایجاد کرده و هم نیازهای بازار را رفع کنیم.
به گفته وی، در صورتی که بتوانیم تغییری در فرآیند طرح “لوزی” ایجاد کنیم و دوره کارشناسی گسترش بیشتری یابد میتوان ناکارآمدی دوره کارشناسی ارشد که به دوره دکتری نیز سرایت کرده است را مرتفع کرد.
با مافیای اقتصادی کنکور مواجهیم
دکتر علی اشرفزاده معاون آموزشی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی نیز در این میزگرد اظهار کرد: بهتر بود دولت به دانشگاهیان علاقهمند مأموریت میداد تا مشکلات کنکور را آنالیز کرده و نتایج این ارزیابیها را منتشر کنند ولی متأسفانه این امر اتفاق نیفتاد و اگر بخواهیم با عینک بدبینی به مسئله کنکور نگاه کنیم باید بگوییم که ما امروز با موضوع “اقتصاد کنکور” و “مافیای اقتصادی کنکور” مواجهیم.
وی ادامه داد: همچنان که در حوزه خودرو، مافیایی داریم و نمیتوانیم به صورت آکادمیک وارد این موضوع شده و آن را حذف کنیم، در حوزه کنکور نیز این وضعیت حاکم است. موضوع کنکور مانند مسائل دیگر باید مورد کنکاش قرار گیرد تا راهکارهای اساسی برای رفع این چالش پیدا کنیم و ما تا زمانی که این موضوع را درک نکنیم همچنان با گرفتاریهای زیادی مواجه خواهیم بود و مجالس دورههای بعد نیز قوانین متعددی در این زمینه وضع خواهند کرد. مجلسی که نه نمایندگان آن کارشناس این موضوعاند و نه فرصت کافی این موضوع را دارند چرا که وقت پژوهش و مطالعه در این زمینه را ندارند.
اشرفزاده رایگان بودن تحصیل به شکل امروزی را یک معضل اساسی دانست و اظهار کرد: منظور من این نیست که بخواهیم آموزش را پولی کنیم اما شکل رایگان فعلی باعث شده بهای یک کالای با ارزش از بین برود و افراد بخاطر رایگان بودن، متوجه اهمیت آن نمیشوند.
وی مسئله اصلی آموزش عالی را کنکور ندانست و گفت: در دانشگاهها دانشجوی دکتری با انگیزه نداریم؛ چراکه این دانشجویان بعد از اینکه وارد دانشگاه میشوند تحصیل تمام وقت در دانشگاه را رها کرده و به دنبال معیشت خود میروند، این در حالی است که در هیچ کشوری این گونه نیست که دانشجویان دکتری تحصیل تمام وقت را رها کنند.
معاون آموزشی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر علت این امر را وجود دورههای تحصیلی رایگان در دوره دکتری دانست و اضافه کرد: اگرچه در حال حاضر دانشگاههای ما دنبال جبران این موضوع هستند اما این معضل تا زمانی که به طور کامل راهکار نداشته باشد قابل حل نیست.
وی پیشنهاد داد که هزینه تحصیل هر دانشجوی دکتری به جای اینکه از سوی دولت به دانشگاهها پرداخت شود به اساتید دانشگاهها داده شود تا آن استاد از طریق همان پول به دانشجو شهریه پرداخت کنند. در واقع از طریق این “گرنتی” که در اختیار استاد قرار میگیرد شهریه دانشجو پرداخت میشود. این موضوع موجب میشود که دانشجو متوجه باشد که هزینه و شهریه او از طریق استاد پرداخت میشود و این موضوع تعهد اخلاقی ایجاد خواهد کرد. این برنامه قابل اجرایی شدن است، فقط نیازمند شجاعت سیاستگذاران است.
معاون آموزشی دانشگاه خواجهنصیر یادآور شد: در کشورهای خارجی شهریه دانشجوی دکتری در قالب “گرنت” از طریق استاد به دانشجو پرداخت میشود و در این شرایط، تعهد کاری بین استاد و دانشجو برقرار خواهد شد. چرا ما وارد این فضا نمیشویم که کیفیت تحصیل با میزان کمکی که به دانشجو میشود، ارتباط بگیرد؟
اشرفزاده اضافه کرد: اگر دانشجویی ۱۰ بار در درسی مردود میشود باید جریمه شود، یا اینکه اگر دانشجویی وضعیت تحصیلی خوبی را دارد باید تخفیفهایی شامل حال وی شود. در واقع روشهای تنبیه و تشویق دانشجویان یک روش شناختهشدهای در دنیا است و به نظرم بهتر است دولت به دانشجویان به صورت ترمی یا ماهیانه پولی را پرداخت کند و دانشجو از طریق همان پول به دانشگاه شهریه پرداخت کند.
وی با تاکید بر اینکه ما باید یاد بگیریم که تحصیل هزینه و ارزش دارد و هیچ چیزی رایگان نیست، گفت: این موضوعات با موضوع کنکور نیز ارتباط دارد؛ چرا که دانشجویان وقتی به صورت روزانه وارد دانشگاه میشوند، به دلیل رایگان بودن نگران کیفیت تحصیل نیستند و به نوعی فقط دوره تحصیلی خود را پایان میدهند.
اشرفزاده کاهش انگیزه را یکی از معضلات حاد دانشگاهها عنوان کرد و گفت: متأسفانه دانشجویان ما انگیزه خود را در دوره تحصیل به ویژه دکتری از دست دادهاند و دانشجویان وقتی وارد دوره دکتری میشوند چون تحصیل رایگان دارند تعهدی برای حضور تمام وقت نمیبینند. این مسائل انگیزه دانشجویان را پایین میآورد.
عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر تاکید کرد: بر این اساس موضوع کنکور یک پکیج بزرگی از انواع و اقسام مسائلی است که با یکدیگر ارتباط دارند و باید روی این موضوع پژوهش انجام شود و صاحبنظران نظرات خود را مطرح و آن را موشکافی کنند.
تصمیمگیری در خصوص کنکور با نطق دستور و یا قانون شدنی نیست
معاون آموزشی دانشگاه خواجهنصیر با ابراز تأسف از اینکه در حال حاضر سیستمی در کشور ایجاد شده که به اندازهای ناکارآمد است که نمیتواند اثر داشته باشد، افزود: ما باید بپذیریم تصمیمگیری در خصوص کنکور یک مسئله علمی و تخصصی است و باید ابعاد مختلف آن کارشناسی و بررسی تخصصی شود و با نطق دستور و یا قانون شدنی نیست.
وی با تاکید بر اینکه ما در پذیرش دانشجو در دانشگاهها با دو موضوع “سنجش” و “بررسی تخصص” مواجه هستیم، گفت: ما در دانشگاهها تنها پذیرشگر هستیم و البته الزامی هم نیست که یک سازمانی در کشور به عنوان سازمان سنجش داشته باشیم. بهتر است ما نیز مانند سایر هر دانشگاهی بتواند چندین مؤسسه خصوصی سنجش را برای پذیرش دانشجو اعلام کند و بگوید این مراکز مورد قبول آنها در حوزه جذب دانشجو است.
انتهای پیام