معضل جدید افغانستان؛ انتشار داعش يكي از مهمترين عناصر انتشار داعش در افغانستان، «موضوع انتشار» است. در اين رابطه داعش تلاش دارد قبل از حضور فيزيكي در افغانستان، به انتشار پيامها، افكار و ايدئولوژي خود بپردازد. زيرا هر كس آن را بپذيرد و به آن متهد شود همان كاركرد داعش را ايجاد خواهد كرد. […]
معضل جدید افغانستان؛ انتشار داعش
به گزارش «تابناک» بدون ترديد موضوع انتشار داعش اعم از اعتقادي يا حضور فيزيكي به احتمال قوي متضمن پيامدهاي مختلفي در سطوح ملي و منطقهاي به شرح ذيل خواهد بود كه سطوح اثرگذاري آن نيز متفاوت است :
پيامدهاي ملي
برخي از مهمترين آثار ملي انتشار داعش در افغانستان به اختصار عبارتند از :
– تضعيف توان نظامي افغانستان؛ با توجه به اين كه داعش جنگ جبههاي را ترجيح ميدهد، چنانچه داعش و متحدانش بتوانند همانند عراق و سوريه، بر افغانستان نيز نوعي «آنارشي جهادي» حاكم كنند و قلمرو اين كشور را به جبهههاي مختلف تبديل كنند، تمام توان نظامي افغانستان را بويژه در غياب غربيها، درگير يك جنگ داخلي تمام عيار خواهند كرد .
– بروز و تشديد جنگ طالبان و داعش؛ علاوه بر رقابت ايدئولوژيك طالبان و داعش كه احتمالاً منجر به رويارويي نظامي ميشود، بخش زيادي از تلاش داعش براي تسلط بر مناطق جديد افغانستان و مقاومت طالبان در برابر آن، از طريق نبرد مسلحانه خواهد بود. همچنين طالبان براي عرض اندام و قدرتنمايي در برابر داعش، حملات گستردهتر و خونينتر عليه دولت و ارتش راهاندازي خواهد كرد كه جنگ داخلي را شعلهورتر ميسازد. بعد از مشاجرهي طالبان و داعش بر سر اهليت و صلاحيت خود براي «خلافت مسلمين»، «رقابت» دو طرف ميتواند محرك مهمي در تشديد خشونتورزي طالبان باشد .
-خطر بروز فرقهگرايي ضدشيعي؛ در حالي كه حوزه عربي- اسلامي درگير تكفير و تروريسم فرقهاي است با استقرار داعش در حوزه شرقي جهان اسلام بويژه افغانستان، ايجاد جبههي جديدي از «جنگ درونمذهبي» و فرقهاي بسيار محتمل است. امروزه با مداخله سرويسهاي اطلاعاتي امريكا و رژيم صهيونيستي، نوك حمله نيروهاي تكفيري عليه «اهداف دروناسلامي» يعني شيعيان، اهلسنتِ ميانهرو، اقليتهاي قومي- مذهبي و… تعريف شده است. از نظر «داعش» نزاعهاي مذهبي تنها راه خالصسازي جهان اسلام است. اين گروه ضديت با تشيع را جايگزين ضديت با غرب كرده است .
پيامدهاي منطقهاي
برخي از مهمترين آثار منطقهاي انتشار داعش در افغانستان به اختصار عبارتند از :
– تهديد امنيت مرزهاي شرقي ايران؛ در چارچوب راهبردهاي امنيتي غرب، همواره پديدههاي فكري، اعتقادي و سياسي رقيب و متخاصم با ج.ا.ايران، به منظور تضعيف توان الگوسازي و استهلاك قدرت منطقهاي ايران، ايجاد و حمايت شدهاند. شايد احتمال اين كه دشمنان ج.ا.ايران بتوانند الگوي عراقي – سوري داعش را در شرق ايران اجرا كنند، ضعيف است، اما بايد پذيرفت، تلاش براي جذب ناراضيان برخي اقوام و مذاهب در مناطق پيراموني ايران، جزو اهداف راهبردي- امنيتي داعشسازان خواهد بود. انتشار داعش در افغانستان، بستر مساعدي براي تجميع، تجهيز و تقويت تمام گروهكهاي مسلح ضدايراني، توسط كشورهاي مذكور فراهم ميسازد .
– بروز اختلافات امنيتي بين كشورهاي منطقه؛ حضور و استمرار داعش در افغانستان، احتمالاً موجب تشديد «جنگ نيابتي» بين كشورهاي منطقه خواهد شد. با ورود داعش به افغانستان دشمنان ج.ا.ايران ميتوانند يك سازمان تروريستي چند مليتي در مجاورت مرزهاي ايران پايهريزي كنند كه آنها پس از هر عمليات به قلمرو داعش گريخته و در آنجا مخفي شوند .
بنابراين مي توان گقت كه امروزه «واقعيت» حضور عناصر و همپيمانان داعش در افغانستان را نميتوان انكار كرد. اساساً وجود ظرفيتهاي بومي بسيار قوي در اين كشور، سبب انتشار و رشد چنين پديدههايي ميشود و آنها نيز در ميانمدت ميتوانند جريانسازي كنند. با اين حال، چون مشروعيت داعش در خاستگاه اصلي آن يعني سوريه و عراق بر «مشروعيت مبتني بر موفقيت» بنا شده است، در افغانستان نيز داعش براي جذب نيرو و كسب مشروعيت بايد بتواند پس از اعلام حضور، برخي پيروزيها و موفقيتها را رقم بزند. لذا بهرغم اعلام موجوديت داعش در افغانستان و قرار داشتن در مرحله جذب نيرو، اين گروه تا قبل از تثبيت جايگاه و تكميل شبكه اجتماعي و نظامي خود در خاك افغانستان، احتمالاً از اعلام رسمي «امارت خراسان بزرگ» وابسته به خلافت داعش پرهيز خواهد كرد .
علاوه براين به نظر ميرسد، «افغانستان» براي داعش به عنوان يك «هدف غايي» تعريف نشده بلكه هدفگذاري داعش تبديل بخشهايي از قلمرو اين كشور به «كانون ثانويه انتشار» است كه در اين صورت، «مقاصد» بعدي انتشار و انتقال داعش، مناطق پيراموني افغانستان يعني مرزهاي شرقي ايران، آسياي مركزي (روسيه) و سينكيانگ چين خواهد بود. لذا «انتشار» پديدهي داعش در افغانستان احتمالاً به معناي امتداد «خلافت» آنها به اين كشور و حكومت داعش بر افغانستان نيست، بلكه به احتمال قوي، اين سرزمين نقش يك «معبر» و «سكوي پرتاب» را در راهبردهاي داعش و حاميانش ايفا خواهد كرد.