رفتار مؤدبانه و گفتار محترمانه در دین تثبیت شده و شکی در آن نیست این موضوع در ابتدا بسیار بدیهی به نظر میرسد، یعنی اگر کسی با اولیات دین آشنا باشد تردید نمیکند که برای دعوت به دین باید رفتار مؤدبانه و گفتار محترمانه داشت. اما نمی دانم چرا باید در این روزگار درباره […]
- رفتار مؤدبانه و گفتار محترمانه در دین تثبیت شده و شکی در آن نیست
این موضوع در ابتدا بسیار بدیهی به نظر میرسد، یعنی اگر کسی با اولیات دین آشنا باشد تردید نمیکند که برای دعوت به دین باید رفتار مؤدبانه و گفتار محترمانه داشت. اما نمی دانم چرا باید در این روزگار درباره آن بحث کنیم و آثار بی توجهی به این موضوع را به یکدیگر گوشزد کنیم.
آنچه از مجموعه معارف دینی می فهمیم و در آثار امام موسی صدر هم به وفور خواهید یافت این است که جنس دین، جنسی است که جز از طریق ادب و احترام قابل گسترش نیست. کسانی که به این روش عمل نمی کنند در واقع با این مبانی دین و اخلاق آشنا نیستند.
باید از خدا بخواهیم روزی فرا نرسد که درشت گویی و تند خویی دینداری محسوب شود و دعوت به اخلاق، لیبرالیسم و جدایی از ارزشها باشد. متاسفانه چنین روزی را امیرالمؤمنین علی (ع) پیش بینی کرده است که سخن ایشان را با دقت در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه بخوانیم و تدبر کنیم.
درشان نزول آیات اول سوره ممتحنه روایتی هست که شیعه و سنی هر ۲ نقل کردهاند. در این روایت آمده که ۲ سال پس از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر خانمی به نام ساره خدمت پیامبر می رسد که به مطربی و خوانندگی شهره بود. پیامبر از او پرسید آیا مسلمان شدی که از مکه پیش ما آمدی؟ او گفت خیر. پیامبر پرسید چطور آیا هجرت کردی و آمدی مدینه کنار ما زندگی کنی؟ او گفت خیر. پیامبر پرسید پس برای چه آمدهای؟ او پاسخ داد شما اهل مکه هستید و ریشه ما به شما برمی گردد. با وجود شما ما احترامی داشتیم. بزرگان ما هم برخی در جنگ کشته شدند. محتاج شدم و از مکه آمدهام که کمک بخواهم. مسلمان نیستم، پشیمان هم نشدهام.
پیامبر گفت پس جوان های مکه که در مجالس شان بودی کجا هستند که تو بیکار شدی؟ گفت بعد از جنگ بدر دیگر مجلسی نیست. پیامبر تاکید کرد که فرزندان عبدالمطلب نیازش را بی هیچ شرط و سرزنشی برطرف کنند. او را روانه مکه کردند و این در حالی بود که پیامبر آماده جنگ با اهل مکه می شد.
این خانم در حال بازگشت به مکه به همراهش نامه ای برد که یکی از افراد پیامبر در مدینه برای سران مکه اطلاعاتی درباره برنامه پیامبر نوشته بود. جبرئیل به پیامبر خبر داد و ایشان امیرالمؤمنین را برای گرفتادن نامه فرستاد. اما تنها نامه را گرفتند و آنچه برای کمک به او داده بودند، پس نگرفتند و گذاشتند که برود. پیامبر مرد جاسوس را فراخواند. مرد گفت از ترس زن و فرزندم که در مکه هستند این کار را کردم که به دلیل بودنم با شما آنها را اذیت نکنند. خلیفه دوم در آن مجلس بود که گفت حکم جاسوس مشخص است و مرگ است. اما پیامبر به دلیل خدماتی که از قبل انجام داده بود مرد را هم بخشید.
درباره اخلاق خوب و بخشش پیامبر در قرآن و روایات بسیار تاکید شده است.
- عصری که در آن هستیم، عصر بازگشت به دین است
دل های آماده برای پرورش دین در این عصر فراوان است. این هم فرصت است و هم تهدید. اگر از این فرصت به درستی استفاده کنیم، دین پرورش پیدا می کند و به هدف می رسیم. اما اگر لحن ما در دعوت به دین پیامبرانه نباشد، دعوت به دین نه تنها ناکام خواهد ماند بلکه از آن هم بدتر، هرچه بیشتر دعوت کنیم گریز از دین بیشتر خواهد بود و به این شیوه رونق دین داری را از بین می بریم.
در این میان هم شیوه تبلیغ درست دین مهم است و هم دین درست را تبلیغ کردن.
سکولاریسم زئیده بد معرفی کردن دین و بد عمل کردن دین دارها است. امروز اگر بخواهیم علیه دین رفتار کنیم چه روشی بهتر از داعش و بوکوحرام است؟ این قصاوت و بی رحمی طبیعی نیست. در دنیایی که دلها به سمت دین گرایش پیدا کرده، بهترین کار همین است که دین را کدر نشان دهند.
تفکیک دیانت از ادب و اخلاق، خالی کردن دین از درون مایه خودش است. دین بدون ادب و اخلاق معنا ندارد.
- امام موسی صدر، الگوی عملی تبلیغ
او یکی از چهره های موفق تبلیغ دین در دنیای معاصر است. او در غربت دعوت به دین کرد در حالی که لبنان ویترین دین های مختلف و پر از درگیری بود و او بیگانه محسوب میشد. اما چنان موفق عمل کرد که هنوز دلهای لبنانیها برای او میتپد.
با مطالعه در گفتار و رفتار امام موسی صدر در کنار مبانی نظری می توان به الگویی برای مبلغین دین دست یافت. این ۳ مقدمه برای ضرورت بحث و انتخاب امام موسی صدر مطرح شد.
1. دین از جنس پیام است و جز با قبول قلبی معنا پیدا نمی کند
دین پیامی است که انسان باید بپذیرد و تحمیلی نیست. آیه لا اکراه فی الدین فقط نهی نمیکند بلکه نفی هم میکند. یعنی این کار اصلاً نشدنی است و دین تحمیلی نیست. با زور و تندی اصلاً دین حاصل شدنی نیست. چون جنس دین با قلب و روح انسان سر و کار دارد. پس کسی که با درشت گویی میخواهد کسی را دیندار کند اصلاً دین را نشناخته. مگر میشود با تحکم قلب کسی را وادار کرد چیزی را بپذیرد؟
امام موسی صدر در کتاب حدیث سحرگاهان (گفتارهای تفسیری) بحثی دارد درباره آیه ۱۹ سوره آل عمران که میگوید إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ، دین در نزد خدا اسلام است. این به چه معنا است؟ امام صدر میگوید: «حقیقت این است که معنای اسلام در قرآن کریم با اصطلاح شایع اسلام نزد مردم تفاوت دارد. اسلام نزد مردم یعنی دین حضرت محمد (ص). اما اسلام در قرآن کریم دین خداوند و به معنای تسلیم خدا بودن است و به همین علت دعوت همه انبیا در قرآن کریم، اسلام نامیده شده است. خداوند از انسان تسلیم قلبی می خواهد.»
ایشان در جای دیگری از کتاب انسان و آسمان اشاره می کند که: «برادران مسئله دین با مسئله آموزش متفاوت است. تبلیغ دین از جنس آموزش نیست. بلکه دین به معنای تربیت مردم است. دین یعنی تغییر مفاهیم نزد مردم. تغییر ایمان آنان. تغییر ذهنیت آنان و تغییر عادتها و آداب و رسومشان و به عبارتی دین یعنی تلاش برای از نو ساختن انسان.»
بنابراین مبلغ دین، معلم دین نیست. دین یعنی تغییر باور و ذهنیت انسان و انسان زمانی قانع می شود که احترام ببیند و تکریم شود. محال است که به کرامت یک انسان اهانت شود و او جلب دین شود. نفی انسان برای جذب انسان جمع نقیضین است.
در سوره طاها آیه ۴۳ تا ۴۶ هم آمده است که با فرعون نرم صحبت کنید چه بسا دل او نرم شود و به شما بپیوندد. در واقع ۳ ابزار برای دعوت به دین معرفی شده است: حکمت و استدلال عقلانی، موعظه حسنه و دعوت عاطفی و گفت و گوی بسیار نیکو.
امام موسی صدر در جایی دیگر در بحث با اهل کتاب میگوید: «اهل کتاب از جانب مسلمانان مستحق چیزی جز جدال احسن نیستند … نه جدل و نه قطع رابطه، نه درشتی و خشونت …»
امام صدر میگوید که در بحث با آنها وظیفه ما این است که به آن ها بگوییم همه ما تسلیم شدگان خداوندیم، بیایید اختلافاتمان را حل کنیم ما که در مشترکات مشکلی نداریم. اگر انسان این گونه اندیشید میتواند در رسمیترین مراسم کلیسای آنها برود و دعوت به دین اسلام کند و بعد از سالها همچنان خود مسیحیها از آن تجربه بگویند و تکرار کنند.
در کتاب نای و نی مقاله ای با نام «ذوق و ابتکار در دعوت» هست. در این مقاله امام موسی صدر میگوید: «آقایان عزیز اگر با خشونت و تصلب بخواهیم مردم را به حفظ حدود خود مجبور سازیم تا در برابر ما آزادی رفتار و آزادی گفتار و آزادی سؤال و مناقشه و مباحثه نداشته باشند، خود را از حقیقت دور و معالجات فرضی و خیالی و پیشنهادات تخیلی کردهایم. مصلح خبر، قبل از هر چیز، باید واقعیتها را هر چه هم تلخ باشد درک کند.»
فقط گفتار محترمانه نیست که اهمیت دارد بلکه باید در عمل نیز نشان داده شود. ناهماهنگی میان رفتار و گفتار بزرگترین ضربه اعتقادی را به مخاطب خواهد زد. مبلغین دین می بایست پیش از گفتار محترمانه عمل درست داشته باشند. ادب به معنی فرهنگ، اخلاق و رعایت انسانیت است. اگر چنین نباشد تفاوت ما با سلاطین چه خواهد بود؟ امام موسی صدر در کتاب ادیان در خدمت انسان میگوید که بر علمای دین است که از خود طاغوتهایی را نسازند که نسخه برابر اصل حکام باشند و به این موضوع اشاره می کند که بشر کسی را می خواهد که به او مهر بورزد.
۲. رفتار مؤدبانه، شرط موفقیت برای تبلیغ دین
مسئله مهم بعدی این است که رفتار مؤدبانه و گفتار محترمانه در همه جا و برای همه کس باید رعایت شود. اما برای مبلغین دینی رعایت این موضوع شرط موفقیت است.
امام موسی صدر در کتاب روح تشریع در اسلام چنین می گوید: فکر می کنم همین که حقیقت ناب اسلام را برای مردم بیان کنیم کافی باشد. وقتی حقیقت اسلام با زبانی ملایم و نرم مطرح شود، خود جوامع و مسلمانان بیش از همگان درخواهند یافت که درمان همه گرفتاریها و عقب ماندگیهایشان در اسلام است….
امام موسی صدر همچنین در برخورد با جوانان و دعوت آنها به دین رفتار مؤدبانه و گفتار محترمانه را بیشتر لازم میداند. امام می گوید من در مواجهه با جوانان چشمی را باز می کنم و چشمی را می بندم. تسامح و نصیحت درکنار هم. در رابطه با مد نیز به جوانان گوشزد می کردند که شما جوانان قرار است تغییر بدهید نه اینکه تغییرپذیر باشید…
بنابراین این موضوع پیش نیاز تبلیغ دین است.
Let’s block ads! (Why?)
RSS