جامعه > آسیبها – ماهنامه دیار نوشت: بیش از یکچهارم ایرانیتبارهای آمریکا مدارک فوقلیسانس و دکترا دارند و براساس آخرین آماری که صندوق بینالمللی پول منتشر کرده، ایران بین ۹۱ کشور توسعهنیافته، رتبه نخست را در مهاجرت نخبگان به دست آورده است. با چنین پیشفرضهایی، پرسش این است که آیا این نخبگان کشور هستند که سودای مهاجرت […]
![](http://solhkhabar.ir/wp-content/plugins/robot/images/27a17__16-5-25-17341556165_871.jpg)
جامعه > آسیبها – ماهنامه دیار نوشت: بیش از یکچهارم ایرانیتبارهای آمریکا مدارک فوقلیسانس و دکترا دارند و براساس آخرین آماری که صندوق بینالمللی پول منتشر کرده، ایران بین ۹۱ کشور توسعهنیافته، رتبه نخست را در مهاجرت نخبگان به دست آورده است.
با چنین پیشفرضهایی، پرسش این است که آیا این نخبگان کشور هستند که سودای مهاجرت در سر دارند یا اینکه آنها که سودای مهاجرت به جان خریدهاند لزوما جزو جمعیت نخبه محاسبه نمیشوند؟ به عبارت دیگر، پرسش این است که مهاجران ایرانی به سایر کشورها را مردمی عادی تشکیل میدهند که اگر به کشور مقصد پذیرفته شوند هم باز در محدوده مردم عادی باقی میمانند یا اینکه نه، سرمایه انسانی ایرانیان پس از خروج از ایران عملا به سرمایه انسانی – اقتصادی کشورهای مقصد تبدیل شده است؟ آنچه میتواند این دو سوال را مهمتر جلوه دهد وضعیت کنونی جامعه ایران است.
ترکیب مهاجران چگونه بوده است؟
آنچه از بررسی روند مهاجرت در سه دهه گذشته میتوان برداشت کرد این است که غالب مهاجران را نخبگان تشکیل نداده بودند. کما اینکه بخشی از مهاجران فعالان سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بودند که صرف مبارزاتی که داشتند مهاجرت را ترجیح داده بودند. گروهی دیگر صرفا برای دورماندن از جنگ، ایران را ترک کرده بودند. اما اینک و بعد از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، پایان جنگ تحمیلی و تغییر در شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، مهاجرت علاوه بر دلایلی چون فعالیت سیاسی با معادلههای دیگری هم ممکن شده است.
به عبارت دیگر، شاید به روش سنتی برندگان المپیادها و فارغالتحصیلان نخبه دانشگاههای کشور جزو معدود نخبگان جذب شده به کشورهای دیگر بودند اما اینک میتوان چنین پنداشت که اگر برای دختران و زنان فارغالتحصیل جامعه برنامه مناسبی نداشته باشیم آنها به عنوان نیروهای تحصیلکرده و توانمند آماده جذب در بازار کار کشورهای دیگر خواهند بود.
دکتر محمود مشفق جمعیتشناس، استاد دانشگاه و عضو مؤسسه مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در مورد علت مهاجرت ایرانیها به خارج از کشور میگوید: علت مهاجرت در هر دوره متفاوت است؛ در سالهای قبل از ۵۵ و سالهای ۵۷، اوایل انقلاب، دوره جنگ و تحریم در دورههای اخیر، عمدهترین زمانهای مهاجرت بوده است. قبل از انقلاب، مهاجران کسانی بودند که از خانوادههای دولتی و افراد مرفه و ثروتمند و کسانی که وابسته به رژیم سابق بودند را شامل میشدند. این افراد برای ادامه تحصیل میرفتند و در این میان تعدادی هم در کشور مربوطه میماندند. از سال ۵۶ به بعد، موج دیگری از مهاجرت اتفاق افتاد، عده زیادی که با انقلاب سازگاری نداشتند و وابسته به رژیم قبلی بودند، از سال 56 تا 58به تدریج مهاجرت کردند و از ایران رفتند. این مهاجرتها بیشتر علت سیاسی داشت تا اقتصادی. در دوره جنگ نیز عمدتا عدهای برای فرار از خدمت سربازی، امنیت و مسائلی از این قبیل مهاجرت کردند. البته در این دوره یکسری مهاجرتهایی هم داشتیم که بیشتر برای تحصیل و تجارت بوده است، اما مهاجرت در دوره جنگ بیشتر مربوط به امنیت و فرار از سربازی بود.
آمار دقیقی برای محاسبه در دست نیست
آنچه به عنوان ایرانیان مهاجر یا ایرانیان خارج از کشور گفته میشود عموما حاصل خروجی عملیات نهادهایی چون سازمانهای سرشماری کشورهای خارجی است که طی فرآیندهای سرشماری، ایرانیانی که هنوز ۲ پاسپورت ایرانی و خارجی خود را حفظ کردهاند در جمعیت مهاجران برمیشمارند یا اینکه پاسپورت پناهندگی آنان را ملاک قرار میدهند.
از سوی دیگر، سازمان ثبت احوال ایران نیز بر پایه صدور شناسنامه برای اولادی که در خارج از ایران متولد شده است محاسباتی انجام میدهد. با همه این محاسبهها که آمارهای مطرحشده از ایرانیان خارج از ایران، محل بحثی میان کارشناسان و صاحبنظران شده است، گفته میشود حدودا ۴ تا ۵ میلیون ایرانی خارج از مرزهای ایران زندگی میکنند.
اگر بر مبنای آمارهای سازمان ثبتاحوال این بحث را پیش ببریم 4 تا 5 میلیون مهاجر ایرانی در ۲۲ کشور جهان سکونت دارند. اما بیشترین تمرکز ایرانیان در ۴ تا ۵ کشور است. آمریکا، امارات متحده عربی (دبی)، آلمان، انگلیس و… کشورهایی هستند که بیشترین ایرانی را در خود جای دادهاند. سهم آمریکا از مهاجران ایرانی یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر است. علاوه بر این مهاجران ایرانی در آمریکا یک رکورد مخصوص به خود دارند؛ باسوادترین اقلیت خارجی در جامعه آمریکا را ایرانیان تشکیل میدهند.
با این همه بهجز ایرانیانی که در دولت آمریکا، پستهای مهمی را از آن خود کردهاند یا در ناسا مشغول فعالیت هستند یا در دانشگاههای این کشور به تحصیل و تدریس مشغول هستند یا در پژوهش دستی دارند پرسش این است که آیا همه ایرانیانی که به این کشور میروند نخبهاند؟ یا پس از مهاجرت به مشاغل مهم این کشور مشغول میشوند؟ از آنجایی که عمده آمارهای مربوط به مهاجرت بهویژه آنچه از صندوق بینالمللی پول استناد میشود مربوط به سال ۲۰۰۹ میلادی است باید گفت هنوز از آخرین تحولات مهاجرت ایرانیان بهصراحت نمیتوان سخن گفت، گو اینکه مجلس شورای اسلامی نیز در سال ۱۳۸۹ گزارشی داده که بر مبنای آن تا همین سال، ۶۰هزار نخبه از کشور مهاجرت کردهاند.
یعنی ۶ سال قبل چنین آماری ارائه کرده بوده که با این حساب اگر آمار ۴تا۵ میلیون نفر مهاجر را بپذیریم این ۶۰هزارنفر معادل ۱.۲ تا ۱.۵ درصد از مهاجران را نخبهها تشکیل دادهاند.
۱۲ تا ۲۰ میلیون تومان برای مهاجرت
بررسی میدانی در ایران نشان میدهد متقاضیان مهاجرت به ازای هر نفر بین ۱۲ تا ۲۰ میلیون تومان باید خرج کنند تا به صورت قانونی یا غیرقانونی بتوانند از ایران راهی دیاری دیگر شوند. به طور عمده افرادی که برای اقامت کانادا اقدام میکنند با گرفتن وکیل همین رقم را میپردازند و افرادی نیز که به صورت غیرقانونی میخواهند خود را به مرزهای اروپا یا استرالیا برسانند رقمی بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون را در ذهن دارند که به آنها پیشنهاد شده است. بنابراین اگر متقاضی مهاجرت باشید باید چنین رقمی داشته باشید.
رقمی که معادل یک پراید در زندگی متوسط یا کارمندی محسوب میشود. در مدلهای دیگر که بیشتر نیازمند پذیرش دانشگاهی است، هم هزینههای بیشتری مطرح است و هم فرد متقاضی باید کلاس زبان رفته و مدارک لازم در زمینه زبان انگلیسی را داشته باشد. بنابراین میتوان تخمین زد بیشتر آنهایی که ۱۲ تا ۲۰ میلیون تومان میپردازند تا مهاجرت کنند از جمله آنهایی نیستند که مدتها کلاس زبان رفتهاند یا در جستوجوی پذیرش تحصیلیاند. پس به عبارتی باید گفت مهاجرت در قالب پرداخت ۱۲ تا ۲۰ میلیون تومان اقدامی «عام» محسوب میشود تا خاص «نخبگان» باشد.
دختران فارغالتحصیل بیکار و فرضیه مهاجرت
آنچه جامعه ایران در حال حاضر با آن مواجه است مسئله بیکاری دختران فارغالتحصیل است. زنان ۴۶.۶ درصد کل فارغالتحصیلان کشور را تشکیل میدهند که از این میزان ۳۴.۵ درصد فعال (۷۰.۱ درصد شاغل و ۲۹.۹ درصد بیکار) و ۶۵. ۵ درصد غیرفعال اقتصادی هستند.
گرچه تا کنون جنسیت مهاجرت نشان داده که حدود ۷۰درصد مهاجران ایرانی را مردان و تنها ۳۰ درصد آنها را زنان تشکیل میدادهاند، باید به این موضوع توجه داشت که پس از موج ورود دختران به دانشگاهها و شکسته شدن بسیاری موانع پیش روی دختران در ورود به جامعه اینک با خیل عظیم دختران فارغالتحصیل بیکار مواجه هستیم و گرچه تا پیش از این به سبب برخی سنتهای موجود در جامعه زنان کمتر در عرصههای اجتماعی فعال بودند اما با این تغییر وضعیت میتوان چنین انتظار داشت که موج بعدی مهاجرت را زنان فارغالتحصیل شکل بدهند.
به عبارت دیگر، دختران فارغالتحصیلی که در ایران توانستهاند تا مقطع کارشناسی ارشد پیش بروند و خانواده از ادامه تحصیل آنها حمایت کرده اما بازارکار ایران نتوانسته از آنها بهره لازم را ببرد این فرصت را پیش روی کشورهای صنعتی قرار میدهد که بتوانند به همان منفعت یک میلیون دلاری به ازای جذب چنین نیروهایی اندیشیده و بسترهای آن را فراهم کنند. اگر به مقصد مهاجرت ایرانیان نگاهی بیندازیم خواهیم دید که بعد از آمریکا، این کشور آلمان است که بیشترین ایرانی را در خود جای داده است.
براساس آنچه از ترکیب جنسیتی این کشور گزارش شده است جمعیت زنان آلمان بیشتر از جمعیت مردان این کشور است و فاصله معناداری بین این دو وجود دارد. بنابراین شاید آلمان مقصد مناسبی برای زنان تحصیلکرده ایرانی نباشد اما وقتی در فهرست مقاصد ایرانیان به کشورهای کانادا و استرالیا برمیخوریم میتوانیم این انتظار را داشته باشیم که فرصتهایی برای جذب دختران تحصیلکرده ما وجود داشته باشد.
با این وصف باید گفت اگر تا کنون مهاجران ایرانی را به دو بخش عام و خاص تقسیم میکردیم که کفه مهاجران عام در آن از نظر کمی بیشتر بود اما اینک باید انتظار داشته باشیم که بر تعداد مهاجران خاص ایرانی که اتفاقا متخصص و توانمند هم هستند افزوده شود که این فرضیه امکان مهاجرت زنان و دختران فارغالتحصیل را بیشتر از سایر گروهها میداند.
منفعت یک میلیون دلاری
گفته میشود مهاجرت هر فرد تحصیلکرده با مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا از کشورهای درحال توسعه یا جهان سوم یک میلیون دلار برای کشورهای صنعتی منفعت محاسبه میشود. این در حالی است که دکتر منیژه فیروزی مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی درباره خروج نخبگان از کشور آن هم در شرایطی که از سال ۱۳۹۰ به این سو قیمت ارز روندی صعودی داشته میگوید: خروج جوانان از کشور در حالی افزایش یافته است که قیمت ارز به نسبت سالیان قبل، جهش ناگهانی پیدا کرده بود. حتی این امر نیز مانع خروج نخبگان نشد.
دکتر اشرف بروجردی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دراین باره میگوید: طبق آمار صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان در میان ۹۱ کشور درحالتوسعه و توسعهنیافته مقام اول را داشته است. طبق این آمار، سالانه بین ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیلکرده برای خروج از کشور اقدام میکنند؛ تعدادی که با بررسی موردی برخی کشورهای مهاجرپذیر جوانان ایرانی همخوانی دارد؛ در حال حاضر حدود ۱۴ هزار دانشجوی ایرانی در کشور مالزی مشغول تحصیل هستند. بروجردی همچنین میافزاید: از سوی دیگر، نتایج بررسی سالانه نامنویسیهای بینالمللی دانشگاههای آمریکا نشان میدهد در سال تحصیلی ۲۰۱۱-۲۰۱۰ جمعیتی بالغ بر ۵ هزار و ۶۲۶ ایرانی در حال تحصیل در این کشور هستند و این رقم افزایش ۱۹ درصدی نسبت به سال قبل را نشان میدهد. آمار و اطلاعات نشان میدهد اکنون ۲۵ درصد از ایرانیان تحصیلکرده، در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند که از مجموع مهاجران حدود ۴۰ درصد را دختران و زنان تشکیل میدهند.
۴۷۴۷
Let’s block ads! (Why?)
RSS