امروز: چهارشنبه, ۵ دی ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الأربعاء 24 جماد ثاني 1446 | 2024-12-25
کد خبر: 444462 |
تاریخ انتشار : 01 آبان 1400 - 17:05 | ارسال توسط :
0
2
ارسال به دوستان
پ

شنیدن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) از زبان پیرغلام ۹۰ ساله مسیحی و شاعر محب آن امام همام آن‌هم دقیقا در روز اربعین حسینی، بسان آب گوارایی بود که در گلوی تشنه کبوتر جاری شد. احساس می‌کردم با خیل عظیم زائران حسینی در صحرای کربلا همگام شده‌ام. شگفت انگیز بود. به گزارش صلح خبر، عباس خامه‌یار […]

شنیدن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) از زبان پیرغلام ۹۰ ساله مسیحی و شاعر محب آن امام همام آن‌هم دقیقا در روز اربعین حسینی، بسان آب گوارایی بود که در گلوی تشنه کبوتر جاری شد. احساس می‌کردم با خیل عظیم زائران حسینی در صحرای کربلا همگام شده‌ام. شگفت انگیز بود.

به گزارش صلح خبر، عباس خامه‌یار رایزن فرهنگی ایران در لبنان در یادداشتی خاطراتش را از دیدار با جورج شکور، ادیب و شاعر بزرگ مسیحی لبنانی و سرودن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) توسط وی بازگو کرد.

به‌رغم فعالیتم در عرصه روابط فرهنگی بین‌المللی و ارتباط تنگاتنگی که با عاشقان حسینی دارم، هنگام گفت‌وگوی زنده‌ با جناب عظیم‌زاده، خبرنگار موفق صداوسیمای کشورمان در بیروت، احساس «دلتنگی» و «جاماندگی» از خیل عظیم عاشقان حسینی بر من مستولی گشت.

گفت‌وگو به مناسبت اربعین حسینی و در گلزار «روضه الشهیدین» حومه جنوبی بیروت و در کنار مزار شهیدان عماد و جهاد مغنیه و غسان بدرالدین بود که من ناگهان شروع کردم به بیان دلتنگی از جاماندنم از همراهی میلیون‌ها زائر دلباخته سرور و سالار شهیدان در مسیر پیاده‌روی اربعین امسال میان دو شهر نجف و کربلا.

بعد از مصاحبه با حجمی از حسرت و افسوس در شهری که حالا به نظرم تنگ و کوچک می‌نمود راه افتادم و به فعالیت‌ها و ملاقات‌های روزمره ادامه دادم. هیچ  تصور نمی‌کردم که این حس «جاماندگی» که بر شانه‌هایم سنگینی می‌کرد را به کلبه ساده و صمیمی یک عاشق دلداده نصرانی از تبار «وهب» ببرم و با او تقسیم کنم.کلبه‌ای واقع در طبقه پنجم «ساختمان طرابلسی» در منطقه مسیحی‌نشین «الاشرفیه» در شرقِ بیروت، کانون فالانژها و دقیقاً همان نقطه شعله‌ور شدن جنگ داخلی هفده ساله لبنان در سال ۱۹۷۵ و نقطه شروع حوادث فتنه انگیز هفته گذشته.

شنیدن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) از زبان پیرغلام ۹۰ ساله مسیحی و شاعر محب آن امام همام آن‌هم دقیقا در روز اربعین حسینی، بسان آب گوارایی بود که در گلوی تشنه کبوتر جاری شد. احساس می‌کردم با خیل عظیم زائران حسینی در صحرای کربلا همگام شده‌ام. شگفت انگیز بود. شاعر، سقّا شده بود در وادی حسرت جاماندگی و خاطره و تاریخ.

در محضر جورج شکور، ادیب و شاعر بزرگ مسیحی لبنانی

ماجرا از این قرار بود که به‌رغم آشنایی دیرینه و شناختی که سال‌ها پیش از جورج شکور شاعر مسیحی داشتم اما طی اقامت دو ساله اخیرم در لبنان، توفیق دیدار با ایشان را پیدا نکرده بودم. هر بار که تصمیم به دیدارش می‌گرفتم مانعی پیش می‌آمد، و البته کرونا علت اصلی بود.

سخت علاقه‌مند زیارتش بودم اما شکور به خاطر کهولت سن در زادگاهش روستای «شیخان» در منطقه جبیل توسط خانواده‌اش قرنطینه کامل شده بود و کسی اجازه دیدار و ملاقات با وی را نداشت و دسترسی به ایشان تقریباً ناممکن بود. اما پس از مدت‌ها گفت‌وگو با فرزند ارشدش «لواء» بالاخره قرار گذاشتیم تا همدیگر را در بیروت ملاقات کنیم و این ملاقات در همان خانه ساده‌ای بود که بنیانِ «پیمان مار مخایل» بین جنبش حزب‌الله و جریان ملی آزاد در آن پایه‌گذاری شده است. این پیمان با مدیریت فرزند شکور اندک زمانی بعد در ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ منجر به دیدار تاریخی و بی‌سابقه  «سید حسن نصرالله» و «میشل عون» در کلیسای مارونی‌های «مار میخائیل» در منطقه «الشیاح» در ناحیه جنوبی بیروت گردید که امضای تفاهم نامه تاریخی «تفاهم نامه مار میخایل» را به دنبال داشت. همچنین تحولات بی‌سابقه‌ای در تاریخ معاصر این کشور رقم زده و به مقاومت و رویارویی با رژیم اشغالگر قدس شکل دیگری بخشیده است.

بر اساس تفاهم‌نامه مزبور، گفت‌وگو میان لبنانی‌ها به عنوان تنها وسیله برای حل بحران‌ها معرفی شد و همچنین مقرر شد سلاح حزب‌الله در چارچوب حل‌وفصل فراگیری قرار گیرد که اجماع ملی را محقق و قوت و موضع لبنان و لبنانی‌ها را تامین کند. علاوه بر این مقرر گردید حمل سلاح حزب الله بر اساس شرایط و ضوابط منطقی باشد. در این تفاهمنامه شروط مقاومت لبنان برابر خطرات اشغالگری‌های اسرائیل از طریق گفت‌وگویی ملی که به تبیین و تدوین استراتژی دفاع ملی و آزادی مزارع شبعا و اسرای لبنانی از زندان‌های اسرائیل و غیره بینجامد، به تفصیل تبیین شده است.

بگذریم!

استاد جورج شکور به گرمی و با چهره‌ای گشاده و خندان از من و همکار و همراه خوبم دکتر علی قصیر استقبال  کرد. همسر و شریک زندگی‌اش «دُلّی حبیب» و نیز دوست قدیمی‌اش «فارس مالک» که وکیل دادگستری بود را با شوقی فراوان معرفی کرد.

من را به نشستن در کنارش دعوت کرد و بلافاصله با حلاوت دیوان«ملحمة الحسین» از من پذیرایی کرد. طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسی‌اش غوغا به پا کرد. غوغایی که دل آرزومند یک «جامانده حسینی» در خود داشت:

علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار  مَوَّارُ

إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ

دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه

ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ

وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی

الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…

(بر دل و جان خونی است جوشان و بسان آتش شعله‌ور، اگر حق را سرببرند بی‌شک قاتلان جنایتکار وکافرند.   خون حسین(ع) بخشنده وراهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد.  شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خورده‌اند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)  

با حماسه‌ای وصف‌ناپذیر و صدایی رسا و به سان یک مداح تمام‌عیار اهل بیت شعرش را می‌خواند گویی که در جمع‌مان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشسته‌اند.

در آخر هم گفت: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»

ابیات و سروده‌های فاخر و پرمغز و از جان برآمده او به وجدمان آورده بود و اشک جان ما را برانگیخته بود. به ناگه یادم آمد که امروز اربعینِ فرزند فاطمه است.

رو به استاد با شگفتی پرسیدم: جناب شکور ! آنهمه انتظار این دیدار را کشیدم، به نظر شما صرفاً یک اتفاق و یک تصادف است که در روز اربعین سرور شهیدان برای منِ«جامانده» توفیق این دیدار پر از شور حسینی میسر شود؟

از پرسشم غافلگیر شد و بر لحن حماسی‌اش افزود و شعرخوانی حسینی‌اش را با اشتیاق بیشتری ادامه داد. او ابیاتش را با شعرهای دیگری که از بر بود برای ما تفسیر و تشریح می‌کرد. گاهی هم که مکث می‌کرد بلافاصله همسر فرهیخته‌اش به یاری‌اش می‌شتافت. گویی «دُلّی» کپی برابر اصل «جرج» بود…

بعد از غوغای این ابیات، یادش آمد که هنوز به ما خیر مقدم نگفته است!  صحبتش را آغاز کرد و از سفرهایش به ایران و محبت ایرانیان نسبت به خودش چه‌ها که نگفت. نشان‌های مسیحیایی این محبت‌ها بر در و دیوار کلبه‌اش نقش بسته بودند و آن‌ها را با شوری فراوان نشانم می‌داد.

تابلوی نقاشی زیبای سرِ اسب در صدر مجلس خودنمایی می‌کرد که آن را با شوقی فراوان «اسبِ حسین» ‌نامید و به اشاره نشانمان داد.

عکس یادگاری ایام جوانی‌اش با زنده یاد نزار قبانی و دستنویس تحسین‌آمیز او به شکور روی میزی قرار داشت و نیز تندیس‌ها و مدال‌ها  و تقدیرنامه‌های فراوانی زینت‌بخش کلبه استاد بودند. جورج از یاران و دیگر مسیحیان ولایی هموطنش نیز به نیکی یاد کرد؛ از جوزف الهاشم، میشل کعدی، ویکتور الکک و سلیمان کتانی…

از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهج‌البلاغه در دوره نوجوانی بر خود و چگونگی جذب شدنش به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) سخن‌ها گفت؛ نکته‌ای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.

از عشقش به همسرش که شاگردش بود گفت و سروده‌هایش برای او را بازخوانی کرد و از هر دری سخنی به میان آورد. به سختی می‌شد گه‌گاهی عامدانه سخنان استاد را قطع کرد. از او پرسیدم که چه عاملی شما را به سمت و سوی علی و فرزندش حسین و اهل بیت پیامبر سوق داد؟

پاسخ داد: من  از جوانی عاشق «حسین» شدم. البته «علی» هم علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است! از هنگامی که دانش‌آموز بودم، شیفته نهج‌البلاغه او شدم. علی را همواره به شدت دوست داشته و دارم. علیِ شهید، بزرگ‌مردی از شگفتی های تاریخ است.

از او پرسیدم: «جوان که بودید گفتید که اگر در دوران امام حسین(ع) می‌زیستید بی‌شک به یاری وی می‌شتافتید و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت می‌رسیدید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو  داشتید نصیبتان شود. اکنون که به این سن رسیده‌اید هنوز این آرزو را در سر دارید و به حرف‌هایتان پایبندید؟» پاسخش را از حرکات سر و دست و رخسارش دریافتم و همسرش نیز با نگاهی معنی‌دار پاسخ پرسشم را به تایید داد.

می‌دانستم که تمامی آثارش را با هزینه خود و بدون هیچگونه چشمداشتی چاپ کرده است. لذا از ضرورت بازنشر آثارش و برگردانشان به فارسی و همچنین تجلیل و گرامیداشت او در سالروز تولدش در ماه آوریل آینده و رونمایی ترجمه‌ها در این مناسبت گفتم که صمیمانه و کریمانه پیشنهاداتم را پذیرفت.

هنگام خداحافظی سه اثر فاخر خود را با نام‌های: ملحمة (حماسه) الحسین، ملحمة الرسول و ملحمة الامام علی به من اهدا کرد.

من نیز سه جلد کتاب ترجمه شده به عربی با عناوین: تاریخ ادبیات فارسی، منتخبی از تاریخ ایران و تاریخ هنر ایران را به ایشان اهدا کردم. سپس از او اجازه خواستم اثر هنری اصفهانی‌های خوش‌ذوق را که برایش آورده بودم به همسرش اهدا کنم.

به استاد گفتم: «شما یکی از خصوصیات ما ایرانیان را دارید، مثل ما برای بانوان احترام فوق العاده‌ای قائلید. به نظرم بخش مهمی از آنچه که استاد جورج شکور را به این منزلت و جایگاه رسانده، خانم دُلّی است که شما را اینگونه عاشقانه و خالصانه همراهی کرده و راه را برایتان هموار ساخته است».

همسر استاد نیز با صدایی آهسته و لرزان اضافه کرد، من ۵۷ سال است که همراهش هستم و نازک‌تر از گل با او سخن نگفتم. اکنون نیز پرستارش هستم. بانو را ستودم و پیش از آن که اعضای خانواده‌اش  را که در یک قاب روی میز قرار داشتند معرفی کند مراقبت از سلامتی استاد را به او مجدداً یادآوری کردم.

۲۰ دقیقه زمانی که به دلایلی برای این دیدار در نظر گرفته شده بود، حدود دو ساعت به طول انجامید و من «جامانده» از اینکه عقربه‌های ساعت به این سرعت حرکت کرده بودند، جا خوردم!

به ناچار و با اندوه فراوان از استاد جدا شدم و به امید دیداری دیگر در شرایط بهتر، از او خدا حافظی کردم.

جرج حنا شکّور کیست؟

جرج حنا شکّور شاعر، ادیب و نویسنده بزرگ مسیحی لبنانی است که در سال ۱۹۳۵ میلادی در روستای شیخان واقع در شهرستان جبیل جبل عامل دیده به جهان گشود. وی آموزه‌های مسیحی را آموخت و آن را با آموزه‌های اسلامی تلفیق کرد.  قرآن کریم و نهج البلاغه را خواند و شیفته ادبیات آن شد.

پس از پایان تحصیلات، به استادی رشته ادبیات درآمد. از همان آغاز حامل رسالت تعلیم بود. در روستای خود با تخته‌های چوبی برای دانش‌آموزان نیمکت می‌ساخت و برای آنان مدرسه‌ای تابستانی و رایگان دایر می‌کرد. او تا به امروز این کار را زیر درختان بلوط روستای شیخان ادامه داده است.

شکور در دانشگاه سن‌ژوزف بیروت به تحصیل در ادبیات عرب و تاریخ تمدن پرداخت و مدرک لیسانس رشته زبان و ادبیات عرب را اخذ کرد. این نویسنده مسیحی که از برجسته‌ترین شاعران عرب دوران معاصر است، در دانش لغت و ادبیات معرب تخصص فوق العاده‌ای دارد و سال‌هاست علاوه بر فعالیت ‌ای ادبی، تجربه تعلیم و تدریس در رشته تخصصی خود در مراکز و کالج‌های مختلف را دارد.

از مهم‌ترین سوابق او در سال‌های اخیر می‌توان به سمت‌هایی چون ریاست انجمن زبان عربی دانشگاه الشرق الأوسط لبنان، عضو مجمع فرهنگی و نایب رئیس اتحادیه ادیبان و نویسندگان عرب اشاره کرد.  

از شکور مقالات فراوانی در روزنامه‌ها و مجلات علمی لبنان و جهان چاپ و منتشر شده است. وی در سال ۱۹۷۱ نخستین مجموعه شعرش را با مقدمه‌ای ستایش‌آمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت.

شکور ارتباط نزدیکی با «سعید عقل» شاعر برجسته لبنان داشت و وصی ادبی این شاعر نام‌آور معاصر به شمار می‌رود. وی در توصیف رابطه دوستانه‌اش  با عقل می‌گوید:

هی الصّداقةُ حبُّ الرّوحِ لا الجسدْ عبیرُ جنّتِها باقٍ إلی الأبدْ

(رفاقت واقعی دلبستگی میان دو روح است نه دو جسد؛ اینگونه است که عطر خوش رفاقت تا ابد باقی می‌ماند).

بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران، شعر حماسه حسینی جرج شکّور را مطالعه و درباره آن اظهارنظر کردند. ازجمله شاعران بزرگی که درباره این حماسه اظهارنظر کرده سعید عقل بود. او ضمن تمجید از سروده شکّور به وی گفته است: پس از ۲۰ سال هرکس قصیده تو را می‌خواند خواهد گفت که تو شیعه شده‌ای. شکّور در پاسخ گفته است: چنانچه دفاع از ارزش‌ها و فضایل اخلاقی گرویدن به تشیع به شمار می‌رود، من می‌پذرم که درباره من گفته شود که او شیعه شده است.

تاکنون علاوه بر کتاب‌هایی که تصحیح و تنقیح کرده، به صورت مستقل از وی چندین مجموعه شعر منتشر شده است. کتابی با عنوان «البیان» و چند مجموعه شعری از جمله دیوان «وحدها القمر» و «زهرة الجمالیا» از آثار انتشار یافته اوست.

بسیاری از شاعران و ادبای برجسته عرب و لبنانی در دهه‌های گذشته شعر  شکور را تحسین کرده و ستوده‌اند؛ از جمله امیرالشعرا -اخطل صغیر- که چهل و پنج سال پیش خطاب به او گفته بود: زبان اسرار خود را به تو نوشانده و شعرت اصالت و تازگی را با هم دارد. یکی از عوامل برجسته زیبایی این ابیات شکّور، تعبیرات زیبا، معانی ژرف، گیرایی تصاویر و ایماژهای شعری اوست که باعث تأثیرگذاری بیشتر بر خوانندگان می‌شود.

ویژگی مجموعه شعرهای شکور که همگی تجدید چاپ شده‌اند و او را از دیگر شاعران متمایز می‌کند پایبندی به قالب‌های کلاسیک شعر عرب و به ویژه غزل‌های عاشقانه است.

این شاعر لبنانی به جز شعرهای عاطفی سروده‌هایی درباره وطن و اجتماع نیز دارد.

اما بزرگترین ویژگی این ادیب بزرگ مسیحی که اخیراً «امیر شعرای عرب» لقب گرفت، ولایی بودن او و عشق و محبتش به اهل بیت (ع) است که او را در ردیف شاعران بزرگ مسیحی اهل بیتی دوران معاصر قرار داده است. نویسندگان و شاعرانی همچون بولس سلامه، جورج جرداق، سلیمان کتانی، میشیل کعدی، آنطوان بارا، جوزیف الهاشم و غیره که با زبان و قلم خود و از خلال آفرینش آثار ادبی ماندگار پیرامون ائمه(ع) به‌ویژه امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) و حسین بن علی(ع) مروج ارزش‌های والای انسانی بوده‌اند. ارزش‌هایی که در عدالت‌ورزی، ظلم‌ستیزی، حق‌طلبی و انسان‌دوستی ائمه اطهار(ع) تجلی یافته است و روشن است که هرگاه این ارزش‌ها در انسانی تجلِّی یابند، دیگران در هر عصر و نسلی و از هر رنگ و نژادی جذب آن‌ها می‌شوند.

او هدف و آرمان اصلی خود از سرودن حماسه‌های بلند را «تاریخ سرایی» می‌داند؛ به این معنا که با زبان ادبی وقایع تاریخی را به شعر درآورده و به مخاطبان و ادب‌دوستان عرضه کند. شکّور در حماسه‌های بلند خود ضمن تلاش برای تبیین واقعیت و آشکارسازی حقایق، اهداف والایی را ازجمله ترویج فرهنگ نوع‌دوستی و دیگرپذیری و همچنین رفع تبعیض و کاهش فاصله طبقاتی دنبال می‌کند.

شکّور به صراحت از دیگرخواهی و نوع‌دوستی سخن گفته است: «أسواتر بین القلوب لکذبة حب یطل، سواتر تنهار». وی در این راستا تاکید می‌کند که: «محبت نعمت عظیمی محسوب می‌شود که خداوند به انسان ارزانی فرموده است.»

«جرج حنا شکّور» سرودن اشعار را از انسانیت انسان آغاز می‌کند و در این راه هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست. شکّور با تاکید بر اینکه هیچ تفاوتی میان مسیحیان و مسلمانان قائل نیست، می‌گوید: «بیشتر پرسش‌هایی که در رسانه‌های خبری از من پرسیده می‌شود این است که چگونه یک شاعر مسیحی در سرودن اشعار حماسی بزرگ بر رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) و امام حسین(ع) متمرکز است. من در جواب می‌گویم: انسان ها قبل از ادیان وجود داشتند و من هرگز بین هیچ انسانی تفاوتی قائل نیستم.»

وی بر این باور است که تفاوت میان اسلام و مسیحیت بسیار اندک اما فصول مشترک میان این دو دین بسیار فراوان است. شکور به موضع گیری‌ها و نقش مسیحیان در برخی رخدادهای تاریخ اسلام ازجمله هشدار «بحیرا السریانی» راهب مسیحی به امام علی(ع) نسبت به خطری که یهودیان علیه پیامبر(ص) دارند، اشاره می‌کند تا نشان دهد مسیحیت و اسلام ارتباطات تنگاتنگی با یکدیگر دارند.

آثاری که ادبا و نویسندگان مسیحی لبنانی در توصیف شخصیت هریک از ائمه(ع) آفریده‌اند، شکی باقی نمی‌گذارد که نوشیدن جرعه‌ای از زلال معرفت ائمه(ع) چنان آنان را به وجد آورده است که در توصیفش جلوه‌هایی ماندگار در آسمان شعر و ادب آفریده‌اند. آثاری که زینت‌بخش کتابخانه تمدن انسانی خواهند ماند و آیندگان را همچون معاصران با چشاندن قطراتی از چشمه صاف معرفت، سیراب خواهند کرد.

شکور که خود نیز متولد ماهِ ربیع، ماهِ میلاد رسول گرامی اسلام است به این موضوع افتخار میکند و «ملحمه النبی»، «حماسه پیامبر» را همزمان با میلاد پیامبر اکرم در یک‌هزار و صد بیت به پایان رسانده و این نخستین‌بار است که یک شاعر غیر مسلمان به روایت زندگی پیامبر اسلام(ص) می‌پردازد.

منظومه «قصیده الحسین» اثر بدیع و یکی از مشهورترین سروده‌های او پیرامون سرور شهیدان و در وصف عاشورا و واقعه کربلاست که در سال ۲۰۰۱ تنظیم شده است. این اثر بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر بوده که شیفتگی عمیق خود نسبت به امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

شکور در این سروده ۸۰ بیتی، ضمن بیان احساسات شخصی و حب خود نسبت به امام حسین(ع)، بسیار هنرمندانه صحنه‌های تراژیک کربلا را به تصویر می‌کشد؛ آنگاه که می‌گوید:

إنّی أَراکَ ذَبیحَ (الطَّفِّ)مُنطرحاً

فی( کَربلاءَ) ومنکَ الدَّمُّ فوَّارُ

ظَمآنَ وَیلَکَ لاتُسقَی، وهُم بِهِمُ

إلی شَفاعَتِیَ السَّمحاءِ أَوطارُ

یَرجونها؟لا،ورَبِّی لن أجُودَ بها

یومَ القیامةِ ،لا، لم یَنجُ أشرارُ

أَقدِم،(حُسینُ)،حَبیبی،أهلُکَ اشتعلُوا

 شوقاً إلیکَ،غَدَا للشَّوق أَبصارُ

«تو را می‌نگرم سربریده و فتاده در میدان نبرد سرزمین کربلا درحالی‌که خون ریخته شده‌ات جوشان است.

-ای حسین! ای معشوق من! به سوی من بیا که خاندانت در اشتیاق و سوز و گداز تو به سر می‌برند.

خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش می‌ریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمی‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند».

جورج شکور، فضای شعر سرایی حسینی‌اش را اینگونه وصف می‌کند: «هنگام سرودن این اشعار احساس کردم که حسین(ع) در وجودم زندگی می‌کند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخیزد و خون در برابر شمشیر قامت علم کند. امام حسین(ع) مانند مسیح(ع) مرگ را ترجیح داده و حیات را به پسینیان خود هدیه داد».

فراز شکّور در دنیای امام حسین(ع) زاده تاثیرپذیری شاعر از یک منظومه ارزش‌های تاریخی انسانی عظیمی است.

شکّور حماسه حسین را با بلاغتی صادق که آن را از نهج البلاغه آموخته بود، سروده است.

شکّور مسیحی در ابتدا با دل و جان، شیفته امام علی(ع) شد. سپس امام حسین را شناخت. وی در این باره می‌گوید هنگامی که مشغول تحصیل در دوره دبیرستان بوده، امام حسین را از طریق مطالعه درباره امام علی شناخته است. جرج می‌افزاید: در آن سال‌ها مشغول مطالعه نهج البلاغه بودم. ارزش‌هایی که نهج البلاغه از آن سخن می‌گوید؛ ارزش‌هایی ازجمله راستی، شفافیت و فداکاری راهنمای من بود. این ارزش‌ها الگویی بود که از آن تبعیت کردم. اینگونه بود که منِ مسیحی ارتدوکس عاشق امام علی و خلق وخوی ایشان شدم. درباره امام حسین و سیره زندگی وی چندین کتاب خواندم. از رشادت‌ها و دلاوری‌های این بزرگ‌مرد مطلع شدم. سپس درباره مذهب وی مطالعه کردم و دریافتم معنای شیعه بودن را. سپس او را به عنوان یک قهرمان بزرگ سرودم. اینگونه بود که حماسه حسین در هشتاد بیت زاده شد و اینگونه بود که حسین در نفس‌ها، آرمان‌ها، وجدان و زندگی من عجین شد.

شکور،  چرایی انتخاب موضوع امام حسین(ع) و عاشورا در سروده‌های خود را با شعر توضیح می‌دهد که: ‎در ضمیر انسان‌ خونی به مثابه آتش نورانی می‌نشیند، زمانی که حق سربریده می‌شود و قصابان آن کافر باشند. خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش می‌ریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمی‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.

‏‎حسین(ع) دست‌پرورده نبی بود و حاصل جدش؛ کسی که او را ریحانه جوانان نامید؛ ریحانه‌ای که در بهشت عطرش می‌پیچید. حسین(ع) وارث علی است؛ جوانمردترین جوانان؛ کسی که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشیرش ذوالفقاری است که سرگردنکشان را به فرمانبری می‌کشاند.

جرج مسیحی در بخشی از سخنان خود به ماجرای سرودن حماسه امام حسین(ع) اشاره و تصریح کرد هنگامی که به خواب میرفته قصیده و دیوان حماسه امام حسین(ع) را روی بالشت کنار سر قرار میداده است؛ موضوعی که با واکنش همسر خود همراه بود. وی در توجیه این رفتار به همسر خود گفته بود: بر این باورم که امام حسین(ع) کنار من میخوابد، بنابراین شعر از سوی ایشان به من الهام میشود و اگر شعر به من از سوی آن بزرگواران الهام نشود، من قادر به نوشتن نیستم. شکور تاکید می‌کند که ۷۵ روز به طور مستمر مطالعه کرده تا بالاخره توانسته این حماسه را در طی یک ماه بسراید. درون‌مایه‌ آموزشی حماسه حسین(ع) در ﮐﻨﺎر ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺳﺮﺷﺎر و ﭘﺮﺑﺎر و خیال‌پردازی‌های استادانه، باعث شده است شکّور این حماسه زیبا را به‌صورت دلکش و پرتأثیر عرضه کند.

شکّور می‌گوید: همانطور که کتاب‌ها اطرافم چیده شده بود به خواب می‌رفتم، همسرم می‌پرسید این کتاب‌ها برای چیست؟ به او می گفتم احساس می‌کنم امام حسین(ع) در کنارم قرار دارد، سرانجام شعری برای او خواهم سرود که زیباترین قصیده زندگی شعری من باشد.

شکّور با بیان اینکه یک ماه تمام طول کشید تا این قصیده را به نظم درآورده است، افزود:  اسمش را «حماسه حسین» گذاشتم، هشتاد بیت بیشتر نیست اما با ۸۰۰ بیت شاید هم با هزاران بیت برابری می کند چرا که این قصیده تمام سیره امام حسین (ع)را در خود جمع کرده و در سرودن آن هیچ یک از وقایع تاریخی را نقض نکردم.

گرچه نهضت امام حسین الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان و ادیبان از ادیان و مذاهب مختلف بود، اما تاثیرپذیری شکّور از شخصیت امام حسین شکل متفاوتی دارد. او جسورانه امام حسین را در اشعارش به تصویر کشید است. حسین در شعر شکّور قهرمانی است که شگفتی شهادت را رقم می‌زند. شکور می‌گوید که شهادت از این مرد و از پدرش و همچنین خاندانش نشئت می‌گیرد.  او امام حسین را رحمة للعالمین خوانده است همانگونه که پدربزرگش، حضرت محمد(ص) نیز اینگونه بوده است. حسین در دیدگاه شکور،  قهرمانی بزرگ محسوب می‌شود که ارزش‌های فداکاری، مردانگی عزت و کرامت در سیره وی تجلی یافته است.

شعر شکّور صحنه‌های ظهر عاشورا را با زبانی ادبی به تصویر می‌کشد. رخدادهای تلخ ظهر عاشورا برای شکّور معنای دیگر دارند. او صحرای کربلا را سندی محکم برای اثبات ظلم وستم روا شده بر آزادگان توصیف کرده و می‌گوید:

یا «کربلا» أأنت الکَربُ مُبتلیاً

وأنت جُرحٌ علی الایامِ نغَّارُ؟

لا، لا، وثیقةُ حقٍّ أنتِ شاهدةٌ

أَنْ فی الخلیقةِ أشرارٌ وأخیارُ

وجولةُ البُطلِ، إن طالت، لها أَجَلٌ

والحقُّ، جَولتهُ فی الدَّهرِ أدهارُ

شکّور در پاسخ به پرسشی درباره حال و هوای خود پس از سرودن حماسه حسینی می‌گوید: پس از آنکه حماسه را به پایان رساندم، احساس غرور کردم. گویی که جرج شکّور مجددا زاده شده است. زیرا که هرکس حسین را می‌خواند به کودکی بازمی‌گردد اما هرکس او را می‌ سراید مجددا در این جهان زاده می‌شود.

وی به نقش حضرت زینب(س) در حماسه عاشورا اشاره کرده و می‌گوید: حضرت زینب س) دختر امام علی، شیرزن کربلا، نمونه کامل زن شجاع و با صلابت است. او همان کسی است که پایه‌های حکومت یزید را به لرزه درآورد. از دیدگاه شکور حضرت زینب نقش بسزایی در ماندگاری نهضت عاشور داشته و زینب در حقیقت بخش تکمیلی و ادامه حماسه حسین است.

وی با بیان اینکه شخصیت‌هایی که درباره آن‌ها شعر سروده است، شخصیت‌های بزرگ هستند و اختصاص به دین و مذهب و طایفه خاصی ندارند، تاکید کرد این بزرگان سرمایه‌های همه بشریت هستند.

هنگامی که وی از حضرت زینب(س) سخن می‌گوید از رفتار و مواضع آن بانوی مقاوم در کربلا، اتفاقات دراماتیک و صحنه‌های دردناکِ قبل و بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، از جمله مصیبت‌های حضرت زینب در مسیر کاروان اهل بیت به سوی شام اشاره می‌کند و بیتی از حماسه امام حسین(ع) را یادآور می‌شود؛ بیتی که شاعر در آن با کلماتی سرشار از حزن و اندوه لحظه آوردن سر امام حسین(ع) نزد یزید را به تصویر می‌کشد:

رأسٌ الحسین‌ِ بهِ تَلْهوا بِمَخْصَرَةٍ

 کفُ یزیدٍ کأنما لَمْ یُشْفِهِ ثارٌ

شکور، شیفتگی خود به بلاغت کلام و خطبه‌های حضرتش برابر یزید را ابراز می‌کند و سخنان آن بانوی بزرگوار را همچون شمشیر برنده و تیرهای سهمگین که یکی پس از دیگری یزید را نشانه می‌گرفتند، تشبیه می‌کند.

وی آن لحظات را با بیان ادبی خاص و منحصر به فرد به تصویر می‌کشد :

غبنَ البطولةِ آهٍ، زینبٌ هتَفَتْ ترمی الکلامَ کما تصطکُّ أشفارُ 

أو کالرماحِ وقد حُرَّتْ بها حُمَمٌ

أو کالسهامِ إذا ما شُدَّ أوتارُ 

ترنو لرأسِ أخیها، الطَّرْفُ منکسرٌ إلی یزید بها للطَّرفِ أظفارُ

این شاعر مسیحی درباره باورها و رویکرد خود در برخورد با حقایق تاریخی ازجمله نهضت عاشورا و رخدادهای تاریخ اسلام می‌گوید: به این ارزش‌ها ایمان دارم و آن را تغییر نخواهم داد، چراکه من ترس و ابایی ندارم. من مقاومت را در کاخ یونسکوی بیروت  ستودم و اعلام کردم: ملتی که حق را شناخت و فهمید که بالاخره می‌میرد و در راه حق کشته شد، نمی‌میرد. امام حسین(ع) با مرگ وارد میدان شد و از مرگ نهراسید و با شهادت خود زندگی را به شهدای بعد خود هدیه کرد.

او مقاومت را نه تنها سلاح که اندیشه، شعر و فعالیت‌های فرهنگی می‌داند و بر این باور است که امام حسین(ع) جد مقاومت در لبنان است و مقاومت لبنان ریشه در نهضت امام حسین دارد. این مقاومت (ریشه‌دار) میراثی دارد؛ میراثی که پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا شکل گرفت.

وی در ابیاتی از قصیده حماسه امام حسین(ع)، مردان مقاومت حزب‌الله را «فرزندان و نوادگان امام(ع)» توصیف کرده است؛ مردانی که در دفاع از لبنان جان‌فشانی کردند. شکور در وصف این دلاورمردان می‌گوید:

یومَ الحسیـنِ همُ الأحفادُ أنهارُ    

فی العـالَمین ، لهم دِفْقٌ وتیّارُ

مذ ضیم لبنان واغتر الغزاة به   کانوا الفداء ورد الأرض ثوار

ورددوا قوله والدهر رددها      

ما ضاع حق به صک وإقرار

القدس عاصمة فی الأرض قائمة وفی السماء لها بالروح إعمار

شکور که امام حسین را جد مقاومت توصیف کرده بود، مقاومت را نوه ایشان دانسته و می‌گوید: مقاومت نوه امام حسین(ع) (میراث امام) است. این امام حسین بود که پرچم مبارزه با ظلم برابر ظالم را برافراشت و به پیروان خود درس فداکاری و ایثار را آموخت. بنابراین اگر نیروهای مقاومت نبودند لبنان هم اکنون نبود.

ازجمله سایر آثار جورج شکّور کتاب حماسه امام علی(ع) است که در سال ۲۰۰۷ منتشر و به زبان‌های فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

شکور برای ورود به وادی شعر و ادب می‌گوید: از زمانی که دبیرستان می‌رفتم، شیفته نهج البلاغه بودم، زیر درخت بلوط می‌نشستم. جایی که هرروز مردها و پیرمردهای روستا دور هم جمع می‌شدند و برایشان نهج البلاغه می‌خواندم و از انگوری که دستم بود دانه‌دانه می‌خوردم، پیرمردها با تعجب به من نگاه می‌کردند که چطور با شوق و علاقه سخنان امام علی(ع) را بلندبلند می‌خوانم. علی جانشین مصطفی در روز غدیر بود که خدا از غیب به پیامبرش وحی کرد تا ابلاغ کند و محمد(ص) نیز گفت: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.

جورج شکور پس از سرودن دو دیوان شعر در وصف امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) با عناوین: «ملحمة عاشورا» در رابطه با امام حسین(ع) و «ملحمة الامام علی(ع)» در رابطه با حضرت علی(ع)، اثر تاریخی دیگری را با عنوان «ملحمة الرسول»، حماسه پیامبر (ص) و در آستانه عید سعید غدیر سال ٢٠١٠ منتشر کرد. این دیوان مشتمل بر ۱۶۰۰ بیت و ۶۷ قصیده در بیان مهمترین رخدادهای زندگی پیامبر اکرم(ص) و تاریخ اسلام است که به سیره زندگی حضرت محمد(ص ) بر اساس مراتب زمانی از بدو تولد تا وفات ایشان می‌پردازد.

جرج شکور در این دیوان با یاری جستن از بسیاری از آیات قرآن کریم و احادیث شریف از آن‌ها به عنوان منابعی در تبیین بسیاری از ابیات و کلمات دیوان خود استفاده کرده است.

این شاعر مسیحی، این آخرین دیوان شعری خود را به تمام جوامع بشری تقدیم کرده ‌است. شکّور در صفحه اهدا یا همان تقدیم دیوان، به ذکر عبارت «إلی البشریة جمعاء» (تقدیم به تمام بشریت) اکتفا کرده است. وی در این باره می‌گوید: اهدا کردن دیوان اخیر خود به تمامی انسان‌ها برای این بوده است تا همه آن‌ها را مورد خطاب قرار دهم و اعلام کنم که خداوند بر اساس آموزه‌های اسلامی متعلق به تمام جهانیان است، برخلاف آموزه‌های یهودیان که بر این باروند آنان ملت برگزیده هستند گویی که خداوند دیگر ملت‌ها را رها کرده است.

شکور تاکید می‌کند: «من در خلال مطالعاتم از دین اسلام، تاریخ اسلام و قرآن هیچ اشاره ناخوشایندی نیافتم و بر این باورم که تمامی ارزش‌های اسلام ارزش‌های مهر، محبت، عدالت و ایمان است که بر تمامی بشریت قابل تعمیم است.»

این شاعر مسیحی درباره این دیوان خود می‌گوید: پیش از سرودن حماسه پیامبر(ص) بسیاری از کتب و منابع سیره نبوی را مطالعه کردم و به همین دلیل توانستم به این وسعت و شمولیت و دقت تاریخی و رعایت تسلسل زمانی این حماسه را بسرایم. وی ابراز تاسف می‌کند که برخی منابع تاریخی بخش‌های مهمی از شخصیت پیامبر(ص) را نادیده گرفته و حق آن را ادا نکرده‌اند. وی همچنین معتقد است تمام شاعران حتی بزرگترین شاعران شیعه، از گذشته تا امروز حق پیامبر و امام حسین را آنگونه که باید ادا نکرده‌اند.

شکّور با اشاره به مطالعه منابع مرتبط با زندگی حضرت محمد(ص) می‌گوید: «بسیاری از زندگی‌نامه‌های مربوط با پیامبر را خواندم ازجمله کتاب محمد حسنین هیکل (اندیشمند مصری) با عنوان حیاه محمد (زندگی محمد). آنچه در این کتاب برای من ناخوشایند بود، نادیده گرفتن واقعه غدیر است؛ واقعه‌ای که‌ من آن را روز ولایت یا روز وصیت می‌نامم».

وی بر این باور است که نادیده گرفته شدن واقعه غدیر در نتیجه تعصب مذهبی برخی نویسندگان انجام شده است. درحالی‌که این واقعه یکی از ایستگاه‌های مهم در تاریخ و تمدن اسلامی است و حتی در کتب معتبر اهل سنت یاد شده است.

شکور با بیان اینکه در سرودن حماسه رسول(ص) به منابع شیعی تکیه نکرده، تاکید می‌کند که در سرودن این حماسه کتاب‌های زیادی از نویسندگان مذاهب مختلف خوانده است. وی خاطرنشان می‌کند: «من نه شیعه هستم نه اهل سنت بلکه من مسیحی ارتودوکسم و خود را داوری بی‌طرف می‌دانم.»

شکّور اظهار می‌دارد: قرآن و کتبی که درباره سیره و زندگی پیامبر نگارش شده است را با بی‌طرفی مطالعه کردم. به همین دلیل برای من آشکار بود هیکل در کتاب خود حیاة محمد(زندگی محمد) روز ولایت(واقعه غدیر) را نادیده گرفته است. نگارنده زمانی‌که درباره حجة الوداع سخن می‌گوید، تنها به اختلاف نظر میان قبایل عرب پس از رحلت پیامبر اشاره کرده بی‌آنکه به خطبه پیامبر که در آن امام علی را جانشین خود معرفی می‌کند، اشاره‌ای داشته باشد.

این شاعر مسیحی آخرین دیوان خود را اینگونه توصیف می‌کند: «دیوان حماسه رسول(ص) یک حماسه تاریخی با رویکرد امروزی است که از تخیلات پوچ و بیهوده در آن خبری نیست و تاریخ را با رعایت زمانی و بدون جانبداری عرضه می‌کند». شکور یادآور می‌شود: وقتی سعید عقل شاعر بزرگ لبنانی این دیوان را خواند گفته است: بولس سلامه شاعر لبنانی با سرودن «حماسه غدیر» تاریخ را به نظم در آورد، اما تو تاریخ را به صورت یک شعر سرودی».

این شاعر بزرگ مسیحی دیوان خود را با قصیده‌ای به نام فاتحه آغاز می‌کند. وی در آن به ویژگی‌ها و صفات رسول اکرم و پاکی سلاله آن حضرت اشاره دارد. دیوان حماسه رسول قصایدی به نام: تولد پیامبر، قبل از نبوت، همراه با کشیک بحیرا، پیامبر در صحرا، جبریل و وحی و قصاید دیگری دارد. شکور در قسمتی دیگر از دیوان خود به مجادلات و غزواتی که میان پیامبر اسلام و طایفه قریش روی داده است، اشاره می‌کند.

جرج شکور همچنین در دیوان حماسه رسول خود حدود بیست و پنج بیت را به جریان حجه الوداع و تعیین حضرت علی(ع) به عنوان ولی امر مسلمین از سوی پیامبر پرداخته است. وی برای سرودن این اشعار صدها صفحه تاریخ اسلام را مطالعه کرده است.

این دیوان شرایط اجتماعی و فرهنگی قبل از میلاد پیامبر(ص) را در جزیره العرب بیان می‌کند و از ولادت تا رحلت آن حضرت به همه حوادث و ماجراهای مهم تاریخ اسلام می‌پردازد. شکور درباره این اثر محمدی خود  تاکید می‌کند که صرف نظر از وابستگی‌های دینی و مذهبی انسان‌ها، سرودن اشعار را از انسانیت انسان شروع می‌کند و در این راه میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست.

جورج شکور که به دلبستگی و شیفتگی شدیدش به امام علی و سیدالشهدا ـ علیهما السلام ـ تصریح و با شور و شوق از سفر خود به نجف و زیارت حرم این بزرگواران تعریف می‌کند، موفقیت خود در مدح اهل بیت را مرهون لطف و یاری الهی دانسته و در آغاز این خود می‌گوید:

رسولُ اللهِ،ألْهَمَنی کَلاماً کَمِثْلُکَ حینَ  ألْهَمَکَ  العَلیُ

غَداً سَیُقالُ بَعْدی طابَ شِعْرٌ بهِ مَدْحُ النُبوَةِ عیسوی

«ای رسول خدا خود سخن را به من الهام کن چنان که خداوند بزرگ بر تو وحی کرد، فردا روز پس از من خواهند گفت: خوشا شعری که یک مسیحی در آن پیامبر را ستایش کرده است».

شکور، علل و چگونگی زبانه کشیدن عشق امام علی و امام حسین (ع) در وجودش را اینکونه توضیح می‌دهد: ‎بارها گفته‌ام که انسان پیش از ادیان خلق شده است. برای من به عنوان یک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزی وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نیست. از هر چیز خوبی که شایسته سرودن باشد، می‌سرایم. از حسین(ع)، رسول خدا(ص)، مسیح(ع)، حضرت مریم(س) و از هر انسانی که شایستگی بیشتری برای سرودن اشعار داشته باشد، می‌سرایم. به جای اینکه مدح افرادی را بگویم که ارزشی نمی‌توان برایشان متصور شد.

‏‎اما اینهایی که برایشان شعر می‌سرایم جاودانه‌اند، تأثیرگذارند و هرجا ارزشی به پا شود آنان حاضرند. آنگاه که از شخصیت امام علی(ع) صحبت می‌کند شیفتگی در نگاه و کلماتش موج می‌زند. سخنان امام علی(ع)، خطبه‌ها و سیره حضرت تاثیر عمیقی در روح و جان وی گذاشته است. وقتی حرف می‌زند کلماتش شاعرانه است. اگر از وی سؤالی پرسیده شود جوابش را با ابیاتی از قصیده‌ها و سروده‌های حماسی قدیم و جدیدش می‌دهد.

وقتی از او پرسیده شد چطور یک پیرو مسیحیت حماسه‌های اسلامی در باره اهل می سراید، پاسخ می‌دهد: انسانیت بر دینداری سبقت دارد. در پاسخ به این سؤال که آیا این سروده‌ها برای کسب مال است؟ با جمله‌ای از حضرت مسیح(ع) پاسخ می‌دهد: آدمی تنها با نان زنده نمی‌ماند. وی تاکید می‌کند که سرودن شعر در حقیقت ابراز احساسات است.

شکور به تاثیرپذیری از شخصیت و رفتار و منش مولای متقیان، حضرت علی (ع) اشاره می‌کند و گفت: امام علی بهترین الگوی من است. موجودات از حیث وجودی مراتب مختلف دارند. جمادات پایین‌ترین مرتبه هستند، سپس گیاهان هستند که در مرتبه پایین‌تر از حیوانات قرار دارند. انسان در مرتبه بالاتر از حیوان است و رتبه بالاتر از انسان متعلق به «انسان برتر» است و خدا در بالاترین رتبه و بالاتر از انسان برتر است. وی افزود: امام علی(ع) همان ابر انسان است (برتر از مخلوقات و پایین‌تر از خالق) که افلاطون و نیچه در جستجوی آن بودند. من این سخنان را بدون تعارف و با اعتقاد راسخ بیان می‌کنم.

او در پاسخ به این سؤال که چگونه یک مسیحی تا این اندازه عاشق امام علی(ع) می‌شود، می‌گوید: امام علی و حضرت مسیح در بسیاری از مسائل شبیه هم هستند. شکّور معتقد است که امام علی بالاتر و بزرگتر از آن است که او را یک انسان عادی تقلی کنیم. وی در این باره می‌گوید: امام علی (ع) پیامبر نیست، اما سخنان و شخصیتش همانند سخنان و شخصیت پیامبران است.

این شاعر مسیحی در ادامه به منش والای حضرت علی حتی در رفتار با دشمنان خود اشاره کرد و گفت: امام دارای اخلاقی والاست. در جنگ صفین معاویه و لشکریانش، آب را روی سپاه امام علی و یارانش بستند. اما پس از آنکه سربازان مالک اشتر وارد کارزار شدند و آب به دست یاران امام علی افتاد امام اجازه فرمود تا لشکریان معاویه هم از آب استفاده کنند. این است شخصیت امام علی(ع). او همانند مسیح دشمن خود را می‌بخشید.

‏‎شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و در نوشته‌هایش با تعابیر مختلف به این مسئله می‌پردازد. شکور اندیشه پیروزی خون بر شمشیر را در شعرش به نظم کشید و جنگ موجود میان حق و باطل را مقابل چشمان ما قرار داد و همواره در مراحل گوناگون تاریخ معاصر سیاسی لبنان پا به پای مقاومت و جریان آزادی‌خواهی پیش آمده است.

‏‎به نظر شکور، امام حسین(ع) پدر هر مقاومت شریف و نیز پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتی که برای آن خود سروده و گفته که مقاومت شریفی است که پشت آن امام علی و امام حسین (ع) قرار دارد.

‏‎او می‌ سرایند: ملتی که حق را شناخت و در این راه جان سپرد، هرگز نمی‌میرد، می‌گوید یادگار حسین(ع) همچنان در یادها و نفوس خلایق می‌ماند و به همین خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودی درباره امام حسین(ع) هستم که در آن آورده‌ام «ما نوادگان حسینیم که فدیه حق را با خون خود می‌پردازیم و همواره در خاطره‌های امت‌ها باقی می‌مانیم.»

جرج شکور به عنوان یک شاعر مسیحی خطه لبنان در زمره شاعران مقاومت به شمار می‌رود و در بسیاری از جشنواره‌های شعری داخلی و خارجی پیرامون مقاومت شرکت کرده است. شعر مقاومت باید آزاداندیشانه باشد. داعیه‌دار آزادی و استقلال برای سرزمینش باشد و در همین حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.

شکور که سفرهای متعددی به ایران و عراق داشته و در جشنواره‌های ادبی بزرگ این کشورها شرکت داشته است، سروده مشهوری دارد که در آن به مدح جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم آن و همچنین دبیرکل حزب‌الله  پرداخته است.  

وی بارها به ایران سفر کرد و در جریان این سفرها از وی تجلیل شایسته‌ای به عمل آمد. این ادیب مسیحی ضمن ابراز تشکر و قدردانی از جمهوری اسلامی ایران از علاقه‌اش به کشورمان، سخن ها گفته و با افتخار از دوستان ایرانی‌اش یاد می‌کند. زمانی‌که از ایران سخن می‌گوید می‌توان احساس شوق را در چشمانش مشاهده نمود؛ گویی که جرج دنبال ایجاد فرصتی است تا شور و اشتیاق دورنی خود را ابراز کند.

وی در مراسم تجلیلی که در تهران از وی به عمل آمد، قصیده‌ای با مضمون دوستی و برادری ایران و لبنان با مطلع (القلب‌ُ شَطْرانْ ایران و لبنان) خواند. وی در این قصیده علاقه و شیفتگی خود به ایران را همسان با عشق و دلبستگی و دلدادگی به میهن خود توصیف می‌کند. او با ظرافت ادبی، عشق خود نسبت به ایران و لبنان را تقسیم کرده و می‌گوید:

 من الأرز آت وبی طیب وتحنان والقَلْبُ شَطْرانَ، لبنانُ وإیرانُ

 هنا الهوی والوفاءُ ما بَیْنَنا ذِمَمٌ بیروتُ أخْتَ لَها فی الحُبِ طهرانُ

 او در این قصیده با تقدیر از حمایت‌های جمهوری اسلامی از مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان در مقابله با رژیم صهیونیستی یادآور می‌شود مقاومت لبنان به خاطر این حمایت‌ها بود که برای نخستین‌بار طعم شکست را به رژیم صهیونیستی چشاند و می‌سراید :

نَصَرَتْنا یَوًمَ الجلّیُ وَحاطَ بِنا طُغی و بَغْیٌ وأضدادُ وأضغانُ

زَوَدَتْنا بسلاحٍ هدَّ قُدْرَتَها    

تِلْکَ التی لَمْ یَنَلْها قَبْلُ خُسْرانُ

وی همچنین شیفتگی خود به پیشرفت‌های علمی و فناوری ایران را نیز بیان کرده و ایران را به «بهشت» و «نهضت استوار بر علم» تشبیه کرده است.

هنر ایران زمین نیز از نگاه شکور دور نمانده و می‌گوید:

إیران یا جنة فی الشرق حالیة    یا نهضة أسّها علم وعمران

وروعة من فنون زان زخرفها    

ذوق نقی وإرهاف وإتقان

شکّور در قصیده دیگری با عنوان «تهیّب وغضّ الطرف أوباما» به سبک خاص خود قدرت ایران را برابر تحریم‌ها و دشمنی‌های آمریکا و غرب به تصویر می‎کشد و با تشبیه باراک اوباما رئیس‌جمهور اسبق آمریکا به «کافور اخشیدی» (فرمانروای مصر که متنبی شاعر وی را هجو کرده است)، به اوباما وعده می‌دهد روزی سزای ظلم‌هایی را که ضد جمهوری اسلامی ایران روا داشته است، خواهد دید. در ابیاتی از این قصیده می‌گوید:

«کافورُ أمریکةَ» یا حاکماً وَقِحاً  حتماً سَتَلْقی جَزاءَالظُلْمِ لاما

أتُشْهِرونَ علی إیرانَ مَظْلَمَةً؟

إیرانُ أمةُ مَنْ صلی ومَنْ صاما

تحرّمونَ عَلَیها أنْ تُبارِیکُمْ وَقَدْ غَدَتْ فی صُفوفِ العِلْمِ قُدّاما

إیرانُ قِبْلَةَ کلِ الثائرینَ ولا یوماً تَهابُ أکاذیباً واتْهاما.

جورج شکور پیش از این از تلاش‌های رایزنی فرهنگی کشورمان در لبنان به خاطر برگزاری مراسم تجلیل از خود قدردانی کرد و افزود که چنین اقداماتی از سوی رایزنی فرهنگی ایران تعجب‏آور نیست؛ زیرا جمهوری اسلامی، یک جمهوری اصیل با پشتوانه تمدنی و در برگیرنده ارزش‏های اندیشه و فکر و پشتیبان قضایای حق و آزادگی و رفع ستم از ملت‏های ستمدیده و تحت اشغال چون لبنان و فلسطین است.

جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر

عباس خامه‌یار

به‌رغم فعالیتم در عرصه روابط فرهنگی بین‌المللی و ارتباط تنگاتنگی که با عاشقان حسینی دارم، هنگام گفت‌وگوی زنده‌ با جناب عظیم‌زاده، خبرنگار موفق صداوسیمای کشورمان در بیروت، احساس «دلتنگی» و «جاماندگی» از خیل عظیم عاشقان حسینی بر من مستولی گشت. گفت‌وگو به مناسبت اربعین حسینی و در گلزار «روضه الشهیدین» حومه جنوبی بیروت و در کنار مزار شهیدان عماد و جهاد مغنیه و غسان بدرالدین بود که من ناگهان شروع کردم به بیان دلتنگی از جاماندنم از همراهی میلیون‌ها زائر دلباخته سرور و سالار شهیدان در مسیر پیاده‌روی اربعین امسال میان دو شهر نجف و کربلا.

بعد از مصاحبه با حجمی از حسرت و افسوس در شهری که حالا به نظرم تنگ و کوچک می‌نمود راه افتادم و به  فعالیت‌ها و ملاقات‌های روزمره ادامه دادم. هیچ  تصور نمی‌کردم که این حس «جاماندگی» که بر شانه‌هایم سنگینی می‌کرد را به کلبه ساده و صمیمی یک عاشق دلداده نصرانی از تبار «وهب» ببرم و با او تقسیم کنم.

کلبه‌ای واقع در طبقه پنجم «ساختمان طرابلسی» در منطقه مسیحی‌نشین «الاشرفیه» در شرقِ بیروت، کانون فالانژها و دقیقاً همان نقطه شعله‌ور شدن جنگ داخلی هفده ساله لبنان در سال ۱۹۷۵ و نقطه شروع حوادث فتنه انگیز هفته گذشته.

شنیدن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) از زبان پیرغلام ۹۰ ساله مسیحی و شاعر محب آن امام همام آن‌هم دقیقا در روز اربعین حسینی، بسان آب گوارایی بود که در گلوی تشنه کبوتر جاری شد. احساس می‌کردم با خیل عظیم زائران حسینی در صحرای کربلا همگام شده‌ام. شگفت انگیز بود. شاعر، سقّا شده بود در وادی حسرت جاماندگی و خاطره و تاریخ.

در محضر جورج شکور، ادیب و شاعر بزرگ مسیحی لبنانی،

ماجرا از این قرار بود که به‌رغم آشنایی دیرینه و شناختی که سال‌ها پیش از جورج شکور شاعر مسیحی داشتم اما طی اقامت دو ساله اخیرم در لبنان، توفیق دیدار با ایشان را پیدا نکرده بودم. هر بار که تصمیم به دیدارش می‌گرفتم مانعی پیش می‌آمد، و البته کرونا علت اصلی بود.

سخت علاقه‌مند زیارتش بودم اما شکور به خاطر کهولت سن در زادگاهش روستای «شیخان» در منطقه جبیل توسط خانواده‌اش قرنطینه کامل شده بود و کسی اجازه دیدار و ملاقات با وی را نداشت و دسترسی به ایشان تقریباً ناممکن بود. اما پس از مدت‌ها گفت‌وگو با فرزند ارشدش «لواء» بالاخره قرار گذاشتیم تا همدیگر را در بیروت ملاقات کنیم و این ملاقات در همان خانه ساده‌ای بود که بنیانِ «پیمان مار مخایل» بین جنبش حزب‌الله و جریان ملی آزاد در آن پایه‌گذاری شده است. این پیمان با مدیریت فرزند شکور اندک زمانی بعد در ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ منجر به دیدار تاریخی و بی‌سابقه  «سید حسن نصرالله» و «میشل عون» در کلیسای مارونی‌های «مار میخائیل» در منطقه «الشیاح» در ناحیه جنوبی بیروت گردید که امضای تفاهم نامه تاریخی «تفاهم نامه مار میخایل» را به دنبال داشت. همچنین تحولات بی‌سابقه‌ای در تاریخ معاصر این کشور رقم زده و به مقاومت و رویارویی با رژیم اشغالگر قدس شکل دیگری بخشیده است.

بر اساس تفاهمنامه مزبور، گفت‌وگو میان لبنانی‌ها به عنوان تنها وسیله برای حل بحران‌ها معرفی شد و همچنین مقرر شد سلاح حزب‌الله در چارچوب حل‌وفصل فراگیری قرار گیرد که اجماع ملی را محقق و قوت و موضع لبنان و لبنانی‌ها را تامین کند. علاوه بر این مقرر گردید حمل سلاح حزب الله بر اساس شرایط و ضوابط منطقی باشد. در این تفاهمنامه شروط مقاومت لبنان برابر خطرات اشغالگری‌های اسرائیل از طریق گفت‌وگویی ملی که به تبیین و تدوین استراتژی دفاع ملی و آزادی مزارع شبعا و اسرای لبنانی از زندان‌های اسرائیل و غیره بینجامد، به تفصیل تبیین شده است.

بگذریم!

استاد جورج شکور به گرمی و با چهره‌ای گشاده و خندان از من و همکار و همراه خوبم دکتر علی قصیر استقبال  کرد. همسر و شریک زندگی‌اش «دُلّی حبیب» و نیز دوست قدیمی‌اش «فارس مالک» که وکیل دادگستری بود را با شوقی فراوان معرفی کرد.

من را به نشستن در کنارش دعوت کرد و بلافاصله با حلاوت دیوان«ملحمة الحسین» از من پذیرایی کرد. طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسی‌اش غوغا به پا کرد. غوغایی که دل آرزومند یک «جامانده حسینی» در خود داشت:

علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار  مَوَّارُ

إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ

دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه

ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ

وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی

الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…

(بر دل و جان خونی است جوشان و بسان آتش شعله‌ور، اگر حق را سرببرند بی‌شک قاتلان جنایتکار وکافرند.   خون حسین(ع) بخشنده وراهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد.  شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خورده‌اند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)  

با حماسه‌ای وصف‌ناپذیر و صدایی رسا و به سان یک مداح تمام‌عیار اهل بیت شعرش را می‌خواند گویی که در جمع‌مان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشسته‌اند.

در آخر هم گفت: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»

ابیات و سروده‌های فاخر و پرمغز و از جان برآمده او به وجدمان آورده بود و اشک جان ما را برانگیخته بود. به ناگه یادم آمد که امروز اربعینِ فرزند فاطمه است.

رو به استاد با شگفتی پرسیدم: جناب شکور ! آنهمه انتظار این دیدار را کشیدم، به نظر شما صرفاً یک اتفاق و یک تصادف است که در روز اربعین سرور شهیدان برای منِ«جامانده» توفیق این دیدار پر از شور حسینی میسر شود؟

از پرسشم غافلگیر شد و بر لحن حماسی‌اش افزود و شعرخوانی حسینی‌اش را با اشتیاق بیشتری ادامه داد. او ابیاتش را با شعرهای دیگری که از بر بود برای ما تفسیر و تشریح می‌کرد. گاهی هم که مکث می‌کرد بلافاصله همسر فرهیخته‌اش به یاری‌اش می‌شتافت. گویی «دُلّی» کپی برابر اصل «جرج» بود…

بعد از غوغای این ابیات، یادش آمد که هنوز به ما خیر مقدم نگفته است!  صحبتش را آغاز کرد و از سفرهایش به ایران و محبت ایرانیان نسبت به خودش چه‌ها که نگفت. نشان‌های مسیحیایی این محبت‌ها بر در و دیوار کلبه‌اش نقش بسته بودند و آن‌ها را با شوری فراوان نشانم می‌داد.

تابلوی نقاشی زیبای سرِ اسب در صدر مجلس خودنمایی می‌کرد که آن را با شوقی فراوان «اسبِ حسین» ‌نامید و به اشاره نشانمان داد.

عکس یادگاری ایام جوانی‌اش با زنده یاد نزار قبانی و دستنویس تحسین‌آمیز او به شکور روی میزی قرار داشت و نیز تندیس‌ها و مدال‌ها  و تقدیرنامه‌های فراوانی زینت‌بخش کلبه استاد بودند. جورج از یاران و دیگر مسیحیان ولایی هموطنش نیز به نیکی یاد کرد؛ از جوزف الهاشم، میشل کعدی، ویکتور الکک و سلیمان کتانی…

از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهج‌البلاغه در دوره نوجوانی بر خود و چگونگی جذب شدنش به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) سخن‌ها گفت؛ نکته‌ای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.

از عشقش به همسرش که شاگردش بود گفت و سروده‌هایش برای او را بازخوانی کرد و از هر دری سخنی به میان آورد. به سختی می‌شد گه‌گاهی عامدانه سخنان استاد را قطع کرد. از او پرسیدم که چه عاملی شما را به سمت و سوی علی و فرزندش حسین و اهل بیت پیامبر سوق داد؟

پاسخ داد: من  از جوانی عاشق «حسین» شدم. البته «علی» هم علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است! از هنگامی که دانش‌آموز بودم، شیفته نهج‌البلاغه او شدم. علی را همواره به شدت دوست داشته و دارم. علیِ شهید، بزرگ‌مردی از شگفتی های تاریخ است.

از او پرسیدم: «جوان که بودید گفتید که اگر در دوران امام حسین(ع) می‌زیستید بی‌شک به یاری وی می‌شتافتید و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت می‌رسیدید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو  داشتید نصیبتان شود. اکنون که به این سن رسیده‌اید هنوز این آرزو را در سر دارید و به حرف‌هایتان پایبندید؟»

پاسخش را از حرکات سر و دست و رخسارش دریافتم و همسرش نیز با نگاهی معنی‌دار پاسخ پرسشم را به تایید داد.

می‌دانستم که تمامی آثارش را با هزینه خود و بدون هیچگونه چشمداشتی چاپ کرده است. لذا از ضرورت بازنشر آثارش و برگردانشان به فارسی و همچنین تجلیل و گرامیداشت او در سالروز تولدش در ماه آوریل آینده و رونمایی ترجمه‌ها در این مناسبت گفتم که صمیمانه و کریمانه پیشنهاداتم را پذیرفت.

هنگام خداحافظی سه اثر فاخر خود را با نام‌های: ملحمة (حماسه) الحسین، ملحمة الرسول و ملحمة الامام علی به من اهدا کرد.

من نیز سه جلد کتاب ترجمه شده به عربی با عناوین: تاریخ ادبیات فارسی، منتخبی از تاریخ ایران و تاریخ هنر ایران را به ایشان اهدا کردم. سپس از او اجازه خواستم اثر هنری اصفهانی‌های خوش‌ذوق را که برایش آورده بودم به همسرش اهدا کنم.

به استاد گفتم: «شما یکی از خصوصیات ما ایرانیان را دارید، مثل ما برای بانوان احترام فوق العاده‌ای قائلید. به نظرم بخش مهمی از آنچه که استاد جورج شکور را به این منزلت و جایگاه رسانده، خانم دُلّی است که شما را اینگونه عاشقانه و خالصانه همراهی کرده و راه را برایتان هموار ساخته است».

همسر استاد نیز با صدایی آهسته و لرزان اضافه کرد، من ۵۷ سال است که همراهش هستم و نازک‌تر از گل با او سخن نگفتم. اکنون نیز پرستارش هستم. بانو را ستودم و پیش از آن که اعضای خانواده‌اش  را که در یک قاب روی میز قرار داشتند معرفی کند مراقبت از سلامتی استاد را به او مجدداً یادآوری کردم.

۲۰ دقیقه زمانی که به دلایلی برای این دیدار در نظر گرفته شده بود، حدود دو ساعت به طول انجامید و من «جامانده» از اینکه عقربه‌های ساعت به این سرعت حرکت کرده بودند، جا خوردم!

به ناچار و با اندوه فراوان از استاد جدا شدم و به امید دیداری دیگر در شرایط بهتر، از او خدا حافظی کردم.

جرج حنا شکّور کیست؟

جرج حنا شکّور شاعر، ادیب و نویسنده بزرگ مسیحی لبنانی است که در سال ۱۹۳۵ میلادی در روستای شیخان واقع در شهرستان جبیل جبل عامل دیده به جهان گشود. وی آموزه‌های مسیحی را آموخت و آن را با آموزه‌های اسلامی تلفیق کرد.  قرآن کریم و نهج البلاغه را خواند و شیفته ادبیات آن شد.

پس از پایان تحصیلات، به استادی رشته ادبیات درآمد. از همان آغاز حامل رسالت تعلیم بود. در روستای خود با تخته‌های چوبی برای دانش‌آموزان نیمکت می‌ساخت و برای آنان مدرسه‌ای تابستانی و رایگان دایر می‌کرد. او تا به امروز این کار را زیر درختان بلوط روستای شیخان ادامه داده است.

شکور در دانشگاه سن‌ژوزف بیروت به تحصیل در ادبیات عرب و تاریخ تمدن پرداخت و مدرک لیسانس رشته زبان و ادبیات عرب را اخذ کرد. این نویسنده مسیحی که از برجسته‌ترین شاعران عرب دوران معاصر است، در دانش لغت و ادبیات معرب تخصص فوق العاده‌ای دارد و سال‌هاست علاوه بر فعالیت ‌ای ادبی، تجربه تعلیم و تدریس در رشته تخصصی خود در مراکز و کالج‌های مختلف را دارد.

از مهم‌ترین سوابق او در سال‌های اخیر می‌توان به سمت‌هایی چون ریاست انجمن زبان عربی دانشگاه الشرق الأوسط لبنان، عضو مجمع فرهنگی و نایب رئیس اتحادیه ادیبان و نویسندگان عرب اشاره کرد.  

از شکور مقالات فراوانی در روزنامه‌ها و مجلات علمی لبنان و جهان چاپ و منتشر شده است. وی در سال ۱۹۷۱ نخستین مجموعه شعرش را با مقدمه‌ای ستایش‌آمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت.

شکور ارتباط نزدیکی با «سعید عقل» شاعر برجسته لبنان داشت و وصی ادبی این شاعر نام‌آور معاصر به شمار می‌رود. وی در توصیف رابطه دوستانه‌اش  با عقل می‌گوید:

هی الصّداقةُ حبُّ الرّوحِ لا الجسدْ عبیرُ جنّتِها باقٍ إلی الأبدْ

(رفاقت واقعی دلبستگی میان دو روح است نه دو جسد؛ اینگونه است که عطر خوش رفاقت تا ابد باقی می‌ماند).

بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران، شعر حماسه حسینی جرج شکّور را مطالعه و درباره آن اظهارنظر کردند. ازجمله شاعران بزرگی که درباره این حماسه اظهارنظر کرده سعید عقل بود. او ضمن تمجید از سروده شکّور به وی گفته است: پس از ۲۰ سال هرکس قصیده تو را می‌خواند خواهد گفت که تو شیعه شده‌ای. شکّور در پاسخ گفته است: چنانچه دفاع از ارزش‌ها و فضایل اخلاقی گرویدن به تشیع به شمار می‌رود، من می‌پذرم که درباره من گفته شود که او شیعه شده است.

تاکنون علاوه بر کتاب‌هایی که تصحیح و تنقیح کرده، به صورت مستقل از وی چندین مجموعه شعر منتشر شده است. کتابی با عنوان «البیان» و چند مجموعه شعری از جمله دیوان «وحدها القمر» و «زهرة الجمالیا» از آثار انتشار یافته اوست.

بسیاری از شاعران و ادبای برجسته عرب و لبنانی در دهه‌های گذشته شعر  شکور را تحسین کرده و ستوده‌اند؛ از جمله امیرالشعرا -اخطل صغیر- که چهل و پنج سال پیش خطاب به او گفته بود: زبان اسرار خود را به تو نوشانده و شعرت اصالت و تازگی را با هم دارد. یکی از عوامل برجسته زیبایی این ابیات شکّور، تعبیرات زیبا، معانی ژرف، گیرایی تصاویر و ایماژهای شعری اوست که باعث تأثیرگذاری بیشتر بر خوانندگان می‌شود.

ویژگی مجموعه شعرهای شکور که همگی تجدید چاپ شده‌اند و او را از دیگر شاعران متمایز می‌کند پایبندی به قالب‌های کلاسیک شعر عرب و به ویژه غزل‌های عاشقانه است.

این شاعر لبنانی به جز شعرهای عاطفی سروده‌هایی درباره وطن و اجتماع نیز دارد.

اما بزرگترین ویژگی این ادیب بزرگ مسیحی که اخیراً «امیر شعرای عرب» لقب گرفت، ولایی بودن او و عشق و محبتش به اهل بیت (ع) است که او را در ردیف شاعران بزرگ مسیحی اهل بیتی دوران معاصر قرار داده است. نویسندگان و شاعرانی همچون بولس سلامه، جورج جرداق، سلیمان کتانی، میشیل کعدی، آنطوان بارا، جوزیف الهاشم و غیره که با زبان و قلم خود و از خلال آفرینش آثار ادبی ماندگار پیرامون ائمه(ع) به‌ویژه امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) و حسین بن علی(ع) مروج ارزش‌های والای انسانی بوده‌اند. ارزش‌هایی که در عدالت‌ورزی، ظلم‌ستیزی، حق‌طلبی و انسان‌دوستی ائمه اطهار(ع) تجلی یافته است و روشن است که هرگاه این ارزش‌ها در انسانی تجلِّی یابند، دیگران در هر عصر و نسلی و از هر رنگ و نژادی جذب آن‌ها می‌شوند.

او هدف و آرمان اصلی خود از سرودن حماسه‌های بلند را «تاریخ سرایی» می‌داند؛ به این معنا که با زبان ادبی وقایع تاریخی را به شعر درآورده و به مخاطبان و ادب‌دوستان عرضه کند. شکّور در حماسه‌های بلند خود ضمن تلاش برای تبیین واقعیت و آشکارسازی حقایق، اهداف والایی را ازجمله ترویج فرهنگ نوع‌دوستی و دیگرپذیری و همچنین رفع تبعیض و کاهش فاصله طبقاتی دنبال می‌کند.

شکّور به صراحت از دیگرخواهی و نوع‌دوستی سخن گفته است: «أسواتر بین القلوب لکذبة حب یطل، سواتر تنهار». وی در این راستا تاکید می‌کند که: «محبت نعمت عظیمی محسوب می‌شود که خداوند به انسان ارزانی فرموده است.»

«جرج حنا شکّور» سرودن اشعار را از انسانیت انسان آغاز می‌کند و در این راه هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست. شکّور با تاکید بر اینکه هیچ تفاوتی میان مسیحیان و مسلمانان قائل نیست، می‌گوید: «بیشتر پرسش‌هایی که در رسانه‌های خبری از من پرسیده می‌شود این است که چگونه یک شاعر مسیحی در سرودن اشعار حماسی بزرگ بر رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) و امام حسین(ع) متمرکز است. من در جواب می‌گویم: انسان ها قبل از ادیان وجود داشتند و من هرگز بین هیچ انسانی تفاوتی قائل نیستم.»

وی بر این باور است که تفاوت میان اسلام و مسیحیت بسیار اندک اما فصول مشترک میان این دو دین بسیار فراوان است. شکور به موضع گیری‌ها و نقش مسیحیان در برخی رخدادهای تاریخ اسلام ازجمله هشدار «بحیرا السریانی» راهب مسیحی به امام علی(ع) نسبت به خطری که یهودیان علیه پیامبر(ص) دارند، اشاره می‌کند تا نشان دهد مسیحیت و اسلام ارتباطات تنگاتنگی با یکدیگر دارند.

آثاری که ادبا و نویسندگان مسیحی لبنانی در توصیف شخصیت هریک از ائمه(ع) آفریده‌اند، شکی باقی نمی‌گذارد که نوشیدن جرعه‌ای از زلال معرفت ائمه(ع) چنان آنان را به وجد آورده است که در توصیفش جلوه‌هایی ماندگار در آسمان شعر و ادب آفریده‌اند. آثاری که زینت‌بخش کتابخانه تمدن انسانی خواهند ماند و آیندگان را همچون معاصران با چشاندن قطراتی از چشمه صاف معرفت، سیراب خواهند کرد.

شکور که خود نیز متولد ماهِ ربیع، ماهِ میلاد رسول گرامی اسلام است به این موضوع افتخار میکند و «ملحمه النبی»، «حماسه پیامبر» را همزمان با میلاد پیامبر اکرم در یک‌هزار و صد بیت به پایان رسانده و این نخستین‌بار است که یک شاعر غیر مسلمان به روایت زندگی پیامبر اسلام(ص) می‌پردازد.

منظومه «قصیده الحسین» اثر بدیع و یکی از مشهورترین سروده‌های او پیرامون سرور شهیدان و در وصف عاشورا و واقعه کربلاست که در سال ۲۰۰۱ تنظیم شده است. این اثر بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر بوده که شیفتگی عمیق خود نسبت به امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

شکور در این سروده ۸۰ بیتی، ضمن بیان احساسات شخصی و حب خود نسبت به امام حسین(ع)، بسیار هنرمندانه صحنه‌های تراژیک کربلا را به تصویر می‌کشد؛ آنگاه که می‌گوید:

إنّی أَراکَ ذَبیحَ (الطَّفِّ)مُنطرحاً

فی( کَربلاءَ) ومنکَ الدَّمُّ فوَّارُ

ظَمآنَ وَیلَکَ لاتُسقَی، وهُم بِهِمُ

إلی شَفاعَتِیَ السَّمحاءِ أَوطارُ

یَرجونها؟لا،ورَبِّی لن أجُودَ بها

یومَ القیامةِ ،لا، لم یَنجُ أشرارُ

أَقدِم،(حُسینُ)،حَبیبی،أهلُکَ اشتعلُوا

 شوقاً إلیکَ،غَدَا للشَّوق أَبصارُ

«تو را می‌نگرم سربریده و فتاده در میدان نبرد سرزمین کربلا درحالی‌که خون ریخته شده‌ات جوشان است.

-ای حسین! ای معشوق من! به سوی من بیا که خاندانت در اشتیاق و سوز و گداز تو به سر می‌برند.

خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش می‌ریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمی‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند».

جورج شکور، فضای شعر سرایی حسینی‌اش را اینگونه وصف می‌کند: «هنگام سرودن این اشعار احساس کردم که حسین(ع) در وجودم زندگی می‌کند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخیزد و خون در برابر شمشیر قامت علم کند. امام حسین(ع) مانند مسیح(ع) مرگ را ترجیح داده و حیات را به پسینیان خود هدیه داد».

فراز شکّور در دنیای امام حسین(ع) زاده تاثیرپذیری شاعر از یک منظومه ارزش‌های تاریخی انسانی عظیمی است.

شکّور حماسه حسین را با بلاغتی صادق که آن را از نهج البلاغه آموخته بود، سروده است.

شکّور مسیحی در ابتدا با دل و جان، شیفته امام علی(ع) شد. سپس امام حسین را شناخت. وی در این باره می‌گوید هنگامی که مشغول تحصیل در دوره دبیرستان بوده، امام حسین را از طریق مطالعه درباره امام علی شناخته است. جرج می‌افزاید: در آن سال‌ها مشغول مطالعه نهج البلاغه بودم. ارزش‌هایی که نهج البلاغه از آن سخن می‌گوید؛ ارزش‌هایی ازجمله راستی، شفافیت و فداکاری راهنمای من بود. این ارزش‌ها الگویی بود که از آن تبعیت کردم. اینگونه بود که منِ مسیحی ارتدوکس عاشق امام علی و خلق وخوی ایشان شدم. درباره امام حسین و سیره زندگی وی چندین کتاب خواندم. از رشادت‌ها و دلاوری‌های این بزرگ‌مرد مطلع شدم. سپس درباره مذهب وی مطالعه کردم و دریافتم معنای شیعه بودن را. سپس او را به عنوان یک قهرمان بزرگ سرودم. اینگونه بود که حماسه حسین در هشتاد بیت زاده شد و اینگونه بود که حسین در نفس‌ها، آرمان‌ها، وجدان و زندگی من عجین شد.

شکور،  چرایی انتخاب موضوع امام حسین(ع) و عاشورا در سروده‌های خود را با شعر توضیح می‌دهد که: ‎در ضمیر انسان‌ خونی به مثابه آتش نورانی می‌نشیند، زمانی که حق سربریده می‌شود و قصابان آن کافر باشند. خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش می‌ریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمی‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.

‏‎حسین(ع) دست‌پرورده نبی بود و حاصل جدش؛ کسی که او را ریحانه جوانان نامید؛ ریحانه‌ای که در بهشت عطرش می‌پیچید. حسین(ع) وارث علی است؛ جوانمردترین جوانان؛ کسی که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشیرش ذوالفقاری است که سرگردنکشان را به فرمانبری می‌کشاند.

جرج مسیحی در بخشی از سخنان خود به ماجرای سرودن حماسه امام حسین(ع) اشاره و تصریح کرد هنگامی که به خواب میرفته قصیده و دیوان حماسه امام حسین(ع) را روی بالشت کنار سر قرار میداده است؛ موضوعی که با واکنش همسر خود همراه بود. وی در توجیه این رفتار به همسر خود گفته بود: بر این باورم که امام حسین(ع) کنار من میخوابد، بنابراین شعر از سوی ایشان به من الهام میشود و اگر شعر به من از سوی آن بزرگواران الهام نشود، من قادر به نوشتن نیستم. شکور تاکید می‌کند که ۷۵ روز به طور مستمر مطالعه کرده تا بالاخره توانسته این حماسه را در طی یک ماه بسراید. درون‌مایه‌ آموزشی حماسه حسین(ع) در ﮐﻨﺎر ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺳﺮﺷﺎر و ﭘﺮﺑﺎر و خیال‌پردازی‌های استادانه، باعث شده است شکّور این حماسه زیبا را به‌صورت دلکش و پرتأثیر عرضه کند.

شکّور می‌گوید: همانطور که کتاب‌ها اطرافم چیده شده بود به خواب می‌رفتم، همسرم می‌پرسید این کتاب‌ها برای چیست؟ به او می گفتم احساس می‌کنم امام حسین(ع) در کنارم قرار دارد، سرانجام شعری برای او خواهم سرود که زیباترین قصیده زندگی شعری من باشد.

شکّور با بیان اینکه یک ماه تمام طول کشید تا این قصیده را به نظم درآورده است، افزود:  اسمش را «حماسه حسین» گذاشتم، هشتاد بیت بیشتر نیست اما با ۸۰۰ بیت شاید هم با هزاران بیت برابری می کند چرا که این قصیده تمام سیره امام حسین (ع)را در خود جمع کرده و در سرودن آن هیچ یک از وقایع تاریخی را نقض نکردم.

گرچه نهضت امام حسین الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان و ادیبان از ادیان و مذاهب مختلف بود، اما تاثیرپذیری شکّور از شخصیت امام حسین شکل متفاوتی دارد. او جسورانه امام حسین را در اشعارش به تصویر کشید است. حسین در شعر شکّور قهرمانی است که شگفتی شهادت را رقم می‌زند. شکور می‌گوید که شهادت از این مرد و از پدرش و همچنین خاندانش نشئت می‌گیرد.  او امام حسین را رحمة للعالمین خوانده است همانگونه که پدربزرگش، حضرت محمد(ص) نیز اینگونه بوده است. حسین در دیدگاه شکور،  قهرمانی بزرگ محسوب می‌شود که ارزش‌های فداکاری، مردانگی عزت و کرامت در سیره وی تجلی یافته است.

شعر شکّور صحنه‌های ظهر عاشورا را با زبانی ادبی به تصویر می‌کشد. رخدادهای تلخ ظهر عاشورا برای شکّور معنای دیگر دارند. او صحرای کربلا را سندی محکم برای اثبات ظلم وستم روا شده بر آزادگان توصیف کرده و می‌گوید:

یا «کربلا» أأنت الکَربُ مُبتلیاً

وأنت جُرحٌ علی الایامِ نغَّارُ؟

لا، لا، وثیقةُ حقٍّ أنتِ شاهدةٌ

أَنْ فی الخلیقةِ أشرارٌ وأخیارُ

وجولةُ البُطلِ، إن طالت، لها أَجَلٌ

والحقُّ، جَولتهُ فی الدَّهرِ أدهارُ

شکّور در پاسخ به پرسشی درباره حال و هوای خود پس از سرودن حماسه حسینی می‌گوید: پس از آنکه حماسه را به پایان رساندم، احساس غرور کردم. گویی که جرج شکّور مجددا زاده شده است. زیرا که هرکس حسین را می‌خواند به کودکی بازمی‌گردد اما هرکس او را می‌ سراید مجددا در این جهان زاده می‌شود.

وی به نقش حضرت زینب(س) در حماسه عاشورا اشاره کرده و می‌گوید: حضرت زینب س) دختر امام علی، شیرزن کربلا، نمونه کامل زن شجاع و با صلابت است. او همان کسی است که پایه‌های حکومت یزید را به لرزه درآورد. از دیدگاه شکور حضرت زینب نقش بسزایی در ماندگاری نهضت عاشور داشته و زینب در حقیقت بخش تکمیلی و ادامه حماسه حسین است.

وی با بیان اینکه شخصیت‌هایی که درباره آن‌ها شعر سروده است، شخصیت‌های بزرگ هستند و اختصاص به دین و مذهب و طایفه خاصی ندارند، تاکید کرد این بزرگان سرمایه‌های همه بشریت هستند.

هنگامی که وی از حضرت زینب(س) سخن می‌گوید از رفتار و مواضع آن بانوی مقاوم در کربلا، اتفاقات دراماتیک و صحنه‌های دردناکِ قبل و بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، از جمله مصیبت‌های حضرت زینب در مسیر کاروان اهل بیت به سوی شام اشاره می‌کند و بیتی از حماسه امام حسین(ع) را یادآور می‌شود؛ بیتی که شاعر در آن با کلماتی سرشار از حزن و اندوه لحظه آوردن سر امام حسین(ع) نزد یزید را به تصویر می‌کشد:

رأسٌ الحسین‌ِ بهِ تَلْهوا بِمَخْصَرَةٍ

 کفُ یزیدٍ کأنما لَمْ یُشْفِهِ ثارٌ

شکور، شیفتگی خود به بلاغت کلام و خطبه‌های حضرتش برابر یزید را ابراز می‌کند و سخنان آن بانوی بزرگوار را همچون شمشیر برنده و تیرهای سهمگین که یکی پس از دیگری یزید را نشانه می‌گرفتند، تشبیه می‌کند.

وی آن لحظات را با بیان ادبی خاص و منحصر به فرد به تصویر می‌کشد :

غبنَ البطولةِ آهٍ، زینبٌ هتَفَتْ ترمی الکلامَ کما تصطکُّ أشفارُ 

أو کالرماحِ وقد حُرَّتْ بها حُمَمٌ

أو کالسهامِ إذا ما شُدَّ أوتارُ 

ترنو لرأسِ أخیها، الطَّرْفُ منکسرٌ إلی یزید بها للطَّرفِ أظفارُ

این شاعر مسیحی درباره باورها و رویکرد خود در برخورد با حقایق تاریخی ازجمله نهضت عاشورا و رخدادهای تاریخ اسلام می‌گوید: به این ارزش‌ها ایمان دارم و آن را تغییر نخواهم داد، چراکه من ترس و ابایی ندارم. من مقاومت را در کاخ یونسکوی بیروت  ستودم و اعلام کردم: ملتی که حق را شناخت و فهمید که بالاخره می‌میرد و در راه حق کشته شد، نمی‌میرد. امام حسین(ع) با مرگ وارد میدان شد و از مرگ نهراسید و با شهادت خود زندگی را به شهدای بعد خود هدیه کرد.

او مقاومت را نه تنها سلاح که اندیشه، شعر و فعالیت‌های فرهنگی می‌داند و بر این باور است که امام حسین(ع) جد مقاومت در لبنان است و مقاومت لبنان ریشه در نهضت امام حسین دارد. این مقاومت (ریشه‌دار) میراثی دارد؛ میراثی که پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا شکل گرفت.

وی در ابیاتی از قصیده حماسه امام حسین(ع)، مردان مقاومت حزب‌الله را «فرزندان و نوادگان امام(ع)» توصیف کرده است؛ مردانی که در دفاع از لبنان جان‌فشانی کردند. شکور در وصف این دلاورمردان می‌گوید:

یومَ الحسیـنِ همُ الأحفادُ أنهارُ    

فی العـالَمین ، لهم دِفْقٌ وتیّارُ

مذ ضیم لبنان واغتر الغزاة به   کانوا الفداء ورد الأرض ثوار

ورددوا قوله والدهر رددها      

ما ضاع حق به صک وإقرار

القدس عاصمة فی الأرض قائمة وفی السماء لها بالروح إعمار

شکور که امام حسین را جد مقاومت توصیف کرده بود، مقاومت را نوه ایشان دانسته و می‌گوید: مقاومت نوه امام حسین(ع) (میراث امام) است. این امام حسین بود که پرچم مبارزه با ظلم برابر ظالم را برافراشت و به پیروان خود درس فداکاری و ایثار را آموخت. بنابراین اگر نیروهای مقاومت نبودند لبنان هم اکنون نبود.

ازجمله سایر آثار جورج شکّور کتاب حماسه امام علی(ع) است که در سال ۲۰۰۷ منتشر و به زبان‌های فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

شکور برای ورود به وادی شعر و ادب می‌گوید: از زمانی که دبیرستان می‌رفتم، شیفته نهج البلاغه بودم، زیر درخت بلوط می‌نشستم. جایی که هرروز مردها و پیرمردهای روستا دور هم جمع می‌شدند و برایشان نهج البلاغه می‌خواندم و از انگوری که دستم بود دانه‌دانه می‌خوردم، پیرمردها با تعجب به من نگاه می‌کردند که چطور با شوق و علاقه سخنان امام علی(ع) را بلندبلند می‌خوانم. علی جانشین مصطفی در روز غدیر بود که خدا از غیب به پیامبرش وحی کرد تا ابلاغ کند و محمد(ص) نیز گفت: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.

جورج شکور پس از سرودن دو دیوان شعر در وصف امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) با عناوین: «ملحمة عاشورا» در رابطه با امام حسین(ع) و «ملحمة الامام علی(ع)» در رابطه با حضرت علی(ع)، اثر تاریخی دیگری را با عنوان «ملحمة الرسول»، حماسه پیامبر (ص) و در آستانه عید سعید غدیر سال ٢٠١٠ منتشر کرد. این دیوان مشتمل بر ۱۶۰۰ بیت و ۶۷ قصیده در بیان مهمترین رخدادهای زندگی پیامبر اکرم(ص) و تاریخ اسلام است که به سیره زندگی حضرت محمد(ص ) بر اساس مراتب زمانی از بدو تولد تا وفات ایشان می‌پردازد.

جرج شکور در این دیوان با یاری جستن از بسیاری از آیات قرآن کریم و احادیث شریف از آن‌ها به عنوان منابعی در تبیین بسیاری از ابیات و کلمات دیوان خود استفاده کرده است.

این شاعر مسیحی، این آخرین دیوان شعری خود را به تمام جوامع بشری تقدیم کرده ‌است. شکّور در صفحه اهدا یا همان تقدیم دیوان، به ذکر عبارت «إلی البشریة جمعاء» (تقدیم به تمام بشریت) اکتفا کرده است. وی در این باره می‌گوید: اهدا کردن دیوان اخیر خود به تمامی انسان‌ها برای این بوده است تا همه آن‌ها را مورد خطاب قرار دهم و اعلام کنم که خداوند بر اساس آموزه‌های اسلامی متعلق به تمام جهانیان است، برخلاف آموزه‌های یهودیان که بر این باروند آنان ملت برگزیده هستند گویی که خداوند دیگر ملت‌ها را رها کرده است.

شکور تاکید می‌کند: «من در خلال مطالعاتم از دین اسلام، تاریخ اسلام و قرآن هیچ اشاره ناخوشایندی نیافتم و بر این باورم که تمامی ارزش‌های اسلام ارزش‌های مهر، محبت، عدالت و ایمان است که بر تمامی بشریت قابل تعمیم است.»

این شاعر مسیحی درباره این دیوان خود می‌گوید: پیش از سرودن حماسه پیامبر(ص) بسیاری از کتب و منابع سیره نبوی را مطالعه کردم و به همین دلیل توانستم به این وسعت و شمولیت و دقت تاریخی و رعایت تسلسل زمانی این حماسه را بسرایم. وی ابراز تاسف می‌کند که برخی منابع تاریخی بخش‌های مهمی از شخصیت پیامبر(ص) را نادیده گرفته و حق آن را ادا نکرده‌اند. وی همچنین معتقد است تمام شاعران حتی بزرگترین شاعران شیعه، از گذشته تا امروز حق پیامبر و امام حسین را آنگونه که باید ادا نکرده‌اند.

شکّور با اشاره به مطالعه منابع مرتبط با زندگی حضرت محمد(ص) می‌گوید: «بسیاری از زندگی‌نامه‌های مربوط با پیامبر را خواندم ازجمله کتاب محمد حسنین هیکل (اندیشمند مصری) با عنوان حیاه محمد (زندگی محمد). آنچه در این کتاب برای من ناخوشایند بود، نادیده گرفتن واقعه غدیر است؛ واقعه‌ای که‌ من آن را روز ولایت یا روز وصیت می‌نامم».

وی بر این باور است که نادیده گرفته شدن واقعه غدیر در نتیجه تعصب مذهبی برخی نویسندگان انجام شده است. درحالی‌که این واقعه یکی از ایستگاه‌های مهم در تاریخ و تمدن اسلامی است و حتی در کتب معتبر اهل سنت یاد شده است.

شکور با بیان اینکه در سرودن حماسه رسول(ص) به منابع شیعی تکیه نکرده، تاکید می‌کند که در سرودن این حماسه کتاب‌های زیادی از نویسندگان مذاهب مختلف خوانده است. وی خاطرنشان می‌کند: «من نه شیعه هستم نه اهل سنت بلکه من مسیحی ارتودوکسم و خود را داوری بی‌طرف می‌دانم.»

شکّور اظهار می‌دارد: قرآن و کتبی که درباره سیره و زندگی پیامبر نگارش شده است را با بی‌طرفی مطالعه کردم. به همین دلیل برای من آشکار بود هیکل در کتاب خود حیاة محمد(زندگی محمد) روز ولایت(واقعه غدیر) را نادیده گرفته است. نگارنده زمانی‌که درباره حجة الوداع سخن می‌گوید، تنها به اختلاف نظر میان قبایل عرب پس از رحلت پیامبر اشاره کرده بی‌آنکه به خطبه پیامبر که در آن امام علی را جانشین خود معرفی می‌کند، اشاره‌ای داشته باشد.

این شاعر مسیحی آخرین دیوان خود را اینگونه توصیف می‌کند: «دیوان حماسه رسول(ص) یک حماسه تاریخی با رویکرد امروزی است که از تخیلات پوچ و بیهوده در آن خبری نیست و تاریخ را با رعایت زمانی و بدون جانبداری عرضه می‌کند». شکور یادآور می‌شود: وقتی سعید عقل شاعر بزرگ لبنانی این دیوان را خواند گفته است: بولس سلامه شاعر لبنانی با سرودن «حماسه غدیر» تاریخ را به نظم در آورد، اما تو تاریخ را به صورت یک شعر سرودی».

این شاعر بزرگ مسیحی دیوان خود را با قصیده‌ای به نام فاتحه آغاز می‌کند. وی در آن به ویژگی‌ها و صفات رسول اکرم و پاکی سلاله آن حضرت اشاره دارد. دیوان حماسه رسول قصایدی به نام: تولد پیامبر، قبل از نبوت، همراه با کشیک بحیرا، پیامبر در صحرا، جبریل و وحی و قصاید دیگری دارد. شکور در قسمتی دیگر از دیوان خود به مجادلات و غزواتی که میان پیامبر اسلام و طایفه قریش روی داده است، اشاره می‌کند.

جرج شکور همچنین در دیوان حماسه رسول خود حدود بیست و پنج بیت را به جریان حجه الوداع و تعیین حضرت علی(ع) به عنوان ولی امر مسلمین از سوی پیامبر پرداخته است. وی برای سرودن این اشعار صدها صفحه تاریخ اسلام را مطالعه کرده است.

این دیوان شرایط اجتماعی و فرهنگی قبل از میلاد پیامبر(ص) را در جزیره العرب بیان می‌کند و از ولادت تا رحلت آن حضرت به همه حوادث و ماجراهای مهم تاریخ اسلام می‌پردازد. شکور درباره این اثر محمدی خود  تاکید می‌کند که صرف نظر از وابستگی‌های دینی و مذهبی انسان‌ها، سرودن اشعار را از انسانیت انسان شروع می‌کند و در این راه میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست.

جورج شکور که به دلبستگی و شیفتگی شدیدش به امام علی و سیدالشهدا ـ علیهما السلام ـ تصریح و با شور و شوق از سفر خود به نجف و زیارت حرم این بزرگواران تعریف می‌کند، موفقیت خود در مدح اهل بیت را مرهون لطف و یاری الهی دانسته و در آغاز این خود می‌گوید:

رسولُ اللهِ،ألْهَمَنی کَلاماً کَمِثْلُکَ حینَ  ألْهَمَکَ  العَلیُ

غَداً سَیُقالُ بَعْدی طابَ شِعْرٌ بهِ مَدْحُ النُبوَةِ عیسوی

«ای رسول خدا خود سخن را به من الهام کن چنان که خداوند بزرگ بر تو وحی کرد، فردا روز پس از من خواهند گفت: خوشا شعری که یک مسیحی در آن پیامبر را ستایش کرده است».

شکور، علل و چگونگی زبانه کشیدن عشق امام علی و امام حسین (ع) در وجودش را اینکونه توضیح می‌دهد: ‎بارها گفته‌ام که انسان پیش از ادیان خلق شده است. برای من به عنوان یک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزی وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نیست. از هر چیز خوبی که شایسته سرودن باشد، می‌سرایم. از حسین(ع)، رسول خدا(ص)، مسیح(ع)، حضرت مریم(س) و از هر انسانی که شایستگی بیشتری برای سرودن اشعار داشته باشد، می‌سرایم. به جای اینکه مدح افرادی را بگویم که ارزشی نمی‌توان برایشان متصور شد.

‏‎اما اینهایی که برایشان شعر می‌سرایم جاودانه‌اند، تأثیرگذارند و هرجا ارزشی به پا شود آنان حاضرند. آنگاه که از شخصیت امام علی(ع) صحبت می‌کند شیفتگی در نگاه و کلماتش موج می‌زند. سخنان امام علی(ع)، خطبه‌ها و سیره حضرت تاثیر عمیقی در روح و جان وی گذاشته است. وقتی حرف می‌زند کلماتش شاعرانه است. اگر از وی سؤالی پرسیده شود جوابش را با ابیاتی از قصیده‌ها و سروده‌های حماسی قدیم و جدیدش می‌دهد.

وقتی از او پرسیده شد چطور یک پیرو مسیحیت حماسه‌های اسلامی در باره اهل می سراید، پاسخ می‌دهد: انسانیت بر دینداری سبقت دارد. در پاسخ به این سؤال که آیا این سروده‌ها برای کسب مال است؟ با جمله‌ای از حضرت مسیح(ع) پاسخ می‌دهد: آدمی تنها با نان زنده نمی‌ماند. وی تاکید می‌کند که سرودن شعر در حقیقت ابراز احساسات است.

شکور به تاثیرپذیری از شخصیت و رفتار و منش مولای متقیان، حضرت علی (ع) اشاره می‌کند و گفت: امام علی بهترین الگوی من است. موجودات از حیث وجودی مراتب مختلف دارند. جمادات پایین‌ترین مرتبه هستند، سپس گیاهان هستند که در مرتبه پایین‌تر از حیوانات قرار دارند. انسان در مرتبه بالاتر از حیوان است و رتبه بالاتر از انسان متعلق به «انسان برتر» است و خدا در بالاترین رتبه و بالاتر از انسان برتر است. وی افزود: امام علی(ع) همان ابر انسان است (برتر از مخلوقات و پایین‌تر از خالق) که افلاطون و نیچه در جستجوی آن بودند. من این سخنان را بدون تعارف و با اعتقاد راسخ بیان می‌کنم.

او در پاسخ به این سؤال که چگونه یک مسیحی تا این اندازه عاشق امام علی(ع) می‌شود، می‌گوید: امام علی و حضرت مسیح در بسیاری از مسائل شبیه هم هستند. شکّور معتقد است که امام علی بالاتر و بزرگتر از آن است که او را یک انسان عادی تقلی کنیم. وی در این باره می‌گوید: امام علی (ع) پیامبر نیست، اما سخنان و شخصیتش همانند سخنان و شخصیت پیامبران است.

این شاعر مسیحی در ادامه به منش والای حضرت علی حتی در رفتار با دشمنان خود اشاره کرد و گفت: امام دارای اخلاقی والاست. در جنگ صفین معاویه و لشکریانش، آب را روی سپاه امام علی و یارانش بستند. اما پس از آنکه سربازان مالک اشتر وارد کارزار شدند و آب به دست یاران امام علی افتاد امام اجازه فرمود تا لشکریان معاویه هم از آب استفاده کنند. این است شخصیت امام علی(ع). او همانند مسیح دشمن خود را می‌بخشید.

‏‎شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و در نوشته‌هایش با تعابیر مختلف به این مسئله می‌پردازد. شکور اندیشه پیروزی خون بر شمشیر را در شعرش به نظم کشید و جنگ موجود میان حق و باطل را مقابل چشمان ما قرار داد و همواره در مراحل گوناگون تاریخ معاصر سیاسی لبنان پا به پای مقاومت و جریان آزادی‌خواهی پیش آمده است.

‏‎به نظر شکور، امام حسین(ع) پدر هر مقاومت شریف و نیز پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتی که برای آن خود سروده و گفته که مقاومت شریفی است که پشت آن امام علی و امام حسین (ع) قرار دارد.

‏‎او می‌ سرایند: ملتی که حق را شناخت و در این راه جان سپرد، هرگز نمی‌میرد، می‌گوید یادگار حسین(ع) همچنان در یادها و نفوس خلایق می‌ماند و به همین خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودی درباره امام حسین(ع) هستم که در آن آورده‌ام «ما نوادگان حسینیم که فدیه حق را با خون خود می‌پردازیم و همواره در خاطره‌های امت‌ها باقی می‌مانیم.»

جرج شکور به عنوان یک شاعر مسیحی خطه لبنان در زمره شاعران مقاومت به شمار می‌رود و در بسیاری از جشنواره‌های شعری داخلی و خارجی پیرامون مقاومت شرکت کرده است. شعر مقاومت باید آزاداندیشانه باشد. داعیه‌دار آزادی و استقلال برای سرزمینش باشد و در همین حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.

شکور که سفرهای متعددی به ایران و عراق داشته و در جشنواره‌های ادبی بزرگ این کشورها شرکت داشته است، سروده مشهوری دارد که در آن به مدح جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم آن و همچنین دبیرکل حزب‌الله  پرداخته است.  

وی بارها به ایران سفر کرد و در جریان این سفرها از وی تجلیل شایسته‌ای به عمل آمد. این ادیب مسیحی ضمن ابراز تشکر و قدردانی از جمهوری اسلامی ایران از علاقه‌اش به کشورمان، سخن ها گفته و با افتخار از دوستان ایرانی‌اش یاد می‌کند. زمانی‌که از ایران سخن می‌گوید می‌توان احساس شوق را در چشمانش مشاهده نمود؛ گویی که جرج دنبال ایجاد فرصتی است تا شور و اشتیاق دورنی خود را ابراز کند.

وی در مراسم تجلیلی که در تهران از وی به عمل آمد، قصیده‌ای با مضمون دوستی و برادری ایران و لبنان با مطلع (القلب‌ُ شَطْرانْ ایران و لبنان) خواند. وی در این قصیده علاقه و شیفتگی خود به ایران را همسان با عشق و دلبستگی و دلدادگی به میهن خود توصیف می‌کند. او با ظرافت ادبی، عشق خود نسبت به ایران و لبنان را تقسیم کرده و می‌گوید:

 من الأرز آت وبی طیب وتحنان والقَلْبُ شَطْرانَ، لبنانُ وإیرانُ

 هنا الهوی والوفاءُ ما بَیْنَنا ذِمَمٌ بیروتُ أخْتَ لَها فی الحُبِ طهرانُ

 او در این قصیده با تقدیر از حمایت‌های جمهوری اسلامی از مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان در مقابله با رژیم صهیونیستی یادآور می‌شود مقاومت لبنان به خاطر این حمایت‌ها بود که برای نخستین‌بار طعم شکست را به رژیم صهیونیستی چشاند و می‌سراید :

نَصَرَتْنا یَوًمَ الجلّیُ وَحاطَ بِنا طُغی و بَغْیٌ وأضدادُ وأضغانُ

زَوَدَتْنا بسلاحٍ هدَّ قُدْرَتَها    

تِلْکَ التی لَمْ یَنَلْها قَبْلُ خُسْرانُ

وی همچنین شیفتگی خود به پیشرفت‌های علمی و فناوری ایران را نیز بیان کرده و ایران را به «بهشت» و «نهضت استوار بر علم» تشبیه کرده است.

هنر ایران زمین نیز از نگاه شکور دور نمانده و می‌گوید:

إیران یا جنة فی الشرق حالیة    یا نهضة أسّها علم وعمران

وروعة من فنون زان زخرفها    

ذوق نقی وإرهاف وإتقان

شکّور در قصیده دیگری با عنوان «تهیّب وغضّ الطرف أوباما» به سبک خاص خود قدرت ایران را برابر تحریم‌ها و دشمنی‌های آمریکا و غرب به تصویر می‎کشد و با تشبیه باراک اوباما رئیس‌جمهور اسبق آمریکا به «کافور اخشیدی» (فرمانروای مصر که متنبی شاعر وی را هجو کرده است)، به اوباما وعده می‌دهد روزی سزای ظلم‌هایی را که ضد جمهوری اسلامی ایران روا داشته است، خواهد دید. در ابیاتی از این قصیده می‌گوید:

«کافورُ أمریکةَ» یا حاکماً وَقِحاً  حتماً سَتَلْقی جَزاءَالظُلْمِ لاما

أتُشْهِرونَ علی إیرانَ مَظْلَمَةً؟

إیرانُ أمةُ مَنْ صلی ومَنْ صاما

تحرّمونَ عَلَیها أنْ تُبارِیکُمْ وَقَدْ غَدَتْ فی صُفوفِ العِلْمِ قُدّاما

إیرانُ قِبْلَةَ کلِ الثائرینَ ولا یوماً تَهابُ أکاذیباً واتْهاما.

جورج شکور پیش از این از تلاش‌های رایزنی فرهنگی کشورمان در لبنان به خاطر برگزاری مراسم تجلیل از خود قدردانی کرد و افزود که چنین اقداماتی از سوی رایزنی فرهنگی ایران تعجب‏آور نیست؛ زیرا جمهوری اسلامی، یک جمهوری اصیل با پشتوانه تمدنی و در برگیرنده ارزش‏های اندیشه و فکر و پشتیبان قضایای حق و آزادگی و رفع ستم از ملت‏های ستمدیده و تحت اشغال چون لبنان و فلسطین است.

جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر

عباس خامه‌یار

به‌رغم فعالیتم در عرصه روابط فرهنگی بین‌المللی و ارتباط تنگاتنگی که با عاشقان حسینی دارم، هنگام گفت‌وگوی زنده‌ با جناب عظیم‌زاده، خبرنگار موفق صداوسیمای کشورمان در بیروت، احساس «دلتنگی» و «جاماندگی» از خیل عظیم عاشقان حسینی بر من مستولی گشت. گفت‌وگو به مناسبت اربعین حسینی و در گلزار «روضه الشهیدین» حومه جنوبی بیروت و در کنار مزار شهیدان عماد و جهاد مغنیه و غسان بدرالدین بود که من ناگهان شروع کردم به بیان دلتنگی از جاماندنم از همراهی میلیون‌ها زائر دلباخته سرور و سالار شهیدان در مسیر پیاده‌روی اربعین امسال میان دو شهر نجف و کربلا.

بعد از مصاحبه با حجمی از حسرت و افسوس در شهری که حالا به نظرم تنگ و کوچک می‌نمود راه افتادم و به  فعالیت‌ها و ملاقات‌های روزمره ادامه دادم. هیچ  تصور نمی‌کردم که این حس «جاماندگی» که بر شانه‌هایم سنگینی می‌کرد را به کلبه ساده و صمیمی یک عاشق دلداده نصرانی از تبار «وهب» ببرم و با او تقسیم کنم.

کلبه‌ای واقع در طبقه پنجم «ساختمان طرابلسی» در منطقه مسیحی‌نشین «الاشرفیه» در شرقِ بیروت، کانون فالانژها و دقیقاً همان نقطه شعله‌ور شدن جنگ داخلی هفده ساله لبنان در سال ۱۹۷۵ و نقطه شروع حوادث فتنه انگیز هفته گذشته.

شنیدن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) از زبان پیرغلام ۹۰ ساله مسیحی و شاعر محب آن امام همام آن‌هم دقیقا در روز اربعین حسینی، بسان آب گوارایی بود که در گلوی تشنه کبوتر جاری شد. احساس می‌کردم با خیل عظیم زائران حسینی در صحرای کربلا همگام شده‌ام. شگفت انگیز بود. شاعر، سقّا شده بود در وادی حسرت جاماندگی و خاطره و تاریخ.

در محضر جورج شکور، ادیب و شاعر بزرگ مسیحی لبنانی،

ماجرا از این قرار بود که به‌رغم آشنایی دیرینه و شناختی که سال‌ها پیش از جورج شکور شاعر مسیحی داشتم اما طی اقامت دو ساله اخیرم در لبنان، توفیق دیدار با ایشان را پیدا نکرده بودم. هر بار که تصمیم به دیدارش می‌گرفتم مانعی پیش می‌آمد، و البته کرونا علت اصلی بود.

سخت علاقه‌مند زیارتش بودم اما شکور به خاطر کهولت سن در زادگاهش روستای «شیخان» در منطقه جبیل توسط خانواده‌اش قرنطینه کامل شده بود و کسی اجازه دیدار و ملاقات با وی را نداشت و دسترسی به ایشان تقریباً ناممکن بود. اما پس از مدت‌ها گفت‌وگو با فرزند ارشدش «لواء» بالاخره قرار گذاشتیم تا همدیگر را در بیروت ملاقات کنیم و این ملاقات در همان خانه ساده‌ای بود که بنیانِ «پیمان مار مخایل» بین جنبش حزب‌الله و جریان ملی آزاد در آن پایه‌گذاری شده است. این پیمان با مدیریت فرزند شکور اندک زمانی بعد در ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ منجر به دیدار تاریخی و بی‌سابقه  «سید حسن نصرالله» و «میشل عون» در کلیسای مارونی‌های «مار میخائیل» در منطقه «الشیاح» در ناحیه جنوبی بیروت گردید که امضای تفاهم نامه تاریخی «تفاهم نامه مار میخایل» را به دنبال داشت. همچنین تحولات بی‌سابقه‌ای در تاریخ معاصر این کشور رقم زده و به مقاومت و رویارویی با رژیم اشغالگر قدس شکل دیگری بخشیده است.

بر اساس تفاهمنامه مزبور، گفت‌وگو میان لبنانی‌ها به عنوان تنها وسیله برای حل بحران‌ها معرفی شد و همچنین مقرر شد سلاح حزب‌الله در چارچوب حل‌وفصل فراگیری قرار گیرد که اجماع ملی را محقق و قوت و موضع لبنان و لبنانی‌ها را تامین کند. علاوه بر این مقرر گردید حمل سلاح حزب الله بر اساس شرایط و ضوابط منطقی باشد. در این تفاهمنامه شروط مقاومت لبنان برابر خطرات اشغالگری‌های اسرائیل از طریق گفت‌وگویی ملی که به تبیین و تدوین استراتژی دفاع ملی و آزادی مزارع شبعا و اسرای لبنانی از زندان‌های اسرائیل و غیره بینجامد، به تفصیل تبیین شده است.

بگذریم!

استاد جورج شکور به گرمی و با چهره‌ای گشاده و خندان از من و همکار و همراه خوبم دکتر علی قصیر استقبال  کرد. همسر و شریک زندگی‌اش «دُلّی حبیب» و نیز دوست قدیمی‌اش «فارس مالک» که وکیل دادگستری بود را با شوقی فراوان معرفی کرد.

من را به نشستن در کنارش دعوت کرد و بلافاصله با حلاوت دیوان«ملحمة الحسین» از من پذیرایی کرد. طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسی‌اش غوغا به پا کرد. غوغایی که دل آرزومند یک «جامانده حسینی» در خود داشت:

علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار  مَوَّارُ

إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ

دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه

ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ

وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی

الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…

(بر دل و جان خونی است جوشان و بسان آتش شعله‌ور، اگر حق را سرببرند بی‌شک قاتلان جنایتکار وکافرند.   خون حسین(ع) بخشنده وراهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد.  شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خورده‌اند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)  

با حماسه‌ای وصف‌ناپذیر و صدایی رسا و به سان یک مداح تمام‌عیار اهل بیت شعرش را می‌خواند گویی که در جمع‌مان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشسته‌اند.

در آخر هم گفت: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»

ابیات و سروده‌های فاخر و پرمغز و از جان برآمده او به وجدمان آورده بود و اشک جان ما را برانگیخته بود. به ناگه یادم آمد که امروز اربعینِ فرزند فاطمه است.

رو به استاد با شگفتی پرسیدم: جناب شکور ! آنهمه انتظار این دیدار را کشیدم، به نظر شما صرفاً یک اتفاق و یک تصادف است که در روز اربعین سرور شهیدان برای منِ«جامانده» توفیق این دیدار پر از شور حسینی میسر شود؟

از پرسشم غافلگیر شد و بر لحن حماسی‌اش افزود و شعرخوانی حسینی‌اش را با اشتیاق بیشتری ادامه داد. او ابیاتش را با شعرهای دیگری که از بر بود برای ما تفسیر و تشریح می‌کرد. گاهی هم که مکث می‌کرد بلافاصله همسر فرهیخته‌اش به یاری‌اش می‌شتافت. گویی «دُلّی» کپی برابر اصل «جرج» بود…

بعد از غوغای این ابیات، یادش آمد که هنوز به ما خیر مقدم نگفته است!  صحبتش را آغاز کرد و از سفرهایش به ایران و محبت ایرانیان نسبت به خودش چه‌ها که نگفت. نشان‌های مسیحیایی این محبت‌ها بر در و دیوار کلبه‌اش نقش بسته بودند و آن‌ها را با شوری فراوان نشانم می‌داد.

تابلوی نقاشی زیبای سرِ اسب در صدر مجلس خودنمایی می‌کرد که آن را با شوقی فراوان «اسبِ حسین» ‌نامید و به اشاره نشانمان داد.

عکس یادگاری ایام جوانی‌اش با زنده یاد نزار قبانی و دستنویس تحسین‌آمیز او به شکور روی میزی قرار داشت و نیز تندیس‌ها و مدال‌ها  و تقدیرنامه‌های فراوانی زینت‌بخش کلبه استاد بودند. جورج از یاران و دیگر مسیحیان ولایی هموطنش نیز به نیکی یاد کرد؛ از جوزف الهاشم، میشل کعدی، ویکتور الکک و سلیمان کتانی…

 

از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهج‌البلاغه در دوره نوجوانی بر خود و چگونگی جذب شدنش به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) سخن‌ها گفت؛ نکته‌ای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.

از عشقش به همسرش که شاگردش بود گفت و سروده‌هایش برای او را بازخوانی کرد و از هر دری سخنی به میان آورد. به سختی می‌شد گه‌گاهی عامدانه سخنان استاد را قطع کرد. از او پرسیدم که چه عاملی شما را به سمت و سوی علی و فرزندش حسین و اهل بیت پیامبر سوق داد؟

پاسخ داد: من  از جوانی عاشق «حسین» شدم. البته «علی» هم علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است! از هنگامی که دانش‌آموز بودم، شیفته نهج‌البلاغه او شدم. علی را همواره به شدت دوست داشته و دارم. علیِ شهید، بزرگ‌مردی از شگفتی های تاریخ است.

از او پرسیدم: «جوان که بودید گفتید که اگر در دوران امام حسین(ع) می‌زیستید بی‌شک به یاری وی می‌شتافتید و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت می‌رسیدید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو  داشتید نصیبتان شود. اکنون که به این سن رسیده‌اید هنوز این آرزو را در سر دارید و به حرف‌هایتان پایبندید؟»

پاسخش را از حرکات سر و دست و رخسارش دریافتم و همسرش نیز با نگاهی معنی‌دار پاسخ پرسشم را به تایید داد.

می‌دانستم که تمامی آثارش را با هزینه خود و بدون هیچگونه چشمداشتی چاپ کرده است. لذا از ضرورت بازنشر آثارش و برگردانشان به فارسی و همچنین تجلیل و گرامیداشت او در سالروز تولدش در ماه آوریل آینده و رونمایی ترجمه‌ها در این مناسبت گفتم که صمیمانه و کریمانه پیشنهاداتم را پذیرفت.

هنگام خداحافظی سه اثر فاخر خود را با نام‌های: ملحمة (حماسه) الحسین، ملحمة الرسول و ملحمة الامام علی به من اهدا کرد.

من نیز سه جلد کتاب ترجمه شده به عربی با عناوین: تاریخ ادبیات فارسی، منتخبی از تاریخ ایران و تاریخ هنر ایران را به ایشان اهدا کردم. سپس از او اجازه خواستم اثر هنری اصفهانی‌های خوش‌ذوق را که برایش آورده بودم به همسرش اهدا کنم.

به استاد گفتم: «شما یکی از خصوصیات ما ایرانیان را دارید، مثل ما برای بانوان احترام فوق العاده‌ای قائلید. به نظرم بخش مهمی از آنچه که استاد جورج شکور را به این منزلت و جایگاه رسانده، خانم دُلّی است که شما را اینگونه عاشقانه و خالصانه همراهی کرده و راه را برایتان هموار ساخته است».

همسر استاد نیز با صدایی آهسته و لرزان اضافه کرد، من ۵۷ سال است که همراهش هستم و نازک‌تر از گل با او سخن نگفتم. اکنون نیز پرستارش هستم. بانو را ستودم و پیش از آن که اعضای خانواده‌اش  را که در یک قاب روی میز قرار داشتند معرفی کند مراقبت از سلامتی استاد را به او مجدداً یادآوری کردم.

۲۰ دقیقه زمانی که به دلایلی برای این دیدار در نظر گرفته شده بود، حدود دو ساعت به طول انجامید و من «جامانده» از اینکه عقربه‌های ساعت به این سرعت حرکت کرده بودند، جا خوردم!

به ناچار و با اندوه فراوان از استاد جدا شدم و به امید دیداری دیگر در شرایط بهتر، از او خدا حافظی کردم.

جرج حنا شکّور کیست؟

جرج حنا شکّور شاعر، ادیب و نویسنده بزرگ مسیحی لبنانی است که در سال ۱۹۳۵ میلادی در روستای شیخان واقع در شهرستان جبیل جبل عامل دیده به جهان گشود. وی آموزه‌های مسیحی را آموخت و آن را با آموزه‌های اسلامی تلفیق کرد.  قرآن کریم و نهج البلاغه را خواند و شیفته ادبیات آن شد.

پس از پایان تحصیلات، به استادی رشته ادبیات درآمد. از همان آغاز حامل رسالت تعلیم بود. در روستای خود با تخته‌های چوبی برای دانش‌آموزان نیمکت می‌ساخت و برای آنان مدرسه‌ای تابستانی و رایگان دایر می‌کرد. او تا به امروز این کار را زیر درختان بلوط روستای شیخان ادامه داده است.

شکور در دانشگاه سن‌ژوزف بیروت به تحصیل در ادبیات عرب و تاریخ تمدن پرداخت و مدرک لیسانس رشته زبان و ادبیات عرب را اخذ کرد. این نویسنده مسیحی که از برجسته‌ترین شاعران عرب دوران معاصر است، در دانش لغت و ادبیات معرب تخصص فوق العاده‌ای دارد و سال‌هاست علاوه بر فعالیت ‌ای ادبی، تجربه تعلیم و تدریس در رشته تخصصی خود در مراکز و کالج‌های مختلف را دارد.

از مهم‌ترین سوابق او در سال‌های اخیر می‌توان به سمت‌هایی چون ریاست انجمن زبان عربی دانشگاه الشرق الأوسط لبنان، عضو مجمع فرهنگی و نایب رئیس اتحادیه ادیبان و نویسندگان عرب اشاره کرد.  

از شکور مقالات فراوانی در روزنامه‌ها و مجلات علمی لبنان و جهان چاپ و منتشر شده است. وی در سال ۱۹۷۱ نخستین مجموعه شعرش را با مقدمه‌ای ستایش‌آمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت.

شکور ارتباط نزدیکی با «سعید عقل» شاعر برجسته لبنان داشت و وصی ادبی این شاعر نام‌آور معاصر به شمار می‌رود. وی در توصیف رابطه دوستانه‌اش  با عقل می‌گوید:

هی الصّداقةُ حبُّ الرّوحِ لا الجسدْ عبیرُ جنّتِها باقٍ إلی الأبدْ

(رفاقت واقعی دلبستگی میان دو روح است نه دو جسد؛ اینگونه است که عطر خوش رفاقت تا ابد باقی می‌ماند).

بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران، شعر حماسه حسینی جرج شکّور را مطالعه و درباره آن اظهارنظر کردند. ازجمله شاعران بزرگی که درباره این حماسه اظهارنظر کرده سعید عقل بود. او ضمن تمجید از سروده شکّور به وی گفته است: پس از ۲۰ سال هرکس قصیده تو را می‌خواند خواهد گفت که تو شیعه شده‌ای. شکّور در پاسخ گفته است: چنانچه دفاع از ارزش‌ها و فضایل اخلاقی گرویدن به تشیع به شمار می‌رود، من می‌پذرم که درباره من گفته شود که او شیعه شده است.

تاکنون علاوه بر کتاب‌هایی که تصحیح و تنقیح کرده، به صورت مستقل از وی چندین مجموعه شعر منتشر شده است. کتابی با عنوان «البیان» و چند مجموعه شعری از جمله دیوان «وحدها القمر» و «زهرة الجمالیا» از آثار انتشار یافته اوست.

بسیاری از شاعران و ادبای برجسته عرب و لبنانی در دهه‌های گذشته شعر  شکور را تحسین کرده و ستوده‌اند؛ از جمله امیرالشعرا -اخطل صغیر- که چهل و پنج سال پیش خطاب به او گفته بود: زبان اسرار خود را به تو نوشانده و شعرت اصالت و تازگی را با هم دارد. یکی از عوامل برجسته زیبایی این ابیات شکّور، تعبیرات زیبا، معانی ژرف، گیرایی تصاویر و ایماژهای شعری اوست که باعث تأثیرگذاری بیشتر بر خوانندگان می‌شود.

ویژگی مجموعه شعرهای شکور که همگی تجدید چاپ شده‌اند و او را از دیگر شاعران متمایز می‌کند پایبندی به قالب‌های کلاسیک شعر عرب و به ویژه غزل‌های عاشقانه است.

این شاعر لبنانی به جز شعرهای عاطفی سروده‌هایی درباره وطن و اجتماع نیز دارد.

اما بزرگترین ویژگی این ادیب بزرگ مسیحی که اخیراً «امیر شعرای عرب» لقب گرفت، ولایی بودن او و عشق و محبتش به اهل بیت (ع) است که او را در ردیف شاعران بزرگ مسیحی اهل بیتی دوران معاصر قرار داده است. نویسندگان و شاعرانی همچون بولس سلامه، جورج جرداق، سلیمان کتانی، میشیل کعدی، آنطوان بارا، جوزیف الهاشم و غیره که با زبان و قلم خود و از خلال آفرینش آثار ادبی ماندگار پیرامون ائمه(ع) به‌ویژه امام علی‌بن ابی‌طالب(ع) و حسین بن علی(ع) مروج ارزش‌های والای انسانی بوده‌اند. ارزش‌هایی که در عدالت‌ورزی، ظلم‌ستیزی، حق‌طلبی و انسان‌دوستی ائمه اطهار(ع) تجلی یافته است و روشن است که هرگاه این ارزش‌ها در انسانی تجلِّی یابند، دیگران در هر عصر و نسلی و از هر رنگ و نژادی جذب آن‌ها می‌شوند.

او هدف و آرمان اصلی خود از سرودن حماسه‌های بلند را «تاریخ سرایی» می‌داند؛ به این معنا که با زبان ادبی وقایع تاریخی را به شعر درآورده و به مخاطبان و ادب‌دوستان عرضه کند. شکّور در حماسه‌های بلند خود ضمن تلاش برای تبیین واقعیت و آشکارسازی حقایق، اهداف والایی را ازجمله ترویج فرهنگ نوع‌دوستی و دیگرپذیری و همچنین رفع تبعیض و کاهش فاصله طبقاتی دنبال می‌کند.

شکّور به صراحت از دیگرخواهی و نوع‌دوستی سخن گفته است: «أسواتر بین القلوب لکذبة حب یطل، سواتر تنهار». وی در این راستا تاکید می‌کند که: «محبت نعمت عظیمی محسوب می‌شود که خداوند به انسان ارزانی فرموده است.»

«جرج حنا شکّور» سرودن اشعار را از انسانیت انسان آغاز می‌کند و در این راه هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست. شکّور با تاکید بر اینکه هیچ تفاوتی میان مسیحیان و مسلمانان قائل نیست، می‌گوید: «بیشتر پرسش‌هایی که در رسانه‌های خبری از من پرسیده می‌شود این است که چگونه یک شاعر مسیحی در سرودن اشعار حماسی بزرگ بر رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) و امام حسین(ع) متمرکز است. من در جواب می‌گویم: انسان ها قبل از ادیان وجود داشتند و من هرگز بین هیچ انسانی تفاوتی قائل نیستم.»

وی بر این باور است که تفاوت میان اسلام و مسیحیت بسیار اندک اما فصول مشترک میان این دو دین بسیار فراوان است. شکور به موضع گیری‌ها و نقش مسیحیان در برخی رخدادهای تاریخ اسلام ازجمله هشدار «بحیرا السریانی» راهب مسیحی به امام علی(ع) نسبت به خطری که یهودیان علیه پیامبر(ص) دارند، اشاره می‌کند تا نشان دهد مسیحیت و اسلام ارتباطات تنگاتنگی با یکدیگر دارند.

آثاری که ادبا و نویسندگان مسیحی لبنانی در توصیف شخصیت هریک از ائمه(ع) آفریده‌اند، شکی باقی نمی‌گذارد که نوشیدن جرعه‌ای از زلال معرفت ائمه(ع) چنان آنان را به وجد آورده است که در توصیفش جلوه‌هایی ماندگار در آسمان شعر و ادب آفریده‌اند. آثاری که زینت‌بخش کتابخانه تمدن انسانی خواهند ماند و آیندگان را همچون معاصران با چشاندن قطراتی از چشمه صاف معرفت، سیراب خواهند کرد.

شکور که خود نیز متولد ماهِ ربیع، ماهِ میلاد رسول گرامی اسلام است به این موضوع افتخار میکند و «ملحمه النبی»، «حماسه پیامبر» را همزمان با میلاد پیامبر اکرم در یک‌هزار و صد بیت به پایان رسانده و این نخستین‌بار است که یک شاعر غیر مسلمان به روایت زندگی پیامبر اسلام(ص) می‌پردازد.

منظومه «قصیده الحسین» اثر بدیع و یکی از مشهورترین سروده‌های او پیرامون سرور شهیدان و در وصف عاشورا و واقعه کربلاست که در سال ۲۰۰۱ تنظیم شده است. این اثر بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر بوده که شیفتگی عمیق خود نسبت به امام حسین(ع) را بیان می‌کند.

شکور در این سروده ۸۰ بیتی، ضمن بیان احساسات شخصی و حب خود نسبت به امام حسین(ع)، بسیار هنرمندانه صحنه‌های تراژیک کربلا را به تصویر می‌کشد؛ آنگاه که می‌گوید:

إنّی أَراکَ ذَبیحَ (الطَّفِّ)مُنطرحاً

فی( کَربلاءَ) ومنکَ الدَّمُّ فوَّارُ

ظَمآنَ وَیلَکَ لاتُسقَی، وهُم بِهِمُ

إلی شَفاعَتِیَ السَّمحاءِ أَوطارُ

یَرجونها؟لا،ورَبِّی لن أجُودَ بها

یومَ القیامةِ ،لا، لم یَنجُ أشرارُ

أَقدِم،(حُسینُ)،حَبیبی،أهلُکَ اشتعلُوا

 شوقاً إلیکَ،غَدَا للشَّوق أَبصارُ

«تو را می‌نگرم سربریده و فتاده در میدان نبرد سرزمین کربلا درحالی‌که خون ریخته شده‌ات جوشان است.

-ای حسین! ای معشوق من! به سوی من بیا که خاندانت در اشتیاق و سوز و گداز تو به سر می‌برند.

خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش می‌ریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمی‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند».

جورج شکور، فضای شعر سرایی حسینی‌اش را اینگونه وصف می‌کند: «هنگام سرودن این اشعار احساس کردم که حسین(ع) در وجودم زندگی می‌کند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخیزد و خون در برابر شمشیر قامت علم کند. امام حسین(ع) مانند مسیح(ع) مرگ را ترجیح داده و حیات را به پسینیان خود هدیه داد».

فراز شکّور در دنیای امام حسین(ع) زاده تاثیرپذیری شاعر از یک منظومه ارزش‌های تاریخی انسانی عظیمی است.

شکّور حماسه حسین را با بلاغتی صادق که آن را از نهج البلاغه آموخته بود، سروده است.

شکّور مسیحی در ابتدا با دل و جان، شیفته امام علی(ع) شد. سپس امام حسین را شناخت. وی در این باره می‌گوید هنگامی که مشغول تحصیل در دوره دبیرستان بوده، امام حسین را از طریق مطالعه درباره امام علی شناخته است. جرج می‌افزاید: در آن سال‌ها مشغول مطالعه نهج البلاغه بودم. ارزش‌هایی که نهج البلاغه از آن سخن می‌گوید؛ ارزش‌هایی ازجمله راستی، شفافیت و فداکاری راهنمای من بود. این ارزش‌ها الگویی بود که از آن تبعیت کردم. اینگونه بود که منِ مسیحی ارتدوکس عاشق امام علی و خلق وخوی ایشان شدم. درباره امام حسین و سیره زندگی وی چندین کتاب خواندم. از رشادت‌ها و دلاوری‌های این بزرگ‌مرد مطلع شدم. سپس درباره مذهب وی مطالعه کردم و دریافتم معنای شیعه بودن را. سپس او را به عنوان یک قهرمان بزرگ سرودم. اینگونه بود که حماسه حسین در هشتاد بیت زاده شد و اینگونه بود که حسین در نفس‌ها، آرمان‌ها، وجدان و زندگی من عجین شد.

شکور،  چرایی انتخاب موضوع امام حسین(ع) و عاشورا در سروده‌های خود را با شعر توضیح می‌دهد که: ‎در ضمیر انسان‌ خونی به مثابه آتش نورانی می‌نشیند، زمانی که حق سربریده می‌شود و قصابان آن کافر باشند. خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش می‌ریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمی‌چشد. ائمه گفتند و امت‌ها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.

‏‎حسین(ع) دست‌پرورده نبی بود و حاصل جدش؛ کسی که او را ریحانه جوانان نامید؛ ریحانه‌ای که در بهشت عطرش می‌پیچید. حسین(ع) وارث علی است؛ جوانمردترین جوانان؛ کسی که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشیرش ذوالفقاری است که سرگردنکشان را به فرمانبری می‌کشاند.

جرج مسیحی در بخشی از سخنان خود به ماجرای سرودن حماسه امام حسین(ع) اشاره و تصریح کرد هنگامی که به خواب میرفته قصیده و دیوان حماسه امام حسین(ع) را روی بالشت کنار سر قرار میداده است؛ موضوعی که با واکنش همسر خود همراه بود. وی در توجیه این رفتار به همسر خود گفته بود: بر این باورم که امام حسین(ع) کنار من میخوابد، بنابراین شعر از سوی ایشان به من الهام میشود و اگر شعر به من از سوی آن بزرگواران الهام نشود، من قادر به نوشتن نیستم. شکور تاکید می‌کند که ۷۵ روز به طور مستمر مطالعه کرده تا بالاخره توانسته این حماسه را در طی یک ماه بسراید. درون‌مایه‌ آموزشی حماسه حسین(ع) در ﮐﻨﺎر ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺳﺮﺷﺎر و ﭘﺮﺑﺎر و خیال‌پردازی‌های استادانه، باعث شده است شکّور این حماسه زیبا را به‌صورت دلکش و پرتأثیر عرضه کند.

شکّور می‌گوید: همانطور که کتاب‌ها اطرافم چیده شده بود به خواب می‌رفتم، همسرم می‌پرسید این کتاب‌ها برای چیست؟ به او می گفتم احساس می‌کنم امام حسین(ع) در کنارم قرار دارد، سرانجام شعری برای او خواهم سرود که زیباترین قصیده زندگی شعری من باشد.

شکّور با بیان اینکه یک ماه تمام طول کشید تا این قصیده را به نظم درآورده است، افزود:  اسمش را «حماسه حسین» گذاشتم، هشتاد بیت بیشتر نیست اما با ۸۰۰ بیت شاید هم با هزاران بیت برابری می کند چرا که این قصیده تمام سیره امام حسین (ع)را در خود جمع کرده و در سرودن آن هیچ یک از وقایع تاریخی را نقض نکردم.

گرچه نهضت امام حسین الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان و ادیبان از ادیان و مذاهب مختلف بود، اما تاثیرپذیری شکّور از شخصیت امام حسین شکل متفاوتی دارد. او جسورانه امام حسین را در اشعارش به تصویر کشید است. حسین در شعر شکّور قهرمانی است که شگفتی شهادت را رقم می‌زند. شکور می‌گوید که شهادت از این مرد و از پدرش و همچنین خاندانش نشئت می‌گیرد.  او امام حسین را رحمة للعالمین خوانده است همانگونه که پدربزرگش، حضرت محمد(ص) نیز اینگونه بوده است. حسین در دیدگاه شکور،  قهرمانی بزرگ محسوب می‌شود که ارزش‌های فداکاری، مردانگی عزت و کرامت در سیره وی تجلی یافته است.

شعر شکّور صحنه‌های ظهر عاشورا را با زبانی ادبی به تصویر می‌کشد. رخدادهای تلخ ظهر عاشورا برای شکّور معنای دیگر دارند. او صحرای کربلا را سندی محکم برای اثبات ظلم وستم روا شده بر آزادگان توصیف کرده و می‌گوید:

یا «کربلا» أأنت الکَربُ مُبتلیاً

وأنت جُرحٌ علی الایامِ نغَّارُ؟

لا، لا، وثیقةُ حقٍّ أنتِ شاهدةٌ

أَنْ فی الخلیقةِ أشرارٌ وأخیارُ

وجولةُ البُطلِ، إن طالت، لها أَجَلٌ

والحقُّ، جَولتهُ فی الدَّهرِ أدهارُ

شکّور در پاسخ به پرسشی درباره حال و هوای خود پس از سرودن حماسه حسینی می‌گوید: پس از آنکه حماسه را به پایان رساندم، احساس غرور کردم. گویی که جرج شکّور مجددا زاده شده است. زیرا که هرکس حسین را می‌خواند به کودکی بازمی‌گردد اما هرکس او را می‌ سراید مجددا در این جهان زاده می‌شود.

وی به نقش حضرت زینب(س) در حماسه عاشورا اشاره کرده و می‌گوید: حضرت زینب س) دختر امام علی، شیرزن کربلا، نمونه کامل زن شجاع و با صلابت است. او همان کسی است که پایه‌های حکومت یزید را به لرزه درآورد. از دیدگاه شکور حضرت زینب نقش بسزایی در ماندگاری نهضت عاشور داشته و زینب در حقیقت بخش تکمیلی و ادامه حماسه حسین است.

وی با بیان اینکه شخصیت‌هایی که درباره آن‌ها شعر سروده است، شخصیت‌های بزرگ هستند و اختصاص به دین و مذهب و طایفه خاصی ندارند، تاکید کرد این بزرگان سرمایه‌های همه بشریت هستند.

هنگامی که وی از حضرت زینب(س) سخن می‌گوید از رفتار و مواضع آن بانوی مقاوم در کربلا، اتفاقات دراماتیک و صحنه‌های دردناکِ قبل و بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، از جمله مصیبت‌های حضرت زینب در مسیر کاروان اهل بیت به سوی شام اشاره می‌کند و بیتی از حماسه امام حسین(ع) را یادآور می‌شود؛ بیتی که شاعر در آن با کلماتی سرشار از حزن و اندوه لحظه آوردن سر امام حسین(ع) نزد یزید را به تصویر می‌کشد:

رأسٌ الحسین‌ِ بهِ تَلْهوا بِمَخْصَرَةٍ

 کفُ یزیدٍ کأنما لَمْ یُشْفِهِ ثارٌ

شکور، شیفتگی خود به بلاغت کلام و خطبه‌های حضرتش برابر یزید را ابراز می‌کند و سخنان آن بانوی بزرگوار را همچون شمشیر برنده و تیرهای سهمگین که یکی پس از دیگری یزید را نشانه می‌گرفتند، تشبیه می‌کند.

وی آن لحظات را با بیان ادبی خاص و منحصر به فرد به تصویر می‌کشد :

غبنَ البطولةِ آهٍ، زینبٌ هتَفَتْ ترمی الکلامَ کما تصطکُّ أشفارُ 

أو کالرماحِ وقد حُرَّتْ بها حُمَمٌ

أو کالسهامِ إذا ما شُدَّ أوتارُ 

ترنو لرأسِ أخیها، الطَّرْفُ منکسرٌ إلی یزید بها للطَّرفِ أظفارُ

این شاعر مسیحی درباره باورها و رویکرد خود در برخورد با حقایق تاریخی ازجمله نهضت عاشورا و رخدادهای تاریخ اسلام می‌گوید: به این ارزش‌ها ایمان دارم و آن را تغییر نخواهم داد، چراکه من ترس و ابایی ندارم. من مقاومت را در کاخ یونسکوی بیروت  ستودم و اعلام کردم: ملتی که حق را شناخت و فهمید که بالاخره می‌میرد و در راه حق کشته شد، نمی‌میرد. امام حسین(ع) با مرگ وارد میدان شد و از مرگ نهراسید و با شهادت خود زندگی را به شهدای بعد خود هدیه کرد.

او مقاومت را نه تنها سلاح که اندیشه، شعر و فعالیت‌های فرهنگی می‌داند و بر این باور است که امام حسین(ع) جد مقاومت در لبنان است و مقاومت لبنان ریشه در نهضت امام حسین دارد. این مقاومت (ریشه‌دار) میراثی دارد؛ میراثی که پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا شکل گرفت.

وی در ابیاتی از قصیده حماسه امام حسین(ع)، مردان مقاومت حزب‌الله را «فرزندان و نوادگان امام(ع)» توصیف کرده است؛ مردانی که در دفاع از لبنان جان‌فشانی کردند. شکور در وصف این دلاورمردان می‌گوید:

یومَ الحسیـنِ همُ الأحفادُ أنهارُ    

فی العـالَمین ، لهم دِفْقٌ وتیّارُ

مذ ضیم لبنان واغتر الغزاة به   کانوا الفداء ورد الأرض ثوار

ورددوا قوله والدهر رددها      

ما ضاع حق به صک وإقرار

القدس عاصمة فی الأرض قائمة وفی السماء لها بالروح إعمار

شکور که امام حسین را جد مقاومت توصیف کرده بود، مقاومت را نوه ایشان دانسته و می‌گوید: مقاومت نوه امام حسین(ع) (میراث امام) است. این امام حسین بود که پرچم مبارزه با ظلم برابر ظالم را برافراشت و به پیروان خود درس فداکاری و ایثار را آموخت. بنابراین اگر نیروهای مقاومت نبودند لبنان هم اکنون نبود.

ازجمله سایر آثار جورج شکّور کتاب حماسه امام علی(ع) است که در سال ۲۰۰۷ منتشر و به زبان‌های فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

شکور برای ورود به وادی شعر و ادب می‌گوید: از زمانی که دبیرستان می‌رفتم، شیفته نهج البلاغه بودم، زیر درخت بلوط می‌نشستم. جایی که هرروز مردها و پیرمردهای روستا دور هم جمع می‌شدند و برایشان نهج البلاغه می‌خواندم و از انگوری که دستم بود دانه‌دانه می‌خوردم، پیرمردها با تعجب به من نگاه می‌کردند که چطور با شوق و علاقه سخنان امام علی(ع) را بلندبلند می‌خوانم. علی جانشین مصطفی در روز غدیر بود که خدا از غیب به پیامبرش وحی کرد تا ابلاغ کند و محمد(ص) نیز گفت: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.

جورج شکور پس از سرودن دو دیوان شعر در وصف امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) با عناوین: «ملحمة عاشورا» در رابطه با امام حسین(ع) و «ملحمة الامام علی(ع)» در رابطه با حضرت علی(ع)، اثر تاریخی دیگری را با عنوان «ملحمة الرسول»، حماسه پیامبر (ص) و در آستانه عید سعید غدیر سال ٢٠١٠ منتشر کرد. این دیوان مشتمل بر ۱۶۰۰ بیت و ۶۷ قصیده در بیان مهمترین رخدادهای زندگی پیامبر اکرم(ص) و تاریخ اسلام است که به سیره زندگی حضرت محمد(ص ) بر اساس مراتب زمانی از بدو تولد تا وفات ایشان می‌پردازد.

جرج شکور در این دیوان با یاری جستن از بسیاری از آیات قرآن کریم و احادیث شریف از آن‌ها به عنوان منابعی در تبیین بسیاری از ابیات و کلمات دیوان خود استفاده کرده است.

این شاعر مسیحی، این آخرین دیوان شعری خود را به تمام جوامع بشری تقدیم کرده ‌است. شکّور در صفحه اهدا یا همان تقدیم دیوان، به ذکر عبارت «إلی البشریة جمعاء» (تقدیم به تمام بشریت) اکتفا کرده است. وی در این باره می‌گوید: اهدا کردن دیوان اخیر خود به تمامی انسان‌ها برای این بوده است تا همه آن‌ها را مورد خطاب قرار دهم و اعلام کنم که خداوند بر اساس آموزه‌های اسلامی متعلق به تمام جهانیان است، برخلاف آموزه‌های یهودیان که بر این باروند آنان ملت برگزیده هستند گویی که خداوند دیگر ملت‌ها را رها کرده است.

شکور تاکید می‌کند: «من در خلال مطالعاتم از دین اسلام، تاریخ اسلام و قرآن هیچ اشاره ناخوشایندی نیافتم و بر این باورم که تمامی ارزش‌های اسلام ارزش‌های مهر، محبت، عدالت و ایمان است که بر تمامی بشریت قابل تعمیم است.»

این شاعر مسیحی درباره این دیوان خود می‌گوید: پیش از سرودن حماسه پیامبر(ص) بسیاری از کتب و منابع سیره نبوی را مطالعه کردم و به همین دلیل توانستم به این وسعت و شمولیت و دقت تاریخی و رعایت تسلسل زمانی این حماسه را بسرایم. وی ابراز تاسف می‌کند که برخی منابع تاریخی بخش‌های مهمی از شخصیت پیامبر(ص) را نادیده گرفته و حق آن را ادا نکرده‌اند. وی همچنین معتقد است تمام شاعران حتی بزرگترین شاعران شیعه، از گذشته تا امروز حق پیامبر و امام حسین را آنگونه که باید ادا نکرده‌اند.

شکّور با اشاره به مطالعه منابع مرتبط با زندگی حضرت محمد(ص) می‌گوید: «بسیاری از زندگی‌نامه‌های مربوط با پیامبر را خواندم ازجمله کتاب محمد حسنین هیکل (اندیشمند مصری) با عنوان حیاه محمد (زندگی محمد). آنچه در این کتاب برای من ناخوشایند بود، نادیده گرفتن واقعه غدیر است؛ واقعه‌ای که‌ من آن را روز ولایت یا روز وصیت می‌نامم».

وی بر این باور است که نادیده گرفته شدن واقعه غدیر در نتیجه تعصب مذهبی برخی نویسندگان انجام شده است. درحالی‌که این واقعه یکی از ایستگاه‌های مهم در تاریخ و تمدن اسلامی است و حتی در کتب معتبر اهل سنت یاد شده است.

شکور با بیان اینکه در سرودن حماسه رسول(ص) به منابع شیعی تکیه نکرده، تاکید می‌کند که در سرودن این حماسه کتاب‌های زیادی از نویسندگان مذاهب مختلف خوانده است. وی خاطرنشان می‌کند: «من نه شیعه هستم نه اهل سنت بلکه من مسیحی ارتودوکسم و خود را داوری بی‌طرف می‌دانم.»

شکّور اظهار می‌دارد: قرآن و کتبی که درباره سیره و زندگی پیامبر نگارش شده است را با بی‌طرفی مطالعه کردم. به همین دلیل برای من آشکار بود هیکل در کتاب خود حیاة محمد(زندگی محمد) روز ولایت(واقعه غدیر) را نادیده گرفته است. نگارنده زمانی‌که درباره حجة الوداع سخن می‌گوید، تنها به اختلاف نظر میان قبایل عرب پس از رحلت پیامبر اشاره کرده بی‌آنکه به خطبه پیامبر که در آن امام علی را جانشین خود معرفی می‌کند، اشاره‌ای داشته باشد.

این شاعر مسیحی آخرین دیوان خود را اینگونه توصیف می‌کند: «دیوان حماسه رسول(ص) یک حماسه تاریخی با رویکرد امروزی است که از تخیلات پوچ و بیهوده در آن خبری نیست و تاریخ را با رعایت زمانی و بدون جانبداری عرضه می‌کند». شکور یادآور می‌شود: وقتی سعید عقل شاعر بزرگ لبنانی این دیوان را خواند گفته است: بولس سلامه شاعر لبنانی با سرودن «حماسه غدیر» تاریخ را به نظم در آورد، اما تو تاریخ را به صورت یک شعر سرودی».

این شاعر بزرگ مسیحی دیوان خود را با قصیده‌ای به نام فاتحه آغاز می‌کند. وی در آن به ویژگی‌ها و صفات رسول اکرم و پاکی سلاله آن حضرت اشاره دارد. دیوان حماسه رسول قصایدی به نام: تولد پیامبر، قبل از نبوت، همراه با کشیک بحیرا، پیامبر در صحرا، جبریل و وحی و قصاید دیگری دارد. شکور در قسمتی دیگر از دیوان خود به مجادلات و غزواتی که میان پیامبر اسلام و طایفه قریش روی داده است، اشاره می‌کند.

جرج شکور همچنین در دیوان حماسه رسول خود حدود بیست و پنج بیت را به جریان حجه الوداع و تعیین حضرت علی(ع) به عنوان ولی امر مسلمین از سوی پیامبر پرداخته است. وی برای سرودن این اشعار صدها صفحه تاریخ اسلام را مطالعه کرده است.

این دیوان شرایط اجتماعی و فرهنگی قبل از میلاد پیامبر(ص) را در جزیره العرب بیان می‌کند و از ولادت تا رحلت آن حضرت به همه حوادث و ماجراهای مهم تاریخ اسلام می‌پردازد. شکور درباره این اثر محمدی خود  تاکید می‌کند که صرف نظر از وابستگی‌های دینی و مذهبی انسان‌ها، سرودن اشعار را از انسانیت انسان شروع می‌کند و در این راه میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست.

جورج شکور که به دلبستگی و شیفتگی شدیدش به امام علی و سیدالشهدا ـ علیهما السلام ـ تصریح و با شور و شوق از سفر خود به نجف و زیارت حرم این بزرگواران تعریف می‌کند، موفقیت خود در مدح اهل بیت را مرهون لطف و یاری الهی دانسته و در آغاز این خود می‌گوید:

رسولُ اللهِ،ألْهَمَنی کَلاماً کَمِثْلُکَ حینَ  ألْهَمَکَ  العَلیُ

غَداً سَیُقالُ بَعْدی طابَ شِعْرٌ بهِ مَدْحُ النُبوَةِ عیسوی

«ای رسول خدا خود سخن را به من الهام کن چنان که خداوند بزرگ بر تو وحی کرد، فردا روز پس از من خواهند گفت: خوشا شعری که یک مسیحی در آن پیامبر را ستایش کرده است».

شکور، علل و چگونگی زبانه کشیدن عشق امام علی و امام حسین (ع) در وجودش را اینکونه توضیح می‌دهد: ‎بارها گفته‌ام که انسان پیش از ادیان خلق شده است. برای من به عنوان یک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزی وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نیست. از هر چیز خوبی که شایسته سرودن باشد، می‌سرایم. از حسین(ع)، رسول خدا(ص)، مسیح(ع)، حضرت مریم(س) و از هر انسانی که شایستگی بیشتری برای سرودن اشعار داشته باشد، می‌سرایم. به جای اینکه مدح افرادی را بگویم که ارزشی نمی‌توان برایشان متصور شد.

‏‎اما اینهایی که برایشان شعر می‌سرایم جاودانه‌اند، تأثیرگذارند و هرجا ارزشی به پا شود آنان حاضرند. آنگاه که از شخصیت امام علی(ع) صحبت می‌کند شیفتگی در نگاه و کلماتش موج می‌زند. سخنان امام علی(ع)، خطبه‌ها و سیره حضرت تاثیر عمیقی در روح و جان وی گذاشته است. وقتی حرف می‌زند کلماتش شاعرانه است. اگر از وی سؤالی پرسیده شود جوابش را با ابیاتی از قصیده‌ها و سروده‌های حماسی قدیم و جدیدش می‌دهد.

وقتی از او پرسیده شد چطور یک پیرو مسیحیت حماسه‌های اسلامی در باره اهل می سراید، پاسخ می‌دهد: انسانیت بر دینداری سبقت دارد. در پاسخ به این سؤال که آیا این سروده‌ها برای کسب مال است؟ با جمله‌ای از حضرت مسیح(ع) پاسخ می‌دهد: آدمی تنها با نان زنده نمی‌ماند. وی تاکید می‌کند که سرودن شعر در حقیقت ابراز احساسات است.

شکور به تاثیرپذیری از شخصیت و رفتار و منش مولای متقیان، حضرت علی (ع) اشاره می‌کند و گفت: امام علی بهترین الگوی من است. موجودات از حیث وجودی مراتب مختلف دارند. جمادات پایین‌ترین مرتبه هستند، سپس گیاهان هستند که در مرتبه پایین‌تر از حیوانات قرار دارند. انسان در مرتبه بالاتر از حیوان است و رتبه بالاتر از انسان متعلق به «انسان برتر» است و خدا در بالاترین رتبه و بالاتر از انسان برتر است. وی افزود: امام علی(ع) همان ابر انسان است (برتر از مخلوقات و پایین‌تر از خالق) که افلاطون و نیچه در جستجوی آن بودند. من این سخنان را بدون تعارف و با اعتقاد راسخ بیان می‌کنم.

او در پاسخ به این سؤال که چگونه یک مسیحی تا این اندازه عاشق امام علی(ع) می‌شود، می‌گوید: امام علی و حضرت مسیح در بسیاری از مسائل شبیه هم هستند. شکّور معتقد است که امام علی بالاتر و بزرگتر از آن است که او را یک انسان عادی تقلی کنیم. وی در این باره می‌گوید: امام علی (ع) پیامبر نیست، اما سخنان و شخصیتش همانند سخنان و شخصیت پیامبران است.

این شاعر مسیحی در ادامه به منش والای حضرت علی حتی در رفتار با دشمنان خود اشاره کرد و گفت: امام دارای اخلاقی والاست. در جنگ صفین معاویه و لشکریانش، آب را روی سپاه امام علی و یارانش بستند. اما پس از آنکه سربازان مالک اشتر وارد کارزار شدند و آب به دست یاران امام علی افتاد امام اجازه فرمود تا لشکریان معاویه هم از آب استفاده کنند. این است شخصیت امام علی(ع). او همانند مسیح دشمن خود را می‌بخشید.

‏‎شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و در نوشته‌هایش با تعابیر مختلف به این مسئله می‌پردازد. شکور اندیشه پیروزی خون بر شمشیر را در شعرش به نظم کشید و جنگ موجود میان حق و باطل را مقابل چشمان ما قرار داد و همواره در مراحل گوناگون تاریخ معاصر سیاسی لبنان پا به پای مقاومت و جریان آزادی‌خواهی پیش آمده است.

‏‎به نظر شکور، امام حسین(ع) پدر هر مقاومت شریف و نیز پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتی که برای آن خود سروده و گفته که مقاومت شریفی است که پشت آن امام علی و امام حسین (ع) قرار دارد.

‏‎او می‌ سرایند: ملتی که حق را شناخت و در این راه جان سپرد، هرگز نمی‌میرد، می‌گوید یادگار حسین(ع) همچنان در یادها و نفوس خلایق می‌ماند و به همین خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودی درباره امام حسین(ع) هستم که در آن آورده‌ام «ما نوادگان حسینیم که فدیه حق را با خون خود می‌پردازیم و همواره در خاطره‌های امت‌ها باقی می‌مانیم.»

جرج شکور به عنوان یک شاعر مسیحی خطه لبنان در زمره شاعران مقاومت به شمار می‌رود و در بسیاری از جشنواره‌های شعری داخلی و خارجی پیرامون مقاومت شرکت کرده است. شعر مقاومت باید آزاداندیشانه باشد. داعیه‌دار آزادی و استقلال برای سرزمینش باشد و در همین حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.

شکور که سفرهای متعددی به ایران و عراق داشته و در جشنواره‌های ادبی بزرگ این کشورها شرکت داشته است، سروده مشهوری دارد که در آن به مدح جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم آن و همچنین دبیرکل حزب‌الله  پرداخته است.  

وی بارها به ایران سفر کرد و در جریان این سفرها از وی تجلیل شایسته‌ای به عمل آمد. این ادیب مسیحی ضمن ابراز تشکر و قدردانی از جمهوری اسلامی ایران از علاقه‌اش به کشورمان، سخن ها گفته و با افتخار از دوستان ایرانی‌اش یاد می‌کند. زمانی‌که از ایران سخن می‌گوید می‌توان احساس شوق را در چشمانش مشاهده نمود؛ گویی که جرج دنبال ایجاد فرصتی است تا شور و اشتیاق دورنی خود را ابراز کند.

وی در مراسم تجلیلی که در تهران از وی به عمل آمد، قصیده‌ای با مضمون دوستی و برادری ایران و لبنان با مطلع (القلب‌ُ شَطْرانْ ایران و لبنان) خواند. وی در این قصیده علاقه و شیفتگی خود به ایران را همسان با عشق و دلبستگی و دلدادگی به میهن خود توصیف می‌کند. او با ظرافت ادبی، عشق خود نسبت به ایران و لبنان را تقسیم کرده و می‌گوید:

 من الأرز آت وبی طیب وتحنان والقَلْبُ شَطْرانَ، لبنانُ وإیرانُ

 هنا الهوی والوفاءُ ما بَیْنَنا ذِمَمٌ بیروتُ أخْتَ لَها فی الحُبِ طهرانُ

 او در این قصیده با تقدیر از حمایت‌های جمهوری اسلامی از مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان در مقابله با رژیم صهیونیستی یادآور می‌شود مقاومت لبنان به خاطر این حمایت‌ها بود که برای نخستین‌بار طعم شکست را به رژیم صهیونیستی چشاند و می‌سراید :

نَصَرَتْنا یَوًمَ الجلّیُ وَحاطَ بِنا طُغی و بَغْیٌ وأضدادُ وأضغانُ

زَوَدَتْنا بسلاحٍ هدَّ قُدْرَتَها    

تِلْکَ التی لَمْ یَنَلْها قَبْلُ خُسْرانُ

وی همچنین شیفتگی خود به پیشرفت‌های علمی و فناوری ایران را نیز بیان کرده و ایران را به «بهشت» و «نهضت استوار بر علم» تشبیه کرده است.

هنر ایران زمین نیز از نگاه شکور دور نمانده و می‌گوید:

إیران یا جنة فی الشرق حالیة    یا نهضة أسّها علم وعمران

وروعة من فنون زان زخرفها    

ذوق نقی وإرهاف وإتقان

شکّور در قصیده دیگری با عنوان «تهیّب وغضّ الطرف أوباما» به سبک خاص خود قدرت ایران را برابر تحریم‌ها و دشمنی‌های آمریکا و غرب به تصویر می‎کشد و با تشبیه باراک اوباما رئیس‌جمهور اسبق آمریکا به «کافور اخشیدی» (فرمانروای مصر که متنبی شاعر وی را هجو کرده است)، به اوباما وعده می‌دهد روزی سزای ظلم‌هایی را که ضد جمهوری اسلامی ایران روا داشته است، خواهد دید. در ابیاتی از این قصیده می‌گوید:

«کافورُ أمریکةَ» یا حاکماً وَقِحاً  حتماً سَتَلْقی جَزاءَالظُلْمِ لاما

أتُشْهِرونَ علی إیرانَ مَظْلَمَةً؟

إیرانُ أمةُ مَنْ صلی ومَنْ صاما

تحرّمونَ عَلَیها أنْ تُبارِیکُمْ وَقَدْ غَدَتْ فی صُفوفِ العِلْمِ قُدّاما

إیرانُ قِبْلَةَ کلِ الثائرینَ ولا یوماً تَهابُ أکاذیباً واتْهاما.

جورج شکور پیش از این از تلاش‌های رایزنی فرهنگی کشورمان در لبنان به خاطر برگزاری مراسم تجلیل از خود قدردانی کرد و افزود که چنین اقداماتی از سوی رایزنی فرهنگی ایران تعجب‏آور نیست؛ زیرا جمهوری اسلامی، یک جمهوری اصیل با پشتوانه تمدنی و در برگیرنده ارزش‏های اندیشه و فکر و پشتیبان قضایای حق و آزادگی و رفع ستم از ملت‏های ستمدیده و تحت اشغال چون لبنان و فلسطین است.

انتهای پیام

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید