گروه فرهنگ و هنر؛ به گزارش ایسنا، کنسرت ناصر چشم‌آذر که سوم شهریورماه در تالار وحدت به صحنه رفت با اجرای قطعاتی از موسیقی فیلم عباس کیارستمی، فیلم «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری، موسیقی فیلم «قارچ سمی» به کارگردانی رسول ملاقلی پور، «قصه‌های مجید» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و ریمیکس فیلم‌های «هامون»، «خواب و بیدار» […]

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه بی نام صمد بهرنگی بخش1 بی نام  زنک کاسه ای آش کشک با یک تکه نان بیات جلو شوهرش گذاشت و گفت: بگیر کوفت کن! اینو هم با هزار مصیبت تهیه کرده ام. مردک فکر کرد: پس پول هایی که امروز صبح بهت دادم چه […]

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش1 من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم،

شبدیز اسب افسانه ای خسرو پرویز شاپور، صورتگر زرین دست بارگاه خسرو پرویز، در راه ارمنستان بود. بر سر کوهی بلند، معبدی دید. راهش را کج کرد. چرا که از راه، نیمی باقی مانده بود و شب نزدیک می شد. شاپور به مَرکبش مهمیزی زد و از کوه بالا رفت تا به معبد رسید. میهمان […]

نام کتاب: چراغ آخر بخش3 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر از بس که داد زده بود، صورتش کبود شده بود. دهنش کف کرده بود و عضلات چهره اش می لرزید. از سیمای حق به جانبش برمی آمد که آن چه را می گوید خود قبول دارد. آدم در آن حال دلش برایش می سوخت. بیچاره […]

نام کتاب: چراغ آخر بخش1 نويسنده: صادق چوبك چراغ آخر کشتی تازه لنگر برداشته و راه دریا را پیش گرفته بود، اما هنوز صدای دندان قرچه چرثقیل ها که مدتی پیش از کار افتاده بودند تو گوش جواد زُق زُق مي کرد و درونش را می خراشید. کشتی به خود می لرزید. صدای کشدار جهنمی […]

عنوان کتاب : مدير مدرسه نويسنده : جلال آل احمد

عنوان کتاب : داستان‌های زنان نویسنده : جلال آل احمد زن زيادی …من ديگه چه طور می توانستم توی خانه پدرم بمانم ؟اصلا ديگر توی آن خانه که  بودم انگار ديوارهايش را روی قلبم گذاشته اند.همين پريروز اين اتفاق افتاد .ولی

عنوان کتاب : داستان‌های زنان نویسنده : جلال آل احمد سمنو پزان  دود همه حياط را گرفته بود و جنجال و بيابرو بيش از همه سال بود.زن ها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند ، نتوانسته بودند بچه ها را

عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد گناه شب روضه هفتگی مان بود.و من تا پشت بام خانه را آب و جارو کردم و رخت خواب ها را انداختم ، هوا تاريک شده بود.و مستعمعين روضه آمده بودند.

عنوان کتاب : داستان های زنان نويسنده : جلال آل احمد لاک صورتی         بيش از سه روز نتوانستند امام زاده قاسم بمانند.         هاجر صبح روز چهارم ، دوباره بغچه خود را بست، و گيوه نوی را که وقتی می خواستند به اين ييلاق سه روزه بيآيند ، به چهار تومان و نيم از […]

حکایت سرزمین من قسمت دوم نامه به سحر   سه شنبۀ پس از سخنرانیم در تورنتو، سحر زرهی، که بایدش نسل دومی خواند، در مقاله ای که در شهروند انگلیسی چاپ شد مطالبی آورد که بسیارم انگیخت. شب از نیمه گذشته بود که به زحمت خودم را از بستر کندم، تا بار امانت را بر […]

حکایت سرزمین من قسمت اول چه حکایتی است این سرزمین، که هزاردستان هر شاخ گلش را فسانه ای است هفتاد من، و مثنوی لحظه به لحضۀ حضور به کمالش را رونق هزار داستان.

عنوان کتاب : نفرین زمین نویسنده : جلال آل احمد   نفرین زمین  1  بسیار خوب.این هم ده.دیروز عصر رسیدم.مدیر بچه ها را به خط کرده بود و به پیش باز آورده .بیست سی تایی .وسط میدانگاهی ده.اسمش؟…حسن آباد یا حسین آباد یا علی آباد.معلوم است دیگر.اسم که مهم نیست.دهی مثل همه ی دهات .یک […]