امروز: سه شنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 19 رمضان 1446 | 2025-03-18
کد خبر: 568229 |
تاریخ انتشار : 28 اسفند 1403 - 9:34 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش خبرگزاری صلح خبر، روزنامه هم میهن نوشت:  نوروز در باور ایرانیان باستان سرشتی الهیاتی دارد. شیپور آغاز سال نو را خداوندان به صدا درمی‌آورند و مردمان به شادی پایکوبی می‌کنند و به ساز آنها می‌رقصند. پشت نوروز منظومه‌ای از باورهای قدرتمند بوده است. اینک نوروز پس از قرن‌ها همچنان هست، اما معلوم نیست […]

به گزارش خبرگزاری صلح خبر، روزنامه هم میهن نوشت: 
نوروز در باور ایرانیان باستان سرشتی الهیاتی دارد. شیپور آغاز سال نو را خداوندان به صدا درمی‌آورند و مردمان به شادی پایکوبی می‌کنند و به ساز آنها می‌رقصند. پشت نوروز منظومه‌ای از باورهای قدرتمند بوده است. اینک نوروز پس از قرن‌ها همچنان هست، اما معلوم نیست باورهای پشتیبان آن کجاست. نوروز در میان مردمان روزگار ما با نشاط زندگی می‌کند.
آیا نوروز به‌کلی خالی از باورهای پشتیبان دوران باستانی است؟ امروز همه‌چیز از انسان و گرفتاری‌های روزمره‌اش آغاز می‌شود. به‌خصوص مردمان روزگار ما. در توفان اخبار، حوادث و معضلات سنگین بار زندگی روزمره، یکباره خبر می‌رسد اسفندماه از راه رسیده و رو به پایان است. یکباره چشم بازمی‌کنی، می‌بینی نوروز فرارسید.

مردم به نحو شگفتی لبخند می‌زنند بی‌آن‌که هیچ مشکلی از پیش پای‌شان محو شده باشد. سال‌هاست رویای آینده روشن را از دست داده‌ایم. مردم از گذر زمان می‌ترسند. اخبار و رویدادهای این سال‌ها، حسی تلخ در کام مردم نشانده است. بااین‌همه نوروز از التهاب قلب‌ها و روان‌های مردمان می‌کاهد. کم‌وبیش می‌بینی مردم شادی می‌کنند و خود را برای روزهای خوش تعطیلات نوروز آماده می‌کنند. 
باورهای پشتیبان نوروز فراموش شده‌اند، اما فراموشی به‌معنای مرگ نیست. باورهای پشتیبان نوروز زنده‌اند اما پنهانی کار خود را می‌کنند. اگر در روان‌شناسی مردم دقت کنید، همزمان با نزدیک‌شدن به پایان سال و ظهور طلیعه نوروز، بی ‌هیچ دلیلی خیال می‌کنند ممکن است چیزی به پایان رسیده باشد و نوبت به داستانی تازه در زندگی فردی و جمعی‌شان فرارسیده باشد.
یک آرزوی بی‌مبنا در دل‌شان خانه می‌کند، مبنی بر آن‌که دوران عسرت‌هایشان به پایان می‌رسد و روزگاری بهتر از این سال‌ها منتظرشان خواهد بود. نوروز بی‌هیچ دلیلی خلق امید می‌کند. انگار خدایانی که در زمستان سرد مرده بودند، زنده می‌شوند و طربناکی زندگی را بازمی‌گردانند.  امروز خدایان پشتیبان نوروز در باور مردم جای ندارند. در زمره خرافه‌های زندگی روزمره‌اند. می‌توانید آنها را خرافه‌های شیرین بخوانید. آنها خرافه‌اند اما شیرین‌اند و به‌خاطر همین شیرینی زنده‌اند. 
خرافه‌های شیرین صدها برابر قدرتمندتر از باورهای عقلی و یقینی و حتی علمی، در متن زندگی روزمره مردم عمل می‌کنند. خرافه شیرین یعنی آنچه با عقل نمی‌توان درباره آن سخن‌پردازی کرد، اما باید خود را به آن وانهاد و از شیرینی رویایی که در دلت می‌پرورد لذت برد. اتفاقاً هنگامی که تلاش کنی آنها را عقلانی کنی و توجیهات عقلی و نقلی برایشان بیاوری، خون آنها را خواهی ریخت. خرافه‌های شیرین زندگی، وامدار فهمی ایرونیک ‌هستند. فهمی که کسی صدق آنها را جدی نمی‌گیرد. مهم این است که به زندگی جان می‌بخشند و صلح و همزیستی میان مردمان را قوت می‌بخشند. 
ما لازم است ایرانی بمانیم، لازم است به اسلام متعهد باشیم، لازم است سنت‌های دیرین‌مان را حراست کنیم، لازم است جانبدار آزادی یا عدالت باشیم. لازم است به پیشرفت و توسعه بیاندیشیم. اما آن‌که نظامی آهنین از باورهای تردیدناپذیر پس پشت هرکدام از آنها می‌سازد و مرزهای خونین خود و غیر می‌کشد، سقف زندگی را بر سر خود و مردم خراب می‌کند. بی‌آن‌که توفیقی در تحصیل هدف خود پیدا کند.
منطق زندگی ایجاب می‌کند نظام باورها را محترم بشماریم، اما درکی آیرونیک با همه آنها برقرار کنیم. از خرافه نهراسیم، بلکه تلاش کنیم خرافه‌ها شیرین باشند و با منطق زندگی متعارف مردمان در هم آمیزند. تا جایی که زندگی را توسعه می‌دهند، موید صلح و دوستی و مهرند، کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهند. نوروز شاید عالی‌ترین مصداق یک خرافه شیرین است. خدا رحم کرد که کسی از راه نرسید و نخواست خرافه نوروز را با عقل و استدلال موجه کند. خدا رحم کرد کسی شیرینی خرافه نوروز را از کام مردمان نگرفت. 
۲۷۳۰۲

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
کد خبر: 568228 |
تاریخ انتشار : 28 اسفند 1403 - 9:34 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

به گزارش خبرگزاری صلح خبر، روزنامه هم میهن نوشت:  نوروز در باور ایرانیان باستان سرشتی الهیاتی دارد. شیپور آغاز سال نو را خداوندان به صدا درمی‌آورند و مردمان به شادی پایکوبی می‌کنند و به ساز آنها می‌رقصند. پشت نوروز منظومه‌ای از باورهای قدرتمند بوده است. اینک نوروز پس از قرن‌ها همچنان هست، اما معلوم نیست […]

به گزارش خبرگزاری صلح خبر، روزنامه هم میهن نوشت: 
نوروز در باور ایرانیان باستان سرشتی الهیاتی دارد. شیپور آغاز سال نو را خداوندان به صدا درمی‌آورند و مردمان به شادی پایکوبی می‌کنند و به ساز آنها می‌رقصند. پشت نوروز منظومه‌ای از باورهای قدرتمند بوده است. اینک نوروز پس از قرن‌ها همچنان هست، اما معلوم نیست باورهای پشتیبان آن کجاست. نوروز در میان مردمان روزگار ما با نشاط زندگی می‌کند.
آیا نوروز به‌کلی خالی از باورهای پشتیبان دوران باستانی است؟ امروز همه‌چیز از انسان و گرفتاری‌های روزمره‌اش آغاز می‌شود. به‌خصوص مردمان روزگار ما. در توفان اخبار، حوادث و معضلات سنگین بار زندگی روزمره، یکباره خبر می‌رسد اسفندماه از راه رسیده و رو به پایان است. یکباره چشم بازمی‌کنی، می‌بینی نوروز فرارسید.

مردم به نحو شگفتی لبخند می‌زنند بی‌آن‌که هیچ مشکلی از پیش پای‌شان محو شده باشد. سال‌هاست رویای آینده روشن را از دست داده‌ایم. مردم از گذر زمان می‌ترسند. اخبار و رویدادهای این سال‌ها، حسی تلخ در کام مردم نشانده است. بااین‌همه نوروز از التهاب قلب‌ها و روان‌های مردمان می‌کاهد. کم‌وبیش می‌بینی مردم شادی می‌کنند و خود را برای روزهای خوش تعطیلات نوروز آماده می‌کنند. 
باورهای پشتیبان نوروز فراموش شده‌اند، اما فراموشی به‌معنای مرگ نیست. باورهای پشتیبان نوروز زنده‌اند اما پنهانی کار خود را می‌کنند. اگر در روان‌شناسی مردم دقت کنید، همزمان با نزدیک‌شدن به پایان سال و ظهور طلیعه نوروز، بی ‌هیچ دلیلی خیال می‌کنند ممکن است چیزی به پایان رسیده باشد و نوبت به داستانی تازه در زندگی فردی و جمعی‌شان فرارسیده باشد.
یک آرزوی بی‌مبنا در دل‌شان خانه می‌کند، مبنی بر آن‌که دوران عسرت‌هایشان به پایان می‌رسد و روزگاری بهتر از این سال‌ها منتظرشان خواهد بود. نوروز بی‌هیچ دلیلی خلق امید می‌کند. انگار خدایانی که در زمستان سرد مرده بودند، زنده می‌شوند و طربناکی زندگی را بازمی‌گردانند.  امروز خدایان پشتیبان نوروز در باور مردم جای ندارند. در زمره خرافه‌های زندگی روزمره‌اند. می‌توانید آنها را خرافه‌های شیرین بخوانید. آنها خرافه‌اند اما شیرین‌اند و به‌خاطر همین شیرینی زنده‌اند. 
خرافه‌های شیرین صدها برابر قدرتمندتر از باورهای عقلی و یقینی و حتی علمی، در متن زندگی روزمره مردم عمل می‌کنند. خرافه شیرین یعنی آنچه با عقل نمی‌توان درباره آن سخن‌پردازی کرد، اما باید خود را به آن وانهاد و از شیرینی رویایی که در دلت می‌پرورد لذت برد. اتفاقاً هنگامی که تلاش کنی آنها را عقلانی کنی و توجیهات عقلی و نقلی برایشان بیاوری، خون آنها را خواهی ریخت. خرافه‌های شیرین زندگی، وامدار فهمی ایرونیک ‌هستند. فهمی که کسی صدق آنها را جدی نمی‌گیرد. مهم این است که به زندگی جان می‌بخشند و صلح و همزیستی میان مردمان را قوت می‌بخشند. 
ما لازم است ایرانی بمانیم، لازم است به اسلام متعهد باشیم، لازم است سنت‌های دیرین‌مان را حراست کنیم، لازم است جانبدار آزادی یا عدالت باشیم. لازم است به پیشرفت و توسعه بیاندیشیم. اما آن‌که نظامی آهنین از باورهای تردیدناپذیر پس پشت هرکدام از آنها می‌سازد و مرزهای خونین خود و غیر می‌کشد، سقف زندگی را بر سر خود و مردم خراب می‌کند. بی‌آن‌که توفیقی در تحصیل هدف خود پیدا کند.
منطق زندگی ایجاب می‌کند نظام باورها را محترم بشماریم، اما درکی آیرونیک با همه آنها برقرار کنیم. از خرافه نهراسیم، بلکه تلاش کنیم خرافه‌ها شیرین باشند و با منطق زندگی متعارف مردمان در هم آمیزند. تا جایی که زندگی را توسعه می‌دهند، موید صلح و دوستی و مهرند، کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهند. نوروز شاید عالی‌ترین مصداق یک خرافه شیرین است. خدا رحم کرد که کسی از راه نرسید و نخواست خرافه نوروز را با عقل و استدلال موجه کند. خدا رحم کرد کسی شیرینی خرافه نوروز را از کام مردمان نگرفت. 
۲۷۳۰۲

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید