به مناسبت ۷ مهرماه که برای تقدیر از رشادتهای آتشنشانان در تقویم کشور بهعنوان روز ملی آتشنشانی و ایمنی نامگذاری شده، گفتوگویی با فرهاد کاوه آهنگران، سخنگو و رئیس اداره ارتباطات سازمان آتشنشانی شهرداری اصفهان داشتیم که در ادامه میخوانید.
ورزش را از چه سالی شروع کردید؟
از ۹ تا ۱۱ سالگی تکواندوکار بودم، اما یک اتفاق خوب باعث شد والیبالیست شوم. پس از پایان مسابقات تکواندو، مربی و یکی از همکاران پدرم در سازمان آتشنشانی که والیبالیست بود، به خاطر قد بلندی که داشتم این رشته را به من پیشنهاد داد و من وارد رشته والیبال شدم. در همان سال اول بهعنوان بهترین اسپکر اصفهان انتخاب شدم و کسب این عنوان، انگیزهای برای ادامه مسیر حرفهایم شد.
از ۱۱ سالگی که والیبال را شروع کردم بلافاصله به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و تیم ما برای اولین بار عنوان قهرمانی آسیا را به دست آورد. در سال ۷۷ در مسابقات آسیایی که در ایران برگزار شد، قهرمان آسیا شدیم و پسازآن بهتدریج موفقیتها یکی پس از دیگری آغاز شد. به لطف خدا و حمایتهای پدر و مادرم توانستم این رشته را بهصورت حرفهای دنبال کنم و به موفقیت برسم.
و زندگی حرفهای شما بهعنوان یک ورزشکار آغاز شد؟
بله، سال ۱۳۷۷ که قهرمان آسیا شدیم قراردادهای ورزشی شروع شد. آن زمان در تیم ذوبآهن اصفهان بازی میکردم؛ تیمی که ورزشم را از آنجا شروع کردم و در سن ۱۸ سالگی قهرمان آسیا شدیم. بعد در مسابقات جهانی و ملی شرکت کردم و عناوین مختلفی را با پیراهن تیم ملی به دست آوردم. پس از اتمام دوران بازیکنی، بهعنوان مدیر فنی تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان انتخاب شدم و پس از چند سال خدمت در این زمینه و همراهی تیم ذوبآهن اصفهان، امسال در تیم والیبال آقایان فولاد مبارکه سپاهان بهعنوان کمک مربی در حال فعالیت هستم.
چه شد که تصمیم گرفتید آتشنشان شوید؟
از بچگی بهواسطه اینکه پدرم آتشنشان بود عاشق این شغل شدم، پدرم در کنار آتشنشان بودن، ورزشکار هم بود و من در ادامه مسیر او ورزشکار و آتشنشان شدم و دقیقاً راه پدرم را پیش گرفتم، اگرچه هرچه تلاش کنم به گرد پای او هم نمیرسم، اما سعی میکنم نام نیک پدرم را از بین نبردم.
به علت اینکه مدرک تحصیلیام تربیت بدنی بود در آغاز راه به مدت دو سال در امور ورزشی خدمت کردم و پس از دو سال تصمیم گرفتم برای کسب تجارت بیشتر در واحد عملیات راهم را ادامه دهم. پس از شش سال فعالیت در واحد عملیات بهعنوان آتشنشان و ستاد فرماندهی ۱۲۵ به پیشنهاد مدیرعامل وقت سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اصفهان بهعنوان سخنگو و رئیس اداره ارتباطات سازمان آتشنشانی شهرداری اصفهان انتخاب شدم و نزدیک چهار سال است که در این سمت مشغول کار هستم.
از راهی که انتخاب کردید راضی هستید؟
قطعاً، بسیار خوشحالم که یک آتشنشان هستم و همیشه به آتشنشان بودن خودم افتخار کردهام. من خودم را خادم مردم میدانم و به خاطر نجات جان مردم حاضرم جان خودم را فدا کنم.
واکنش مردم به شغل آتشنشانی چطور است؟
مردم همیشه به خاطر زحمات آتشنشانان، آنها را دوست دارند و من خوشحالم شغلی دارم که مورد علاقه مردم است. وقتی مردم ما را با لباس آتشنشانی میبینند به چشم ایثارگر و کسی که خودش را وقف مردم کرده و به کمک خدا ناجی جان مردم است نگاه میکنند.
سختترین روزی که بهعنوان آتشنشان داشتید چه روزی بود؟
سختترین روز کاریام زمانی بود که نفت سپاهان طعمه حریق شد و حریق بسیار سنگین بود. ما حدود ۸ ساعت در حریق بودیم که در نزدیکی انبار اسید بود و اگر آن انبار طعمه حریق میشد نهتنها من و همکارانم که برخی از شهرستانهای اصفهان ازجمله شاهینشهر، خمینیشهر و حومه اصفهان دچار مسمومیت میشدند. خوشبختانه با تلاشهایی که همکارانم در آتشنشانیهای این شهرستانها و اصفهان انجام دادند حادثه بهخوبی به پایان رسید.
و بهترین خاطرهای که دارید؟
بهترین خاطرهای که دارم نجات یک دختر ۱۴ ساله از داخل چاه ۱۵ متری بود. البته دختر بدون اینکه خونی از دماغ او بیاید توسط موکتی که دور او پیچیده شده بود به پایین افتاده بود که خوشبختانه صحیح و سالم از چاه بیرون آورده شد و به خانوادهاش تحویل داده شد. بهطورکلی روزهایی که موفق به نجات جان مردم میشویم روزهای شیرین کاری محسوب میشود، اما در روزهایی که مردم آسیب میبینند و حادثهای برای کسی اتفاق میافتد روزهای تلخی است. ما با خنده مرد میخندیم و با گریه آنها ناراحت میشویم.
یک روز خوب برای آتشنشان چه روزی است؟
برای یک آتشنشان همیشه در حادثه بودن لذتبخش است، البته امیدوارم هیچوقت حریق و حادثهای نباشد، اما اگر باشد، به علت اینکه به کمک مردم میرویم و نجات جان آنها برای ما لذتبخش است. یک آتشنشان باید همیشه آماده حوادث کوچک و بزرگ باشد و به همین خاطر هیچوقت هراسی از حادثه نداریم.
این شرایط استرسزا نیست؟
از پنج شغل پراسترس جهان آتشنشانی دومین شغل پراسترس محسوب میشود. یکی از شاخصههای آتشنشان بودن ورزشکار بودن است، ورزشکار بودن باعث میشود توانمندی جسمی ما بالا رود و همانگونه که بزرگان گفتهاند عقل سالم در بدن سالم است. وقتی سلامت جسم را حفظ کنیم از استرسها کاسته میشود، اگرچه استرس بخشی از این شغل است و نمیتوان آن را کتمان کرد.
سختترین قسمت شغل آتشنشانی چیست؟
به نظرم سختترین قسمت آتشنشانی عملیات است، به دلیل اینکه آتشنشان در عملیات با حریق و حادثه مواجه میشود. من ۶ سال در بخش عملیات فعالیت داشتم و سختیهای این کار را درک کردم، حتی زمانهای قبل از استخدامم در سازمان آتشنشانی همراه پدرم میرفتم، اما از دور نگاه میکردم و به خاطر همین سختیهای این بخش را با تمام وجودم حس کردهام. از همینجا از تمامی همکارانم در بخش عملیات یا بخشهای دیگر سازمان آتشنشانی بابت تلاشهای شبانهروزی و بیدریغشان تشکر میکنم و برای همه آنها آرزوی موفقیت و سلامتی دارم.
تمام روزها و دقایق آتشنشانی سخت است، اما در کنار سختی مواجهه با حریق، به نظر من پیشگیری و آموزش هم سخت است و نباید از آن غافل شد. باید در زمینه پیشگیری تلاش بیشتری کنیم چون هزینه نیست، بله نوعی سرمایهگذاری در جامعه است. هرچقدر حادثه کمتر باشد ما هزینه و تلفات کمتری خواهیم داشت و خطرات جانی برای مردم کمتر است. به خاطر همین است که هر وقت آتشنشانی بیکار باشد باید خدا را شکر کرد. در این زمانها ما مشغول آموزشهای تخصصی یا مردمی و پیشگیری از حریق و حوادث هستیم.
تا الان دچار حادثهای شدهاید؟
خوشبختانه تاکنون در صحنههای حادثه آسیبی جدی برایم پیش نیامده و در حد خراش دست یا سوختگیهای کوچک بوده است.
اگر به عقب برگردید باز هم شغل آتشنشانی را انتخاب میکنید؟
اگر صد بار دیگر هم به عقب برگردم همین شغل را انتخاب میکنم. من جزو معدود افرادی هستم که این شغل را آگاهانه انتخاب کردم، درحالیکه به خاطر قهرمانیهایی که به دست آورده بودم میتوانستم در شغلهای دیگر هم خدمت کنم، اما با افتخار آتشنشان شدم و صد بار دیگر بخواهم شغلی را انتخاب کنم قطعاً آتشنشانی اولویت من است.
به کسانی که بخواهند وارد این شغل شوند چه توصیهای دارید؟
افرادی که میخواهند وارد این شغل شوند باید در قدم اول از شغل آتشنشانی آگاهی پیدا کنند. خیلی از افراد از بیرون نگاه میکنند و سختیهای کار ما را نمیبینند اما وقتی وارد این عرصه میشوند دچار دودلی و پشیمانی میشوند و حتی ممکن است نتوانند این مسیر را ادامه دهند، پس بهتر است ابتدا با آگاهی کامل وارد این کار شوند. بعد از آن هم باید حتماً ورزشکار باشند و آمادگی جسمی خوبی داشته باشند. چیزی که آتشنشانها را نجات میدهد آگاهی، ورزش و دانش است؛ این موارد باعث میشود آتشنشانان دل بزرگی پیدا کنند و از نظر روحی و جسمی آسیبهای کمتری ببینند.
واکنش خانوادهتان به شغل آتشنشان چه بود؟
زمانی که دانشآموز بودم و شغل پدرم را میپرسیدند با افتخار میگفتم آتشنشان و همه بچههای کلاس برای من دست میزدند. این بهترین لحظات زندگی من بود و الان همزمانی که فرزندانم سر کلاس درس یا هر جای دیگری با افتخار میگویند پدرم آتشنشان است باعث خوشحالی قلبی من است و مثل همه همکارانم به این شغل افتخار میکنم.
به علت اینکه اغلب زمانها مشغول کار و یا در محیطهای ورزشی هستم نمیتوانم زمان زیادی در کنار خانوادهام باشم اما سعی میکنم خانوادهام را راضی نگه دارم و در مواقع بیکاری همه زمانم را در کنار آنها بگذرانم. خوشبختانه خانوادهام عاشق شغلم هستند؛ بچههایم همیشه میخواهند آنها را همراه خودم ببرم، پسرم برای خودش لباس آتشنشانی گرفته و دخترم برای خودش بیسیم خریده، همسرم هم هیچوقت شکایتی از شغلم نداشته است. مطمئنم فرزندانم راه من را ادامه میدهند، بهویژه پسرم. به دخترم هم توصیه کردهام در مسائل دانشبنیان به کمک سازمان آتشنشانی بیاید و با کسب دانش بتواند در این بخش خدمت کند.
انتهای پیام