امروز: شنبه, ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ / قبل از ظهر / | برابر با: السبت 21 شوال 1446 | 2025-04-19
کد خبر: 1405 |
تاریخ انتشار : 13 آبان 1391 - 23:57 | ارسال توسط :
13
2
ارسال به دوستان
پ

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش19 عنوان کتاب : کلیله و دمنه نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی و غلامی اين باب می شنود.چادر بساخت ، و يگچندی بگذشت . روزی نقاش بکاری رفته بود و تا بيگاهی مانده.آن غلام آن چادر را از دختر او عاريت خواست […]

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش19

عنوان کتاب : کلیله و دمنه

نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی

تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی

و غلامی اين باب می شنود.چادر بساخت ، و يگچندی بگذشت . روزی نقاش بکاری رفته بود و تا بيگاهی مانده.آن غلام آن چادر را از دختر او عاريت خواست و زن را بدان شعار بفريفت ، و بدو نزديک شد و پس از قضای شهوت بازگشت و چادر بازداد.چون نقاش برسيد و آرزوی ديدار معشوق می داشت ، در حال چادر بکتف گردانيد و آنجا رفت .زن پيش او بازدويد و گفت : ای دوست ، هنوز اين ساعت بازگشته ای ، خير هست که برفور باز آمدی! مرد دانست که چه شده است ، دختر را ادب بليغ کرد و چادر بسوخت .

و اين مثل بدان آوردم تا ملک بداند که در کار من تعجيل نشايد کرد . و بحقيقت ببايد شناخت که من اين سخن از بيم عقوبت و هراس هلاک نمی گويم ، چه  مرگ ، اگر چه خواب نامرغوب است و آسايش نامحبوب ، هراينه بخواهد بود ، و بسيار پای آوران از دست او سرگردان شدند ، و گريختن ممکن نيست

خيره ماند از قيام غالب او

حمله شير و حيلت روباه

و گرمرا هزار جانستی ، و بدانمی که در سپری شدن آن ملک را فايده است و رای او را بدان ميلی ، در يک ساعت برترک همه بگويمی و سعادت دو جهان دران شناسمی .لکن ملک را در عواقب اين کار نظری از فرايض است ، که ملک بی تبع نتوان داشت ، و خدمتگاران کافی را بقصد جوانب باطل از خللی خالی نماند.

تنها مانی چو يار بسيار کشی

و بهر وقت بنده ای د رمعرض کفايت مهمانت نيفتد ، و مرضح اعتماد و تربيت نگردد ، و هر رو ز خدمتگار ثابت قدم بدست نيايد و چارک ناصح محرم يافته نشود

سالها بايد که تا يک سنگ اصلی زافتاب

لعل گردد در بدخشان يا عقيق اندر يمن

مادر شير چون بديد که سخن دمنه بسمع رضا استماع می يابد بد گمان گشت ، و انديشيد که ناگاه اين غدرهای زراندود و دروغهای دلپذير او باور دارد ، که او نيک گرم سخن و چرب زبان بود ، بفصاحت و زبان آوری مباهات نمودی ، و مثلا اين بيت ورد داشتی :

جايی کهع سخن بايد چون موم کنم آهن

روی بشير اورد و گفت : خاموش ی برحجت بتصديق ماند ، و از اينجا گويند که «خاموشی همداستانيست .» و بخشم برخاست .شير فرمود که دمنه را ببايد بست و بقضات سپرد و بحبس کرد تا تفحص کار او بکند . پس ازان مادر شير بازآمد وشير را گفت : من هميشه بوالعجبی دمنه شنودمی ، اما اکنون محقق گشت بدين دروغها که می گويد ، و عذرهای نغز و دفعهای شيرين که می نهد ، و مخرجهای باريک و مخلصهای نادر که می جويد .و اگر ملک او را مجال سخن دهد بيک کلمه خود را از آن ورطه بيرون آرد . در کشتن او ملک را و لشکر را راحت عظيم است . زودتر دل فارغ گرداند و او را مدت و مهلت ندهد .

شير گفت :کار نزديکان ملوک حسد و منازعت و بدسگالی و مناقشت است ، و روز و شب در پی يک ديگر باشند و گرد اين معانی برآيند ، و هرکه هنر بيش دارد در حق او قصد زيادت رود و او را بدخواه و حسود بيش يافته شود . و مکان دمنه و قربت او بر لشکر من گران آمده است . و نمی دانم که اجماع و اتفاق ايشان در اين واقعه برای نصيحت منست يا ا زجهت عداوت او . و نمی خواهم که در کار او شتابی رود که برای منفعت ديگران مضرت خويش طلبيده باشم.و تا تفحص تمام نفرمايم خود را در کشتن او معذور نشناسم ، که اتباع نفس و طاعت هوا رای راست و تدبير درست را بپوشاند . و اگر بظن خيانت اهل هنر و ارباب کفايت را باطل کنم حالی فورت خشم تسکينی يابد ، لکن غبن آن بمن بازگردد.

چون دمنه را در حبس بردند و بندگران بر وی نهاد کليله را سوز برادری وشفقت صحبت برانگيخت ، پنهان بديدار او رفت ، و چندانکه نظر بر وی افگند اشک باريدن گرفت و گفت :ای برادر ترا در اين بلا و محنت چگونه توانم ديد  ،و مرا پس ازين از زندگانی چه لذت؟

آب صافی شده ست خون دلم

خون تيره شدست آب سرم

بودم آهن کنون ازو زنگم

بودم آتش کنون ازو شررم

و چون کار بدين منزلت رسيد اگر در سخن با تو درشتی کنم باکی نباشد ، و من اين همه می ديدم و در پند دادن غلو می نمود ، بدان التفات نکردی . و نامقبول تر چيزها نزديک تو نصيحت است . و اگر بوقت حاجت و در هنگام سلامت در موعظت تقصير و غفلت روا داشته بودمی امروز باتو در اين جنايت شرکت دارمی . لکن اعجاب تو بنفس و رای خويش عقل و علم ترا مقهور گردانيد . و اشارت عالمان در آنچه «ساعی پيش از اجل ميرد» با تو بگفته ام ، و از مردن انقطاع زندگانی نخواسته اند ، اما رنجهايی بيند که حيات را منغص گرداند ، چنين که تو درين افتاده ای و هراينه مرگ ازان خوشتر است . و راست گفته اند «مقتل الرجل بين فکيه.»

گر زبان تو راز دارستی

تيغ را بر سرت چه کارستی؟

دمنه گفت :هميشه آنچه حق بود می گفتی و شرايط نصيحت را بجای می آورد ، لکن شره نفس و قوت حرص بر طلب جاه رای مرا ضعيف کرد و نصايح ترا در دل من بی قدر گردانيد ، چنانکه بيمار مولع بخوردنی ، اگر چه ضرر آن می شناسد ، بدان التفات ننمايد و برقضيت شهوت بخورد .

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 13
    1. نویسنده :فرشاد.قاسمیان

      مثله همیشه خوب و عالیه 🙂

    1. نویسنده :باران

      dar chonin garni ke vahshat hakem ast…:(

    1. نویسنده :امین.خوی

      کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۹ بخش گالری هنرمندان را نیز کاملتر کنید.

    1. نویسنده :دلسوخته

      جالب بود. عکسهای خبری سایت بسیار زیبا و در بیشتر مواقع نایاب هستند. موفق باشید.

    1. نویسنده :غمگین

      زحمت زیادی کشیدین. سایت خوبی دارین. موفق باشین.

    1. نویسنده :متین

      نوشته بدی نبود… اما کاش… :-p

    1. نویسنده :saied.kianian

      خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :متین

      عالی بود 🙂

    1. نویسنده :دلتنگ

      همیشه هم این کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۹ صحیح نیست…:-)

    1. نویسنده :نازنین

      مثله همیشه خوب و عالیه 🙂

    1. نویسنده :مصطفی.متروپلاس

      قالب و سایت قشنگیه موفق باشین.

    1. نویسنده :غمگین

      نوشته بدی نبود… اما کاش… :-p

    1. نویسنده :مرغ.سبز

      از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.