امروز: پنجشنبه, ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ / بعد از ظهر / | برابر با: الخميس 4 ذو القعدة 1446 | 2025-05-01
کد خبر: 572043 |
تاریخ انتشار : 11 اردیبهشت 1404 - 15:26 | ارسال توسط :
0
2
ارسال به دوستان
پ

به گزارش خبرگزاری صلح خبر، هشت سال از آن روز می‌گذرد؛ از فاجعه معدن یورت. پس از آن هم حادثه‌ها و کشته‌های دیگری هم در معدن‌های ایران داشتیم. پیش از آن هم همین‌‍‌طور. تاریخ ِ کارگری در ایران و جهان نه فقط در معدن، بلکه در هر جای دیگری همراه با رنج و مرگ و […]

به گزارش خبرگزاری صلح خبر، هشت سال از آن روز می‌گذرد؛ از فاجعه معدن یورت. پس از آن هم حادثه‌ها و کشته‌های دیگری هم در معدن‌های ایران داشتیم. پیش از آن هم همین‌‍‌طور. تاریخ ِ کارگری در ایران و جهان نه فقط در معدن، بلکه در هر جای دیگری همراه با رنج و مرگ و فقر نوشته شده و می‌شود و ادبیات، آینه‌ای از رنج و زندگی مردم است. در بطن این آینه، ادبیات کارگری حقیقت‌هایی را منعکس می‌کند که اغلب در سکوت فرو رفته‌اند و در روایت‌های دیگر مغفول مانده‌اند.
بر اساس گزارش روزنامه اعتماد، حقیقت‌هایی که مانند رگه‌ای از زغال در دل کوه از دیده‌ها پنهان و چشم به راه روایت نویسنده‌اند. این شاخه از ادبیات، زندگی کارگران، کشاورزان و دیگر اقشار فرودست را به تصویر می‌کشد؛ رنج روزمره، فقر، بی‌عدالتی و مبارزه برای بقا، ستون‌های اصلی این روایت‌ها هستند. به بهانه نزدیکی روز جهانی کارگر، نگاهی انداختیم به آثار داستانی که بازتابی از زندگی سخت کارگران هستند.

ژرمینالِ ادبیات کارگری
ادبیات داستانی یکی از مهم‌ترین زمینه‌های نوشتاری برای گواهی دادن به بخش‌های پنهان زندگی اجتماعی است؛ بخش‌هایی که از روایت‌های رسمی و گزارش‌ها و تحلیل‌های علمی، ژورنالیستی و… پنهان می‌مانند. قیام‌ها، جنگ‌ها، عشق‌ها، شکست‌ها و… که بعضی از آنها به لحاظ تاثیرگذاری و همه‌گیری تبدیل به یک «دسته» یا «سبک» شدند؛ ادبیات جنگ، ادبیات صلح، ادبیات سیاسی و… ادبیات کارگری.
ادبیات کارگری به مثابه آینه‌ای از رنج و مقاومت طبقه فرودست، جایگاه خاصی در تاریخ ادبیات دارد. یکی از قدیمی‌ترین آثاری که در زمره ادبیات کارگری شناخته می‌شود و هنوز بعد از گذشت حدود یک قرن و نیم، تازگی خود را از دست نداده، «ژرمینال» نوشته امیل زولاست. رمانی که تصویری تکان‌دهنده از زندگی کارگران معدن در شمال فرانسه می‌سازد. این روایت بر بستر واقعی شورش‌های کارگری شکل گرفته است و از نظر سبک‌شناسی، نمونه‌ای شاخص از ناتورالیسم اجتماعی محسوب می‌شود. او در این رمان، معدن را به مثابه حیوانی درنده که انسان‌ها را می‌بلعد، توصیف کرد و نوشت: «این معدن با بناهای کوتاه آجری و دودکش بلندش که همچون شاخی تهدیدگر راست ایستاده بود در ته زمین پستی قرار داشت و در چشم او به درنده حریص خونخواری می‌مانست که خود را جمع کرده و در کمین نشسته بود تا انسان‌ها را ببلعد. او این جانور را تماشاکنان به حال و روز خود فکر می‌کرد و به سرگردانی هشت روزه‌اش در جست‌وجوی کار…» و بعدتر می‌نویسد: «او فقط یک چیز می‌فهمید: چاه انسان‌ها را به صورت لقمه‌های بیست و سی نفری فرو می‌بلعید و چنان به نرمی که گفتی حس نمی‌کند چگونه از گلویش پایین می‌روند…»
آثار زولا نشان می‌دهد، او در ادبیات یک انقلابی تمام عیار است و آثارش در حقیقت طغیانی علیه ادبیات حاکم بر جامعه اشرافی بوده و این طغیان در مجموعه خانواده «روگن ماکار» یا «تاریخ طبیعی و اجتماعی یک خانواده در عهد امپراتوری دوم» مشهود است. زولا سه سال بعد از نوشتن «ژرمینال» با یک کارگر جوان ازدواج کرد و چهارده سال بعد در شصت و دو سالگی بر اثر نشت گاز از لوله بخاری درگذشت. در مراسم تشییع جنازه‌ او، کارگران گرد هم آمدند و با فریادهای «ژرمینال! ژرمینال!» تابوت زولا را بدرقه کردند. از آن زمان تاکنون، این کتاب به نماد مبارزات طبقه‌ کارگر بدل شده و هنوز هم در فرهنگ مردمی شهرهای معدنی فرانسه جایگاه ویژه‌ای دارد. سال ۱۹۹۳ نیز کلود بری فیلمی بر اساس این رمان با نام «ژرمینال» ساخت.
مادر؛ عشق و انقلاب
داستانی درباره کارگران انقلابی، روایت تحولات درونی زن کارگری از انفعال به کنشگری اجتماعی، آمیخته به عشق و ایثار مادرانه؛ «مادر». یکی از مشهورترین آثار ماکسیم گورکی پیش از انقلاب روسیه است. او این رمان را بر اساس رویدادهای واقعی نوشت که حول آنا زالومووا و پسرش پیوتر زالوموف می‌چرخید. او با آنا زالومووا خویشاوندی دوری داشت و به همین دلیل پیوند عمیقی با این ماجرا داشت. وقایع این رمان در جریان تظاهرات روز جهانی کارگر در سورموو در سال ۱۹۰۲ رخ داده است. سورموو، شهری نزدیک زادگاه گورکی بود؛ جایی که پس از دستگیری پیوتر زالوموف توسط پلیس تزاری، مادرش، آنا زالومووا نیز به فعالیت‌های انقلابی روی آورد.
شاهکار گورکی، زندگی وحشتناک کارگران عادی کارخانه‌های روسی را در سال‌های منتهی به انقلاب ۱۹۰۵ توصیف می‌کند و به بررسی ظهور طبقه پرولتاریا و نقش زنان در جامعه و مبارزات طبقات پایین می‌پردازد. کتابی که از نظر لنین بسیار مهم است و نقطه عطفی در ادبیات روسی به حساب می‌آید. گورکی این رمان را سال ۱۹۰۶ به زبان انگلیسی در یک مجله و یک‌سال بعد به زبان روسی منتشر کرد.
پس از بازگشت گورکی به روسیه، این رمان از سوی مقامات به عنوان «نخستین اثر واقع‌گرایی سوسیالیستی» اعلام و خود گورکی نیز «بنیانگذار» این سبک خوانده شد. با این حال، گورکی انتقادات شدیدی نسبت به رمان «مادر» داشت و می‌گفت این اثر «چیزی ناموفق است، نه فقط از لحاظ ظاهر بیرونی‌اش، چون طولانی، خسته‌کننده و شتاب‌زده نوشته شده، بلکه عمدتا به این دلیل که به ‌اندازه‌ کافی دموکراتیک نیست».
گورکی جایی از زبان پسر به مادر که از ورود مهمان‌های جدید ترسیده، می‌گوید: «به خاطر همین ترس بی‌معنی است که ما داریم هلاک می‌شیم! و حاکمان هم از این ترس ما سوءاستفاده می‌کنن و اونها خوب می‌دونن که مردم تا وقتی که بترسن مثل درخت‌های غان در آن مرداب خواهند پوسید.» و مادر گریه‌کنان می‌گوید: «از من دلگیر نباش. چطور کسی که تمام عمرش را در ترس‌ولرز گذرونده می‌تونه این حس لعنتی را از خودش دور کنه. ترس دیگه در جان و تن ما رسوخ کرده و حتا بر تمام احساسات و اعمال ما مسلط شده.» پاول پاسخ می‌دهد: «معذرت می‌خوام مامان ولی ما چاره دیگه‌ای نداریم!»
خدای چیزهای کوچک و بی‌عدالتی
«عدالت، مثل یک آتش‌بازی کوتاه بود که فقط برای بعضی‌ها روشن می‌شد.» این جمله کوتاه، محور اصلی رمان «خدای چیزهای کوچک» نوشته آرونداتی روی است. شاید این رمان را نتوان روایتی درباره‌ کارگران به‌طور خاص یا طبقه‌ کارگر صنعتی دانست، مانند آنچه در رمان «مادر» گورکی بود، اما این رمان درباره‌ طبقات اجتماعی در هند، ستم طبقاتی و بی‌عدالتی‌های ساختاری است. در داستان، قشر پایین‌دست جامعه، به خصوص شخصیت «ولوتها» که از طبقه‌ دالیت‌ها (که در نظام طبقاتی هند طبق سنت، حتی لمس کردنشان «گناه» محسوب می‌شود) است، نماینده‌ کسانی هستند که تحت ظلم و استثمار قرار می‌گیرند. ولوتها کارگر است، در کارخانه‌ پدر خانواده کار می‌کند و عشق ممنوعه‌ او به یک زن از طبقه‌ بالاتر، نشان می‌دهد که چگونه قوانین اجتماعی سختگیرانه حتی زندگی خصوصی افراد طبقات پایین را کنترل می‌کند و به آنها اجازه‌ «برابری» نمی‌دهد. اگر از این دید به رمان «خدای چیزهای کوچک» نگاه کنیم که درباره سرکوب و بی‌عدالتی است، می‌توان این‌طور معنا کرد که دردهای طبقه‌ کارگر و فرودستان در دل روایت این رمان تنیده شده است.
نویسنده آشکارا به ما نشان می‌دهد که چگونه سه قدرت اصلی اقتصاد سرمایه‌دارانه (مالک کارخانه)، سیاست سرکوبگر (دولت و پلیس) و سنت مذهبی (نظام کاستی هند) دست به دست هم داده‌اند تا سیستم ناعادلانه‌ای ایجاد کنند تا فرودستانی مانند ولوتها را له کند.
آرونداتی روی این رمان را سال ۱۹۹۷ منتشر کرد و همان سال برنده جایزه بوکر شد. او جایی در «خدای چیزهای کوچک» می‌نویسد: «عدالت، مثل یک آتش‌بازی کوتاه بود که فقط برای بعضی‌ها روشن می‌شد.»
خون کارگران در تابستان همان سال
ناصر تقوایی در دوران جوانی از کنار جهان ِ ادبیات داستانی گذشت؛ گذری که هنوز بعد از بیش از نیم قرن، قابل تقدیر است. از وی تنها یک مجموعه داستان منتشر شد و بعد سرخورده از دنیای ادبیات، کلماتش را برداشت بُرد تا به جای کاغذ سفید روی پرده سینما به نمایش بگذارد؛ اما همان یک مجموعه داستان که با نام «تابستان همان سال» منتشر شد، یکی از درخشان‌ترین مجموعه داستان‌های کارگری در ادبیات ایران است. چند داستان به هم‌پیوسته درباره زندگی سخت کارگران نفت در دهه ۳۰ آبادان، سال‌های پس از کودتا؛ رنج و فقر و بی‌عدالتی، اعتراض و سرکوب و فاصله طبقاتی… زندگی اندوهبار کارگران بارانداز در شب‌نشینی‌های کافه گاراگین، مهاجرت‌ها، بیکاری‌ها و کارهای سخت، فقر و اعتراض‌ها و اعتصاباتی که ده‌ها نفر را به کشتن داد و بسیاری را به زندان فرستاد، اما «صفحه‌های‌ آهنی‌ را که برداشتند خون‌ها را شستند و باز آب ریختند. بعد آفتاب زمین خیس را خشک کرد. انگار هیچ اتفاقی‌ نیفتاده بود.»
زندگی سخت در سیلاب
«سیلاب» را می‌توان یکی از آثار مهم در حوزه ادبیات کارگری ایران دانست. محمدعلی گودینی با تمرکز بر زندگی کارگران و مشکلات آنها، توانسته است صدای این قشر از جامعه را به ادبیات وارد کند. این مجموعه داستان سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد؛ حکایت مردان کارگری که تمام عمر در میان آهن پاره‌های کارخانه‌ها له می‌شوند و سرانجام بدون هیچ‌گونه مزایا و بازنشستگی معناداری به دنبال کار جدید می‌گردند.
گودینی در داستان اول به نام «پروژه دوم» ماجرای مدیری را شرح می‌دهد که قرار است در سالن کنفرانس کارخانه برای هشتصد نفر از مدیران و کارگران سخنرانی کند. اما اضطراب و ناتوانی‌اش برای انجام این کار را به گردن مشکلات خانوادگی و زنش می‌اندازد. داستان«پاداش» حکایت مدیران کارخانه‌ای است که برای کم کردن تعداد کارگران، از قصد فضای کارخانه را آلوده کرده‌اند تا بازرسی که به کارخانه می‌آید به این نتیجه برسد که باید عده‌ای زودتر بازنشسته شوند. او در داستان «زیر مجسمه» قصه کارگری را تعریف می‌کند که منتظر سرویس کارخانه است و به دلیل تاخیر سرویس، ناخواسته وارد تظاهرات انقلابی می‌شود… سوءاستفاده از کارگران، نگاه غیرانسانی به کارگر از طرف کارفرما، رابطه کارگر و کارفرما، نبود بیمه و مزایای بیکاری، اخراج کارگران، تسویه حساب ظالمانه، خرید سهام کارگران با قیمت نازل از محتوای اصلی داستان‌های علی گودینی است.
گودینی در مجموعه داستان کوتاه «سیلاب» از زبان ساده و بی‌واسطه‌ای بهره می‌گیرد که با فضا و محتوای داستان‌ها هماهنگ است. او دغدغه‌های کارگران را از منظر روانشناسی اجتماعی و تجربه زیسته روایت می‌کند.
کارگران و ادبیات ایران
در ایران، ادبیات کارگری از دوران پهلوی تا سال‌های بعد از انقلاب، در آثار نویسندگان برجسته‌ای بازتاب یافته که هر یک به نوعی صدای طبقات محروم جامعه بوده‌اند. در ادبیات معاصر ایران، نویسندگانی چون احمد محمود، علی‌اشرف درویشیان و صمد بهرنگی، نقش مهمی در ترسیم زندگی طبقات فرودست و کارگری داشته‌اند. احمد محمود با آثاری چون «همسایه‌ها» و «درخت انجیر معابد»، نه‌تنها شهر اهواز، بلکه پیچیدگی‌های روانی و اجتماعی طبقات فرودست را به‌ خوبی به تصویر می‌کشد. درویشیان، با استفاده از زبان بومی و داستان‌های واقع‌گرایانه، واقعیت زندگی کارگران و معلمان مناطق محروم را روایت کرده و در داستان‌هایی مانند «از این ولایت» صدای ستمدیدگان را بازتاب داده است. او جایی در این داستان می‌نویسد: «مادرت چه می‌کند؟ بیکار شد، آقا. دیروز دندان‌های جلوش افتاد و بیکار شد. خوب که جویا شدم، معلوم شد که مادرش برای مش باقر، تاجر خشکبار ده کار می‌کرده. کارش خندان کردن پسته بوده. پسته‌های دهان بسته را با دندان باز می‌کرده. روزی بیست و پنج ریال هم می‌گرفته. پس از سال‌ها کار، دندان‌هایش ریخته و بیکار شده.» معروف‌ترین رمان بلند درویشیان را شاید بتوان «سال‌های ابری» دانست که با نگاهی جامعه‌شناسانه، زندگی کارگران و فرودستان را در دوره حکومت پهلوی (۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷) روایت می‌کند.
رمان‌هایی مانند «جای خالی سلوچ» نوشته محمود دولت‌آبادی را نیز می‌توان نمونه‌ای از بازتاب زندگی کارگران در ادبیات داستانی دانست. هر چند این داستان در بستر روستا و با محوریت زندگی کشاورزی شکل گرفته‌، اما فقر، بی‌پناهی و بی‌عدالتی، مفاهیم مشترک با ادبیات کارگری را در خود دارد. دولت‌آبادی در اغلب آثارش، روایتگر فرودستان و دهقانانی است که در روستاهای ایران، زیر بار فقر و نادیده ‌گرفته‌ شدن رنج می‌کشند.
غلامحسین ساعدی نیز با نگاهی تیزبین به مسائل اجتماعی می‌پردازد. در داستان‌های او، کارگران، کشاورزان و اقشار نادیده‌ گرفته‌ شده، نمایندگان جامعه‌ای بحران‌زده هستند. او در آثار خود مانند مجموعه داستان «عزاداران بیل»، روایتی تلخ از فقر، جهل و تنهایی طبقه‌ای فرودست ارایه می‌دهد.
از هوشنگ مرادی‌کرمانی نیز می‌توان به عنوان نویسنده‌ای نام برد که با نشان دادن رنجی که مردم تهیدست، کارگر و کشاورز و… می‌برند، سهم بزرگی از به تصویر کشیدن قشر عظیمی از جامعه ایران در سال‌های گذشته داشته است. یکی از درخشان‌ترین آثار این نویسنده که به صورت مستقیم به زندگی و کار کارگران قالیباف پرداخته، «بچه‌های قالیبافخانه» است که در مورد بچه‌های روستانشین فقیر کرمانی است که مجبور می‌شوند از سنین کودکی به قالیبافی بروند. شرح رنج‌ها و سختی‌های کودک کارگرها.
ادبیات جنوب ایران، به‌ویژه در آثار نویسندگانی چون احمد محمود (زمین سوخته، همسایه‌ها) و صادق چوبک (تنگسیر)، بازتابی است از طبقه کارگری و ساکنان مناطق محروم جنوبی. حضور صنعت نفت، فعالیت‌های حزبی و تاثیر سیاست در جنوب، بستری مناسب برای رشد ادبیاتی خلق کرد که به سرنوشت کارگرانی می‌پرداخت که یا در شرکت‌های نفتی کار می‌کردند یا در بازارهای خرد با استثمار مواجه بودند. شخصیت‌های آثار این نویسندگان اغلب با مفاهیمی چون فقر، مبارزه، تبعیض و استثمار دست و پنجه نرم می‌کنند. نسیم خاکسار، عدنان غریفی و قاضی ربیحاوی از دیگر نویسندگانی‌اند که در آثار خود زندگی کارگران در جنوب ایران، کرختی، سکوت و بی‌پناهی آنها را روایت کرده‌اند.
نویسندگان شاخص جهانی نیز که در زمینه ادبیات کارگری آثار درخشان خلق کرده‌اند کم نیستند؛ جان اشتاین‌بک و رمان «خوشه‌های خشم»: داستان خانواده‌ای کشاورز در دوران رکود بزرگ امریکاست که زمین‌هایشان را از دست می‌دهند و به امید زندگی بهتر مهاجرت می‌کنند. هوارد فاست و رمان «اسپارتاکوس» که هر چند آن را بیشتر رمانی حماسی و تاریخی می‌دانند، اما این رمان روایت مبارزه‌ طبقات فرودست برای آزادی و عدالت است، مبارزه‌ بردگان (که طبقه‌ کارگر عصر باستان محسوب می‌شوند) علیه ظلم ساختار قدرت و نظام برده‌داری است. ادواردو گالیانو و رمان «رگ‌های باز امریکای لاتین» که تصویری به ‌شدت انتقادی از روندهای اقتصادی و سیاسی ارایه می‌کند و نشان می‌دهد چگونه منابع طبیعی، نیروی کار و ثروت قاره‌ امریکای لاتین قرن‌ها توسط استعمارگران و امپریالیست‌ها غارت شده‌اند. چینوآ آچه‌به و رمان «همه ‌چیز فرو می‌پاشد» که نه فقط داستان سقوط یک قبیله یا یک مرد، بلکه روایت جهانی از بحران هویت در برابر فاجعه‌ سلطه‌ بیگانه است. این اثر البته در زمره ادبیات کارگری گنجانده نمی‌شود، چراکه ادبیات کارگری معمولا به مبارزه‌ طبقه‌ کارگر علیه ستم اقتصادی یا بهره‌کشی سرمایه‌دارانه می‌پردازد. اما در دنیای قبیله‌ای آچه‌به، هنوز مفاهیم مدرن طبقه کارگر و سرمایه‌دار شکل نگرفته‌اند. اما این رمان صدای فرهنگ‌های فرودستی است که در برابر ماشین استعمار نابود شدند. جایی که قهرمان داستان، ناتوان از تغییر تن به مرگ می‌دهد: «اوکونکو به درخت رفت. آنجا طنابی را که همیشه با خود داشت، به شاخه‌ای محکم بست. کسی فریاد نزد. کسی گریه نکرد. باد میان درختان می‌وزید و صدای افتان برگ‌ها را می‌آورد.»
و فریادهای فروخورده در دل تاریکی
ادبیات، آینه زمانه است. ادبیات کارگری، اما چیزی فراتر است: آن فریاد فروخورده‌ای‌ است که در تاریکی تونل‌ها پیچیده، لابه‌لای آن‌پاره‌ها، روی زمین‌های کشاورزی و… در سطرها جاری شده و به شکل کلمه از خاکستر بیرون آمده است. هنوز باید بیشتر بخوانیم، بیشتر روایت کنیم تا صدای کارگر، در هیاهوی سرمایه گم نشود، چراکه به قول زولا: «آیا وحشتناک نبود که هزاران انسان، نسل‌های فراوان، در اعماق معدن جان بکنند و بمیرند تا حاصل کارشان به صورت رشوه در جیب وزیران سرازیر شود؟»

۲۴۴۵۷

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید