فرهنگ > دین و اندیشه – پرونده خبرآنلاین در سالروز رحلت پیامبر خاتم و شهادت امام حسن مجتبی با مطالبی از آیت الله جوادی آملی، علامه محمدتقی جعفری، استاد بهاءالدین خرمشاهی، دکتر رسول جعفریان، دکتر محسن اسماعیلی و … بیست و هشتم ماه صفر یادآور رحلت پیامبر خاتم و پیام آور مهربانی و اخلاق و شهادت فرزند […]
فرهنگ > دین و اندیشه – پرونده خبرآنلاین در سالروز رحلت پیامبر خاتم و شهادت امام حسن مجتبی با مطالبی از آیت الله جوادی آملی، علامه محمدتقی جعفری، استاد بهاءالدین خرمشاهی، دکتر رسول جعفریان، دکتر محسن اسماعیلی و …
بیست و هشتم ماه صفر یادآور رحلت پیامبر خاتم و پیام آور مهربانی و اخلاق و شهادت فرزند خلف او امام حسن مجتبی (که درود خدا بر آنان باد) است. به همین مناسبت مطالب پرونده خبرآنلاین به مخاطبان فهیم تقدیم می شود.
وقتی روح ما با جان عالم در ارتباط نیست، مرده ایم/ گفتاری از آیت الله جوادی آملی
وجود مبارک پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء) به منزلة جان عالم است. یعنی سماوات و أرضین از یک سو، انبیاء و اولیاء از سوی دیگر؛ همة اینها که خلق شدند، زمینه فراهم شد، وجود مبارک پیامبر أعظم آفریده شد. همانطوری که خدای سبحان مجاری ادراکی و تحریکی ما را آفرید، ابزار درک و کار ما را خلق کرد؛ بدن ما را، مغز ما را، قلب ما را، همة این شئون ظاهر و باطن را آفرید، بعد فرمود: ثُمَّ اَنشَأناهُ خَلْقاً آخَر؛ یا فرمود: فَإذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَختُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینْ.
ما باید ببینیم عضو فلجیم یا عضو سالم. بالأخره این جهان که یک بدنی دارد و یک جانی، ما چه کاره ایم! ما اگر معاذ الله هیچ ارتباطی با پیامبر نداشته باشیم؛ نه معارف او را درک بکنیم، نه احکام او را بفهمیم و عمل بکنیم؛ معلوم می شود یک عضو فلجیم، یک عضو مرده ایم. خُب عضو فلج و عضو مرده؛ این نه درک می کند سخنان روح را، نه اطاعت می کند دستورهای روح را. یک فلج همین طور است دیگر!
ما عضوی از این جهانیم. این پیکر یک روحی دارد به نام وجود مبارک پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء). ما باید خودمان را با آن حضرت بسنجیم که چه اندازه احکام و حِکَم او را چه در بود و نبود، چه در باید و نباید؛ چه در حکمت نظری، چه در حکمت عملی؛ چه در جهان بینی، چه در فقه و اخلاق بفهمیم و عمل بکنیم. اگر خدای ناکرده نه فهمیدیم پیامبرمان چی فرمود؛ نه اگر فهمیدم، می توانیم عمل بکنیم، معلوم می شود یک عضو زنده ای از این جامعة جهان موجود نیستیم؛ ما عضو این جهان نیستیم!
تعبیر قرآن کریم هم درباره بعضی ها این است که اینها مرده اند. اینکه فرمود: هَلْ یَستَوِی الأحیاءُ وَ الاَمواتْ، آیا زنده و مرده یکسانند؛ خُب معلوم است که زنده و مرده یکسان نیستند، این دیگر احتیاج به وحی ندارد که! وحی از عرش أعلی، از دَنا فَتَدَلّی نازل بشود، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمینْ. عَلی قَلبِکَ؛ وحی نازل بشود که زنده و مرده یکسان نیستند. خُب این را همه می دانند زنده و مرده یکسان نیستند دیگر! منظور این نیست که این کسی که مُرد و اجازة دفنش را صادر کردند، این با دیگران فرق دارد! منظور این است که آن کسی که معارف را درک نمی کند، و دستورهای الهی را عمل نمی کند؛ این مرده است. و این است که محتاج به وحی است. به چه دلیل مرده است؟ برای اینکه با آن روحِ عالم ارتباط ندارد. نه می فهمد که پیامبر چی دستور داد، و نه دستورش را عمل می کند!
متن کامل این گفتار را اینجا بخوانید.
پیامبر از نگاه امیرالمؤمنین/ یادداشتی از علامه محمدتقی جعفری
توصیفات بسیار عالى درباره پیامبر اکرم از زبان امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است که ما آنها را متذکر مىشویم:
* فتأسّ بنبیّک الأطیب الأطهر صلىاللّهعلیهوآله فإنّ فیه أسوة لمن تأسّى و عزاء لمن تعزّى. و أحبّ العباد إلى اللّه المتأسّى بنبیّه، و المقتصّ لأثره. قضم الدّنیا قضما، و لم یعرها طرفا، أهضم أهل الدّنیا کشحا، و أخمصهم من الدّنیا بطنا، عرضت علیه الدّنیا فأبى أن یقبلها، و علم أنّ اللّه سبحانه أبغض شیئا فأبغضه، و حقّر شیئا فحقّره، و صغّر شیئا فصغّره، و لو لم یکن فینا إلاّ حبّنا ما أبغض اللّه و رسوله، و تعظیمنا ما صغّر اللّه و رسوله، لکفى به شقاقا للّه، و محادّة عن أمر اللّه. و لقد کان صلىاللّهعلیهوآله یأکل على الأرض، و یجلس جلسة العبد، و یخصف بیده نعله و یرقع بیده ثوبه، نهجالبلاغه/خطبه/160؛
الف. رابطه پیامبراکرم با عوامل جالب و لذتبخش دنیا، همان رابطه برخوردارى از وسیله در حداقل ممکن بود و آن عوامل نتوانست توجه آن انسان کامل را بهسوى خود جلب نماید.
ب. با داشتن قدرت بر جلب همهگونه عوامل جالب دنیا که خود را به آن حضرت عرضه کرده بود بیش از همه خود را از آن عوامل دور ساخته بود.
ج. آن بزرگوار هر چه را که مبغوض و محقّر و ناچیز دربارگاه خداوندى بود [از آن جمله تعلق به دنیا] مبغوض و محقّر و ناچیز تلقى نمود.
د. تواضع در حد اعلا؛ که موجب شده بود غذا بر روى زمین مىخورد و مانند بردگان مىنشست و کفش و لباس خود را با دست خود وصله مىزد و به الاغ برهنه سوار مىشد…
متن کامل یادداشت علامه جعفری را در اینجا بخوانید.
آموزه های پیامبر برای فطرت پاک انسان/ یادداشتی از بهاءالدین خرمشاهی
اگر در احادیث و احکام (فقهی) جای بحث و چون و چرای فقها و اختلاف مذهب ها و مکتب ها و مشرب ها باشد، در احادیث و تعالیم و یا به تعبیری در آموزه های اخلاقی، جای چون و چرا نیست. زیرا حضرت محمد(ص) فطرت پاک انسان بی آلایش را مدنظر داشته و قصدش از این آموزه ها آموختن نکته ها و راهنمایی به روش های انسان پرور و موافق با رشد روحی افراد و اقوام است؛ یعنی آراستن به خوی و خصال نیک. یا بر عکس و مکمل این، پیراستن و پالودن از خوی های ناپسند از عجله و بیقراری و بددهنی و نمک نشناسی گرفته تا خدای نخواسته کفران نعمت الهی یا انکار حقوق پدر و مادر.
اخلاق اسلامی برخلاف کسانی که فکر می کنند ارسطویی یا یونانی است، کاملاً قرآنی و وحیانی و مبتنی بر رفتار و کردار معصومین علیهمالسلام و مأثور از نصایح اوصیا و کلمات قصار آنهاست…
متأسفانه در عصر ما قدری مسامحه در مسائلی چون حفظ آبروی دیگران، امانت داری و ادای امانات راه یافته است. حضرت محمد(ص) از جمله در خطبه معروف به حجةالوداع می فرماید که حرمت (احترام و حفظ) آبروی مسلمانان با حفظ جان آنان برابر است و در همان خطبه به برگرداندن امانت هم توصیه اکید می فرماید. همچنین از ربا، به شدیدترین و اکیدترین وجهی به تأسی از قرآن کریم نهی کرده و آن را عملی پلید و خانمان براندازِ ضعفا و اقشار محروم جامعه تلقی می فرماید. ظرایف اخلاقی و تربیتی در تعالیم و احادیث حضرت موج می زند. فی المثل نهی از قهر و بدخلقی و تشویق و توصیه به آشتی. رسول خدا(ص) فرمود: «هیچ مسلمانی را روا نیست که برادرش (دوستش) را بیش از سه شب (شبانه روز) ترک گوید که وقتی با هم برخورند، از همدیگر روی گردانند، و بهترینشان کسی است که سلام (و آشتی) را آغاز کند.»
در عصر جدید پیرامون سخنان رسول اکرم(ص) کار شایسته و بایسته ای- آن هم نه علمایی، بلکه حتی مردم پسند- صورت نگرفته است. در حالی که آن حضرت در تأسیس یک حکومت اسلامی هم سمت مؤسس را داشتند و هم برگزیده ترین رسول خداوند به شمار می آمدند و نیز پیام برای همیشه تاریخ آورده بودند. با این حال، آثار و سخنانشان برعکس روزگار گذشته و قرون اولیه اسلامی، در عصر حاضر چندان مورد توجه و دقت قرار نگرفته است.
متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.
حقوق مردم؛ درس آخر از پیامبر خاتم/ یادداشت دکتر محسن اسماعیلی
پیامبری که این روزها به سوگ او نشسته ایم، به تصدیق قرآن از هر نظر الگو و دارای خُلق عظیم است. او از آن جهت خاتم پیامبران و پایان بخش ارسال رسل و انزال کتب شد که نکتهای را ناگفته باقی نگذاشت و پس از او در مجموعه تعالیم انبیاء نقصی نبود که دیگران برای تکمیل آن مبعوث شوند.
اما در میان همه آنچه از آن «اسوه حسنه» خوانده و شنیدهایم رعایت حرمت انسانها (و نه فقط مسلمانها) و ادای حقوق آنان از برجستگی بیشتری برخوردار است. او برترین مخلوق و علت خلقت بود ولی در همان حال کرامت هیچ بشری را نادیده نمیگرفت؛ با ضعیفترینها نشست و برخاست داشت، از گمنامترینها دلجویی میکرد و پایمال کردن حق هیچ کس را برنمیتافت؛ به ویژه کسانی که فریادشان به جایی نمیرسید و تضییع حقوق آنها هزینهای در بر نداشت. پیامبر ما چنان به انسان و حرمت او میاندیشید که حتی پیکر بیجان را نیز شایسته احترام میدید. در چندین روایت آمده است که به هنگام گفتگو با اصحابش، جنازهای را عبور دادند. تمام قد به احترام آن برخاست. یارانش با بیرغبتی و تعجب گفتند که این جنازه یک یهودی است!! (یعنی او از ما نیست و چنین حرمتی را سزاوار نمیباشد) اما حضرت با توبیخ این همه تنگ نظری فرمود: مگر انسان نیست؟! هرگاه جنازهای دیدید به احترام آن برخیزید (بدون آنکه به دین و آئینش بنگرید)!
متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.
آیا مدل زندگی پیامبر، برای امروز ما پاسخگوست؟/ پاسخ دکتر دلشاد تهرانی
شرایط زندگی انسانها نسبت به 1400 سال پیش تغییر کرده است. در دنیای متمدن و متجدد امروزی که از نظر امکانات و ارتباطات میان افراد آن در سراسر جهان با شرایط آن زمان قابل مقایسه نیست. اما امروز ما از پیامبری سخن می گوییم که معتقدیم سیره زندگی او به شکلی کاربردی پاسخگوی زندگی انسان امروزی است. اما آیا میتوان بر اساس قرآن کریم و آموزههای زندگی معصومین به یک مدل کاربردی و قابل اجرا برای زندگی دست یافت یا نه؟
در دوران معاصر با تغییر شرائط جهان ما نیاز به پیامبر و آموزه های او مطرح بوده است. پاسخی که من برای این پرسش پافتم این بود که باید به مجموعه اصولی راهنما دست یافت که این اصول، فطری و مانند اصول برهانی هستند، و به دلیل فطری بودن و برهانی بودنشان ثابت و قابل پیروی در همه زمانها و برای همه مردمان خواهند بود؛ یعنی در عین آن که مشکل امور و جزئیات مسائل تغییر مییابد، اصولی کلی بر زندگی و رفتارها و عملکردها حاکم باشد، مثلاً در زندگی اجتماعی اصولی مانند اصل رفق و مدارا، اصل عدالت اجتماعی، اصل شورا، اصل تعاون و … ، اصول خاصّ یک زمان و ویژه یک گروه از مردمان نیستند و میتوانند راهنمای عمل برای همگان و در هر زمان باشند.
بنابراین میبینیم که هر چه تمدن بشری پیچیدهتر شود و هر چه امکانات بیشتر گردد و هر چه ارتباطات گستردهتر شود، قواعد و قوانین نظری و امور فطری، دگرگونی نمییابند. هر چند شکل مسائل، عوض میشود، ولی آنچه فطری است، برقرار است و به تعبیر قرآن کریم: «فطرت خدایی» که خداوند، مردمان را بر اساس آن فطرتْ سرشته است، تغییرپذیر نیست». با این رویکرد، مشخص میشود که امروزه هم انسان هایی که از نظر فطرت سرزندهترند و گرایشهای فطریشان قویتر است، به سیرهای سامان یافته بر اساس نقشه فطرت خدایی نیاز دارند.
متن کامل سخنان دکتر دلشاد تهرانی را در گفت و گو با خبرآنلاین در اینجا بخوانید.
گزارشی از وقایع آخرین روزهاى حیات پربار پیامبر(ص)
با شروع محرم سال 11 هجرى، اخبارى از مرز روم رسيد كه حاكى از ناآرامى در آن مناطق بود. پيامبر(ص) گروهى را آماده فرستادن به آن ديار كرد و اسامه بن زيد را كه جوانى هفده يا نوزده ساله بود، بر آن گماشت. در اين اثنا كه مردم در كار آماده شدن بودند، بيمارى آن حضرت آغاز شد كه به ارتحالشان انجاميد. بسيارى از متون اهل سنت آغاز بيمارى ايشان را 28 صفر و ارتحالشان را 12 ربيع الاول روايت كرده اند كه بدين ترتيب كل بيمارى حدود چهارده روز مى شود.
محمدبن اسحاق از خدمتكار پيغمبر(ص) روايت مى كند: در آن شب كه سيد عليهالسلام را رنجورى ظاهر خواست شدن، در ميانة شب مرا از خواب بيدار كرد و گفت: «بيا با من تا به گورستان بقيع رويم، كه امشب مرا فرموده اند اهل گورستان بقيع را آمرزش خواهم.» من با وى برفتم و چون به ميان گورستان رسيد، باز ايستاد و بعد از آنكه سلام بر اهل گورستان كرد و تهنيت ايشان گزارد، گفت: «فتنه آخرالزمان روى بنموده است؛ يكى از پى يكى. هر يكى كه پيدا شود، بتر باشد از اول كه آن گذشته باشد!»
بعد از آن روى با من كرد و گفت: «مرا مخير كرده اند ميان ملك دنيا و زندگانى دراز و بعد از آن بهشت؛ و ميان مرگ و ديدن حق تعالى و يافتن بهشت.» من گفتم: «پدرم و مادرم فداى تو باد! اكنون ملك دنيا و زندگانى دراز، و بعد از آن بهشت اختيار كن.» گفت: «لا والله، بلكه مرگ و ديدار حق و يافتن بهشت اختيار كردم.» و چون اين بگفت، اهل بقيع را آمرزش خواست و بعد از آن به خانه باز آمد و ابتداى رنجورى او را حاصل شد…
متن کامل این گزارش را در اینجا بخوانید.
آخرالزمان بر اساس روایات پیامبر در منابع مشترک شیعه و اهل سنت
غربت چیست؟ پیامبر فرمود” اسلام در غریب ظهور کرد و در آخرالزمان نیز غریب خواهد شد. چه بسیارند مسلمانان که از اسلام جز پوسته ای وارونه بر خویش ندارند.”
از علی (ع) پرسیده شد:” آن زمان چه زمانی است” پاسخ گفته شد:” زمانی است که پست فطرتان همه جا را پر می کنند، بزرگواران کمیاب می شوند، روزگاری است که پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، راستی غارت می شود و دروغ فراوان می گردد. مردمانشان با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند. گناه همه جا را فرا می گیرد و علنی به گناه افتخار می کنند و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند”( نهج البلاغه . خطبه 108)
احادیثی بی شمار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(ع) در بحارالانوار جلد 22ص453و کنزالاعمال درباره روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان از شیعه و اهل سنت نقل شده است.
در یکی از این احادیث پیامبر اکرم می فرماید: «روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند. مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است. در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد.»
متن کامل این مطلب و احادیث دیگر را اینجا بخوانید.
سخن علامه طباطبایی درباره نگاه غلط به امام حسن (ع)
علامه طباطبایی معتقد بود: «مظلومیت امام حسن (ع) به این نیست که قبرش چراغ و گنبد و بارگاه ندارد. مظلومیت امام مجتبی (ع) به این است که آن حضرت بین ما شیعیان هم یک چهره متهم است.»
علامه در مصاحبه ای با یک خبرنگار کویتی که از او پرسیده بود «شما درباره صلح خبر امام مجتبی (ع) چه نظری دارید و آن را چگونه توجیه میکنید؟»، گفته است: «مثل اینکه امام حسن مجتبی (ع) در زندگی و در امامتش مرکتب خلافی شده و در طول تاریخ هر کسی به نوعی مسأله را توجیه کرده و حالا هم نوبت به من رسیده که من چگونه آن را توجیه کنم. این چه سؤالی است که مطرح میکنید؟ وای بر ما که امام مجتبی (ع) در بین شیعه یک چهره مظلوم و نعوذبالله گنهکار است که عملکردش احتیاج به توجیه دارد.»
متن کامل این مطلب را اینجا بخوانید.
چهره ویژه امام حسن مجتبی (ع) در بیان سخنان حکیمانه
امام مجتبی (ع) شهرت به گفتن کلمات حکیمانه دارد. حکمت در این جا به چه معناست؟ آیا مراد از آن فلسفه است یا چیزی دیگر؟ حکمت نه فلسفه است نه اخلاق. شاید کلی ترین پاسخ این باشد که مقصود کلمات حکیمانهای است که از یک سو نشانگر عمق بینش حکمی آن بزرگواران و از سوی دیگر، استفاده از چنین ابزاری برای ارائه بخشی از آگاهی های اخلاقی و انسانی به جامعه است. اینجا مقصود تقسیم حکمت به نظری و عملی نیست، بلکه تجربه های ذهنی و عملی انسانی و ناظر به کمال مطلق و ارزشهای فطری است که به صورت کلمات حکیمانه بر زبان جاری می شود. این روایت که اگر کسی چهل روز خود را خالص برای خدا گرداند، خداوند حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند، همین حکمت است.
چهره ویژه ای از امام مجتبی (ع) در آثار کهن ادبی در ارائه کلمات حکیمانه هست که به تناسب و البته با اختصار به آن اشاره می کنیم. چند جمله از مواعظ حکیمانه و اخلاقی امام مجتبی علیه السلام چنین است:
«اى فرزند آدم! از حرام هاى الهى خود را پاک نگهدار، عابد خواهى بود. راضى به آنچه خدا تقسیم کرده باش، بى نیاز خواهى بود. با همسایگانت خوب رفتار کن، مسلمان خواهى بود. با مردم همان گونه رفتار کن که دوست دارى با تو رفتار کنند، عادل خواهى بود. در برابر شما، اقوامى بودند که اموالى گردآوردند، بناهایى ساختند، آرزوهاى طولانى داشتند اما آنچه فراهم آوردند، بى فایده ماند، کارهایشان فریب و بى پایه شد و سکونت گاه هایشان، مقبره گردید. اى فرزند آدم! از روزى که از مادر زاده شدى، یکسره در نابودى عمرت تلاش مى کنى. از آنچه در اختیار توست، توشه اى براى آنچه پیش روى توست فراهم سازد. مؤمن زاد و توشه بر مى دارد، کافر به عیش مى پردازد.» و آن حضرت بعد از این موعظت این آیه را مى خواند که توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست.
متن کامل این مطلب را که به قلم دکتر رسول جعفریان نوشته شده است اینجا بخوانید.
نصحیت امام حسن مجتبی(ع) به کودکان
آیتالله جعفر سبحانی در سخنانی روایتی را تقل کرده و می گوید: «مرحوم علامه مجلسی در جلد علم و دانش بحار الانوار نقل می کند که امام حسن مجبتی (ع) فرزندان خودش و فرزندان برادر و دیگر بستگان کوچکش را جمع کرد و فرمود: شما کودکان این جمعیتاید و به همین نزدیکی شما بزرگان همین جمعیت خواهید بود امروز بچههای مدینه هستید و چیزی نمیگذرد که از روسای این شهر خواهید بود پس علم بیاموزید و درس بخوانید و آن را حفظ کنید و اگر نتوانستید حفظ کنید بنویسید و در خانه بگذارد و گاه و بیگاه به آن مراجعه کنید.»
آیت الله سبحانی دو نکته را درباره این روایت بیان کرده و می گوید: «امام با این سخنی که با کودکان خود دارد به ما یاد میدهد که وقتی کسی را می خواهید نصیحت کنید کمی به او شخصیت بدهید و از او تعریف کنید، وقتی که احساس شخصیت کرد آن وقت اگر نصیحتی یا پندی برای او داشته باشد بیشتر توجه خواهد کرد و بیشتر در نفسش جای خواهد گرفت. اما بر عکس وقتی با کودکان و یا حتی بزرگان با عتاب صحبت کنیم و از کلمات، ادبیات و لحن نامناسبی استفاده کنیم آن شخص با نصیحت و پند هر چند به حق باشد مقابله خواهد کرد و اصلا قبول نخواهد کرد.
نکته دیگری که امام حسن (ع) در این روایت به ما آموزش میدهد این است که اولین قدم برای اعتلای جامعه علم است و ایمان هم با علم فایده دارد و ایمان بدون علم به درد نمیخورد حتی امام (ع) در اهمیت علم آموزی میفرماید اگر توانایی حفظ کردن را نداشتید و نتوانستید حفظ کنید بنویسید و یادداشت برداری کنید. این دستور امام ماست که قرنها پیش به ما داده است و ما مسلمانان و شیعیان اگر به این سخنان گهربار عمل کنیم قطعا جامعهای در حد بالا و با بیشترین افراد با سواد و علمی خواهیم داشت.»
دروغ هایی درباره ازدواج ها و طلاق های امام حسن(ع)
یکی از مسائلی که قرنها مورخان اسلامی در کتابهای خود آوردهاند، نسبت طلاقها و ازدواج های زیاد به امام حسن مجتبی است. بسیای بدون توجه به صحت و سقم این موضوعات، مطالبی را نقل کردهاند که معاندان و معارضان با مکتب اسلام برای ضربه زدن به شخصیت اهل بیت، از این مطالب سوء استفاده کرده و آن بزرگوار را فردی شهوت ران و خوشگذران معرفی کردهاند.
در کتب شیعه و سنی روایتهای متعددی وارد شده که با تعبیرهای گوناگون حکایت از آن دارد که امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ “مطلاق” بوده یعنی زیاد طلاق میداده است؛ و امام علی ـ علیه السّلام ـ از این جهت از وی گلایه داشته است.
به راستی اگر همسران آن حضرت اینقدر زیاد بودهاند، چرا نامی از آنان در کتابها دیده نمیشود؟ علامه عسگری بررسی کرده است که اسناد همه این روایات مخدوش است که در این مختصر نمیگنجد. از طرف دیگر کسی که در زندگی ازدواجها و طلاقهای زیادی داشته، باید دارای فرزندان زیادی باشد، درحالی که آمار کل فرزندان آن حضرت حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر شده است. نکته جالب تر این است که در کل کتاب های تاریخی مجموع دامادها و عروس های امام حسن، 6 نفر نقل شده است. نام و نشانی دقیق عروس ها وجود ندارد اما سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده اند.
متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.
جواب امام حسن مجتبی(ع) به شش موضوع مبهم
مرحوم قطب الدّین رواندى در کتاب خرایج خود روایتی را از پاسخ گویی امام حسن(ع) و سطح علم او نقل کرده است. در این روایت آمده است:
«روزى یک نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: من یک نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم. حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى؛ بلکه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است.
آن شخص اظهار داشت: بلى، صحیح فرمودى، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم؛ و این موضوع را کسى غیر از ما نمى دانست. پس از آن امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از این دو فرزندم سؤال کن که جواب کافى دریافت خواهى داشت.
آن شخص گفت: از آن کسى که موهاى سرش تا روى گوش هایش آمده – یعنى؛ حسن مجتبى علیه السلام – سؤال مى کنم… پیش از آن که سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤال کنى، فاصله بین حقّ و باطل چیست؟ و بین زمین و آسمان چه مقدار فاصله است؟ و بین مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است؟ و قوس و قزح – یعنى؛ رنگین کمان – چیست؟ و خنثى به چه کسى گفته مى شود؟ و آن ده چیزى که یکى از دیگرى محکم تر و سخت تر مى باشند کدامند؟ مرد رومى با حالت تعجّب گفت: بلى، سؤ ال هاى من همین ها مى باشد…»
متن کامل این مطلب را اینجا بخوانید.
چهل درس از امام حسن مجتبی برای زندگی اخلاقی
رفیق شناسى
امام حسن(ع) درباره رفیق شناسی به یکى از فرزندانش می فرماید: «اى پسرم! با احدى برادرى مکن تا بدانى کجاها مى رود و کجاها مى آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط این که معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.»
همچنین درباره خویشاوند و بیگانه واقعى می فرماید: «خـویشاونـد کسـى است کـه دوستـى و محبّت، او را نـزدیک کرده باشد و اگـر چـه نـژادش دور بـاشد.و بیـگانـه کسـى است کـه از دوستـى و محبّت به دور است و گرچه نژادش نزدیک باشد.»
متن کامل این مطلب را که شامل چهل حدیث مستند از امام حسن(ع) است را اینجا بخوانید.
70 اثر منتشر شده درباه امام حسن مجتبی(ع)
اسامی و معرفی کوتاه 70 کتاب از آثار مختلف منتشر شده درباره امام حسن مجتبی(ع) را اینجا بخوانید.
/6262
This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.
RSS
-
زنده باد ایران
-
امید موفقیت برای تمام دست اندرکاران این خبرگزاری
باید بیشتر تبلیغ کنید