اقتصاد > بازرگانی – روزنامه فرصت امروز نوشت: اسفندماه متعلق به نوروز است؛ ماهی که در خانوادههای ایرانی برای نوروز صرف میشود و در این میان این خانههای ایرانی است که رنگ و روی دیگری بهخود میبینند. در این میان پنجرهها سهم عمدهای دارند و تنپوششان یا باید شسته شود یا بهکلی عوض و این مورد آخر […]
اقتصاد > بازرگانی – روزنامه فرصت امروز نوشت: اسفندماه متعلق به نوروز است؛ ماهی که در خانوادههای ایرانی برای نوروز صرف میشود و در این میان این خانههای ایرانی است که رنگ و روی دیگری بهخود میبینند.
در این میان پنجرهها سهم عمدهای دارند و تنپوششان یا باید شسته شود یا بهکلی عوض و این مورد آخر کار و بار پردهفروشان را حسابی رونق میبخشد. در پایتخت ایران نام پارچه و پارچههای پردهای با خیابان مولوی گره خورده است. این روزها اما در خیابان مولوی مرکز خریدی اختصاصی برای خریدوفروش پرده و پارچه پردهای راهاندازی شده که تا حدودی کار خریداران را هم راحت کرده است. در این گزارش سری زدهایم به خیابان مولوی و این مرکز خرید تا از حالو هوای این روزهای این بازار خبری بگیریم.
ورودی از این طرف است
پایینتر از چهارراه مولوی تقاطع خیابان اردستانی، یکی از مراکز خرید تخصصی تهران واقع شده است.مجتمع تجاری نفیس بازار تخصصی پرده است که به تازگی وارد عرصه فروشگاهی منطقه مولوی شده و بورس اصلی پرده در پایتخت است. منطقه مولوی از سالهای دور محل اصلی تهیه و توزیع پارچه و پرده (منسوجات) بوده و حالا با افتتاح مرکز خرید نفیس که کاملاً به این صنف تعلق دارد صورت جدیدی از ارائه خدمات به مشتریان را به خود میبیند.
برای رسیدن به مرکز خرید پرده نفیس، باید کمی جلوتر از چهارراه مولوی به طرف خیابان رئیس عبداللهی بروید؛ از آنجا به سمت جنوب تقاطع خیابان اردستانی دیوارهای بلند مجتمع را میتوان دید. یک مجتمع بزرگ با نمای شیشهای و البته نوساز و صفر کیلومتر! این پاساژ دو ورودی شرقی و غربی دارد و راهروهایش تقریباً مانند ال «L» است. پله برقیها در راستای هم مثل ایستگاههای مترو کنار هم قرار گرفتهاند. پاساژ خلوت است و مشتری چندانی به چشم نمیخورد.
حوالی ظهر است ولی افراد زیادی وارد نمیشوند. با اینکه سر چهارراه جمعیت موج میزند، خیلی گذرشان به اینجا نمیافتد.با چندتا سوال و جواب به طرف دفتر مجتمع هدایت میشوم. دفتر در طبقه چهارم و در یکی از واحدهای خالی قرار گرفته است. داخل دفتر منتظر مینشینم تا یکی از مدیران مجتمع سر برسد. بعد از معطلی که زمانش کم هم نیست، جواد رهگوی یکی از شرکا و سرمایهگذاران اصلی از راه میرسد.
بدون فوت وقت میروم سروقت سوالها. رهگوی خودش از قدیمیهای این صنف بوده و سابقه 20ساله در این شغل دارد.خوش برخورد است و با صبر و علاقه به سوالها جواب میدهد. مجتمع نفیس را یکی از بهترین مراکز تخصصی پرده در ایران میداند و در این مدت کوتاه افتتاحش به آینده آن امیدوار است.
داخل گود
در طراحی و معماری مرکز نفیس، اصول و قواعد خاصی رعایت شده است. ارتفاع مفید مغازهها 4/30 متر در نظر گرفته شده که مناسب با ارائه و نمایش انواع پردهها باشد. تأسیسات سرمایشی و گرمایشی به جای موتورخانه با حجم عظیم و دردسر فراوان به سقفها منتقل شده و در آنجا کار شده است. ویترین مغازهها تنوع خاصی دارد و بسیار زیبا و گیرا است. فروشندگان این مرکز خرید مانند ساختمان نوسازش چندان تازهکار نیستند و قبلا در جاهای دیگر همین منطقه مشغول به کار بودهاند.
رهگوی از نحوه فعالیت و کسبوکار راضی به نظر میرسد و میگوید: «از روز اول مشتری داشتیم؛ همکاران ما خودشان یا تاجر بودند یا فروشنده باسابقه و در این مورد بامشکلی روبهرو نبودیم. الان در طبقه همکف پاساژ، 20واحد فعال است و در آیندهای نزدیک واحدهای طبقات دیگر را هم واگذار میکنیم. اگر تمام مغازهها شروع به کار کنند بیش از 200نفر دراین مجتمع فعالیت اقتصادی خواهند داشت.» تنوع در طرح و رنگ اجناس عرضه شده خیلی زیاد است و به بیش از 1000قلم جنس متفاوت در هر مغازه میرسد. رهگوی باز هم توضیح میدهد: «80درصد اجناس مغازهها خارجی و بافت چین و ترکیه است.
جنس ایرانی تنوع و کیفیت کمتری دارد و خیلی مرغوب و خوش طرح نیست. به دلیل فرسودگی و نبود ابزارآلات و ماشینهای نساجی، هم تنوع طرح و نقش و هم کیفیت پایین است. تازه طرحهای موجود هم کپیکاری است.» آقا جواد قصد رفتن دارد و با عجله در پایان صحبتهایش میگوید: «هدف ما جلب رضایت مردم بوده و هست. ما دوست داریم مشتریان برای راحتی بیشتر از جای متمرکز خرید کنند. امیدواریم با راهاندازی کامل مجموعه، لوازم و وسایل خواب را هم به این مجموعه اضافه کنیم تا همه چیز در دسترس مشتریان باشد.»
میخواستیم متمرکز کار کنیم
آقای رهگوی با عجله خداحافظی میکند و میرود و برای مدت کوتاهی با اکبر کریمزاده همکلام میشوم. کریمزاده با رویی گشاده و خندان و خیرمقدم گویان وارد اتاق میشود. از بابت تأخیرش به خاطر جلسه کاری و حضور مهمانان عذرخواهی میکند. اکبر کریمزاده خودش را معرفی میکند: متولد 1339، نساج، تولیدکننده و صادرکننده پوشاک جین و اسپورت با بیش از 20سال سابقه در این صنعت. کارخانه تولیدیاش در نظرآباد هشتگرد واقع است و از سال 86 تا 90 صادرات داشته، اما به دلیل تحریمها و عدم گشایش ال سی، جلوی صادرات گرفته شده.
کریمزاده در مدت کوتاه حضورش میگوید: «سالهای سال است که منطقه مولوی بازار پرده ایران بوده و هست. از هر کسی سوال کنید همین جواب را به شما میدهد. من و دوستان چون خودمان در این پیشه فعال بودیم، خواستیم جایی را داشته باشیم تا کار تک و درجه یک را ارائه کنیم. طی جلسات مختلف و مطالعه شرایط بازار تصمیم به سرمایهگذاری و راهاندازی این مرکز تخصصی خرید گرفتیم تا کالاهایی با کیفیت بالا و قیمت مناسب را به عموم عرضه کنیم.
با اینکه فقط یک ماه است که کار این مجموعه آغاز شده، اما استقبال نسبتا خوبی شده و قطعاً در آینده بهتر خواهد شد. اگر این اتفاق خوب ادامهدار باشد، شاید مرکز مشابهی را هم دایر کنیم. فعلاً قضاوت درباره این مرکز زود است. حداقل دو، سه سال باید بگذرد تا خودش را نشان بدهد. وضعیت رکود و شرایطی که پس از تحریمها ایجاد شد، همه ارکان اقتصادی را متاثر کرده و تا خروج از این وضعیت راه زیادی داریم. ولی ما کار خودمان را انجام میدهیم و اقدامات لازم برای بهتر شدن کسبوکار را پی میگیریم.»
فروشندهها چه میگویند
من و آقای کریمزاده به اتفاق از دفتر خارج میشویم و از هم خداحافظی میکنیم. به طبقه همکف میروم تا با فروشندهها گپی داشته باشم. وارد یکی از مغازهها میشوم. مصطفی 37سال دارد و 10سال است که به فروش پارچه و پرده مشغول است. از میزان فروش تقریباً راضی است چون به قول خودش مشتری پرده همیشگی است. «مشتری به اندازه کافی هست؛ از شهرستان خیلیها برای خرید میآیند. ما حتی مشتری تلفنی هم داریم. طرحها و مدلهای جدید را برایشان ایمیل میکنیم و بعد به ما سفارش دوخت میدهند.
این را هم بگویم که همه کارهای مربوط به پرده از دوختودوز و نصب به عهده فروشنده است و هزینه خیاطی و نصب و ارسال به کل کار اضافه میشود.» مصطفی همچنین اضافه میکند: «ما اینجا به مشتریان مشاوره هم میدهیم. در مورد طرح، نقش و رنگ و ست کردن با دکوراسیون منزل، رنگ دیوار و رنگ و مدل مبلمان. بارها شده که مشتری آمده و جنسی را پسندیده ولی با راهنمایی ما منصرف شده و مدل دیگری را انتخاب کرده.» از سلیقه غالب مردم میپرسم: «سلیقهها متفاوت است چون تنوع کار خیلی زیاد است. ولی بهطور معمول مردم علاقهمند به رنگهای روشن هستند.
چون آپارتمانها کوچک شده و نور کافی ندارد، بیشتر از رنگهای روشن و سفید استفاده میکنند. 50 تا 70درصد پردههای موجود در بازار از جنس حریر و توری است با طرحها و رنگهای متفاوت. پردههای مغازه مصطفی از متری 140هزار تومان شروع میشود و تا 850هزار تومان ختم میشود. البته تأکید میکند: «پردههایی داریم که تا متری 3، 4میلیون تومان هم میرسد که بسیار فاخر و زیبا هستند و مشتریان خاص خود را دارند.»
از مغازه مصطفی بیرون میآیم و پس از چند دقیقه پاساژگردی با راهنمایی مدیر داخلی مجموعه وارد مغازه دیگری میشوم. امیر ترکمانی 34ساله است و 15سال سابقه پارچه و پردهفروشی دارد. به خاطر امنیت، بورس بودن و یکپارچگی این مرکز به اینجا آمده و ماهانه 9میلیون تومان اجاره بدون پول پیش، پرداخت میکند. مثل همسایهاش مصطفی از کارش رضایت دارد و با توجه به رکود بازار از دخل و خرج خیلی ناراضی نیست. از امیر راجع به جنس پردههای مغازهاش میپرسم: «تور، حریر، مخمل، ساتن و تافته بیشتر جنس پردههای ماست که همگی براساس مد تهیه و عرضه میشود.» امیر حرفهای مصطفی را تأیید میکند: «50 تا 70درصد کارها بافت ترکیه است و چین. البته چینی با کیفیت عالی که تحت لیسانس برندهای ایتالیایی و اسپانیایی تولید میشود.
مارکهای معتبری مثل: جولیت (فرانسوی)، برا، راشا، هوریزن و رما که تماما تحت لیسانس کشورهای معتبر اروپایی و تولید چین، ترکیه و تایوان است.» امیر از مقدار فروش روزانهاش میگوید: «در روز دو تا سه مشتری خرید میکنند که نرخ خریدشان با هم فرق میکند. یکی خانهاش کوچک است، یکی فقط برای یک پنجره میخواهد و دیگری خانهاش 10تا پنجره بزرگ و عریض دارد که قیمت تمام شده را تغییر میدهد. ولی بهطور معمول بین 2/5 تا 3میلیون تومان بهطور متوسط میشود. قیمت پردههای موجود ما، از 25هزار تومان تا 750هزار تومان است.
پردههای خیلی گران را برای کسی که خواهانش باشد به صورت تکی سفارش میگیریم که تا متری 4، 5میلیون تومان متغیر است.» امیر به نکته جالبی اشاره میکند: «چون مشتری تلفنی و آنلاین هم داریم، مدلها و رنگهای درخواستی مشتری را از طریق ایمیل دریافت و بلافاصله به استانبول یا دوبی ارسال میکنیم و به اندازه متراژ مورد نیاز مشتری سفارش میدهیم. در اسرع وقت سفارش مشتری را تحویل گرفته و بنا به درخواست خودش نصب میکنیم.»
پایان راه
دو ساعت از ظهر گذشته و پاساژ از خلوتی درآمده است. چند مشتری خانم مشغول قیمت کردن و چانهزدن هستند و انگار برای منزل جدیدشان سفارش دادهاند. کمی نگاهشان میکنم و رد میشوم. به پایان راه رسیدهام.
3939
This entry passed through the Full-Text RSS service – if this is your content and you’re reading it on someone else’s site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.
RSS