رسول سلیمی: در منطقه مرزی القصر-هرمل، جایی که خط باریک میان لبنان و سوریه گاه با خون رنگین میشود، کشته شدن دو سوری و زخمی شدن نفر سوم در شامگاه ۱۶ مارس ۲۰۲۵ بار دیگر آتش تنش را شعلهور کرد. به گفته رسانه های لبنانی، فرد زخمی به بیمارستان منتقل شد، اما اندکی بعد جان باخت. ارتش لبنان در واکنش، از آغاز بحران، تدابیر امنیتی ویژهای به اجرا گذاشت و پس از تماسهای فشرده با طرف سوری، اجساد سه قربانی را به دمشق تحویل داد. همزمان، روستاها و شهرهای لبنانی در این منطقه زیر بمباران خاک سوریه قرار گرفتند. یگانهای نظامی لبنان با سلاحهای مناسب به منابع آتش پاسخ دادند، مواضع خود را تقویت کردند و اوضاع را زیر کنترل درآوردند.
مرز میان لبنان و سوریه، که گذرگاههای غیرقانونیاش گذری برای قاچاق انسان، کالا و سلاح است، از دیرباز پاشنه آشیل امنیت منطقه بوده است. ماه گذشته، مقامات سوری کارزاری امنیتی در استان حمص آغاز کردند تا مسیرهای قاچاق را مسدود کنند. اما این حادثه نشان داد که این تلاشها هنوز به ثمر ننشسته است.
واکنش لبنان به سوریه چه بود؟
جوزف عون، رئیسجمهور لبنان، روز دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد: «آنچه در مرزهای شرقی و شمال شرقی رخ میدهد، قابل ادامه نیست و ما آن را تحمل نخواهیم کرد. به ارتش لبنان دستور دادهام به منابع آتش پاسخ دهد.» این دستور پس از حادثهای فرامرزی صادر شد که در آن یک کودک لبنانی کشته و شش نفر زخمی شدند. با وجود هماهنگی میان فرماندهی ارتش لبنان در بقاع و مقامات سوری، و تأیید لبنان مبنی بر اینکه اجساد در خاک این کشور بودند، توپخانه و راکتهای سوری بهصورت بیهدف شلیک شدند و شهرهایی چون المشرفه، مزرعه بیتالتاشم، حوشالسید علی، قنفز و القصر را هدف قرار دادند. در این حملات، یک کودک جان باخت و چهار نفر زخمی شدند.
ارتش لبنان در پاسخ، مواضع خود را تقویت کرد و با هواپیماهای شناسایی، تحرکات شبهنظامیان سوری را رصد نمود، اما تا کاهش تنش از طریق تماسها، از پاسخ مستقیم به منابع آتش خودداری کرد. وزارت دفاع سوریه اما انگشت اتهام را به سوی «حزبالله» نشانه رفت و مدعی شد سه سرباز سوری را ربوده و در خاک لبنان کشته اند. حزبالله این اتهام را قاطعانه رد کرد و در بیانیهای رسمی گفت: «ما هیچ ارتباطی با رویدادهای داخل خاک سوریه نداریم و بارها اعلام کردهایم که در امور داخلی این کشور دخالت نمیکنیم.»
یک منبع امنیتی لبنانی نیز به الشرقالاوسط، گفت: «تنشها از شامگاه یکشنبه آغاز شد، زمانی که سه عضو امنیت عمومی سوریه وارد خاک لبنان در شهر القصر شدند و توسط اعضای یک قبیله قاچاقچی هدف گلوله قرار گرفتند و کشته شدند.» ارتش لبنان نیز تأیید کرد که پس از «تدابیر امنیتی استثنایی و تماسهای فشرده»، اجساد را به سوریه تحویل داده است. مورکوس، وزیر اطلاعات لبنان، اعلام کرد که دولت به وزرای مربوطه دستور داده هماهنگی با مقامات سوری را افزایش دهند و کنترل مرزی را تشدید کنند.
اداره کل اطلاعات حمص نیز مدعی شد یک عکاس و یک روزنامهنگار در نزدیکی سد زتا در غرب حمص با موشک هدایتشونده حزبالله زخمی شدهاند. سانا، خبرگزاری رسمی سوریه، به نقل از وزارت دفاع این کشور گزارش داد «دمشق پس از این تشدید خطرناک، همه اقدامات لازم را انجام خواهد داد.» اما حزبالله بار دیگر هرگونه دخالت را تکذیب کرد و بر عدم مداخله در امور داخلی سوریه تأکید نمود.
ریشهها، پیامدها و آینده تنشهای مرزی
تنشهای مرزی میان لبنان و سوریه، که در این حادثه به اوج خود رسید، ریشه در چند لایه پیچیده دارد: ضعف کنترل مرزی، فعالیتهای قاچاق، و بیثباتی سیاسی در هر دو سوی مرز. منطقه القصر-هرمل، که گذرگاههای غیرقانونی آن از دههها پیش محل تردد قاچاقچیان بوده، حالا به میدان تقابل گروههای مسلح و ارتشهای دو کشور تبدیل شده است. کارزار امنیتی سوریه در حمص، اگرچه با هدف مهار قاچاق آغاز شد، اما نتوانست جلوی نفوذ شبهنظامیان یا قاچاقچیان را بگیرد و این حادثه نشان داد که خلأ قدرت در دمشق همچنان پابرجاست.
پاسخ نظامی لبنان، که با دستور مستقیم رئیسجمهور این کشور همراه بود، پیامی روشن به دمشق فرستاد: «بیروت دیگر حملات فرامرزی را تحمل نمیکند.» اما استفادهی سوریه از توپخانه و راکتهای بیهدف، که به کشته شدن غیرنظامیان منجر شد، نشاندهندهی رویکردی آشوبزده است که میتواند آتش تنش را شعلهورتر کند. اتهامات دمشق به حزبالله، هرچند از سوی این گروه رد شد، بیانگر تلاش سوریه برای توجیه اقداماتش و جلب حمایت منطقهای است. حزبالله، که از زمان سقوط بشار اسد حضورش در سوریه کاهش یافته، به نظر نمیرسد در این مقطع علاقهای به ورود به چنین درگیریای داشته باشد.
این درگیری همچنین شکنندگی روابط لبنان و سوریه را عیان کرد. تحویل اجساد پس از تماسهای فشرده نشاندهندهی سطحی از همکاری است، اما بمبارانهای بیهدف و اتهامزنیها این همکاری را زیر سؤال برد. تقویت مواضع ارتش لبنان و رصد تحرکات با پهپاد، رویکردی محتاطانه را نشان میدهد که میخواهد از تشدید درگیری پرهیز کند، اما همزمان آمادگی برای پاسخ دارد. از سوی دیگر، ادعای زخمی شدن عکاس و روزنامهنگار در حمص، که از سوی سوریه به حزبالله نسبت داده شد، میتواند تلاشی برای جلب توجه بینالمللی باشد، هرچند فقدان شواهد مستقل، این روایت را تضعیف میکند.
مرزی در آستانهی فروپاشی یا آرامش؟
حادثهی مرزی میان لبنان و سوریه بیش از آنکه یک درگیری ساده باشد، آینهای است که ضعفهای ساختاری هر دو کشور را نشان میدهد. لبنان، با اقتصادی شکننده و دولتی که بهسختی امنیت را حفظ میکند، نمیتواند حملات فرامرزی را بیپاسخ بگذارد. سوریه، که پس از تغییر رژیم هنوز درگیر بیثباتی است، با این اقدامات نشان داد که کنترل کامل بر مرزهایش ندارد. ریشهی این تنشها در قاچاق نهفته است؛ قاچاقی که گروههای محلی، شبهنظامیان، و حتی قبایل از آن سود میبرند و هیچکدام از دو دولت نتوانستهاند آن را مهار کنند.
آینده به چند عامل بستگی دارد: توانایی لبنان در تقویت مرزها، پایبندی دمشق به کاهش تنش، و نقش بازیگران منطقهای مثل حزبالله. اگر هماهنگی وعدهدادهشده میان وزرای دو کشور به نتیجه برسد، شاید آرامش موقت برقرار شود. اما اگر بمبارانها و اتهامزنیها ادامه یابد، این مرز میتواند به کانون بحرانی تازه تبدیل شود. اکنون، توپ در زمین دمشق است تا نشان دهد آیا به دنبال ثبات است یا تشدید درگیریای که هیچیک از دو طرف توان تحملش را ندارند.
311213