غلامحسین چهکندینژاد که معتقد است شعر میتواند چیز خطرناکی باشد، از اینکه خوراک اکثر نویسندگان و شاعرانی که مهاجرت میکنند هم تجربههای زیسته در ایران است میگوید. این شاعر در گفتوگو با صلح خبر درخصوص نمود مهاجرت در ادبیات، در آغاز به بیان علت مهاجرت هنرمندان پرداخت و اظهار کرد: شرایطی به وجود آمده که شاعران اکثرا به […]
غلامحسین چهکندینژاد که معتقد است شعر میتواند چیز خطرناکی باشد، از اینکه خوراک اکثر نویسندگان و شاعرانی که مهاجرت میکنند هم تجربههای زیسته در ایران است میگوید.
این شاعر در گفتوگو با صلح خبر درخصوص نمود مهاجرت در ادبیات، در آغاز به بیان علت مهاجرت هنرمندان پرداخت و اظهار کرد: شرایطی به وجود آمده که شاعران اکثرا به خاطر ممیزی، بیشتر خودشان را قبل از اینکه کارشان را به ارشاد بدهند، سانسور میکنند. برای همین است که من مدتهاست شعری چاپ نمیکنم.
او افزود: میشود گفت به این شکل از شعر اسکلتی بیشتر نمیماند؛ شاعر مجبور است گوشت، خون و پوست آن را حذف کند. برای همین، فکر میکنم مهاجرت در همین چیزها ریشه دارد.
چهکندینژاد در عین حال بیان کرد: البته اکثر شاعرانی که مهاجرت میکنند هم در خارج از کشور دچار وضعیتی میشوند که میتوان گفت اکثرا آنجا تمام میشوند. یکی از دوستان تعریف میکرد که در نشستی در اروپا شرکت کرده بود و از همه کشورها هم آنجا بودند، یکی پرسیده بود که وضعیت شعر در ایران چگونه است، و او گفته بود که ممیزی در اینجا زیاد است. آن فرد اروپایی هم گفته بود که دلش لک زده است برای محیطی بسته، چون معتقد بود آنجا اینقدر آزادی بیان وجود دارد که دیگر چیزی برای گفتن ندارند. به خاطر همین مسائل، محیط بسته از جنبههایی میتواند برای نویسنده یا شاعر چیز خوبی باشد. اما برای بعضیها هم جنبه منفی دارد.
این شاعر همچنین درباره کیفیت آثاری که در حوزه ادبیات مهاجرت خلق میشود گفت: معتقدم خوراک اکثر نویسندگان و شاعرانی که مهاجرت میکنند، تجربههای زیسته در ایران است و همانها را مینویسند. در حالی که ایران برای نوشتن و هنرمندان سرشار از سوژههای ناب است. اما به هر حال شرایط سختی هم به لحاظ اقتصادی وجود دارد. شاعر اگر همه وقت خود را صرف شعر کند، دیگر باید از گرسنگی بمیرد؛ خیلی از شاعران بزرگ ما به خاطر فقر و گرسنگی از بین رفتهاند. ولی کسی که در این وادی بیفتد، پیه همه چیز را به تنش میمالد.
غلامحسین چهکندینژاد همچنین با بیان اینکه مهاجرت روی زبان شاعران تاثیر چندانی نگذاشته، اظهار کرد: معمولا بعضیها به فضای موجود تن نمیدهند و میروند. بعضیها هم که مثل مردم عادی مهاجرت میکنند و ادبیات هم البته بهانهای میشود. مثلا کتابی چاپ میکنند و تقاضای پناهندگی میدهند، یعنی از این شیوه هم استفاده میکنند و به بهانه هنر – که بعضا هنری هم ندارند – تقاضای پناهندگی میکنند. بعضا هم البته رفتند و چیزی هم نشدند.
او در عین حال بیان کرد: به طور کلی، نویسندگان، رماننویسان و شاعران خوبی هم داریم که خارج از کشور حسابی کار کردند. اگر هنر در خون کسی باشد، هر جا باشد، مینویسد.
چهکندینژاد در پایان گفت که هیچوقت به مهاجرت در زندگی و شعر خود فکر هم نکرده و توضیح داد: جانمایه شعرهای من، زندگی خودم است. شعرهای من بیشتر اجتماعی و در ستایش صلح و آزادی است و هیچوقت در شعر کسی را به جنگ تشویق نکردهام. اصولا شعر میتواند چیز خطرناکی باشد، یک شاعر با یک شعر ممکن است هزاران نفر را به کشتن بدهد. حتی یک ویرگول هم در شعر تاثیر زیادی دارد و این است که شاعر وظیفه سنگینی بر عهده دارد.
انتهای پیام