به گزارش صلح خبر، زینب اصغریان در سرمقاله قدس نوشت: این بار اتفاق جدیدی در انتخابات رقم خورد. گفتوگوی چهره به چهره فعالان مردمی برای کشاندن قشر خاکستری و جاماندگان از انتخابات بسیار مهم بود و چهره جدیدی از جمهوریت در انتخابات ایران به نمایش گذاشته شد.
اساتید دانشگاهها، فعالان فرهنگی، روحانیت و همه دغدغهمندان حامی نظام از هر طبقه و گروهی، از کاهش مشارکت مردم در دور اول انتخابات احساس خطر کردند. مشارکت نداشتن ۶۰ درصد از مردم جامعه یک زنگ خطر جدی برای دلسوزان نظام بود. جمهوریت، یکی از مهمترین ارکان نظام است که هیچگاه نباید به عقب رانده شود. به پای صندوق آوردن دلخوران نظام یا ناامیدان کار بسیار سختی بود که تا حدودی در این دوره اتفاق افتاد. نتیجه انتخابات هر چه باشد، برنده اصلی انتخابات مردم بودند. مردم صبوری که سالها در سختیهای اقتصادی کنار نظامایستاده بودند، باوجود همه مشکلات دوباره پای صندوقهای رأی آمدند.
روشن کردن بخشی از آرای خاموش جامعه هم هنر میخواهد. اینکه کوچه به کوچه و شهر به شهر مردمی از جنس خودشان با خودشان گفتوگو کنند و در کنار همدردی با هم از آینده روشن سخن بگویند پدیده نوظهوری است.
جالب اینجا بود که فتح باب گفتوگو با مردم به قشر خاصی از جامعه اختصاص نداشت. حتی نوجوانان و دانشجویان و جوانان در پارکها و خیابانها و بازار، برای افزایش مشارکت مردم یک گام رو به جلو برای تحقق جمهوریت برداشتند. گامی که افزایش مشارکت را به دنبال داشت.
حتی قرارگاه مشارکت مساجد و مدارس هم پای کار آمده بودند. تبلیغ چهره به چهره در این دوره منجر به افزایش مشارکت مردم در انتخابات شد.
در تبیین جامعهشناسانه این حرکت مردمی باید گفت حرکت دوباره مردم کف جامعه به نفع نظام بود؛ چرا که قطعاً افزایش مشارکت، تأثیر مهمی در تصمیمگیریهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و از اثرات بینالمللی افزایش مشارکت نیز نباید غافل شد.
بی تفاوتی اجتماعی که سالها سکه رایج در مسئله انتخابات بود، در این دوره کمرنگتر شد. البته احزاب سیاسی آنچنان که باید و شاید نتوانستند مردم را پای صندوق بیاورند. چند سالی است که اهمیت احزاب در میان مردم کمرنگ شده و در عوض، نقش گروههای میانی و حلقههای واسط پررنگ شده است.
تبعات روانی افزایش مشارکت و تزریقامید به بخشهای مختلف جامعه را هم نباید نادیده گرفت.همان طور که «پارسونز» میگوید دو عنصر محیط فیزیکی و ارزشهای غایی برکنش اثرمیگذارند؛ محیط، تسهیلات را برای فرد فراهم میکند؛ نظیر امکانات موجود در هر خانواده، محله و منطقه زندگی، مثل وجود سازمانها و نهادهای مشارکتی. ارزیابی از وجود این امکانات و نبودن آن، به عنوان مانع مشارکت محسوب میشود و ارزش غایی نیز نمادی ناظر بر آینده است؛ نظیرامید به آینده و بهبود شرایط با فعالیت فرد که بسیار در جامعهشناسی سیاسی اهمیت دارد.
به نظر میرسد در شرایط کنونی فرایند اجتماعی شدن بیش از پیش در حال رقم خوردن است که به معنای تحقق جدیتر جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی است.یکی از دستاوردهای جدی جمهوریت، افزایش اعتماد مردم به حاکمان خود است که میتواند منجر به تغییر جدی برای حاکمیت خوب شود.ظهور فرهنگ اعتماد نیز در شرایط کنونی راحتتر اتفاق افتاد. اینکه مردم درک کنند افرادی از جنس خودشان پای کار حاکمیت هستند؛ شرایط را دگرگون خواهد کرد و منجر به افزایش تابآوری در مقابل سختیهای اقتصادی و سیاسی خواهد شد.چنانکه «گیدنز» میگوید ارتباط ناب با مردم، منوط به اعتماد متقابل است که رابطهای نزدیک با صمیمیت دارد. برای ایجاد اعتماد، شخص باید به دیگری اعتماد کند و هم خودش دستکم در محدوده رابطه مورد نظر، قابل اعتماد باشد.
مردم زمانی که خودشان پای کار قدرت نیایند، احساس طردشدگی و بیقدرتی خواهند کرد و آرام آرام فضا را به سمت اعتراضات مدنی و مخالفتهای اجتماعی پیش خواهند برد. اما زمانی که مسئولان را از جنس خودشان بدانند، در شادیها و مصائب خود را سهیم در قدرت خواهند دانست.قطعاً گفتوگوی شکل گرفته پدیده مهم و عجیبی است که به برکت انتخابات رقم خورده است.
توجه به همه اقشار، گروهها، سندیکاها و تشکلها هم در میانه این تحول در جامعه متفاوت بود. در بسیاری از انتخابات عمدتاً گروهها و احزاب خاص مشارکت داشتند که این بار سبد رأی نشان از تغییر پایگاههای اجتماعی انقلاب دارد. و در آخر باید گفت مردم از رئیس جمهور جدید انتظار معجزه ندارند، اما انتظار دارند حرکت جدی برای حل مشکلات اقتصادیشان اتفاق بیفتد. انشاءالله مسئولان، منافع ملی را بر منافع اشخاص و گروههای هم حزبی خود مقدم بدارند و ولی نعمت خود(مردم) را فراموش و قربانی خویش نکنند.
انتهای پیام