چشماندازهاي صلح خبر و امنيت در خاورميانه محمود بروجردي* بركسي پوشيده نيست كه تاريخ بشر به ويژه تاريخ دوران معاصر يك سره با جنگ ها و ستيزهاي هولناك درآميخته و بشريت به كرّات تاوان جنگ هاي شوم و ويرانگر را داده است. از دورههاي پيش از تاريخ كه انسان غارنشين با تبرهاي سنگي هم نوع […]
چشماندازهاي صلح خبر و امنيت در خاورميانه
محمود بروجردي*
بركسي پوشيده نيست كه تاريخ بشر به ويژه تاريخ دوران معاصر يك سره با جنگ ها و ستيزهاي هولناك درآميخته و بشريت به كرّات تاوان جنگ هاي شوم و ويرانگر را داده است. از دورههاي پيش از تاريخ كه انسان غارنشين با تبرهاي سنگي هم نوع خويش را از پاي در ميآورد، تا دنياي پيشرفتة امروز كه دانش , فناوري و بخش مهمي از اقتصاد كشورها در راه توليد پيچيدهترين و مرگبارترين جنگافزارهاي شيميايي , ميكروبي و مانند آن ها به كار گرفته ميشوند، راه درازي پيموده شده است و آدمي از لحاظ توانايي علمي تكامل بسيار يافته است. اما افسوس كه اين تكامل بيشتر در عرصة فناوري بوده و گويا تحول چنداني در انگيزههاي اساسي رفتار انسان حاصل نگشته و شايد بتوان گفت كه آدمي به بهاي شناخت و تسلط بر دنياي بيروني از دنياي درون خويش غافل مانده است.
جنگ و ستيز ميان گروههاي انساني ابعاد فاجعهآميز خود را از جهات گوناگوني بر جامعة بشري تحميل كرده است: يكي از مخربترين آثار جنگ ها، تضعيف ارزشهاي انساني و معنوي در جوامع است. در گيرودار جنگ و آشوب، چه بسيار اميدها و آرزوهايي كه بر باد ميروند و چه بسا ايمآن ها و باورهايي كه به سستي و پوچي ميگرايند. خودخواهي و غفلت از هم نوع، آزمندي و بيتفاوتي در قبال رنج ديگري، هراس، افسردگي، اضطراب و انواع رواننژنديها از جمله ديگر تبعات منازعات انساني هستند. هر چند در پارهاي از موارد، جنگ ها به طور كوتاه مدت به همبستگي اجتماعي منجر شدهاند، اما در درازمدت همواره بحرآن هاي اجتماعي و گسستگي پيوندهاي انساني را در پي داشتهاند.
حتي اگر جنبههاي اخلاقي و انساني مسئله را ناديده بگيريم و از دريچة منافع اقتصادي به موضوع بنگريم، درمييابيم كه بخش قابل توجهي از توان اقتصادي و بودجة كشورها صرف توسعه و تجهيز نيروي نظامي و توليد يا خريداري آلات و ادوات براي نابودي انسان ميشود. حتي اگر جنگي نيز صورت نگيرد به اندازة كافي تأمين تسهيلات و امكانات لازم براي توسعة ساير بخشهاي جامعه را در مضيقه قرار ميدهد. چنانچه حتي اگر نيمي از بودجة نظامي كشورها صرف تحقيقات پزشكي، توسعة فعاليتهاي علمي , آموزشي و رفاه اجتماعي ميشد، بسياري از مشكلات كنوني امروز، از ميان رفته بود و شايد اگر منابع مادي و معنوي جوامع به گونهاي عاقلانهتر و عادلانهتر به كار گرفته ميشد و تا جايي كه ممكن بود مصالح همگان در نظر گرفته ميشد، ديگر نيازي به روي آوري به شيوههاي قهري و خشونتآميز وجود نميداشت. به عبارت ديگر بودجهاي كه صرف تدارك وسايل سركوب ناراضيان ميشود، ميتوانست براي جلب رضايت آنان مصرف شود! جالب اين جاست كه آدمي به خوبي از پيامدهاي جنگ و خشونت با خبر است، با اين حال در بسياري از موارد از آن رويگردان نيست.
فراگير شدن جنگ در ادوار مختلف عدهاي را بر آن داشته است تا خشونت و منازعه را نوعي رفتار غريزي در آدمي بپندارند، و تا اندازهاي از عوامل اجتماعي و مناسبات اقتصادي مترتب بر هم زيستي گروههاي انساني غافل بمانند. اما حتي با در نظر گرفتن سرشت انساني هم نميتوان نقش دولتها را در ايجاد جنگ هاي قومي، ملي و اعتقادي ناچيز پنداشت. دولت، در آراي برخي از برجستهترين متفكران دنياي مدرن، همچون هابز و هگل، مظهر خير و صلاح همگان معرفي شده، و گاه حتي
به گونهاي تقديس هم شده است. اما در عمل بسياري از اين مظاهر خير و صلاح عمومي كاركرد اصلي خود را از ياد برده و به جاي آن كه درصدد تأمين خواستههاي اتباع خويش باشند، با اشاعة توهم توطئه در ذهن مردم و كوشش در جهت به كرسي نشاندن عقايد تعصبآلودي كه به جز ايجاد تفرقه و تشتت به كار ديگري نميآيند، شهروندانشان را از خانوادههاي آنان جدا ساخته و براي رويارويي و نبرد با دشمني ناشناخته به ميدآن هاي جنگ گسيل ميدارند. در بسياري از اين جنگ ها كه با انگيزههاي اقتصادي و ظاهري آراسته به شعارهاي عامهپسند صورت ميگيرند، مرسوم آن بوده است كه طبقات فقير و محروم جامعه برخاك افتند و قرباني شوند تا طبقات صاحبامتياز بتوانند موقعيت اجتماعي خود را تحكيم بخشيده و به پيروزي خود مباهات كنند! اما آنچه از اين جنگ ها بر جاي ميماند چيزي نيست جز اندوه و ماتم، ويراني و فلاكت، و يأس و دلشكستگي ميليونها انسان و سود و صرفة اقتصادي اقليتي ناچيز.
هر انساني فقط يك بار فرصت زيستن در اين جهان را پيدا ميكند، و همة آدميان در اين حق زندگي برابرند؛ آيا هيچ فرد يا دولتي حق و صلاحيت آن را دارد كه ديگران را از چنين فرصتي محروم گرداند؟ بايد پرسيد كه آيا مردم دنيا به اندازة كافي به حقوق انساني خويش واقفند و در برابر توقعات و دستورهاي ناصواب دولتها ايستادگي ميكنند؟
بر اهل انديشه است تا مردم جهان را به برخوردي آگاهانهتر و مسئولانهتر با مسائل دنياي امروز فراخوانند. اگر مردم و نهادهاي مدني به شيوهاي منفعلانه همة تصميمگيريها را به سياستمداران واگذار كنند، معلوم نيست چه آيندهاي در انتظار بشريت خواهد بود. دنبالهروي چشم بسته و بيچون و چراي مردم از خط مشي سياسي دولتها ميتواند به فجايع جبرانناپذيري منجر شود كه نمونة بارز آن را در دوران حكومت رايش سوم تجربه كردهايم. صلح خبر پايدار تنها در جامعهاي سالم و بالغ محقق خواهد شد، يعني در جامعهاي متشكل از انسآن هايي آزاد، مسئوليتپذير و تصميمگيرنده، و نه در جامعهاي با تودهاي از افراد يك شكل، مطيع و بياراده كه خود را از زحمت هرگونه مسؤوليتي مبرّا كردهاند.
از اين رو متفكران، نويسندگان و دانشگاهيان بايد با بهرهگيري از بهترين شيوههاي تربيتي و آموزشي بكوشند تا به رسالت خويش كه همانا آگاهسازي جامعه است جامة عمل بپوشانند. البته بلوغ انديشه و آگاهي از طريق تعامل فكري و گفتگوي هدفمند فرهنگها و تمدنها ممكن خواهد شد.
هيچ ملت يا تمدني به تنهايي و در انزوا قادر به از ميان برداشتن مشكلات مبتلا به جامعة امروز نيست. در پرتو گفتگوي فرهنگها و تمدنها ميتوان به هم دلي و وحدتي جهاني دست يافت. منازعات و ستيزهها در نتيجة كژفهميها، انديشههاي بيپايه و كليشهاي نادرست دربارة يكديگر و نگرشهاي تعصبآلود پديد ميآيند و تنها از طريق گفتگو ميتوان فضايي امن براي هم زيستي مسالمتآميز و صلح خبر فراهم كرد.
رييس مركز گفتگوي تمدنها
نظرات و تجربیات شما
-
نوشته چشماندازهای صلح خبر و امنیت در خاورمیانه خوب بود. بیشتر به قسمت سرگرمی و عکسهای روز توجه کنین.
-
مطلبه خوبیه.از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.
-
سایت کامل و خوبی دارین.
-
چشماندازهای صلح خبر و امنیت در خاورمیانه خوبه!!!
-
سبز و پایدار باشید…امیدوارم هیچ وقت سایت خوبتون مشکل پیدا نکنه
-
تمام مطالب اندیشه را خوندم برام مفید بود و جالب.
مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم خفقان درها را باز کنید