رسول سلیمی: استیو ویتکاف، چهرهای که با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در دی ۱۴۰۳ به عنوان نماینده ویژه او در امور خاورمیانه معرفی شد، در مدت کوتاهی به یکی از تأثیرگذارترین بازیگران دیپلماسی منطقه تبدیل شده است. این وکیل و تاجر نیویورکی که پیشینهای در معاملات املاک دارد و فاقد تجربه دیپلماتیک رسمی […]
رسول سلیمی: استیو ویتکاف، چهرهای که با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در دی ۱۴۰۳ به عنوان نماینده ویژه او در امور خاورمیانه معرفی شد، در مدت کوتاهی به یکی از تأثیرگذارترین بازیگران دیپلماسی منطقه تبدیل شده است. این وکیل و تاجر نیویورکی که پیشینهای در معاملات املاک دارد و فاقد تجربه دیپلماتیک رسمی است، با رویکردی غیرمتعارف و جسورانه، موفق شد اسرائیل را به پذیرش توافقی با حماس وادار کند که بسیاری آن را غیرممکن میدانستند. شیوه مذاکراتی او، که ترکیبی از فشار حداکثری، دیپلماسی مستقیم، و استفاده از روابط شخصی است، نه تنها آتشبس در غزه را موجب شد، بلکه الگویی جدید از دیپلماسی آمریکایی را در خاورمیانه به نمایش گذاشت.
استیو ویتکاف، متولد ۱۳۳۵ شمسی در برانکس نیویورک، پیش از ورود به عرصه دیپلماسی، به عنوان وکیلی موفق در حوزه املاک و مستغلات شناخته میشد. رابطه چهلساله او با دونالد ترامپ، که از دهه ۱۳۶۰ در پروژههای تجاری آغاز شد، او را به حلقه نزدیک رئیسجمهور آمریکا وارد کرد. پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ۱۴۰۳، ویتکاف به عنوان فرستاده ویژه در امور خاورمیانه انتخاب شد، نقشی که به گفته فایننشال تایمز، نشاندهنده تمایل ترامپ به استفاده از افراد مورد اعتمادش به جای دیپلماتهای سنتی بود. او که هیچ آموزش رسمی در سیاست خارجی نداشت، با تکیه بر تجربه چانهزنی در بازار نیویورک و روابط گسترده در خاورمیانه، وارد یکی از پیچیدهترین پروندههای منطقهای شد: جنگ غزه!
جنگ غزه که از مهر ۱۴۰۲ با حمله حماس به جنوب اسرائیل آغاز شده بود، تا پایان ۱۴۰۳ به بنبست رسیده بود. بیش از ۴۰ هزار کشته و تخریب گسترده زیرساختها، فشار بینالمللی را برای آتشبس افزایش داده بود. ویتکاف در این شرایط وارد میدان شد و با رویکردی که برخی آن را «دیپلماسی تهاجمی» نامیدهاند، توانست در کمتر از دو ماه به توافقی دست یابد که دولت بایدن پس از سالها تلاش به آن نرسیده بود.
شیوه مذاکراتی ویتکاف: دیپلماسی بدون تشریفات
ویتکاف از همان ابتدا نشان داد که قصد ندارد به پروتکلهای دیپلماتیک سنتی پایبند بماند. او به جای تکیه بر جلسات طولانی و بوروکراسیهای معمول، رویکردی سریع، مستقیم و بدون واسطه را در پیش گرفت. اکسیوس گزارش داد که ویتکاف ترجیح میدهد با افرادی مذاکره کند که «اختیار تام» دارند و نیازی به تأیید مافوق خود ندارند. این ویژگی در مذاکراتش با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به وضوح دیده شد. ویتکاف به جای انتظار برای هماهنگیهای رسمی، در سفری ناگهانی به تلآویو در اواخر بهمن ۱۴۰۳، نتانیاهو را در روز «شبات» – روز مقدس یهودیان که دیدارهای رسمی معمولاً برگزار نمیشود – به مذاکره فراخواند.
این اقدام جسورانه، که گاردین آن را «بیتوجهی به سنتها» توصیف کرد، نشاندهنده یکی از تکنیکهای کلیدی ویتکاف بود: ایجاد فشار زمانی و روانی برای تسریع در تصمیمگیری! او با این کار، نتانیاهو را در موقعیتی قرار داد که نتواند به بهانههای معمول دیپلماتیک از مذاکره شانه خالی کند. ویتکاف در این دیدار، به گفته یک مقام اسرائیلی به اکسیوس، با لحنی صریح گفت: «یا همین حالا توافق را میپذیری، یا آمریکا حمایت خود را بازنگری میکند!» این تهدید ضمنی، که با سیاست «اول آمریکا» ی ترامپ همراستا بود، نقطه عطفی در متقاعد کردن اسرائیل به شمار میرود.
تکنیک اول: فشار حداکثری با اهرم حمایت آمریکا
یکی از مهمترین تکنیکهای ویتکاف در مذاکرات، استفاده از اهرم فشار حداکثری بود که ریشه در استراتژی کلی دونالد ترامپ دارد. او به خوبی میدانست که اسرائیل به حمایت نظامی و سیاسی آمریکا وابسته است و هرگونه تهدید به کاهش این حمایت، میتواند تلآویو را به عقبنشینی وادار کند. نیویورک تایمز گزارش داد که ویتکاف در دیدار با نتانیاهو، به صراحت اعلام کرد که اگر اسرائیل به توافق آتشبس با حماس تن ندهد، ممکن است با کاهش کمکهای نظامی مواجه شود، مشابه آنچه در مورد اوکراین در اسفند ۱۴۰۳ رخ داد.
این تکنیک، به «فشار از موضع قدرت» تعبیر شده، با ایجاد حس ناامنی در طرف مقابل، اسرائیل را به سمت پذیرش شرایط سوق داد. ویتکاف به جای بحثهای طولانی درباره جزئیات، بر پیامدهای عدم توافق تمرکز کرد و به نتانیاهو یادآوری نمود که ادامه جنگ بدون حمایت کامل آمریکا، هزینههای سیاسی و نظامی سنگینی برای او خواهد داشت. این فشار در نهایت منجر به پذیرش آتشبس موقت در اوایل اسفند ۱۴۰۳ شد، توافقی که شامل تبادل گروگانها و توقف حملات بود.
تکنیک دوم: دیپلماسی شخصی و جاذبه فردی
ویتکاف برخلاف تصویر خشن دیپلماسی ترامپی، از جاذبه شخصی و روابط دوستانه نیز به عنوان ابزاری برای متقاعدسازی استفاده کرد. او که از حامیان سرسخت اسرائیل است و در سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا در تیر ۱۴۰۳ حضور داشت، توانست اعتماد نخستوزیر اسرائیل را جلب کند. همان زمان واشنگتن پست گزارش داد که ویتکاف در دیدارهایش با نتانیاهو، از لحنی دوستانه اما قاطع استفاده میکرد و به جای دستور دادن، پیشنهادهایی را مطرح میکرد که به نظر میرسید به نفع اسرائیل است.
این تکنیک، که ترکیبی از نرمش و اقتدار بود، به ویتکاف اجازه داد تا به عنوان یک «دوست قابل اعتماد» و نه صرفاً یک فرستاده تهدیدکننده دیده شود. او به نتانیاهو اطمینان داد که آتشبس نه تنها فشار بینالمللی را کاهش میدهد، بلکه جایگاه سیاسی او را در داخل اسرائیل تقویت میکند. این رویکرد شخصیسازیشده، به ویژه در مقابل مقاومت اولیه نتانیاهو، کلیدی بود. همان زمان یک مقام اسرائیلی به اکسیوس گفت: «ویتکاف میداند چه زمانی لبخند بزند و چه زمانی اخم کند، و این تعادل او را مؤثر کرد.»
تکنیک سوم: سرعت عمل و دور زدن پیچیدگیها
ویتکاف در مذاکراتش بر سرعت عمل تأکید داشت و از غرق شدن در جزئیات پیچیده دیپلماتیک پرهیز کرد. او به جای تمرکز بر اختلافات تاریخی بین اسرائیل و حماس، بر نقاط مشترک مانند تبادل گروگانها و توقف موقت درگیریها متمرکز شد. این تکنیک، به «مذاکره چابک» تعبیر شده، به ویتکاف اجازه داد تا در زمانی کوتاه به نتیجه برسد.
او در سفر به تلآویو و سپس قطر، که به عنوان میانجی با حماس عمل میکرد، از جت شخصی خود استفاده کرد تا فرآیند را تسریع کند. ایندیپندنت فارسی نوشت که ویتکاف با این سفرها، به طرفین نشان داد که حاضر است شخصاً وارد میدان شود و منتظر هماهنگیهای رسمی نماند. این سرعت عمل، همراه با فشار همزمان بر حماس از طریق قطر، نتانیاهو را در موقعیتی قرار داد که نتواند توافق را به تعویق بیندازد.
متقاعد کردن اسرائیل: ترکیب تهدید و تشویق
ترکیب فشار حداکثری، دیپلماسی شخصی، و سرعت عمل، ویتکاف را قادر ساخت تا اسرائیل را به توافقی با حماس سوق دهد که بسیاری آن را غیرممکن میدانستند. او ابتدا با تهدید به کاهش حمایت آمریکا، نتانیاهو را از نظر سیاسی و نظامی تحت فشار قرار داد. سپس با استفاده از جاذبه شخصی، به او اطمینان داد که این توافق میتواند به نفعش باشد، بهویژه در برابر انتقادات داخلی از ادامه جنگ. در نهایت، با سرعت عمل و دور زدن پیچیدگیها، فرصت بهانهجویی را از اسرائیل گرفت.
همان زمان نیویورک تایمز گزارش داد که نتانیاهو، که تحت فشار راستگرایان کابینهاش بود، ابتدا مقاومت کرد، اما وقتی ویتکاف ضربالاجل ۲۰ ژانویه (۳۰ دی ۱۴۰۳) را تعیین کرد، تسلیم شد. این ضربالاجل، که با تهدیدات ضمنی همراه بود، به نتانیاهو نشان داد که ادامه جنگ بدون حمایت آمریکا، ریسک بالایی دارد. همزمان، ویتکاف به او وعده داد که آتشبس میتواند به کاهش فشارهای بینالمللی و بهبود وجهه اسرائیل منجر شود، وعدهای که برای نتانیاهو در شرایط سیاسی شکنندهاش جذاب بود.
نقش قطر و هماهنگی منطقهای
ویتکاف در این فرآیند تنها نبود. او با همکاری قطر، که روابط نزدیکی با حماس دارد، توانست فشار مشابهی را بر این گروه اعمال کند. در همین راستا گاردین گزارش داد که ویتکاف در سفر به دوحه، با مقامات قطری دیدار کرد و از آنها خواست حماس را به پذیرش آتشبس ترغیب کنند. او با استفاده از روابط تجاری خود در منطقه – مانند فروش هتل پارک لین به صندوق سرمایهگذاری قطر – توانست حمایت دوحه را جلب کند. این هماهنگی نشاندهنده توانایی ویتکاف در استفاده از شبکههای غیررسمی برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک بود.
پیامدهای شیوه ویتکاف در مذاکره
توافق آتشبس غزه، که در اوایل اسفند ۱۴۰۳ اجرایی شد، شامل تبادل ۵۰ اسیر اسرائیلی با ۱۵۰ زندانی فلسطینی و توقف سهماهه درگیریها بود. ناظران سیاسی آن را «موفقیتی غیرمنتظره» خواند که به ویتکاف اعتبار دیپلماتیک بخشید. با این حال، پایداری این توافق مورد تردید است. چرا که هشدار دادند که بدون راهحل بلندمدت، این آتشبس ممکن است موقت باشد.
از منظر منطقهای، این شیوه مذاکراتی جایگاه آمریکا را در خاورمیانه تقویت کرد، اما به گفته واشنگتن پست، برخی متحدان اروپایی از رویکرد تهاجمی ویتکاف انتقاد کردند. در داخل اسرائیل نیز، راستگرایان نتانیاهو را به «تسلیم» متهم کردند، اما فشار ویتکاف مانع از فروپاشی توافق شد.
تحلیل شیوه ویتکاف در مذاکره: نقاط قوت و ضعف
نقاط قوت شیوه ویتکاف شامل سرعت، قاطعیت، و توانایی او در استفاده از اهرمهای فشار و تشویق است. او با دور زدن بوروکراسی و تمرکز بر نتایج ملموس، توانست در زمانی کوتاه به هدفش برسد. کارشناسان سیاسی این را «دیپلماسی عملگرا» میداند که در بحرانها مؤثر است. با این حال، ضعفهایی مانند نادیده گرفتن پیچیدگیهای تاریخی و عدم توجه به راهحلهای بلندمدت، ممکن است پایداری دستاوردهایش را تهدید کند.
ویتکاف در نقش معاملهگر دیپلماسی
شیوه مذاکراتی استیو ویتکاف، که ترکیبی از فشار حداکثری، دیپلماسی شخصی، و سرعت عمل است، او را به چهرهای کلیدی در سیاست خارجی دولت ترامپ تبدیل کرده است. موفقیت او در متقاعد کردن اسرائیل به توافق با حماس، نشاندهنده کارایی این روش در شرایط بحرانی است. او با تهدید به کاهش حمایت، جلب اعتماد نتانیاهو، و تسریع فرآیند، آتشبسی را رقم زد که بسیاری آن را غیرممکن میدانستند. با این حال، پایداری این دستاوردها به توانایی او در مدیریت پیامدها و پیچیدگیهای منطقه بستگی دارد. آیا این شیوه میتواند به صلح دائمی منجر شود یا صرفاً یک پیروزی کوتاهمدت است؟ با همه این پرسش ها، ویتکاف نشان داده که دیپلماسی بدون تشریفات هم میتواند نتیجهبخش باشد.
۲۱۳۳۱۵