پایگاه صلح خبر، گروه سیاست – هادی رضایی؛ آشناییاش با حاج قاسم به اوایل سال ۱۳۶۱ در دوران دفاع مقدس و در اردوگاه حمیدیه در اهواز بر میگردد، زمانی که قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله بود. در فروردین سال ۱۳۶۵ دوستی، شکل همکاری آنها را تغییر داد و حاج قاسم مسئولیت تبلیغات لشکر را به […]
پایگاه صلح خبر، گروه سیاست – هادی رضایی؛ آشناییاش با حاج قاسم به اوایل سال ۱۳۶۱ در دوران دفاع مقدس و در اردوگاه حمیدیه در اهواز بر میگردد، زمانی که قاسم سلیمانی فرمانده تیپ ثارالله بود. در فروردین سال ۱۳۶۵ دوستی، شکل همکاری آنها را تغییر داد و حاج قاسم مسئولیت تبلیغات لشکر را به او سپرد. از آن پس شیرازی به عنوان مسئول تبلیغات لشکر با حاج قاسم سلیمانی حشر و نشر داشت.
پس از پایان جنگ، این ارتباط ادامه داشت، حجت الاسلام علی شیرازی دی ماه ۱۳۸۱ مسئول نماینده ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه شد؛ اما ارتباطش با سردار سلیمانی همچنان برقرار بود تا اینکه در شهریور سال ۱۳۹۰ تغییراتی در نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پیش آمد و به خواست سردار سلیمانی، حجت الاسلام شیرازی مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس شد.
شیرازی ۸ سال با این مسئولیت در کنار حاج قاسم در نیروی قدس بود و به قول خودش مثل زمان جنگ همچنان خود را نیروی حاج قاسم میدانست.
شیرازی معتقد است: «نگاه حاج قاسم وسعت داشت. ما یک بار با عینک نزدیک بین و یک بار با عینک دوربین میبینیم، اما نگاه حاج قاسم وسعت داشت. ما وقتی با عینک نزدیک بین به قضایا نگاه میکنیم، روز عاشورا را اینطور تحلیل میکنیم، امام حسین (ع) و یارانش و بهترین مسلمانان کشته شدند، بچههای پیامبر (ص) اسیر شدند، پس دیگر اسلام از بین رفت؛ اما وقتی با عینک دوربین و آینده نگاه میکنیم، میبینیم حرکتی که امام حسین (ع) شکل داد و خون شهدای عاشورا و در رأس آن خون امام حسین (ع) اسلام را بیمه کرد.».
وی با اشاره به نگاه حاج قاسم به جامعه و توجه او به جذب حداکثری گفت: «حاج قاسم به انسانیت فرد نگاه میکند. ” انّی جاعل فی الارض خلیفه” یک فرد سنّی میتواند در مقابل اسرائیل بایستد و مبارزه کند و نتیجه مبارزه با اسرائیل دفاع از اسلام، انسانیت، آرمانها و ارزشهای الهی است. وقتی با این عینک نگاه کنیم، پشت سر سنّی فلسطین و عراق، علوی سوریه و زیدی یمن میایستیم و از شیعه هم حمایت میکنیم. حاج قاسم از هر کسی که این حرکت را به سمت هدف، ادامه میدهد و به امت اسلامی برای مقدمه سازی حکومت جهانی کمک میکند، حمایت میکند».
حجت الاسلام شیری ادامه داد: «حاج قاسم اینطور به مسائل نگاه میکند. پیامبر (ص) میفرمایند: ببینید علی (ع) کجا ایستاده است، ببینید عمار کجا ایستاده است، اینها ملاک هستند. حاج قاسم نگاه میکرد، امام کجا ایستاده است، زمان جنگ زیر چتر امام بود. بعد از امام نیز زیر چتر رهبر انقلاب تا لحظه شهادت حرکت میکند».
وی تصریح کرد: «حضرت آقا هم رهبر چپ و هم رهبر راست هستند، رهبر همه احزاب و گروهها هستند، رهبر مسلمان، یهودی، شیعه، سنّی و حتی رهبر ضد انقلاب هم هستند و تلاش میکنند آنها را هم نجات بدهند و این مسیری ست که پیامبر ترسیم کرده است. قرآن میفرماید ” فلعلک باخع نفسک علی آثارهم” مردم گناه میکردند اما نزدیک بود پیامبر جان بدهد. این دلسوزی رهبر جامعه نسبت به جامعه و مردم را نشان میدهد. امروز ولایت هم همین نگاه را دارند و رهبر همه جامعه هستند. باید دست همه را بگیرند و به سمت کمال و بهشت ببرند. حاج قاسم در این مکتب رشد کرده است، مکتب شهید سلیمانی یعنی مکتب ی که از اسلام، پیامبر (ص)، امام خمینی (ره) و ولایت نشأت گرفته است».
حجت الاسلام شیری ادامه داد: «حاج قاسم انسان جامعی است که برای همه دلسوزی میکند و همه را زیر چتر خود میگیرد؛ برای اینکه در مسیری که خدا ترسیم کرده و برای بندگی، جامعه را به حرکت در بیاورد».
برای آشنایی بیشتر با حاج قاسم سلیمانی با حجت الاسلام علی شیرازی، جانشین رئیس سازمان عقیدتی وزارت دفاع به گفتگو نشستیم.
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
یکی از ابعاد شخصیتی حاج قاسم که در این روزها بسیار به ان نیاز داریم و اهمیت دارد، بحث جامعیت شخصیت حاج قاسم است. ایشان درحالیکه یک مدافع حرم و یک پاسدار بود، در برخورد با مردم نگاه ایدئولوژیک نداشت و جذب حداکثری را مدنظر داشت. در دفاع مقدس و در جبهه مقاومت، برای جذب افراد به شیعه یا سنّی بودن توجهی نداشت. در مورد این بعد شخصیت حاج قاسم که مورد نیاز امروز جامعه است، کمی توضیح دهید؟
نگاه حاج قاسم وسعت داشت / سردار سلیمانی به حقیقت انسانی توجه میکرد ما یک بار با عینک نزدیک بین و یک بار با عینک دوربین میبینیم، اما نگاه حاج قاسم وسعت داشت. ما وقتی با عینک نزدیک بین به قضایا نگاه میکنیم، روز عاشورا را اینطور تحلیل میکنیم، امام حسین (ع) و یارانش و بهترین مسلمانان کشته شدند، بچههای پیامبر (ص) اسیر شدند، پس دیگر اسلام از بین رفت؛ اما وقتی با عینک دوربین و آینده نگاه میکنیم، میبینیم حرکتی که امام حسین (ع) شکل داد و خون شهدای عاشورا و در رأس آن خون امام حسین (ع) اسلام را بیمه کرد.
نظام جمهوری اسلامی برگرفته از عاشورا است. کسی که به آینده نگاه میکند، به این موضوع پی میبرد. فکر حاج قاسم یک فکر عمیق و همه جانبه نگر بود. آینده را میدید. کسی که آینده را ببیند خیلی درگیر مسائل جزئی اطراف خود نمیشود که این فرد از کدام گروه است، شیعه است یا سنّی. حاج قاسم به حقیقت انسانی توجه میکرد.
نکته دوم این است که انسانی که در مسیر انسانیت حرکت میکند ممکن است خطا هم داشته باشد. مثلاً یک فرد باید از تهران به مشهد برود، در مسیر شاید یک جادهای را اشتباه برود و ده کیلومتر هم حرکت کند ولی در نهایت متوجه میشود و بالاخره به مشهد میرسد. این فرد ممکن است حتی شهید قربان خانی باشد که برای همه ما الگو است. امروز من کجا هستم و شهید قربان خانی کجاست. من کجا هستم و حر کجاست.
نکته سوم این است که انسان اشرف مخلوقات است. حاج قاسم به انسانیت فرد نگاه میکند. “انّی جاعل فی الارض خلیفه” یک فرد سنّی میتواند در مقابل اسرائیل بایستد و مبارزه کند و نتیجه مبارزه با اسرائیل دفاع از اسلام، انسانیت، آرمانها و ارزشهای الهی است. وقتی با این عینک نگاه کنیم، پشت سر سنّی فلسطین و عراق، علوی سوریه و زیدی یمن میایستیم و از شیعه هم حمایت میکنیم. حاج قاسم از هر کسی که این حرکت را به سمت هدف، ادامه میدهد و به امت اسلامی برای مقدمه سازی حکومت جهانی کمک میکند، حمایت میکند.
در اینجا بایست به یک نکته اشاره کنم که در جامعه امروز بسیار مورد بحث قرار میگیرد. حاج قاسم یک جمله معروف دارد که میگوید: اگر ما این حزب و آن حزب، این گروه و آن گروه، کم حجاب و باحجاب را مقایسه کنیم، دیگر چه کسی میماند، همه اینها فرزندان ما هستند، هیچ انسانی معصوم نیست و همه خطا میکنند. این صحبت به این معنا نیست که او خطا را نادیده میگیرد. انسان خطا میکند و ما بایست دستش را بگیریم. فرزند من اگر خطا کند از سر دلسوزی تمام وجودم را فدا میکنم تا او را نجات دهم. حاج قاسم اینطور به مسائل مینگریست. اینطور نیست که این فرد که خطا میکند دختر و پسر ما هست پس رهایش کنیم و بر خطای او صحه بگذاریم. حاج قاسم با این عینک به همه نگاه میکند و دوست دارد همه را نجات بدهد. حاج قاسم داعش و تفکر داعشی را قبول ندارد، گروه داعش و رئیس داعش را قبول ندارد اما در حلب وقتی نیروهای داعش در محاصره قرار میگیرند، این نیروها را قابل تفکیک میداند. یک عده عمیقاً گمراه اند و قابل اصلاح نیستند ولی یک عده فریب خوردهاند و جاهل هستند.
در زیارت اربعین میخوانیم که امام حسین (ع) برای رهایی انسانها از جهالت قیام کرد و شهید شد. حاج قاسم به همه میگفت: تعدادی از نیروهای داعش فریب خورده هستند، یک راه برایشان باز کنید که اگر خواستند فرار کنند، قرار نیست قتل عام شأن کنیم حتی اگر دشمن باشند. چه بسا فریب خورده باشد، بیرون بیاید و هدایت شود. حرکت حاج قاسم و یارانش روی او اثر بگذارد و از مسیر انحرافی برگردد. هدف حاج قاسم انسان سازی بود نه انسان کشی. اسلام به ما میگوید اگر شما اسیر گرفتید و به اسیر امان دادید؛ حق ندارید او را بکشید و لو اسیری که صد نفر از شما را کشته باشد و ما تابع نگاه اسلامی هستیم.
عیدوک بامری یکی از اشرار جنوب شرق کشور بود. وقتی حاج قاسم به خدمت رهبر معظم انقلاب رسید و گفت: ما عیدوک را گرفتیم. حضرت آقا خوشحال شدند چون منطقه از شر او در امان میماند. بعد فرمودند: چطور او را گرفتید؟ گفت: امان دادیم، با او قرار گذاشتیم و به او گفتیم در امانی و الا نمیآمد. آقا فرمودند: بروید و آزادش کنید، اسلام به ما اجازه نمیدهد. حاج قاسم همان جا زنگ زد و دستور داد او را آزاد کنند. این اتفاق برای قبل از نیروهای قدس و زمانی است که حاج قاسم جنوب شرق بود. حاج قاسم در مکتب امام و آقا که مکتب اسلام است، رشد میکند و رو به جلو حرکت میکند. پس این نگاه با اعتقادی که حاج قاسم به ولایت دارد، عمق پیدا میکند.
در آخرین دیداری که من و حاج قاسم خدمت مراجع رفتیم، حاج قاسم به همه مراجع از جمله آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله نوری همدانی و آیت الله سبحانی، گفت: اگر میخواهید اسلام بماند، باید جمهوری اسلامی بماند. اگر میخواهید جمهوری اسلامی بماند، باید ولایت و مصداق ولایت که حضرت آقاست محکم بماند. اگر میخواهید حضرت آقا بماند، همه شما باید از ایشان حمایت کنید. نگاه حاج قاسم به ولایت چنین است. بنابراین در وصیت نامهاش مینویسد پشت سر ولایت بمانید و از مردم کرمان هم میخواهد ولایتمدار بمانید. خودش نیز ولایتمدار بود و ولایتی عمل میکرد. وقتی آقا میفرمایند عیدوک آزاد شود، دیگر بحث نمیکند. وقتی آقا میفرمایند به سوریه برو، بحث نمیکند. در آن زمان مسئولین کشور حتی آقای احمدی نژاد که رئیس جمهور بود، اعتقادی به اینکه ما به سوریه برویم و بجنگیم تا داعش از بین برود، نداشت. حضرت آقا فرمودند به سوریه بروید، رفت و محکم ایستاد و از همان روز اول مطمئن بود که مسیری که ولایت ترسیم میکند، به پیروزی میرسد و رسید. نهایتاً در سال ۹۷ انقراض و سقوط داعش را اعلام کرد.
حاج قاسم اینطور به مسائل نگاه میکند. پیامبر (ص) میفرمایند: ببینید علی (ع) کجا ایستاده است، ببینید عمار کجا ایستاده است، اینها ملاک هستند. حاج قاسم نگاه میکرد، امام کجا ایستاده است، زمان جنگ زیر چتر امام بود. بعد از امام نیز زیر چتر رهبر انقلاب تا لحظه شهادت حرکت میکند.
حضرت آقا هم رهبر چپ و هم رهبر راست هستند، رهبر همه احزاب و گروهها هستند، رهبر مسلمان، یهودی، شیعه، سنّی و حتی رهبر ضد انقلاب هم هستند و تلاش میکنند آنها را هم نجات بدهند و این مسیری ست که پیامبر ترسیم کرده است. قرآن میفرماید “فلعلک باخع نفسک علی آثارهم” مردم گناه میکردند اما نزدیک بود پیامبر جان بدهد. این دلسوزی رهبر جامعه نسبت به جامعه و مردم را نشان میدهد. امروز ولایت هم همین نگاه را دارند و رهبر همه جامعه هستند. باید دست همه را بگیرند و به سمت کمال و بهشت ببرند. حاج قاسم در این مکتب رشد کرده است، مکتب شهید سلیمانی یعنی مکتب ی که از اسلام، پیامبر (ص)، امام خمینی (ره) و ولایت نشأت گرفته است.
حاج قاسم انسان جامعی است که برای همه دلسوزی میکند و همه را زیر چتر خود میگیرد؛ برای اینکه در مسیری که خدا ترسیم کرده و برای بندگی، جامعه را به حرکت در بیاورد.
با توجه به شرایط فعلی جامعه، چقدر این بُعد شخصیتی حاج قاسم و شیوه و مرامی که داشتند برای مقابله با توطئه دشمنان لازم است؟
فرض کنید شما در یک مسیری دارید حرکت میکنید و تصور میکنید که مسیر درست را در پیش گرفتهاید. خبر ندارید داعش آمده و راه را بسته و الان شما قرار است در دام داعش بیفتید. شما اگر بدانید دشمن ایستاده و میخواهد شما را بکشد دیگر راه را ادامه نمیدهید اما وقتی خبر نداشته باشید به راه خود ادامه میدهید. امروز برخی افراد حرکاتی در جامعه دارند انجام میدهند که خودشان توجه ندارند این راه به کجا ختم میشود. ما باید این افراد را متوجه کنیم. گاهی من و شما میرویم و به آنها میگوئیم که این راه را نروید اما قبول نمیکنند، تصور میکنند من و شما اطلاع نداریم. میگوئیم چه کسی را قبول داری؟ میگوید حاج قاسم را قبول دارم.
در جامعه ما بی حجاب و با حجاب، حاج قاسم را قبول دارد
جامعه امروز ما چه بی حجاب و چه با حجاب، حاج قاسم را قبول دارد. ما باید بیاییم الگویی که او برایش احترام قائل است و آن را قبول دارد، را تبیین کنیم. چه بسا عاشق حاج قاسم است اما نمیداند حاج قاسم چه گفته است. ما بایست بیایم حرف حاج قاسم را طوری به او بگوییم که باور کند؛ مثلاً صوت حاج قاسم را برایش پخش کنیم یا دست خط حاج قاسم را به او بدهیم. اگر شخصیت حاج قاسم در جامعه تبیین شود، آن فرد خیلی از کارها را انجام نمیدهد.
امروز نوع برخورد حاج قاسم باید برای همه ما درس باشد. بنده سال ۹۶ یک خانمی را دیدم، شما اگر ظاهرش را میدیدید میگفتید مسلمان نیست. از او سوال کردم: شما آقا را قبول دارید؟ گفت: اگر آقا تب کند من میمیرم. این فرد جهل دارد و حجاب را نشناخته است و مقصر ما هستیم که مسائل را برایش تبیین نکردهایم. او انقلاب و آقا را قبول دارد و فدایی آقاست. ما چطور به او نگاه میکنیم و حاج قاسم چطور نگاه میکند. حاج قاسم میگوید ظاهرش را نبین، دارد اشتباه میرود.
خانمی که روسری اش را برداشته، نمیفهمد که دارد چه کار میکند
خانمی که امروز روسری اش را برداشته، نمیفهمد که دارد چه کار میکند. فرض کنید شما در یک لیوان آبمیوه و در یک لیوان هم نفت ریختید. بچه شما نفت و سفیدی اش را میبیند و فکر میکند آب است و آن را میخورد چرا که نمیداند و بایست به او فهماند. شاید از میان افرادی که روسری خود را برداشتهاند، چهار نفر باشند که تعمد دارند انقلاب را بشکنند و به حرف دشمن گوش کنند، شاید چهار نفر باشند که عفت نداشته باشند؛ اما اگر شما از آن خانمها بپرسید که آیا دوست دارید شما را فاحشه بنامند؟ قطعاً میگوید خیر و اگر زورش به شما برسد به شما سیلی خواهد زد. ولی متأسفانه گرفتار جهل شده و اگر به او بگوییم تو جاهلی، به او برمیخورد و به حرف ما گوش نمیدهد. ولی اگر با زبان لیّن و نرم با او صحبت کنیم، واقعیت را قبول میکند.
چند وقت پیش در یک کلیپ دیدم، چند خانم روسری شأن را برداشته بودند، یک خانم با حجابی آمد و پرچم حرم حضرت زینب را آورد و گفت: میخواهید پرچم حضرت زینب را ببینید؟ خانم بیحجاب آمد، پرچم را به سر و صورت میکشید و اشک میریخت و آنچنان تحت تأثیر حضرت زینب قرار گرفت که روسری اش را درست کرد و چادر سر کرد. چند سال پیش هم در تلویزیون دیدم، خانمی که روسری اش فرق سرش بود، اشک میریخت و میگفت: میخواهند حجاب را در این کشور از بین ببرند و ما نمیگذاریم. این فرد اصلاً نمیدانست حجاب چیست. نمیدانست حد حجاب چیست. مدافع حجاب بود و برای حفظ حجاب اشک میریخت. ما چقدر روی این جوانها کار میکنیم؟ حاج قاسم میگوید بروید دستشان را بگیرید و با آنها حرف بزنید.
حاج قاسم به من میگفت: وقتی سوار هواپیما میشوم، عاشق این هستم که یک جوان کنار من بنشیند، از اول تا آخر سفر با او حرف بزنم، اگر شبهه دارد آن را رفع کنم. چون باور داشت خیلی از مسائل را افراد و بهخصوص جوانها نمیدانند. اگر ما آگاهی آنها را بالا ببریم و به شبهاتشان پاسخ دهیم، دستش را گرفته و مسیر درست را به او نشان دادهایم. وقتی با عینک دوربین به این مسائل نگاه کنیم، امروز فرد را نمیبینیم. میبینیم که این فرد یک انسان است، بنده خداست، اشرف مخلوقات است، جانشین خدا بر روی زمین است پس میشود دستش را گرفت و او را به کمال رساند تا طیّب و حر بشود؛ گرچه امروز هم دارد اشتباه میکند. امروز اگر جامعه ما حقیقت وجودی، رفتار و سیره حاج قاسم را بشناسد، دیگر بسیاری از خطاها انجام نخواهد شد به شرطی که ما بتوانیم به درستی مکتب حاج قاسم را تبیین کنیم.
در اغتشاشات اخیر شاهد بودیم که عدهای به نمادهای حاج قاسم مثل عکس یا مجسمه او حمله میکنند، به نظر شما علت این اقدامات چیست؟
من اسم این رفتار را جهل میگذارم. یک شخصی به دنبال آزادی است اما آزادی را برایش بد تعریف کردهاند و در ذهنش این تعریف غلط جا گرفته است. این فرد دنبال همان چیزی است که در ذهن و فکرش وجود دارد و آن را برحق میداند و با آنچه که در مقابلش قرار بگیرد میجنگد. مثلاً میگوید من میخواهم روسری ام را بردارم، این حق من است، باید آزاد باشم و راه درست هم همین است، اسلام مانع من شده است، پس به پیامبر (ص)، ولایت و یا حاج قاسم اهانت میکند.
دیشب در یک فیلم دیدم که یک نفر میگفت: من با اسلام مخالف بودم، آمدم تحقیق کنم و بر علیه اسلام کتاب بنویسم، در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که اسلام حق است پس مسلمان شدم. این فرد با شمشیر آمد تا در مقابل اسلام قرار بگیرد اما جهلش از بین رفته و آگاه شد. اگر افراد حاج قاسم را بشناسند و ما به درستی شخصیت حاج قاسم را به آنها معرفی کنیم، نه تنها مبارزه نمیکنند بلکه توبه هم میکنند و مدافع حاج قاسم میشوند. در دنیا بسیاری از افراد در مقابل یک جریان قرار گرفتند اما بعد تبدیل به مدافع شدند.
در صحرای کربلا حر آمد که امام حسین (ع) به کوفه نرسد اما وقتی فهمید راه اشتباهی را انتخاب کرده، آمد و پشت سر امام حسین (ع) ایستاد. بسیاری از افراد در کشور، انقلابی نبودند و انقلابی شدند، اما م را نشناخته بودند و شناختند، رهبر معظم انقلاب را شناختند. همین چند وقت پیش یکی از دوستان به من میگفت: یک کاخی در خیابان جمهوری یا انقلاب متعلق به آقای خامنه ای است. به او گفتم: تو با چشمهای خودت دیدی؟ گفت: نه ندیدم ولی میگویند! شما خانه رهبر معظم انقلاب و حسینیه جماران را ببینید، بعد کاخ سعدآباد و کاخ نیاوران را هم ببینید. حتی امروز هم بعضی افراد میگویند امام در کاخ زندگی میکرد اما حسینیه جماران حتی دیوارش هم گچی نیست. حسینیه حضرت آقا حتی قالی هم ندارد و مردم روی زیلو مینشینند. خانه حضرت آقا سطحش از حسینیه هم پایینتر است، آنجا دیگر زیلو هم ندارد. خدا حاج احمد آقا را رحمت کند. چندین سال پیش میگفت: من به منزل رهبر معظم انقلاب رفتم و روی قالی نشستم، قالی به قدری عمر کرده بود که دیگر زبر شده بود و میگفت: من از روی قالی بلند شدم و روی موکت نشستم. بسیاری از افراد واقعیتها را نمیدانند.
اخیراً مستندی در رابطه با حضرت آقا پخش کردند. در اولین مستند نشان میداد که رهبر معظم انقلاب یعنی بالاترین شخصیت کشور با یک جوان اُخت میگیرند، تحویلش میگیرند، به سوالاتش جواب میدهند، شبهاتش را رفع میکنند، انتقاد را میپذیرند و حتی به جوانان میدان انتقاد میدهند. اگر ما به درستی حقیقت رهبر معظم انقلاب و حاج قاسم را برای جوان امروز تبیین کنیم، اشتباه نمیکند.
اینطور به نظر میرسد که ما در معرفی الگوهای درست به جامعه موفق نبودهایم و ضعیف عمل کردهایم. به نظر شما در این حوزه چه کارهایی بایست انجام شود؟ به عنوان نمونه حاج قاسم چقدر میتواند به ما کمک کند که یک الگوی درست برای جامعه داشته باشیم؟
در زمینه تبیین حقایق برای جامعه، عقب هستیم
حاج قاسم احتیاجی به غلو ندارد. حاج قاسم همانی است که هست. در رابطه با او نه بایست کم کنیم و نه اضافه کنیم. ما در زمینه تبیین حقایق به جامعه عقب هستیم. در زمینه فیلم سازی، مستند سازی و نویسندگی عقب هستیم. تا به امروز چند کتاب خوب در رابطه با حاج قاسم نوشته شده است؟ برخی افراد یک قسمتی را گرد آوری کردهاند، اما یک کتاب قوی که جاذبه داشته باشد نداریم اگر هم باشد خیلی کم است.
حاج قاسم در زمان حیات خود نیز فرد مهم و شخصیت عظیمی بود و همه او را قبول داشتند. وقتی با حاج قاسم سوار هواپیما میشدیم و جمعیت متوجه حضور او میشدند، دور او جمع میشدند تا او را ببینند. چند کتاب خوب در رابطه با حاج قاسم، رهبر معظم انقلاب و یا امام نوشته شده و یا چند فیلم و مستند در رابطه با آنان ساخته شده است؟ اگر دنیا فردی مثل حضرت امام را داشت، تا کنون شاید یک میلیون کتاب درباره اش نوشته بودند. درباره رؤسای جمهور آمریکا صد یا بیست هزار کتاب نوشته شده است اما ما چه کردهایم؟! سه سال از شهادت حاج قاسم گذشته است اما یک فیلم سینمایی در رابطه با ایشان نداریم.
یک کتاب رمان در رابطه با حضرت امام (ره) و یا شهید بهشتی، مطهری، همت، زین الدین و باقری نداریم. در این حوزه عملکرد خوبی نداشتهایم. من بارها به آقایان گفتهام، به جوانان جامعه بگوییم به مناسبت سالگرد حاج قاسم، هر جوان یک فیلم سه دقیقهای برای حاج قاسم بسازد. در این صورت چند هزار فیلم ساخته میشود. همین فیلمها اگر در فضای مجازی منتشر شود غوغا میکند.
نویسنده با استعداد در جامعه کم نداریم. سال ۵۷ یازده نویسنده زن داشتیم اما امروز بیش از بیست هزار نویسنده زن داریم. این آمار خیلی دقیق نیست چون بسیاری از نویسندهها در این آمار اسمشان نیامده است. بسیاری از افراد هم استعداد دارند اما زمینه لازم را ندارند؛ اگر ما زمینه را برایشان فراهم کنیم و امکانات را در اختیارشان بگذاریم، تبدیل به نویسنده ماهری میشوند. حتماً آمار آقایان بیش از خانم هاست.
در کشور ما از نویسنده حمایت نمیشود. به خیلی از گروههای فرهنگی آنطور که باید بها داده نمیشود. بیش از بیست سال پیش رهبر معظم انقلاب فرمودند: اولویت اول کشور باید فرهنگی باشد. اگر ما زمینه لازم را فراهم کنیم، مردم عاشق کتاب میشوند. مردم حتی اگر کتاب خوان هم نباشند، حتماً فیلم میبینند و به فیلم علاقه دارند، پس ما بایست فیلم و کلیپ بسازیم.
ما بایست سخنرانیهای حاج قاسم را به صورت کلیپ پخش کنیم. درست است کارهایی انجام شده اما کافی نیست. حضرت آقا در دوران رهبری خود هر سال پنجاه الی صد سخنرانی دارند، اگر ما از هر سخنرانی چهار کلیپ بسازیم، ده هزار کلیپ میشود. اگر این کلیپها را در اختیار جوانان بگذاریم حتماً تأثیر خود را خواهد گذاشت. اما بایست در رابطه با حاج قاسم این کار را انجام دهیم و محدودش نکنیم، اما بایست کنترلهای لازم را انجام دهیم و هر کس خلاف واقعیت گفت و تحریف کرد، با او برخورد کنیم. ما بایست امکانات را در اختیار دانشگاهها، حوزههای علمیه و جوانان در سراسر کشور قرار دهیم تا کتابهای خوب بنویسند.
اگر حاج قاسم امروز بود چه چیزی را مهمترین اصل میدانست و چه توصیهای به جوانان میکرد؟
حاج قاسم امروز هم اگر بود پشت ولایت میایستاد
به نظر من امروز هم مجدداً همان نکاتی را که در دوران حیاتش میگفت را تکرار میکرد و امروز هم همان راهی که از دوران جنگ تا پایان حیات رفته بود را ادامه میداد. عصاره فکر حاج قاسم در وصیت نامهاش موجود است، شما وصیت حاج قاسم را ببینید، سخن از خدا، پیغمبر، اولیا، ولایت، مردم و خانواده شهید است. یک عمر این حرفها را زد و عمل کرد.
حاج قاسم سال ۸۸ در قید حیات بود. در فتنه ۸۸ وقتی حضرت آقا در نماز جمعه موضع گرفتند، حاج قاسم هم در سخنرانی خود گفت: وقتی آقا موضع میگیرند، ما هم موضع داریم، ما باید پشت سر آقا باشیم. اینجا دیگر بحث انتخابات مطرح نیست، اینجا بحث ولایت، اصل نظام و اسلام مطرح است. حاج قاسم امروز هم اگر بود پشت ولایت میایستاد.