حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی که مشتمل بر روشهای دیپلماتیک، قضایی و شبه قضایی است در اولویت حقوق بین الملل قرار دارد. منشور ملل نیز در ماده یک بند نخست از جمله اهداف سازمان ملل متحد را اینگونه مشخص کرده است: «حفظ صلح و امنیت بینالمللی و بدین منظور به عمل آوردن […]
حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی که مشتمل بر روشهای دیپلماتیک، قضایی و شبه قضایی است در اولویت حقوق بین الملل قرار دارد. منشور ملل نیز در ماده یک بند نخست از جمله اهداف سازمان ملل متحد را اینگونه مشخص کرده است: «حفظ صلح و امنیت بینالمللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعدیل و حل و فصل اختلافات بینالمللی یا وضعیتهایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با شیوههای مسالمتآمیز و برطبق اصول عدالت و حقوق بینالملل».
تجربه دو جنگ خونین که تمامت حیثیت و کرامت انسان را مخدوش و مورد تعرض قرار داد عامل اصلی تبیین این اصل درزمره اهداف ملل متحد شد هر چند هنوز نوع بشر از زخم جنگ های متعدد رنجور و متاثر است اما تفاوت در این است که اکنون توسل به جنگ موجب کراهت عاملین آن نزد افکار عمومی جهانی و تحرک سازمان های بین المللی است هر چند نتیجه حاصل از تمام این تحرکات با ایده آل انسانی فاصله دارد و حتی مطلوب هم نیست اما در ذات خود ارزشمند و موثر هستند.
راه حل های مسالمت آمیز مشتمل بر شیوه های قضایی و شبه قضایی و دیپلماتیک هستند و میانجی گری از جمله روش های متنوع دیپلماتیک حل و فصل اختلافات بین المللی است. در این شیوه دخالت ثالث که میتواند شامل یک کشور یا افراد برجسته باشد تلاش دارد اختلاف بین دو طرف اختلاف را مرتفع کنند.
مداخله ثالث را اگر تنها معطوف به دخالت های بین دولت ها بدانیم، دو خصیصه را باید در نظر گرفت؛ نخست، اهمیت نقش ثالث و دوم، درجه نهادینه شدن. دخالت ثالث برای حل و فصل یک اختلاف بین المللی اعم از میانجی گری، آشتی (کمیسیون آشتی) و مساعی جمیله و تفکیک تمام اینها به سختی امکانپذیر است اما نه به این معنا که همه این نوع اعمال از جانب اطراف خارج از اختلاف یکسان باشند بلکه اختلافات اساسی بین آنها وجود دارد.
مراجعه به ثالث تنها برای آسان کردن مذاکره نیست و برای آن به کار نمی رود. گاهی اوقات هدف این قبیل اقدامات و توسل به این مکانیسم ها کاهش تنش و یا تدارک شرایط افتتاح مذاکره و یا تضمین مراعات راه حل حاصل از یک مذاکره میباشد.
اهمیت نقش ثالث، در تضمین اجرا و ملاحظه به دست آمده از مذاکره، بیشتر نمایان و برجسته هست و بدون تردید این برجسته گی به دلیل ارتباط منافع ثالث برای دخالت در حل و فصل یک اختلاف هست.
میانجی گری و مساعی جمیله از جمله ساز و کار های موثر حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی هستند که ریشه و خاستگاه عرفی دارند که در کنواسیون لاهه در ۲۹ ژوئن ۱۸۹۹ و ۱۸ اکتبر ۱۹۱۷ تدوین شدند و این به تنهایی اهمیت این شیوه را در برقراری صلح در عرصه بین المللی از دیرباز نشان میدهد.
میانجی گری همانطور که پیشتر بیان شد با مساعی جمیله تفاوت اساسی دارد اگر چه در ابتداء چون طرف های اختلاف و تعارض را با یکدیگر روبرو میکنند شبیه هستند اما میانجی گری در همین مرحله باقی نمی ماند بلکه تلاش می کند تا با ارائه پیشنهاد و وساطت بدون تحمیل نتیجه، برای نزدیک کردن نظرگاههای ذی نفعان، مسیر رفع اختلاف را هموار نماید. میانجی گری به میانجی امکان و اجازه میدهد تا مذاکره را تا به سرانجام رساندن آن و تحصیل نتیجه پیگیری کند.
میانجی گران معمولا نمایندگان کشورها و حکومت های ثالث، شخصیت های برجسته مستقل یا نمایندگان سازمانتان غیر دولتی هستند.
مراجعه به شخصیت های مستقل نسبت به گذشته که استثنایی بود، تواتر بیشتری پیدا کرده است. میانجی گری شخصیت های مستقل این ارجحیت را دارد که معمولا مصون از مظنون بودن به رعایت منافع خاص در مداخله هستند در حالیکه همواره دخالت دولت های ثالث در میانجی گری، مظنون به اقدام در تحصیل منافع خاص هست به ویژه اگر میانجی از دولت های بزرگ باشد. از جمله این تردیدها در پی جویی منافع خاص دخالت در امور داخلی اطراف تعارض توسط میانجی گری دولتی پر نفوذ میباشد، نگرانی که غالبا در مورد شخصیت های برجسته وجود ندارد.
بنابراین میانجی گری علیرغم اینکه در راستای منافع بین المللی از طریق پایان دادن به یک اختلاف که میتواند نظم و صلح بین المللی را تهدید کند واجد ارزش و اهمیت هست اما الزاماً تامین کننده منافع ملی اطراف اختلاف نیست.
پیشنهاد دولت روسیه برای میانجی گری برای رفع اختلاف بین ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران نیز فارغ از آنچه تشریح شد قرار ندارد و الزاما نمی تواند در راستای منافع ملی ایران باشد. حل مناقشه مزمن بین دو تابع مهم جامعه بین المللی بدون جنگ و منازعه اهمیت فراوان دارد اما بدون در نظر گرفتن ملاحظات مرتبط، پذیرش و توسل به هر یک از روش های موضوف الزاما در راستای منافع ملی نخواهد بود.
جایگاه دولت روسیه و اهمیت نقش آن در ارتباط با ایران، اتکاء بسیار زیاد جمهوری اسلامی به این کشور، نزدیکی روسیه و ایالات متحده آمریکا پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، عدم ارتباط مناسب بین المللی جمهوری اسلامی ایران، ضرب الاجل مکانیسم ماشه، ملاحظات مرتبط با جنگ اوکراین و وضعیت جمهوری اسلامی ایران با جنگ اوکراین و… غالب این موارد تحت تاثیر اهمیت دولت روسیه علیرغم درگیری در جنگ، قرار دارد. تامین منافع ملی از میانجی گری دولت روسیه در حالیکه روش های دیگری نیز وجود دارد اگر به زیان منافع ملی ایران نباشد، به نظر میانجی با توجه به اهمیت نقش میانجی چنانکه گفته آمد، دنبال تحصیل منافع خاصی است که منافع ملی ایران و مصلحت جمهوری اسلامی را اگر زائل نکند با دغدغه همراه میکند و اینگونه نخواهد بود که نتیجه حاصله از این میانجی گری بی دلهره و تردید منافع بزرگی را برای ایران برآورده کند. سخن آخر اینکه باید مسئولان به این حقیقت وقوف کامل داشته باشند و آن را به تمام هوش و حواس رعایت کنند؛ «هر جا که باشیم، روسیه هم هست، شاید در شرق ما یا غرب یا شمال یا جنوب، خرس روسیه همه جا هست» (تیم مارشال، جبر جغرافیا) این ویژگی طبیعی میانجی بعلاوه سایر ویژگی ها اهمیت نقش روسیه در میانجی گری را برجسته میکند؛ نکته ای که منافع ملی ما را بی تردید تحت تاثیر منافع «خرس روسیه» قرار میدهد. روسیه از این پیشنهاد و طرح آن با رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا پیش از آنکه موضوع با جمهوری اسلامی در میان گذاشته شود، قرینه آشکاری است که اولویت حل مناقشه ایران نیست و این به تنهایی موجب بیم و نگرانی هست یا حداقل باید قویاً اینطور باشد.
* حقوقدان