فواید آیه امن یجیب آیه امن یجیب جهت نجات یافتن از گرفتاری و بلا خوانده می شود خیلی وقتهاشده است كه به هنگام دعا و مناجات به آیه أمّن یجیب توسل كردهای تا حاجات خود را از خدا بخواهی. بارها و بارها با سوز و شور این آیه را خوانده و زمزمه […]
فواید آیه امن یجیب
آیه امن یجیب جهت نجات یافتن از گرفتاری و بلا خوانده می شود
خیلی وقتهاشده است كه به هنگام دعا و مناجات به آیه أمّن یجیب توسل كردهای تا حاجات خود را از خدا بخواهی. بارها و بارها با سوز و شور این آیه را خوانده و زمزمه كردهای تا بر استجابت دعایت تأكید كرده باشی، اما چرا این آیه؟! آیا دلیل خاصی دارد كه این آیه را در دعا تكرار می كنیم؟
برای پاسخ به این سۆال باید گفت؛ دعا کردن با آیه أمن یجیب کاری ذوقی و استفادهای لطیف و زیبا از این آیه نورانی است و دستور خاصی در این مورد به شکل معمول در بین ما در منابع اسلامی وارد نشده است.
ختم امن یجیب به این منظور انجام میگیرد که ما خود را مصداق موجودی مضطر و درمانده و خداوند را مجیب و فریادرس و دستگیر مییابیم و این آیه را با توجه به مضمون و محتوای آن به قصد جلب عنایت و امداد خداوند و نجات یافتن از گرفتاری و بلا میخوانیم.
برای آشنایی بیشتر با مضمون و تفسیر آیه مورد بحث به توضیح ذیل توجه کنید:
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَكَّرُونَ (62/نمل)
یا كیست آنكس كه دعاى مضطر را اجابت مى كند و گرفتارى را برطرف مى سازد، و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد، آیا معبودى با خداست؟ كمتر متذكر مى شوید!
آرى در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مى شود كارد به استخوانش مى رسد، و از هر نظر درمانده و مضطر مى گردد، تنها كسى كه مى تواند قفل مشكلات را بگشاید، و بنبستها را بر طرف سازد، و نور امید در دلها بپاشد، و درهاى رحمت به روى انسان درمانده بگشاید، تنها ذات پاك او است و نه غیر او. از آنجا كه این واقعیت به عنوان یك احساس فطرى در درون جان همه انسانها است، بتپرستان نیز به هنگامى كه در میان امواج خروشان دریا گرفتار مى شوند تمام معبودهاى خود را فراموش كرده، دست به دامن لطف اللَّه مى زنند همانگونه كه قرآن مى گوید: فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ: هنگامى كه سوار كشتى مى شوند خدا را مى خوانند در حالى كه پرستش را مخصوص او مى دانند (65/عنكبوت)
سپس مى افزاید: نه تنها مشكلات و ناراحتیها را بر طرف مى سازد بلكه شما را خلفاى زمین قرار مى دهد (وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ). آیا با اینهمه معبودى با خدا است؟ (أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ). ولى شما كمتر متذكر مى شوید و از این دلائل روشن پند و اندرز نمى گیرید (قَلِیلًا ما تَذَكَّرُونَ).
پیرامون مفهوم مضطر و مساله استجابت دعا و شرائط آن بحثهایى است كه در نكته ها در پایان همین آیات خواهد آمد. منظور از خُلَفاءَ الْأَرْضِ ممكن است به معنى ساكنان زمین و صاحبان آن باشد، چرا كه خدا با آن همه نعمت و اسباب رفاه و آسایش و آرامش كه در زمین قرار داده انسان را حكمران این كره خاكى ساخته، و او را براى سلطه بر آن آماده كرده است. مخصوصا هنگامى كه انسان در اضطرار فرو مى رود و به درگاه خدا رو مى آورد و او به لطفش بلاها و موانع را بر طرف مى سازد، پایه هاى این خلافت مستحكمتر مى شود (و از اینجا رابطه میان این دو بخش از آیه روشن مى گردد). و نیز ممكن است اشاره به این باشد كه خدا ناموس حیات را چنین قرار داده كه دائما اقوامى مى آیند و جانشین اقوام دیگر مى شوند كه اگر این تناوب نبود، تكاملى صورت نمى گرفت .
گرچه خداوند دعاى همه را – هر گاه شرائطش جمع باشد- اجابت مى كند ولى در آیات فوق مخصوصا روى عنوان مضطر تكیه شده است، به این دلیل كه یكى از شرائط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب بكلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببیند، و این درك و دید در حال اضطرار دست مى دهد.
یكى از شرائط اجابت دعا آن است كه انسان تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد
درست است كه عالم، عالم اسباب است، و مۆمن نهایت تلاش و كوشش خود را در این زمینه به كار مى گیرد ولى هرگز در جهان اسباب گم نمى شود، همه را از بركت ذات پاك او مىبیند دیدهاى نافذ و سبب سوراخ كن دارد كه اسباب را از بیخ و بن بر مى كند و در پشت حجاب اسباب ذات مسبب الاسباب را مى بیند و همه چیز را از او مى خواهد. آرى اگر انسان به این مرحله برسد مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.
جالب اینكه در بعضى از روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدى- صلوات اللَّه و سلامه علیه- شده؛
در روایتى از امام باقر علیه السلام مى خوانیم كه فرمود: و اللَّه لكأنی انظر الى القائم و قد اسند ظهره الى الحجر ثم ینشد اللَّه حقه … قال هو و اللَّه المضطر فى كتاب اللَّه فى قوله: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ: به خدا سوگند گویا من مهدى سلام الله علیه را مى بینم كه پشت به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود مى خواند … سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در كتاب اللَّه در آیه أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ … او است .
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام چنین آمده: نزلت فى القائم من آل محمد علیهم السلام هو و اللَّه المضطر اذا صلى فى المقام ركعتین و دعا الى اللَّه عز و جل فاجابه و یكشف السوء و یجعله خلیفة فى الارض: این آیه در مورد مهدى از آل محمد عجل الله فی فرجه نازل شده، به خدا سوگند مضطر او است، هنگامى كه در مقام ابراهیم دو ركعت نماز به جا مى آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر مىدارد دعاى او را اجابت مى كند، ناراحتىها را بر طرف مى سازد، و او را خلیفه روى زمین قرار مى دهد.
بدون شك منظور از این تفسیر – همانگونه كه نظائر آن را فراوان دیده ایم- منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارك امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست، بلكه آیه مفهوم گستردهاى دارد كه یكى از مصداقهاى روشن آن وجود امام مهدی علیه السلام است كه در آن زمان كه همه جا را فساد گرفته باشد، درها بسته شده، كارد به استخوان رسیده، بشریت در بنبست سختى قرار گرفته، و حالت اضطرار در كل عالم نمایان است در آن هنگام در مقدسترین نقطه روى زمین دست به دعا برمى دارد و تقاضاى كشف سوء مى كند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانى او قرار مى دهد و به مصداق وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ او و یارانش را خلفاى روى زمین مى كند .
منبع: porsemani.ir