یک رسانه عرب زبان در یادداشتی درباره افکار رئیس جدید ستاد ارتش رژیم اسرائیل نوشته است که تجربه مشترک رهبران ارتش رژیم صهیونیستی طی چند دهه اخیر؛ ظهور مقاومت در لبنان و فلسطین و کاهش تأثیرات برتری این رژیم بوده است و همگی آنها شاهد سیر نزولی عملکرد رژیم و ارتش آن بودند و رئیس […]
یک رسانه عرب زبان در یادداشتی درباره افکار رئیس جدید ستاد ارتش رژیم اسرائیل نوشته است که تجربه مشترک رهبران ارتش رژیم صهیونیستی طی چند دهه اخیر؛ ظهور مقاومت در لبنان و فلسطین و کاهش تأثیرات برتری این رژیم بوده است و همگی آنها شاهد سیر نزولی عملکرد رژیم و ارتش آن بودند و رئیس جدید ستاد ارتش اسرائیل نیز از این قاعده مستثنا نیست و وی در گذشته و در مناسبتهای مختلف نسبت به توانایی تلآویو برای مقابله با مقاومت لبنان ابراز ناامیدی کرده و اعتقادی به اعمال قدرت علیه آن ندارد.
به گزارش صلح خبر، روزنامه الاخبار لبنان در این باره نوشت که با روی کار آمدن هرتزی هالوی به عنوان رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی، پرسشهای مختلفی پیش آمده است؛ سوالاتی که با برعهده گرفتن این سمت توسط هر فردی درباره ذهن راهبردی، تجربیات و مفاهیم عملیاتی، از جمله آنچه مربوط به حزبالله لبنان است، مطرح میشوند. در این زمینه، تجارب سران ارتش دشمن متفاوت است؛ اما نام بسیاری از آنها با مواضع نظامی مرتبط با عرصه لبنان و یا نبردهای مقاومت در برابر ارتش اسرائیل در ارتباط است.
شاید بارزترین ویژگی که رهبران ارتش دشمن در دهههای اخیر، از جمله روسای ستاد ارتش آن را «متمایز» میکند، این است که آنها شاهد پیروزیهای اسرائیل نبودهاند و تجربیات آنها همزمان با ظهور مقاومت در لبنان و فلسطین و کاهش تأثیرات برتری اسرائیل بوده است، بنابراین مستقیماً شاهد سیر نزولی نقش عملکردی رژیم اسرائیل و ارتش آن بودند.
با توجه به این موضوع، طبیعی است که تجربیات میدانی در تدوین مفاهیم راهبردی و عملیاتی افسران ارشد ارتش رژیم اسرائیل کمک کند.
این دقیقاً همان چیزی است که درباره هرتزی هالوی به عنوان بیست و سومین رئیس ستاد ارتش اسرائیل نیز صدق میکند که در سال ۱۹۸۵ یعنی سال عقب نشینی اسرائیل از اراضی اشغالی لبنان به سمت کمربند امنیتی به تشکیلات نظامی پیوست و این اتفاق با تداوم افول اسرائیل همراه شد که در سال ۲۰۰۰ به اوج خود رسید.
این چیزی است که در آگاهی و پس ذهن هالوی وجود دارد او باید ارتش و تواناییهایش را با چالشها و تهدیدهای فزاینده در محیط منطقهای و عملیاتی اسرائیل، به ویژه در زمینه رویارویی با حزبالله لبنان تطبیق دهد.
«یگیل لوی»، محقق اسرائیلی روابط ارتش و جامعه، در این باره معتقد است: هالوی ژنرالی نیست که به دنبال فعال کردن قدرت باشد. او همچنین ژنرالی نیست که سطح سیاسی را به مسیر صلح هدایت کند، بلکه مهمترین ویژگیهای راهبردی ذهن هالوی این است که او از محدودیتها و موانع فعال کردن قدرت علیه حزب الله و گروههای مقاومت آگاه است.
این مفهوم مهمترین درسی است که ارتش رژیم دشمن از پیامدهای تهاجم به لبنان در سال ۱۹۸۲ و از بسیاری از رویارویی پس از آن با حزب الله گرفت. چراکه تصمیم صهیونیستها برای تهاجم ناشی از این اعتقاد بود که اسرائیل قادر است اشغالی امن را با ایجاد یک قدرت سیاسی وفادار به خود در لبنان ترکیب کند؛ اما نتایج فاجعه بار بود و به آغاز سیر نزولی اسرائیل تبدیل شد.
هالوی امیدی به حل مشکل حزبالله ندارد
یکی از برجستهترین مفاهیمی که قبلاً توسط هالوی ذکر شده بود و خلاصهای از تجربیات او و بسیاری از رهبران ارتش را تشکیل میدهد، این است که وی در زمان فرماندهی لشکر الجلیل در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ که مسؤول نظارت بر مرزها با لبنان را بر عهده داشت در مصاحبهای با نیویورک تایمز گفت که «هیچ جنگ یا عملیاتی وجود ندارد که بتواند مشکل را در لبنان حل کند.
این امر نشان میدهد که مقاومت لبنان تا چه اندازه توانسته است پس از سالها اراده، استواری و برنامهریزی ذهن رهبران ارتش رژیم اشغالگر را تحت تاثیر قرار دهد. غیر ممکن بودنی که هالوی بر زبان آورد علاوه بر اینکه بیانگر دیدگاه اوست، بلکه نشان دهنده آگاهی جمعی نهادهای سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از ناامیدی نسبت به امکان توافق با حزب الله است.
بر این اساس حالت بازدارندگی ایجاد شده توسط حزبالله متبلور شد که به دنبال آن رژیم اسرائیل بیش از ۱۶ سال از ماجراجوییهای نظامی بزرگ اجتناب کرد و اجتناب از رویارویی نظامی به اولویتی تبدیل شد که بر تصمیمات و گزینههای آن حاکم شد. در مقابل حزب الله نیز تا زمانی که معادله موجود، چتر حمایتی و امنیت لبنان و مقاومت را فراهم کند، به دنبال رویارویی نظامی به خاطر خود نیست.
نکته دیگری که ممکن است بر محتوای این موضع صهیونیستها مهر تایید بزند؛ این است که هالوی در طول جنگ با سوریه و زمانی که حزبالله مشغول مقابله با تهدید تکفیری در سوریه و لبنان بود، به شکل دیگری به این اعتقاد اذعان کرد؛ چراکه قرار بود این اتفاق یک فرصت استراتژیک برای اسرائیل باشد؛ اما ارتش دشمن به دلیل پیامهای بازدارنده مقاومت و تهدید به هدف قرار دادن تأسیسات آمونیاک و راکتور دیمونا از ماجراجویی نظامی علیه حزبالله منصرف شد.
نکته مهم دیگر در این رابطه این است که موضع هالوی و اذعان وی به تواناییهای محدود اسرائیل برای حل «مشکل» اسرائیل در لبنان، قبل از دستیابی حزبالله به سلاحهای دقیق و نقطه زن (موشکها و پهپادها) بیان شد؛ سلاحهایی که اکنون به عامل اصلی معادله بازدارندگی و تکیه گاهی برای وضع معادلات جدید قدرت تبدیل شدهاند.
هالوی در همان مصاحبه گفته بود، خواسته و امید اسرائیل این است که فاصله زمانی بین جنگها با حزبالله طولانی باشد، موضعی که میان همه رهبران نظامی و سیاسی اسرائیل مشترک است. این نشان دهنده اذعان صریح آنها به موفقیت حزبالله در ایجاد قواعد و مفاهیم جدیدی است که دیدگاه اسرائیل را نسبت به آن تغییر داد و اعتقاد جدی را در ذهن رهبران رژیم نسبت به تغییر ریشهای در محیط منطقهای و ماهیت تهدیدها ایجاد کرد.
بررسی دقیق مانورها و تمرینات نظامی و سناریوهای تمرینی ارتش رژیم صهیونیستی نشان میدهد که هدف اصلی اسرائیل موفقیت در هدف قرار دادن مواضعی از مقاومت لبنان است که به دلیل در اختیار داشتن موشکهای نقطه زن و پهپادها، تهدیدی برای تاسیسات راهبردی آن به شمار میروند.
انتهای پیام