واژههای «شَبَح، شِبْهْ و شَبَه» گاه ممکن است در نوشتار به اشتباه به جای یکدیگر به کار بروند. به گزارش صلح خبر به نقل از ایسنا، ابوالحسن نجفی در کتاب «غلط ننویسیم» درباره این واژهها نوشته است: «این سه کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. شَبَح، به فتحه اول و دوم، یعنی «سیاهی که […]
واژههای «شَبَح، شِبْهْ و شَبَه» گاه ممکن است در نوشتار به اشتباه به جای یکدیگر به کار بروند.
به گزارش صلح خبر به نقل از ایسنا، ابوالحسن نجفی در کتاب «غلط ننویسیم» درباره این واژهها نوشته است: «این سه کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. شَبَح، به فتحه اول و دوم، یعنی «سیاهی که از دور به نظر آید» (جمع آن اَشْباح است). دهخدا نیز درباره «شبح» نوشته است: [شَ بَ](ع اِ) کالبد. شخص. ج. اَشباح.|| سیاهی و هیأت موهومی که از دور به نظر رسد و ترسناک باشد.
شِبْهْ، به کسره اول و سکونِ دوم و «های»ی ملفوظ، به معنای «مثل، مانند» است:
ور به نومیدی از این در برود بنده عاجز
دیگرش چاره نماند که تو بی شِبْه و نظیری (سعدی، خواتیم)
کلمه اخیر گاهی شَبَهْ، به فتحه اول و دوم و «ها»ی ملفوظ، خوانده میشود (جمع هر دو اَشْباه است).
اما شَبَه، به فتح اول و دوم و «ها»ی غیرملفوظ، واژه فارسی است به معنای «نوعی سنگ سیاه و براق و در عین حال کمارزش» (معرّب ان شَبَقْ است)
شبی چو شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر (فردوسی)
«شبه در بازار جوهریان جُوی نیرزد و چراغ پیش آفتاب پرتوی ندارد.» ( سعدی، گلستان، باب اول)؛ «در رشته کشند با جواهر شبهای» (ضربالمثل)
انتهای پیام