فرهنگ > میراث و تمدن – همشهری آنلاین:سید محمد بهشتی با اشاره به این نکته که در تحول از جمعیت به جامعه به نوعی نسیان از اینکه کی، چی و کجا هستیم دچار میشویم، گفت: آنچه میتواند تمام این ویژگیها را به یادمان بیاورد حقیقت موزه است که البته هنوز ساز موزههایمان هم کوک زمانی است که […]
فرهنگ > میراث و تمدن – همشهری آنلاین:
سید محمد بهشتی با اشاره به این نکته که در تحول از جمعیت به جامعه به نوعی نسیان از اینکه کی، چی و کجا هستیم دچار میشویم، گفت: آنچه میتواند تمام این ویژگیها را به یادمان بیاورد حقیقت موزه است که البته هنوز ساز موزههایمان هم کوک زمانی است که تنها به حفظ آثار برای روز مبادا میاندیشیدهاند.
سید محمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، این مطلب را در نشست موزه و گفتمانهای اجتماعی که در موزه ملک برگزار شد مطرح ساخت و با بیان مقدماتی به مقوله موزه و جامعه پرداخت.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، او تصریح کرد: جامعهای که ما از آن سخن میگوییم یک تعداد انساناند که در یک محیط قرار دارند که البته این یک تلقی با تسامح است زیرا که این توده انسانی معمولا در سه حالت جمعیت، اجتماع و جامعه وجود دارند.
بهشتی افزود: طبع انسان متمایل به جامعه بودن است اما یک زمانهایی بحرانهایی ایجاد میشود که جامعه متلاشی شده و اجزای آن به نسبت شدت بحران کوچکتر میشوند.
او با اشاره به تعبیری در متون اسلامی مبنی بر اینکه” آبادانی به عدل و عمارت موکول است” … گفت: عدل به معنی هر چیزی سرجای خودش بودن است یعنی زمانی که هر چیز سرجای خودش فهمیده شود آن زمان عدل اتفاق افتاده است.
وی افزود: آن چه در مقابل عدل قرار میگیرد، ظلم است یعنی زمانیکه ظلم واقع میشود هیچ چیز سر جای خودش نیست از آن رو است که ظلم و ظلمت را هم ریشه میدانیم زیرا زمانیکه چیزی سر جای خودش نباشد دچار ظلمت و تاریکی میشویم برعکس زمانیکه در عدل بسر میبریم همه چیز نورانی است.
به گفته بهشتی، در جامعه با یک ارگانیسم واحد روبرو هستیم که مانند بدن انسان اجزایی دارد و اگر هر کدام از آنها در جای خودشان باشند اندام را تشکیل میدهند و موجودیت مییابند و در غیر اینصورت این اجزا پراکنده و دچار ظلمت میشوند.
وی با اشاره به تعبیر کسی بودن، گفت:مقابل کسی، ناکسی است و مخالف کجا، ناکجا و …که هر کدام از اینها زمانی این گونه میشوند که عدل اتفاق نیفتاده باشد و همه چیز در ظلم و تاریکی باشد.
بهشتی گفت: درست است که میل بشر به جامعه بودن است اما گاهی شرایط بیرونی آنقدر تأثیرگذار میشود که شرط بقا جمعیت بودن است، البته گاهی هم جامعه به حال خودش رها میشود و میگوییم اگر شرایط مهیا شود از جمعیت به جامعه تبدیل میشود که این گمان غلطی است.
او گفت: گاهی خود به استقبال ایجاد تحول و تبدیل جمعیت به جامعه میرویم یعنی میخواهیم شرایطی پیش آید که هر چیزی در جای خودش قرار گیرد زیرا که در جمعیت هیچ چیز در جای خودش نیست و ما میخواهیم از فضای ظلمت به روشنایی برویم.
وی با اشاره به زیباتر بودن اصطلاح آثارخانه از موزه تصریح کرد: با توجه به تلقی عرفی که از موضوع داریم، عنوان آثارخانه از موزه قشنگتر است ولی اگر به ماهیت مفهوم موزه رجوع کنیم درستتر این است که موزهها به یادخانه نامگذاری شوند زیرا که وظیفه موزهها تذکر و یادآوری است.
زمانیکه ما از جمعیت به جامعه تبدیل میشویم یکی از اتفاقهایی که میافتد این است که دچار نسیان میشویم و فراموش میکنیم کی هستیم، کجا هستیم و…. و آن چیزی که باید اینها را به یاد ما بیاورد موزه است که میتواند در استحاله جمعیت به جامعه نقش پررنگی ایفا کند.
بهشتی تأکید کرد: در این شرایط جمعیت باید در وضعیتی باشد که تمایل به جامعه شدن داشته باشد، اگر جمعیت در بحران باشد و این شرایط را نداشته باشد آن وقت موزهها نقششان همان آثارخانه است که تنها باید آثار را حفظ کنند برای روزی که به کار آید.
وی افزود: البته که موزهها در شدت بحران هم ارزشمند به حساب نمیآیند و هر چیز که به درد نمیخورد را در موزهها میگذارند زیرا دردی که آنجا وجود دارد دردی نیست که با موزه به معنای واقعی مرتفع شود، اما زمانیکه جمعیت دچار عطش و میل به سمت جامعه شدن میکند موزه میتواند نقش خوبی ایفا کند.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: امروز شاهد این هستیم که تحولات فرهنگی اجتماعی به نحوی در جامعه ما اتفاق میافتد که جامعه(تعریف با تسامح) در حال میل به سمت جامعه (یک ارگانیسم واحد) شدن است.
با توجه به شرایط موجود ما شاهد این هستیم که از جمعیت به جامعه تبدیل میشویم زیرا که در این صورت متوجه این فراموشی میشویم و تمنای به یاد آوردن در ما زنده میشود، به گونهای که اگر روزی هر چیزی که به درد نمیخورد را به موزه میفرستادیم امروز معدود چیزهایی که به درد میخورد را موزهای مینامیم.
به گفته بهشتی: اگر شرایط قبلی را شرایط ظلمت بدانیم موزهها چراغ هاییاند که این ظلمت را از بین میبرند.
او افزود: در نسبت بین تحول از جمعیت به جامعه هیچ چیز به اندازه حقیقت موزه نمیتواند کمک کند اما اینجا یک نکتهای هم به وجود میآید و آن این است که آیا حقیقت موزه همان چیزی است که امروز ما در موزههایمان داریم.
بهشتی اظهار داشت: موزههای ما هنوز سازشان کوک زمانی است که ما جمعیت بودیم و کارشان حفظ این آثار برای روز مبادا بود و الان که آن روز مبادا فرا رسیده بلد نیستند که چطور باید ایفای نقش کنند.
وی تأکید کرد: باید یاد بگیریم که موزهها حقیقتا یادخانهاند ولی در شرایطی که بحران و جمعیت وجود دارد موزهها فراموشخانه هستند و زمانی یادخانه می شوند که این تمنای تذکر در جامعه ایجاد شده باشد آن وقت است که میتوانند نقش یادخانه و باطلالسحر نسیان را ایفا کنند.
رییس ایکوم در پایان موزهداری را نه یک شغل بلکه یک صفت دانست و گفت: در هر کاری اگر بتوانیم نقش یک موزهدار را ایفا کنیم در تبدیل این تاریکی به روشنایی کمک کردهایم.
Let’s block ads! (Why?)
RSS