پارسی وی:پرستار جوان وقتی متوجه طلاهای پیرزن شد، خواستگارش را اجیر کرد تا دست به زورگیری بزند. چندی قبل زن جوانی نزد پلیس رفت و از حمله دزد نقابدار به خانه مادرش و سرقت طلاهای وی خبر داد. او در توضیح ماجرا گفت: شب گذشته همراه مادرم و پرستارش به عروسی یکی از بستگانمان رفتیم […]
پارسی وی:پرستار جوان وقتی متوجه طلاهای پیرزن شد، خواستگارش را اجیر کرد تا دست به زورگیری بزند.
چندی قبل زن جوانی نزد پلیس رفت و از حمله دزد نقابدار به خانه مادرش و سرقت طلاهای وی خبر داد. او در توضیح ماجرا گفت: شب گذشته همراه مادرم و پرستارش به عروسی یکی از بستگانمان رفتیم و آن شب مادرم طلاهای زیادی را همراهش آورده بود. وی ادامه داد: بعد از پایان مراسم عروسی، مادر و پرستارش را به خانه رساندم و خودم نیز به همراه خانوادهام به خانهام برگشتم. فردای آن روز مادرم با من تماس گرفت و درحالیکه صدایش میلرزید به من گفت که سارق نقابداری به خانهاش حمله کرده و دست به سرقت همه طلاهای وی زده است.
بعد از طرح این شکایت، تیمی از مأموران با دستور قاضی دادسرای جنایی تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند و در نخستین قدم به تحقیق از پرستار پیرزن پرداختند. وی که زن جوانی است به مأموران گفت: 40روز پیش استخدام شدم تا از پیرزن پرستاری کنم. روز حادثه زنگ آیفون به صدا در آمد و وقتی گوشی را برداشتم پسر جوانی خود را سیروس نوه پیرزن معرفی کرد. من که شناخت کاملی نسبت به خانواده پیرزن نداشتم در را باز کردم اما ناگهان مرد نقابداری را درمقابل خود دیدم. او دستکش به دست داشت و صورتش را کاملا پوشانده بود. وی ادامه داد: مرد نقابدار با تهدید چاقو از من خواست که سکوت کنم سپس به سراغ پیرزن رفت و همه طلاهایش را از گردن و دستانش در آورد و به سرعت پا به فرار گذاشت.
بعد از اظهارات دختر جوان، پیرزن نیز گفتههای وی را تأیید کرد اما با وجود این هم مأموران و هم فرزندان مالباخته به پرستار جوان که به تازگی استخدام شده بود مشکوک بودند. به همینخاطر تحقیقات از او آغاز شد تا اینکه وی کلید معمای سرقت طلایی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد و به اجیر کردن خواستگارش برای اجرای نقشه سرقت طلا و جواهرات اعتراف کرد. وی گفت: مدتی قبل با پسرجوانی به نام حسین آشنا شدم و قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم. یک شب قبل از حادثه هنگامی که قصد رفتن به عروسی را داشتیم متوجه شدم پیرزن طلاهای زیادی دارد برای همین موضوع را با خواستگارم درمیان گذاشتم و از او خواستم تا به خانه پیرزن بیاید و طلاهایش را سرقت کند.
حسین روز حادثه درحالیکه صورتش را پوشانده بود به خانه پیرزن آمد و با تهدید چاقو دست به سرقت همه طلا و جواهرات مالباخته زد. قصد داشتیم طلاها را بفروشیم اما خیلی زود گیر افتادیم. بعد از اعترافات پرستار جوان، مأموران موفق شدند خواستگار سارق را دستگیر کنند. وی نیز در بازجوییها اعتراف کرد که با دستور دختر موردعلاقهاش نقشه این سرقت را اجرا کرده است. به گزارش همشهری، هردومتهم با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.