امروز: شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: السبت 2 رمضان 1446 | 2025-03-01
کد خبر: 566235 |
تاریخ انتشار : 11 اسفند 1403 - 20:03 | ارسال توسط :
0
1
ارسال به دوستان
پ

فهیمه نظری: مجادله شب گذشته ترامپ و زلنسکی به عقیده بسیاری از ناظران یک جدال خارج از عرف دیپلماتیک بود؛ چیزی شبیه به دعواهای قهوه‌خانه‌ای که فقط دو طرف گریبان یکدیگر را نگرفتند. اما این نخستین مجادله تاریخ با این شکل و شمایل بین سردمداران دو کشور نبود، ۶۵ سال پیش در سال ۱۳۳۸ خورشیدی […]

فهیمه نظری: مجادله شب گذشته ترامپ و زلنسکی به عقیده بسیاری از ناظران یک جدال خارج از عرف دیپلماتیک بود؛ چیزی شبیه به دعواهای قهوه‌خانه‌ای که فقط دو طرف گریبان یکدیگر را نگرفتند. اما این نخستین مجادله تاریخ با این شکل و شمایل بین سردمداران دو کشور نبود، ۶۵ سال پیش در سال ۱۳۳۸ خورشیدی نیز دو سیاستمدار از شرق و غرب دنیا در نمایشگاهی در قلب مسکو به جان یکدیگر افتادند؛ نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا و خروشچف نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی.
اما ماجرا از چه قرار بود؟ در تابستان ۱۹۵۹، دوران بهبود نسبی روابط بین شوروی و آمریکا بود. در ۲۹ ژوئن (دوشنبه ۷ تیر ۱۳۳۸)، نمایشگاهی از دستاوردهای شوروی در نیویورک گشایش یافت. مهم‌ترین بخش این نمایشگاه، نخستین ماهواره زمین بود که موجب شد جهان، اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان یک ابرقدرت به رسمیت بشناسد. این نمایشگاه همچنین نشان می‌داد که مردم شوروی نیز با هواپیما سفر می‌کنند، خودرو دارند، در آپارتمان‌ زندگی می‌کنند، لباس‌های متنوع می‌پوشند و فیلم می‌سازند. آن‌ها حتی اولین کشتی یخ‌شکن هسته‌ای جهان را طراحی کرده بودند.
یک ماه بعد، در مسکو نیز نمایشگاهی از دستاوردهای آمریکا برگزار شد که برای مردم شوروی شوک‌آور بود. در حالی که صنعت شوروی با عظمت و منحصربه‌فرد بودن خود آمریکایی‌ها را شگفت‌زده کرده بود، تولیدات آمریکا تنوع گسترده‌ای از کالاهای مصرفی را به نمایش گذاشت. این نمایشگاه برای شهروندان شوروی نمادی از تجمل آن دوران بود: خودروهای کابریولت جادار، ماشین‌های ظرف‌شویی و چمن‌زن‌هایی از برندهای مختلف.
این دوستی اما فقط پوسته رویین قضیه بود و در لایه‌های زیرین، دشمنی عمیق و ریشه‌دار ناشی از تقابل دو ایدئولوژی بین آن‌ها موج می‌زد. حتی کمی قبل از افتتاح نمایشگاه آمریکا در مسکو، کنگره آمریکا مراسم هفته «ملل اسیر» را به تصویب رسانده بود؛ مللی که در بند کمونیسم شوروی بودند و به همین دلیل نمی‌توانستند زندگی مرفهی داشته باشند.

ورود نیسکون به آمریکا
روز پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۳۳۸ ساعت سه بعدازظهر به وقت مسکو هواپیمای حامل نیکسون معاون رئیس‌جمهوری آمریکا در فرودگاه مسکو به زمین نشست. نیکسون که برای افتتاح نمایشگاه آمریکایی مسکو آمده بود، حتی در پرواز حامل خبرنگارانش هم طعنه‌ای به سیاستمداران کمونیست‌ شوروی نهفته داشت. هواپیمای حامل خبرنگاران همراه او یک جت جدید بود که رکورد تازه‌ای را از لحاظ پرواز یکسره بین مسکو و نیویورک بجا گذاشت. رکورد قبلی متعلق به هواپیمای جدید شوروی به نام «تی‌پو ۱۱۴» بود که کوزلف معاون اول نخست‌وزیر شوروی را در مدت ۹ ساعت و ۴۸ دقیقه از مسکو به نیویورک رساند. هواپیمای خبرنگاران نیکسون همین فاصله را ۶۳ دقیقه زودتر طی کرد.
در فرودگاه مسکو فرول کوزلف معاون نخست‌وزیر شوروی و عده‌ای از مقامات عالی‌رتبه دولت شوروی از معاون رئیس‌جمهوری آمریکا و همسرش استقبال کردند.

پیام صلح
نیکسون پس از ورود، در سخنرانی‌ای که متن آن را از قبل آماده کرده بود، از پیام دوستی صمیمانه ملت آمریکا برای ملت اتحاد جماهیر شوروی سخن گفت و یادآوری کرد که بین آمریکا و شوروی از ایالت جدید آلاسکا فقط ۴۰ مایل فاصله است. اما او به اختلافات جدی و عمیق میان دو کشور نیز اشاره کرد و گفت: «مسائل جدی و خطرناک و اختلافاتی وجود دارد که سبب جدایی دو کشور از یکدیگر شده است و هر آینه به حل این اختلافات اقدام نشود صلح جهان دچار خطر خواهد شد. صلحی که ما وجود خود را وقف حفظ آن نموده‌ایم.» (اطلاعات، دوم مرداد ۱۳۳۸)

کارگری در فرودگاه
نیکسون در میان جمعیت حاضر در فرودگاه ناگهان چشمش به مرد روسی افتاد که دست‌هایش را باز کرده بود و از لابه‌لای جمعیت پیش می‌آمد. معاون رئیس‌جمهور آمریکا خود را به او رساند و دست داد. از روی لباس روغنی‌اش حدس می‌زد که باید کارگر باشد. پرسید: «شما کارگر هستید؟» مرد جواب داد: «من خواهان دوستی‌ام» و واژه «دروژبا» به معنی دوستی را به کار برد. نیکسون به او گفت: «من هم آرزوی دوستی برای شما می‌کنم» مرد گفت: «اما اگر شما جنگ را شروع کردید ما شما را منهدم می‌کنیم.» نیکسون لبخندی زد و گفت: «سخنرانی خوبی بود. بهتر است سعی کنید کارمند یک اداره بشوید.» (همان)
همین مواجهه کوتاه به‌روشنی رد تلخ دشمنی میان دو کشور را آشکار می‌ساخت. با این حال نیکسون به روی خود نیاورد و به زبان روسی دست و پا شکسته‌ای گفت: «رفقا زنده باد صلح» شوروی‌ها هم در حین این‌که به لهجه او می‌خندیدند برایش کف زدند.
استقبال از معاون ریاست‌جمهوری آمریکا در فرودگاه مسکو چندان درخور جایگاه او نبود. با این حال این موضوع مانع نشد که او کمی پس از ورود به مسکو همراه با همسرش، یک سرکارآگاه آمریکایی و دو مامور شوروی به گشت و گذار در خیابان‌های شهر نپردازد. او در حین قدم زدن با بچه‌های روس صحبت می‌کرد و به آن‌ها آدامس و شیرینی می‌داد!

سخنرانی دشمنانه خروشچف
همزمان با ورود نیکسون به شوروی اما نیکیتا خروشچف نخست‌وزیر این کشور که تازه از لهستان برگشته بود، به جای حاضر شدن در فرودگاه و بجا آوردن مراسم استقبال، در کاخ ورزش میدان لنین حضور یافت و سخنرانی پرشوری را علیه آمریکا و کشورهای سرمایه‌داری ایراد کرد. او در ضمن سخنرانی خود به مسافرت نیکسون هم اشاره و آن را با طعنه و کنایه نسبت به تصویب مراسم هفته ملل اسیر در آمریکا همراه کرد: «مسافرت نیکسون به شوروی هنگامی صورت می‌گیرد که آمریکا دست به تبلیغات ضد شوروی تحت عنوان مراسم هفته مردم اسیر زده است. این راه تازه‌ایست که برای حمله به شوروی پیدا شده و تحت عنوان آزادی مردم اسیر اجرا می‌گردد. در حالی که این ملل استقلال ملی و آزادی خود را بازیافته و از قید ملاکین و سرمایه‌داران رهایی یافته‌اند. آمریکا بهتر است به جای صحبت از مردم اسیر، سخن از ملل مستعمره بکند. خوب است که آقای نیکسون معاون رئیس‌جمهوری آمریکا که تازه پا به شوروی گذاشته است به این‌جا آمده و با مردم اسیر در این مکان صحبت کند.» (همان)
نخست‌وزیر اتحاد جماهیر شوروی که در این قست از سخنرانی خود عصبانی به نظر می‌رسید صدای خود را بالا برد و گفت: «نیکسون به ما گفته است که می‌خواهد با مردم عادی شوروی ضمن مسافرت خود صحبت کرده و با آنان تماس بگیرد. آمریکاییان این‌طور تصور می‌کنند که با یک کلمه حرف زدن با مردم عادی شوروی کمونیسم را در نظر آنان دیو جلوه داده و سرمایه‌داری را موهبت و نعمت معرفی خواهند کرد.» و در حالی که دستان خود را در هوا تکان می‌داد افزود: «ما به آقای نیکسون فرصت و امکان می‌دهیم که با هرکس می‌خواهد ملاقات کرده و به هر جا که می‌خواهد برود. بگذارید نیکسون با مردم کوچه و خیابان صحبت کرده و به حرف‌های آنان گوش دهد.» (همان)

افتتاح نمایشگاه آمریکایی
ساعت ۹:۳۰ شامگاه پنج‌شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۳۸ به وقت مسکو، ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهوری آمریکا با قرائت پیام پرزیدنت آیزنهاور نمایشگاه آن کشور را افتتاح کرد. آیزنهاور در این پیام از وجود اختلاف بین آمریکا و شوروی اظهار تاسف کرده و گفته بود: «مخصوصا جای تاسف است که الزامی برای وجود این اختلافات وجود ندارد، مردم شوروی و آمریکا در جنگ دوم جهانی دوش به دوش یکدیگر جنگیدند.» وی اظهار امیدواری کرده بود که افتتاح نمایشگاه از طرف دو کشور در کشور دیگر اولین قدم در راه برقراری اعتماد و وحدت زمان جنگ دوم جهانی محسوب شود.
در مراسم افتتاح این نمایشگاه، خروشچف نخست‌وزیر و مارشال وروشیلوف صدر شورای عالی اتحاد شوروی و شمار زیادی از شخصیت‌های عالی‌رتبه شوروی شرکت داشتند. نیکسون اظهار امیدواری کرد که عده زیادی از مردم شوروی از نمایشگاه آمریکا دیدن کنند و ادامه داد که هیچ نمایشگاهی نمی‌تواند تصویر کاملی از یک ملت بزرگ مانند آمریکا یا شوروی را نشان دهند. خروشچف نخست‌وزیر شوروی نیز در این مراسم ضمن اظهار تاسف از این‌که آیزنهاور حضور ندارد، در لفافه از تحریم‌های آمریکا انتقاد کرد و گفت: «بازرگانی همیشه سبب بهبود روابط می‌شود و رهبران آمریکا متوجه می‌شوند که موانع و محدودیت‌های بازرگانی بسیار نازیباست.» (همان) و باز دلش به همین هم راضی نشد و کنایه دیگری را حواله مهمان خود کرد: «نشان دادن کالاها در یک نمایشگاه در حالی که نمی‌توان خریداری نمود مثل رستورانی می‌ماند که نمی‌توان در آن غذا خورد.» (همان) و به هر روی در نهایت اظهار داشت که چون خیلی سریع از نمایشگاه دیدن کرده، توصیف وضع آن برایش مشکل است ولی روی هم رفته نمایشگاه بزرگی بوده و تاثیر خوبی در او گذاشته است.

ملاقات در کاخ کرملین
ساعت ۹ صبح روز جمعه ۱ مرداد ۱۳۳۸، یک روز پس از ورود به شوروی، نیکسون برای دیدار کلمنت وروشیلوف صدر شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی و خروشچف روانه کاخ کرملین شد. وقتی نیکسون و خروشچف در کرملین با یکدیگر مواجه شدند، خروشچف جلو آمد و با نیکسون دست داد. نیکسون چند کلمه روسی را که تازه یاد گرفته بود تکرار کرد. خروشچف گفت: «این اولین برخورد ما می‌باشد. من به شما خوش‌آمد می‌گویم. شنیدم در بازار گردش کرده‌اید.» (همان)
آن‌ها پس از این مکامه کوتاه برای بازدید غیررسمی از نمایشگاه آمریکا به راه افتادند. در این بازدید وروشیلوف و کوزلف و میکویان نیز همراه خروشچف بودند.

مجادله معروف آشپزخانه
همه این طعنه و کنایه‌ها اما در برابر مجادله‌ای که بین دو سردمدار شرق و غرب عالم در این نمایشگاه کذایی درگرفت چیزی نبود. مجادله‌ای که مثل بمب در سراسر جهان صدا کرد. نیکسون و خروشچف اول خوش و خرم به گردش در نمایشگاه پرداختند و قرار گذاشتند که سخنرانی‌های یکدیگر را به طور کامل در کشورهای متبوع خود پوشش دهند؛ سخنرانی نیکسون در فرودگاه شوروی، و سخنرانی خروشچف در کاخ ورزش. مجادله خیلی زیرپوستی از همین‌جا آغاز شد وقتی که نیکسون با طعنه اظهار امیدواری کرد در مورد سخنرانی‌ او در شوروی همان‌گونه که خروشچف می‌گوید عمل کند، یعنی آن‌ را به طور کامل انتشار دهد.
همین کنایه کوچک کافی بود که خروشچف بحث هفته «ملل اسیر» را پیش بکشد. او درجا به نیکسون گفت: «چرا کنگره گذاشته است این گربه سیاه [۱] از این جاده عبور کند؟» و بعد ادامه داد: «ما می‌خواهیم در صلح و دوستی با آمریکاییان زندگی کنیم زیرا ما بزرگ‌ترین کشورهای جهان هستیم و اگر دوستی بین ما برقرار باشد به سایر کشورهای جهان سرایت خواهد کرد. این روزها هیچ عاقلی دست به جنگ نخواهد زد. جنگ اتمی را نمی‌توان پایان داد. این مبنای سیاست داخلی و خارجی ما می‌باشد. مگر آمریکا چند سال است که به وجود آمده است، سیصد سال.»
نیکسون: صدوپنجاه سال. خدا می‌داند.
خروشچف: صدوپنجاه سال، بسیار خوب. آمریکا در این مدت به این درجه از ترقی رسیده است اما شوروی ۴۲ سال است که وجود پیدا کرده و به این سطح از ترقی رسیده‌ایم و پس از اجرای برنامه ۷ ساله به آمریکا خواهیم رسید. آن وقت از آمریکا پیشی خواهیم گرفت و بعد اگر شما مایل باشید می‌توانیم، ایستاده بگوییم خوب حالا دنبال ما بیایید. صریح بگویم اگر شما خواهان سرمایه‌داری هستید امری است مربوط به خود شما و می‌توانید این رژیم را حفظ کنید. من نمی‌توانم از گفتن این مطلب خودداری کنم که هرگاه این کار را نمی‌کردید (اشاره به مراسم هفته ملل اسیر در آمریکا که به تصویب کنگره رسیده) مسافرت شما به مراتب خوش‌تر می‌گذشت ولی خود شما آب را گل‌آلود کرده‌اید حالا چرا این کار را کردید خدا می‌داند.
نیکسون: شما نباید از ابراز عقیده و افکار بترسید.
خروشچف: ما هم به شما می‌گوییم که از عقاید ترس نداشته باشید. دلیلی ندارد که ما از عقاید بترسیم و به همین جهت از این قید خود را رها کرده‌ایم.
نیکسون: خوب پس اجازه بدهید که این عقاید و افکار مبادله شود. ما همه با این امر موافقیم.
خروشچف: بسیار خوب. شما وکیل‌مدافع سرمایه‌داری و من وکیل‌مدافع کمونیسم هستیم. بفرمایید با یکدیگر مسابقه بدهیم.
در این‌جا خروشچف با صدای بلند اظهار تأسف کرد که در آمریکا «برخی محافل» علاقه‌ای به گسترش تجارت عادلانه با شوروی ندارند.
نیکسون نیز با اعتمادبه‌نفس چندانی از سبک زندگی آمریکایی دفاع نکرد و تنها گفت: شما در موشک‌سازی بهتر هستید، اما ما تلویزیون‌های رنگی داریم!
درگیری لفظی بین نیکسون و خروشچف اما در بازدید از غرفه یک آشپزخانه روستایی آمریکایی که به جدیدترین لوازم خانگی مجهز شده بود، درگرفت.
نیکسون: قیمت این خانه حدود ۱۰۰ دلار در ماه است و هر کارگر آمریکایی می‌تواند با گرفتن وام ۲۵ تا ۳۰ ساله آن را خریداری کند.
خروشچف: این خانه بعد از بیست سال فرو می‌ریزد و باید یکی دیگر بخرید! ما خانه‌هایی برای نسل‌های آینده می‌سازیم که بیشتر دوام می‌آورند. در آمریکا، برای خرید خانه به دلار نیاز دارید، اما در شوروی، کافی است متولد شوید تا خانه داشته باشید!
بحث درباره خانه‌ها و لوازم خانگی به‌سرعت به موضوعات ایدئولوژیک، رقابت جهانی و حتی سلاح‌های هسته‌ای کشیده شد.
نیکسون همچنان روی مزایای رفاه و آسایش زندگی آمریکایی تأکید داشت، اما خروشچف این ایده را به مسخره می‌گرفت و حتی طعنه می‌زد که آیا آمریکایی‌ها ماشینی ساخته‌اند که غذا را بجود و مستقیم در دهان بگذارد؟!
نیکسون: آیا رقابت باید در زمینه موشک انجام گیرد و یا بهتر است که مثلا در تولید ماشین رخت‌شویی مسابقه باشد؟
در همین حین، ناگهان خروشچف تهدیدی مبهم را مطرح کرد: ما ابزارهایی در اختیار داریم که عواقب سنگینی برای شما خواهد داشت… ما نیرومند بوده و می‌توانیم شما را بکوبیم.
نیکسون: به نظر من هم شما و هم ما نیرومند هستیم. در بعضی موارد شما نیرومندتر از ما هستید و در برخی دیگر ما قوی‌تر از شما هستیم ولی به عقیده من در این عصر و زمانه صحبت از این‌که چه کسی نیرومندتر است بی‌ربط است زیرا با وجود سلاح‌های جدید در صورت بروز جنگ هردو شکست خواهیم خورد.
خروشچف: کشور ما هرگز دنبال اولتیماتوم نمی‌رود و به عقیده ما دستور دادن و امر و نهی کردن احمقانه‌ترین سیاست است.
نیکسون: ما هم خواهان صلح هستیم و شما هم طرفدار صلح هستید، و من در این باره تردیدی ندارم که شما می‌خواهید اساس خوبی برای زندگی بگذارید. این کار خوبی است ولی تصور نمی‌کنم که با تکرار این مطلب که شما نیرومندتر از ما هستید بتوان صلح را حفظ کرد. خود این حرف هم تهدید محسوب می‌شود.
نیکسون: آیا تصور می‌کنید اختلافات ما در ژنو حل شود؟
خروشچف: اگر راه دیگری وجود داشت وزرای خارجه خود را به ژنو نمی‌فرستادیم. وزیر خارجه ما بیکار نبود. او مرد خوبی است.
نیکسون: امیدوارم موفق شود.

بازتاب بین‌المللی این مجادله
نیکسون در سخنرانی‌های زنده مهارت چندانی نداشت و خروشچف با کاریزما و لحن تهاجمی‌اش بر او فشار می‌آورد. اما خروشچف نیز اغلب به جای ارائه استدلال‌های منطقی، حریف را دست می‌انداخت و دستاوردهای شوروی را اغراق‌آمیز جلوه می‌داد.
با پخش این مناظره در آمریکا، بحث‌های زیادی در جامعه شکل گرفت. نیکسون که به‌شدت از سبک زندگی آمریکایی دفاع کرده بود، محبوبیتش افزایش یافت؛ اما در عین حال، دیدگاه شوروی نیز طرفدارانی پیدا کرد، به‌ویژه این ایده که هدف صنعت نباید تجمل، بلکه تولید کالاهای ضروری برای مردم باشد.

چه کسی برنده شد؟
این مجادله تاریخی برنده‌ای نداشت، هر دو طرف خود را پیروز می‌دانستند. از آن روز به این سو نیکسون و خروشچف به عنوان سیاستمدارانی خشن و بی‌ادب شناخته شدند؛ اما متن مذاکرات آن‌ها امروز به عنوان نمونه‌ای از گفت‌وگوی محترمانه در سیاست خوانده می‌شود، بدون توهین، اما همراه با استدلال‌های هوشمندانه و تلاش برای یافتن نقاط مشترک. چیزی که در مجادله یا بهتر بگوییم دعوای ترامپ – زلنسکی خبری از آن نبود.
با همه تلاش‌های آمریکا و شوروی در آن برهه اما دو سال پس از آن گفت‌وگوی جنجالی، بحران موشکی کوبا رخ داد و روند همگرایی میان دو کشور تا دهه ۱۹۷۰ به تعویق افتاد.

پی‌نوشت
[۱]. گربه سیاه، اصطلاح روسی که در مورد حوادث و اتفاقات نامساعد و نابهنگام به کار می‌رود.

منابع:
وبسایت روسی پیکابو
اطلاعات، شنبه دوم مرداد ۱۳۳۸

۲۵۹

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید