صلح خبر/خراسان رضوی یک تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به رفتار دوگانه سازمانهای بینالمللی و آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران و پاکستان، به تشریح چرایی تسامح غرب در برابر برنامه هستهای پاکستان پرداخت. دکتر فاطمه محروق در گفتوگو با صلح خبر در خصوص چرایی وجود تفاوت در رفتار سازمانهای بینالملل بین برنامههای هستهای ایران […]
صلح خبر/خراسان رضوی یک تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به رفتار دوگانه سازمانهای بینالمللی و آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران و پاکستان، به تشریح چرایی تسامح غرب در برابر برنامه هستهای پاکستان پرداخت.
دکتر فاطمه محروق در گفتوگو با صلح خبر در خصوص چرایی وجود تفاوت در رفتار سازمانهای بینالملل بین برنامههای هستهای ایران و پاکستان اظهار کرد: پاکستان کشوری است که خود را در چارچوبهای نهادی عدم اشاعه قرار نداد؛ یعنی عضو NPT نشد و به سمت هستهای شدن حرکت کرد. در واقع هستهای شدن را برای ایجاد بازدارندگی در برابر هند در اولویت قرار داد. زمانی که هند بمب اتم را آزمایش کرد، پاکستان به این نکته پی برد که اگر به NPT بپیوندد، به موجب محدودیتهای این عضویت، دریچه رقابت با هند را برای هستهای شدن از دست میدهد.
وی خاطرنشان کرد: ایران در حالی که یکی از اعضای NPT بود، به سمت استفاده از انرژی هستهای حرکت کرد. این در حالی است که ایران میبایست ابتدا از این معاهده خارج میشد و سپس به سمت هستهای شدن حرکت می کرد؛ در واقع ایران اکنون بر خلاف پاکستان خود را در محدودیتهای NPT قرار داده و به دلیل عضویت در این پیمان مورد انتقاد سازمانهای بینالمللی به خاطر غنیسازی بالای ۶۰ درصد واقع شده است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: البته ایران در چارچوب NPT به دنبال برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای است نه دستیابی به سلاح هستهای؛ یعنی برخلاف پاکستان که هستهای شدن و دستیابی به سلاح هستهای را در چارچوب تفکر امنیتی و بازدارندگی دنبال میکرد، ایران همواره مطرح میکند که دنبال برخورداری از انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز است.
محروق با اشاره به رفتار دوگانه سازمانهای بینالمللی و آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران و پاکستان عنوان کرد: باید دید که در چه شرایطی غرب هستهای شدن پاکستان را پذیرفت اما حاضر نیست در قبال ایران کوتاه بیاید. تحولات بینالمللی در ۲ چارچوب پاسخگوی این پرسش است. چارچوب جنگ سرد و چارچوب نوع ارتباط بین آمریکا و چین.
وی با بیان اینکه در چارچوب جنگ سرد در سال ۱۹۷۹ زمانی که شوروی به افغانستان حمله کرد، پاکستان در مسیر هستهای شدن گام برداشت، اضافه کرد: چارچوب دیگر نوع روابط آمریکا و چین است و این پرسش مطرح است که پاکستان چه نقشی در معادلات بین قدرتهای بزرگ ایفا میکند که ۲ کشور چین و آمریکا به تسامح پذیرای هستهای شدن پاکستان میشوند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: در سال ۱۹۷۴ زمانی که هند یک آزمایش هستهای انجام داد که موازنه قدرت را در آسیای جنوبی بر هم زد، چین به پاکستان کمک کرد تا هستهای شود زیرا چین و پاکستان یک دشمن مشترک و راهبردی به نام هند دارند؛ بنابراین زمانیکه هند آزمایش هستهای انجام داد، چین این را یک خطر برای خود تلقی و از هستهای شدن پاکستان حمایت کرد.
محروق ادامه داد: زمانی که چین، پاکستان را برای هستهای شدن حمایت میکرد تا موازنه قدرت را در برابر هند برقرار کند، کشورهای غربی متوجه برنامههای هستهای چین و پاکستان شدند و حتی اعلام کردند که اسناد برخی مواد و قطعات مرتبط با برنامههای هستهای در طرابلس را در دست دارند.
وی عنوان کرد: از آنجایی که این موضوع مقارن با حمله شوروی به افغانستان شد و سه کشور چین، آمریکا و پاکستان در یک جبهه بر ضد مسکو قرار داشتند و از سوی دیگر مهار شوروی اولویت اول آمریکا در آن مقطع زمانی بود، لذا ایالات متحده نسبت به هستهای شدن پاکستان تسامح به خرج داد و با در اولویت دوم قرار دادن پاکستان هستهای، از هرگونه عمل بر هم زننده اتحاد با این کشور اجتناب کرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به نقش پاکستان در نوع رابطه آمریکا و چین اظهار کرد: پاکستان همیشه پلی میان واشنگتن و پکن بود و به دلیل اینکه روابط خوبی با هر ۲ طرف داشت، در تعاملاتی که بین چین و آمریکا صورت میگرفت، نقش اساسی ایفا و حتی گاهی نقش میانجی را در عادیسازی روابط چین و آمریکا بازی میکرد و در تقویت روابط آنها موثر بود.
محروق در پاسخ به اینکه چرا پاکستان برای هستهای شدن به سمت چین رفت، گفت: پاکستان تا پیش از این مقطع متحد آمریکا بود اما زمانی که دوگانگی رفتار آمریکا در قبال پاکستان و هند نمایان شد و آمریکا تصمیم گرفت فروش سلاح به پاکستان به شکلی باشد که از لحاظ توان نظامی، پاکستان در درجهای پس از هند قرار بگیرد، پاکستان به این نتیجه رسید که اتحاد با آمریکا همیشه نمیتواند پایدار بماند؛ پس از آمریکا قطع امید کرده و برای هستهای شدن به چین متوسل شد؛ کما اینکه در چارچوب ملاحضات استراتژیک وجود تهدید مشترک خارجی یکی از عناصر ائتلافساز میان کشورهاست که سبب پیوندیابی بین چین و پاکستان و نزدیکی آنها به هم برای مهار هند شده است.
وی با اشاره به اینکه در مقطع جنگ سرد آمریکا موفق شد چین را در جبهه خود مقابل شوروی داشته باشد، افزود: یکی از ملاحظات آمریکا تهدیدات شوروی علیه چین بود چراکه آنها میدانستند که در آن مقطع زرادخانه هستهای، فناوری و ظرفیت صنعتی ارتش و نیروی دریایی و هوایی چین نیز ضعیف است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: این در حالی است که در سال ۱۹۷۹ آمریکا برنامه سری شاه بلوط را با چین اجرا کرده بود. آمریکا ۲ دستگاه پایش در کوههای نزدیکی اورومچی و مرز بین چین و شوروی مستقر کرد و دستگاههایی مانند دستگاههای شنود را به کار گرفت تا علاوه بر انجام پایش اطلاعات نظامی، وضعیت هشداری نیروهای هستهای شوروی را نیز بررسی کند.
محروق با بیان اینکه پاکستان مسبب همکاری هستهای چین و آمریکا بوده، اظهار کرد: در چنین شرایطی این امکان به چین داده میشد با هر نوع تغییر در شوروی در وضعیت هشدار غافلگیر نشود و قبل از تحت حمله قرار گرفتن، دست به اقدام بزند. در این راستا یکی از منابع اولیه انتقال برخی از این فناوریها و همکاریهای نظامی آمریکا با چین، پاکستان بوده است چراکه بر اساس قوانین کنگره، آمریکا در ارسال و فروش سلاح و فناوریها به چین محدودیت داشت و با واسطهای مانند پاکستان و متحدان اروپایی خود فروش سلاح به چین میسر میشد.
وی با اشاره به تغییر رویکرد آمریکا در برابر هستهای شدن پاکستان بیان کرد: در دهه ۱۹۹۰ فروپاشی شوروی و از بین رفتن اتحاد بین چین و آمریکا در برابر شوروی و انزوای بینالمللی شدید چین پیرو حادثه میدان تیانآنمن در این کشور پس از سال ۱۹۸۹ را شاهد بودیم و با این تحولات بینالمللی آمریکا و غرب نسبت به همکاریهای چین و پاکستان و یا انتقال مونتاژ فناوری موشکی چین و پاکستان واکنش نشان میدادند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص رفتار دوگانه چین در قبال ایران و پاکستان هستهای نیز خاطرنشان کرد: چین و پاکستان به دلیل داشتن دشمن مشترک راهبردی به نام هند در برابر فشارهای آمریکا مقاومت کرده و همیشه چین همکاریهای نظامی خود را با پاکستان ادامه میداد و این خود تضمینی برای کشور پاکستان بود تا بتواند به تقویت و تداوم توانمندی نظامی و صنعت دفاعی خود بپردازد اما در آن مقطع زمانی چین با ایران دشمن مشترک راهبردی نداشت؛ بنابراین تحت فشارهای غرب همکاریهای خود با ایران را به صورت مقطعی قطع کرد ولی هیچگاه تحت این فشارها روابط خود را با پاکستان قطع نکرد.
انتهای پیام