اجتماع > اجتماعی – امیر حاجرضایی :با پایان تعطیلات نوروزی و نزدیک شدن به روزهای آخر فروردین تهران دوباره با خلوتی و آرامش وداع کرد و شد همان شهر شلوغ و پرهیاهویی که مردم بهسختی در آن تردد میکنند؛ اتفاقی که هرسال رخ میدهد و خلوتی پایتخت را تنها باید در برخی ایام تعطیل مشاهده کرد. روزهايي […]
اجتماع > اجتماعی – امیر حاجرضایی :
با پایان تعطیلات نوروزی و نزدیک شدن به روزهای آخر فروردین تهران دوباره با خلوتی و آرامش وداع کرد و شد همان شهر شلوغ و پرهیاهویی که مردم بهسختی در آن تردد میکنند؛ اتفاقی که هرسال رخ میدهد و خلوتی پایتخت را تنها باید در برخی ایام تعطیل مشاهده کرد.
روزهايي كه پايتختنشينها از فرصت براي خروج از اين شهر پردود و هياهو استفاده ميكنند و آنها كه ميمانند ميتوانند كمي راحتتر نفس بكشند و تردد كنند.اينكه چرا تهران شهر شلوغي است، ترافيك سنگين خيابانهايش شهروندان را كلافه كرده و براي رفع اين بحران چه ميشود كرد، بحثي فني است كه كارشناسان بايد به آن بپردازند.
طبق آمارهاي منتشرشده، زمان زيادي از شهروندان در ترافيك هدر ميرود؛ زماني كه سپري شدنش بار منفي دارد و فرصت زيادي را از ما ميگيرد. شخصا اگر هنگام تردد با مثلا مترو ميتوانستم مطالعه كنم از اين فرصت استفاده مطلوبي به عمل ميآوردم، ولي متأسفانه كتاب خواندن در حالت حركت به چشم آسيب ميرساند.
ساعتهاي زيادي از عمر ما در ترافيك تهران هدر ميرود. هم وقت با ارزشمان را از دست ميدهيم و هم به اعصاب و روانمان صدمات زيادي وارد ميشود. زيستن در اين دنياي ماشيني انسان را از پرداختن به علايق خود محروم ميكند. گاهي يك فيلم خوب را در يك نقطه از شهر نمايش ميدهند ولي رفت و آمد و تن دادن به يك سفر دشوار درونشهري آنقدر دشوار است كه در مواردي انسان ترجيح ميدهد قيد علاقهاش را بزند.
البته من تلاش ميكنم فرصت بهرهگرفتن از يك امكان خوب فرهنگي را از دست ندهم ولي معمولا در اين رفت و آمدها وقت زيادي هدر ميرود. موضوع هم فقط فرصت و زمان از دست رفته نيست و كنار اين ساعات طولاني و دقايق خستهكننده خيلي چيزها از بين ميرود. تبعات منفياش را هم ميتوانيم در رفتار عصبي و پرخاشجوي مردم مشاهده كنيم؛ مردمي كه وقتي پشت فرمان قرار ميگيرند آنقدر ترافيك روي اعصاب و روانشان اثر ميگذارد كه صرفا دنبال اين هستند كه زودتر مسيري براي خودشان باز كنند.
البته همه اينگونه نيستند ولي همه ما بارها مشاهده كردهايم كه در خيابانها و اتوبانهاي تهران گاهياوقات خشم و عصبانيت رانندهها چه فضاي پرتنشي ايجاد ميكند. متأسفانه در مواردي قوانين راهنمايي و رانندگي هم زير پا گذاشته ميشود تا شهروندي زودتر به مقصدش برسد و اين تخطي از قانون، هم آمار تصادفها را بالا ميبرد و هم درگيريهاي خياباني بين رانندهها و گاهي حتي برخورد با مأموراني كه در حال انجام وظيفه هستند.
بهتازگي ميزان جريمهها هم به شكلي نجومي افزايش يافته است؛ اقدامي كه ممكن است تا اندازهاي از ميزان تخلفات رانندگي بكاهد و به بالا رفتن درآمدهاي دولت و افزونشدن خزانه ياري برساند ولي تأثيرش بر فرهنگ رانندگي اندك است. علتش هم اين است كه تهران سالهاست متورم شده و گنجايش اين ميزان جمعيت و اتومبيل را ندارد. در حالي كه همين اتومبيلهاي موجود هم به سختي در تهران تردد ميكنند ما همچنان شاهد اضافه شدن خودروهاي تازه هستيم.
در اين شرايط مترو ميتواند بخشي از بار سنگين تردد در اين شهر شلوغ را به گردن بگيرد. ولي خب، مترو هم با اينكه نقش مؤثري در كاهش ترافيك دارد نميتواند به تنهايي مشكل را حل كند. ضمن اينكه در برخي ساعات استفاده از مترو هم به امري بسيار دشوار و طاقتفرسا تبديل ميشود، طوري كه انبوه جمعيت متراكم انسان را دچار تنگينفس ميكند.
دستفروشهايي كه در مترو مشاهده ميشوند هم بر اساس لهجه و ظاهرشان ميتوان به سهولت تشخيص داد كه هر كدام از شهري و روستايي و به سوداي رسيدن به پول و رفاه به تهران آمدهاند و حالا دستفروشي را پيشه كردهاند كه گرچه شغلي كاذب و جعلي است ولي كاري غيراخلاقي نيست. داستان وقتي غيراخلاقي و خطرناك ميشود كه برخي از اين مهاجران سراغ كارهاي خلاف بروند كه هم زحمتش بسيار كمتر است و هم درآمدش بسيار بيشتر. نتيجهاش را هم ميتوانيم در آمارهاي رسمي و غيررسمي مشاهده كنيم كه از رشد فاجعهبار جرم و جنايت حكايت دارد. اين چيزي است كه ما روزمره و بيواسطه در جامعه ميبينيم و سياهنمايي هم نيست.
عين واقعيت است و در بحث آسيبهاي اجتماعي پوشاندن واقعيت نميتواند چيزي را عوض كند چون به هر حال اصل قضيه سر جاي خودش است و به جاي انكار بايد آسيبها را شناخت و به فكر درمانش بود؛ هر چند گاهي وقتها ما در مواجهه با آسيبهاي اجتماعي جوري رفتار ميكنيم كه گويي ميخواهيم با يك چسب زخم ساده جلوي خونريزي يك زخم عميق را بگيريم. انبوه مشكلات تهران من را ياد عنوان فيلم معروف جان هيوستن مياندازد؛ انگار كه در «جنگل آسفالت» گرفتار شدهايم.
هر چه هست اين شهر ماست و بايد همه دست به دست هم بدهيم و شرايطي را فراهم كنيم تا تهران را به روزهاي خوب گذشته بازگردانيم؛ شهري كه در آن شهروندان در معرض انواع و اقسام آلودگيها نباشند، وقتشان در ترافيك هدر نشود و اعصاب و روانشان در اين شلوغي و ازدحام به تاراج نرود.
- كارشناس فوتبال و مربي اسبق تيم ملي
Let’s block ads! (Why?)
RSS