به گزارش خبرگزاری صلح خبر، علی نیکویی (دکتری پژوهشهنر، کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، ایرانشناس و روزنامهنگار): در اسطورههای ایرانی طبیعت و عناصر طبیعی نقش اساسی دارند، در هیچ اسطورهای نیست که باد و آب و خاک و آتش بیتأثیر باشد. یگانگی انسان و جهان در باورها و نمادهای باستانی ایران تا بدانجا بوده است […]
به گزارش خبرگزاری صلح خبر، علی نیکویی (دکتری پژوهشهنر، کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، ایرانشناس و روزنامهنگار): در اسطورههای ایرانی طبیعت و عناصر طبیعی نقش اساسی دارند، در هیچ اسطورهای نیست که باد و آب و خاک و آتش بیتأثیر باشد. یگانگی انسان و جهان در باورها و نمادهای باستانی ایران تا بدانجا بوده است که گیتی را با پدیدههای گوناگونش با انسان و اندامهای وی سنجیدهاند و هر کدام از پدیدهها را با یکی از اندامهای انسان برابر دانستهاند؛ آسمان با پوست، کوهها با استخوان، زمین با تن، رودها با رگها و آب روان در آنها با خون و جنگلها با مو سنجیده شدهاند.[i]
فراموش نکنیم ایران سرزمینی است که در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد؛ ایران ۱.۲ درصد از خشکیهای کره خاکی و ۳.۰۸ درصد مناطق بیابانی زمین را در خود جایداده است[ii] و باشندگان ایران از اعصار بسیار دور در این جغرافیای کمبهره از آب و مراتع کشاورزی و دشواری دامپروری راه خرد باستانی خود را پیش گرفتهاند و زیستهاند و نهتنها زیست اولیه را گذراندهاند؛ بلکه حکومتهای معظمی را تشکیل دادهاند [بسان هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان] که بر بخش بزرگی از جهان بااقتدار حکمرانی نموده است.
اما این خرد باستانی که باعث شد ملتی بر تارک جهان بدرخشد چیست؟! بیشک یگانهاندیشی انسانِ ایرانی با طبیعتی که در آن زیست مینمود! یعنی عنصر ایرانی خود را به شکل کویر دید و اندیشید برای نهتنها بودن، بلکه سروری بر جهانی بزرگ چگونه تهدیدهای مبدل به فرصت نماید!
آب، اولین گام برای بودن!
عنصر ایرانی به اهمیت آب این عنصر کمیاب در فلاتش پی برد؛ زیرا بودنش به بودن آب گره خورده بود و باید این عنصر قداست والا مییافت؛ در باور زرتشتی ایرانیان باستان موکل آب، ایزدی است به نام «اردوی سورا آناهیتا» به معنی مرطوبِ نیرومندِ بیگناه[iii] او الهه و مظهر آبها بود که پیوسته نزد ایرانیان مقدس مینمود؛ همچنان که ایزد باروری نیز بود و نطفه همه نرها را پاک میکرد و زهدان مادگان را تطهیر مینمود و شیر را در پستان مادران پاک میساخت.[iv]
اهمیت حفاظت از محیطزیست و علیالخصوص عنصر آب و پیشگیری از خشکسالی از زمان شاهنشاهی داریوش کبیر هخامنشی [چیزی در حدود ۲۵۴۰ سال پیش] گویا بخش جداییناپذیر از امنیت ملی محسوب میشده؛ نشانه قویاش، کتیبه داریوش کبیر در تختجمشید است که دعا و آرزوی اوست به عنوان شاهنشاه ایران؛ با این مضمون که از اهورامزدا خواسته: «[ایران را] از سپاه دشمن، دروغ و خشکسالی حفظ کند.»
در دوره اشکانیان عنصر آب و ایزدش «اردوی سورا آناهیتا» بسیار محترم بودند،[v] آنان آب و رودخانهها را میستودند و از مسافرتهای دریایی بهشدت پرهیز مینمودند؛ زیرا بیم آن داشتند که آب را آلوده کرده و ایزد آناهیتا را آزردهخاطر نمایند.[vi] اهمیت آب و ایزد آناهیتا در دوره ساسانی نیز همچون دوره هخامنشی و اشکانیان رونق بسیار داشت و در بناهای معابد [یعنی آنجایی که آتش مقدس را نگاه میداشتند] نام ایزد آبها را مینهادند[vii] برای نمونه نیای اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانیان نگهبان و پرستار آتش معبد آناهیتا در شهر استخر بود[viii] و یا شاهپور اول ساسانی آتشکدهای در بیشاپور ساخت که به سبب ویژگی منحصر به فردش آن را آتشکدهای از آن آناهید دانست.[ix]
ایرانیان در این نبرد با طبیعت [یا نبرد با خود خویشتن] برای به دست آوردن آب در کویرهای بیآب یا مناطق کمآب ایران دست به ابداعی زدند بنام کاریز؛ کاریز واژهای فارسی است و در اصل کهریز بوده است، واژه قنات عربیشده کنات فارسی است که از ریشه فعل کندن گرفته شده است.
قنات فهرج
نخستین قناتها و طولانیترین قنات دنیا در ایران واقع شده است
نخستین قناتها و طولانیترین قنات دنیا در ایران واقع شده است؛ با این ابداع که در نوع خود در جهان بینظیر بود، ایرانیان باستان میتوانستند مقدار قابلتوجهی از آبهای زیرزمینی را جمعآوری کرده و به سطح زمین رسانند که همانند چشمههای طبیعی، آب آن در تمام طول سال بدون هیچ ابزار کمکی از درون زمین به سطح زمین جاری گردد. این ابداع به همراه خود ساعت آبی و آسیاب آبی را نیز به همراه آورد.
فناوری ساخت قنات در حدود سه هزار سال پیش در مناطق خشک کوهستانی ایران گسترش پیدا کرد و به کشاورزان این مناطق اجازه داد تا بتوانند در دورههای طولانی خشکی که آب سطحی پیدا نمیشود به کشاورزی بپردازند. شواهد و شکل حفر میلهها [چاه] میتوان قنات خویدک (در دهستان فهرج بخش مرکزی استان یزد) را اولین قنات جهان یا حداقل یکی از اولینها و کهنترین قنوات دنیا دانست، این سازه باستانی که گویی سه هزار سال قدمت دارد و تا پنجاه سال پیش اراضی وسیع روستای خویدک را سیراب میکرد. در باور دینی ایرانیان زرتشتی در دوران باستان، کاریز مکانی بسیار مقدس بود؛ زیرا اسباب کشاورزی بر روی زمینها را فراهم میآورد و به گفته اوستا [کتاب مقدس زردشت] جایی که زمین شادمانترین است، آنجاست که کسانی از خداپرستان بیشترین غله را کشت کنند و بیشترین گیاه و میوه را بکارند.[x]
سازههای آبی شوشتر مربوط به دوره ساسانیان
راه، دومین گام برای ایستادن!
کمبود آب در ایران و بهدستآمدن با دشواری این مایه حیات اسباب آن میشد که کشاورزی چنان درآمد و صرفه اقتصادی برای حکومتهای ایران باستان به همراه نداشته باشد مخصوصا برای شاهنشاهیهایی که به دنبال گستره حکومت خویش بر جهان بودند و لازمه این قدرت درآمد اقتصادی بالا بود؛ پس باید به اقتصادی دیگر میاندیشیدند که تجارت بود. اما چرا تجارت؟! زیرا موقعیت جغرافیایی خاص ایران در دورانی که مسیرهای دریایی بهسهولت امروز نبود و پرواز رؤیایی کودکانه مینمود؛ یگانه پل ارتباطی قارههای آسیا، اروپا و آفریقا سرزمین ایران بود. اما دستیابی به این مهم، دشواری منحصربهفرد خود را برای ایرانیان داشت! این سختی همان ارتباط بین شهرهایی بود که بهواسطه کویرها از یکدیگر جدا افتاده بودند؛ شهرهای فلات مرکزی ایران بسان جزیرههایی میماندند که در دریای بزرگ و خشک کویرها گرفتار آمده بودند و ارتباط بین آنها ممکن نبود مگر با ساخته شدن راه؛ راه یعنی آغازی برای حرکت و این جنبش و پویش اسباب رونق بزرگ اقتصاد میگشت؛ اما مفهوم راه و مسیری که بتواند کاروانهای تجاری و مسافرتی از آن به سلامت بگذرند در فلات ایران بهآسانی محقق نمیشد و تنها بودن راه نمیتوانست تجار و مالالتجاره آنها را ترغیب به پیمودن مسیر نماید؛ زیرا بزرگترین خطر در مسیرهای مرکزی ایران دیو خشکسالی و کویرهای سوزان بود.
هخامنشیان بنیانگذار احداث کاروانسراها بودند
شرط لازم برای زنده کردن راه در ایران یک ابتکار بود و آن ایجاد پناهگاهها و منزلگاههایی در میان مسیر که امروزه به نام کاروانسراها میشناسیمشان. منابع تاریخی حکایت از آن دارند کـه بنیانگذار احداث بناهای مورد بحث [کاروانسراها] هخامنشیان بودند. هرودوت، مورخ یونانی، در کتاب پنجم خود، از منزلگاهی گفتوگو میکند که توسط هخامنشیان، بین شوش و سارد سـاخته شـده است. این مورخ از بنای شـبیه کاروانسرا (چاپارخانه) نام میبرد که در طـول ۲۵۰۰ کـیلومتر، فاصله بین پایتخت هخامنشیان و بابل ساخته شده [بود] و کاروانیان سهماهه آن را طی مـیکردند. گـرچه نمونهای از بناهای یادشده از عهد هـخامنشی به جای نمانده، ولی روشـن اسـت که در آن زمان، نیاز وافری بـه ایـستگاههای بین راه و امنیت و رفاه کاروانیان و بالاخره پیکهای مخصوص، احساس میشده است.
در دوره اشکانی، هـمانند عـهد هخامنشی، توسعه راهها و ایجاد ایـستگاههای بـین راه و حـمایت از کاروانیان، اهمیت فـوقالعـادهای یافت و در مسیر اغلب جـادهها، بهویژه در مسیر جاده معروف ابریشم، ساختمانهایی شبیه کاروانسرا ایجاد شد. متأسفانه هنر معماری عـهد اشـکانیان که حدود ۵ قرن در ایران حکومت کـردند، بـه طور کـامل شـناخته نـشده و ویژگیهای هنرهای مختلف ایـن دوره، بهویژه معماری و تزیینات آن، ناشناخته مانده [است] و بنابراین، نمیتوان درباره نحوه معماری کاروانسراهای این دوره، نظریهای ارائه داد، ولی بـا مـقایسه آنها با دژها و شهرهای اشکانی کـه اخـیرا در دشـت گـرگان شـناسایی شده است، میتوان احـتمال داد کـه کاروانسراهای آن زمان، به صورت مربع یا مستطیل و با مصالحی چون خشت و آجر بنا گردیده و اتاقها و اسطبلهایی در اطـراف داشـته است. در معماری و توسعه کاروانسراهای پیش از اسلام، عـصر سـاسانی را بـاید یـکی از ادوار مـهم دانـست. در این دوره به علت اقتصاد وسیع و گسترده، ایجاد راهها و همچنین امنیت کاروانیان، اهمیت داشته است و درنتیجه، کاروانسراهای بسیار در مسیر جادهها و گذرهای اصلی بنا شد.[xi]
مسیر جاده ابریشم
راه بزرگ درآمد برای شاهنشاهی ایرانِ ساسانی
این بناها اسباب امن شدن مسیرهای سرزمین ایران شد و راه بزرگ تجاری دنیای باستان یعنی جاده ابریشم[xii] به علت موقعیت سوقالجیشی و با تکیه بر امنیت راههای ایران و کاروانسراهای آن از ایران گذشت. در مورد اهمیت گذر جاده ابریشم در دوران ایرانِ ساسانی به این نکته میتوان اشاره نمود که راه بزرگ درآمد برای شاهنشاهی ایرانِ ساسانی، بازرگانی ابریشم و اخذ حقوق گمرکی از بازرگانان و کاروانیانی بود که از ایران میگذشتند. چین در آن روزگار از ایران وسمه، قالی، سنگهای گرانبها و پارچه وارد میکرد. یکی از صادرات مهم چین به ایران ابریشم بود که در دربار بیزانس حکم ارز را داشت و مهمتر از طلا و سنگهای گرانبها بود. هدف ایران از دردستداشتن راه ابریشم افزایش گردش کالا نبود؛ بلکه کمتوان نمودن رومیها بود. دولت ایران همواره بهای ابریشم را بالا میبرد تا از این رهگذر از بیزانس طلا و پول بیشتری را به چنگ آورد و امپراتوری بیزانس را از لحاظ نظامی کمتوان کند. روشن است که بیزانس نیز نمیتوانست به چنین سیاستی از سوی دولت ایران تن در دهد؛ ازاینرو همواره راه دشمنی با ایران را در پیش میگرفت. دربار بیزانس میدید که در فاصلههای صلحآمیز میان جنگها، همواره مقدار چشمگیری طلا از بیزانس به ایران سرازیر میشود. ازاینرو به کوشش بر میخواست؛ ولی تلاش رومیها برای رهایی از این وابستگی اقتصادی همواره بیهوده میماند.[xiii]
شاید تصویری که ژان باتیست تاورنیه[xiv] جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی، در سفرنامهاش از کاروانسراهای ایرانی میدهد تصویری دقیقتر باشد: «کاروانسراها مهمانخانه مشرقزمین هستند و با سبک مهمانخانههای ما خیلی فرق دارند. نه آن لوازم راحت و آسایش در آنها یافت میشود نه آن پاکی و تمیزی. بنای آن مربع است. تقریبا مثل محوطه دیرها و معمولا یکطبقه هستند. بنای دوطبقه بهندرت دیده میشود. یک درب بزرگ مدخل آن است و در وسط سه ضلع دیگر، یک تالار با یک طاق بزرگی ساخته شده که مخصوص منزل محترمین است که شاید آنجا منزل کنند. در دو سوی تالارهای وسط، اتاقها و حجرههای کوچکی است که هرکس یکی از آنها را اختیار میکند. این حجرهها در طول اضلاع در سه پا از زمین حیاط مرتفعتر و در یک خط بنا شدهاند و طویلهها در عقب و پشت اتاقها واقع هستند. گاهی طویلهها هم برای منزل کردن بهراحتی اتاقها میشوند. اغلب مسافران در زمستان بیشتر میل به اقامت در طویلهها میکنند به جهت اینکه گرم است. طویلهها هم مثل تالارها همه طاقپوش هستند و از اتاقهای کاروانسرا یک پنجره کوچک به طرف آخور طویله باز میشود که شخص میتواند از آنجا نگاه کند و ببیند اسبش را خوب پرستاری میکنند یا نه؟ اخیرا در پشت آخورهای طویله سکویی بسته شده که سه چهار نفر میتوانند قطار بخوابند و اغلب نوکرها روی آن سکوها غذا طبخ میکنند. فرش و تختخواب و لوازم طباخی تمام باید همراه مسافرها باشد و آذوقه و ارزاق هم هرچه بخواهد از نان و روغن و میوه به اقتضای فصل به قیمت خوب از کاروانسرادار یا دهاتیهای اطراف که بر راه میآیند، باید خریداری کنند. کاه و جو هم برای اسبها هست مگر در چند منزل که نبود. در بیابان از بابت اجاره اتاقهای کاروانسراها چیزی از مسافر نمیگیرند و در شهرها وجه دریافت میدارند که خیلی مختصر است. معمولا کاروان داخل کاروانسرا نمیشود، به جهت اینکه گنجایش این همه جمعیت را ندارد و از حیوان و آدم در هر کاروانسرا بیش از یکصد سوار، نمیتواند منزل کند. همین که وارد میشوند هرکس حق دارد برای خود یک اتاق انتخاب کند. غنی و فقیر یکسان هستند و تفاوت درجه و مرتبه در این مکانها منظور نمیشود.»[xv]
پینوشتها
[i] نیکویی،۱۳۹۹: ۷
[ii] نگاه کنید به: تارنمای خبر آنلاین، ۵ فروردین ۱۳۹۷. کد خبر ۷۶۵۰۸۵
[iii] دوشن گیمن،۱۳۸۱: ۲۳۶
[iv] نیکویی،۱۳۹۶: ۵۱
[v] گریشمن،۱۳۴۹: ۳۲۱
[vi] خدادادیان،۱۳۷۹: ۲۵۶
[vii] بویس،۱۳۸۶: ۱۳۶-۱۳۷
[viii] آورزمانی،۱۳۹۳: ۳۷
[ix] یزدانی،۱۳۹۳: ۶۷
[x] مبلغی آبادی،۱۳۷۰: ۱۶۴
[xi] حامی،۱۳۵۸: ۶۷
[xii] راههای بههمپیوستهای باهدف بازرگانی در آسیا بود که خاور و باختر و جنوب آسیا را به هم و به شمال آفریقا و خاور اروپا پیوند میداد؛ مسیری که تا سدهٔ پانزدهم میلادی به مدت ۱۷۰۰ سال، بزرگترین شبکهٔ بازرگانی دنیا بود.
[xiii] رضا،۱۳۶۵: ۸۷
[xiv] ژان باتیست تاورنیه (۱۰۱۴–۱۱۰۰ق/۱۶۰۵–۱۶۸۹م)، جهانگرد و بازرگان فرانسوی است که در عصر صفوی بارها به ایران و مشرقزمین سفر کرد. سفرنامهٔ او در شرح وقایع دورهٔ صفویه و وقایع دربار صفوی است.
[xv] نگاه کنید به: مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی؛ نگاهی به تاریخچه کاروانسراها در ایران.
منابع
آورزمانی، فریدون؛ ۱۳۹۳. هنر ساسانی. تهران. مؤسسهٔ فرهنگی انتشاراتی پازینه.
بویس، مری. ۱۳۸۶. زردشتیان باورها و آداب دینی آنها. ترجمهی عسگر بهرامی. تهران : انتشارات ققنوس.
حامی، احمد؛ ۱۳۵۸. راههای ایران درگذشته و آینده. تهران. جهاد دانشگاهی.
خدادادیان، اردشیر؛ ۱۳۷۹. تاریخ و کیش زردشت. ترجمه صنعتیزاده. تهران. انتشارات توس.
دوشنگیمن، ژاک؛ ۱۳۸۱. دین ایرانیان باستان. ترجمه رؤیا منجم، ج ۱. تهران. انتشارات علم.
گریشمن، رمان؛ ۱۳۴۹. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران. بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مبلغی آبادی، عبدالله؛ ۱۳۷۰. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج ۱. تهران. انتشارات حر.
نیکویی، علی؛ ۱۳۹۶. اسطورهٔ آناهیتا در ایران و ارمنستان باستان. مجلهٔ هنر و تمدن شرق. سال ۵. شماره ۱۷. ص ۵۱-۶۰
نیکویی، علی؛ ۱۳۹۹. باور به یگانگی انسان و جهان. روزنامهٔ اعتماد. شماره ۴۷۳۸. ص ۷.
یزدانی، کرامت؛ ۱۳۹۳. راهنمای کتیبههای ساسانی. شیراز. نشر تختجمشید.
۲۵۹