امروز: سه شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 25 جماد أول 1446 | 2024-11-26
کد خبر: 1692 |
تاریخ انتشار : 15 آبان 1391 - 10:22 | ارسال توسط :
13
4
ارسال به دوستان
پ

سال‌های تجاوز و مقاومت نویسنده : محمد اکرم اندیشمند احزاب اسلامي ـ جهادي وسازمانهاي مقاومت در دوره ي جهاد تحريک اسلامي طالبان ـ 3 ـ تحريک اسلامي طالبان از لحاظ نظم وساختار، رهبري وشيوه هاي عملي اجراآت، ويژگيهاي ناهمگون ومتفاوت ازهم داشت. درتحريک طالبان درحاليکه هيچگونه مشخصات يک حزب سياسي به چشم نمي خورد اما […]

سال‌های تجاوز و مقاومت

نویسنده : محمد اکرم اندیشمند

احزاب اسلامي ـ جهادي وسازمانهاي مقاومت در دوره ي جهاد

تحريک اسلامي طالبان ـ 3 ـ

تحريک اسلامي طالبان از لحاظ نظم وساختار، رهبري وشيوه هاي عملي اجراآت، ويژگيهاي ناهمگون ومتفاوت ازهم داشت. درتحريک طالبان درحاليکه هيچگونه مشخصات يک حزب سياسي به چشم نمي خورد اما ظاهراً ازيکسو داراي رهبري شديداً متمرکز ويکپارچه بود وازسوي ديگر با شگفتي ديده مي شد که طالبان يک مجمع متحد و يکپارچه نيستند. دسته ها وگروه هاي مختلف آنها به طورجداگانه وبا افکاروسليقه هاي متفاوت عمل ميکردند.

هر فرد وهر دسته اي از طالبان برداشت وتصورات خودرا از شريعت اسلامي به عنوان تطبيق شريعت واجراي نظم برمردم تحميل ميداشتند. ملاعمر رهبر طالبان که ظاهراً قدرت وصلاحيت نامحدود درميان طالبان داشت براي مردم افغانستان وجهان خارج فردي مجهول الهويه وبحث بر انگيز محسوب مي شد. اودر عصر کمپيوتر وانترنيت از دسترسي رسانه هاي همگاني خودرا مخفي نگهداشته بود. به مردم عامه تماس نداشت. درمحافل ومجالس عمومي ظاهر نمي شد وبه موعظه وسخنراني نيزنمي پرداخت. درملاقات ومذاکره با هيئت هاي داخلي وخارجي به ندرت حاضر ميگرديد ودرصورت حضور ترجيح ميداد که ياران وهمکارانش به جاي او صحبت وگفتگو کنند. دردوران حکومت مجاهدين درکابل هيئات مذاکره کننده دولت که چند بار با زعيم طالبان ملاقات ومذاکره کردند، تصاويري گوناگوني ازاوارائه نمودند. بسياري از آنها رهبر طالبان را آدم ساده وفاقد دانش وفهم سياسي معرفي کردند. سخيدادفايز وزير حج واوقاف که درچند نوبت ازسوي کابل با طالبان درقندهاربه مذاکره پرداخته بود درمورد رهبرآنها گفت : « او ( ملا عمر) هميشه عينک سياه به چشم خود ميگذارد. وقتي درمجلسي براي مذاکراه مي نشيند به ندرت گپ ميزند حتي گاهي تا پايان مجلس حرفي به زبان نمي آورد. هنگام نشستن قديفه ي ( پتو يا چادر) خودرا به سرش مي کشد وسروسينه اش را دراتکاي هردو دست به زانو هايش خم ميکند. صحبت هارا به عوض او ملا رباني وگاهي وکيل احمد متوکل انجام ميدهند. اين وضعيت حاکي از آن بود که او چيزي را نمي فهمد وخودش بجاي اينکه رهبري کند رهبري ميشود. » ( 69 )

از ميان خبرنگاران خارجي تنها رحيم الله يوسفزي از پشاور، خبرنگار محلي بخش پشتوي راديو     بي بي سي با رهبر طالبان درچند نوبت ديدار ومصاحبه داشت. وگردانندگان بخش پشتوي راديو بي بي سي از لندن نيز با ملا محمدعمر رهبرطالبان چند بار مصاحبه تيلفوني انجام دادند. اگر اين مصاحبه ها معياري براي شناخت رهبر طالبان درفهم وقدرت رهبري مدنظر گرفته شود، ميتوان گفت که او فردي بود بدوي، خشن، عصباني، جاهل، مستبدالراي وفاقد استدلال، معقوليت وتدبيردرسياست واداره. اودرصحبت وابراز نظر به زبان مادري خود، زبان پشتو ويگانه زباني که ميتوانست به آن سخن بگويد فاقد بلاغت وفصاحت بود. گفتگو هايش نشان ميداد که از دانش ديني نيز بي بهره است. وقتي خبرنگار بخش پشتوي راديوبي بي سي درمصاحبه تيلفوني ازاوپرسيد که در سه سال حکومت طالبان اوضاع اقتصادي مردم به شدت رو به خرابي نهاده است شما در بهبود وضع اقتصادي چه برنامه وتدابيري رويدست داريد، با لحن خشن جواب داد : « دا دخلکو کارندي. دادخداي کار دي . . . .  ( اين کار مردم نيست. کار خدا ونداست. به کسيکه بخواهد زياد ميدهد وبه کسيکه بخواهد کم ميدهد. دربسيار ملک ها وضع اقتصاد خراب است.) » ( 70 )

اما رهبر طالبان به آيه دهم سوره جمعه درقرآنکريم توجه نداشت که خداوند به مسلمانان امرميکند تا بعد ازاداي نماز براي کسب روزي وکار بروي زمين پراگنده شوند. همچنان ملاعمر رهبر طالبان زلزله ي نهم جوزاي 1377 ( اپريل 1998) تخار وبدخشان را که به مرگ پنج هزارنفرانجاميد به عدم اطاعت وتسليمي آن دوولايت به امارت اسلامي افغانستان يعني رهبري وحاکميت خودش ارتباط داد. وگفت که مردم تخار وبدخشان به امارت اسلامي افغانستان تسليم نشدند وازدستورات آن اطاعت نکردند مورد خشم وغضب خداوند قرار گرفتند . ( 71 )

اما رهبرطالبان ازاين دستور پيغمبر اسلام آگاهي نداشت که مردم را روز وفات فرزند کوچکش ابراهيم ازاين اعتقاد که کسوف به خاطر مرگ او بوقوع پيوسته است منع کردند وفرمودند که آفتاب ومهتاب مخلوق خداوند هستند وبراي مرگ کسي گرفته نمي شود.

يکي ازشيوه هاي قابل توجه درمديريت واداره طالبان تغير وتعويض دايمي بسياري ازافراد درپست هاي بخش نظامي وملکي حاکميت آنها بود.  رهبري طالبان برخلاف رهبران احزاب مجاهدين، درصفوف افراد واعضاي خود نفوذ وسلطه داشت. به قول يکي ازاعضاي ارشد تحريک طالبان نفوذ وسلطه رهبري درميان افراد واعضاي تحريک طالبان برمبناي رعب و وحشت، ترس ازمجازات وگستردگي شبکه ي استخباراتي درداخل تحريک مذکوراستوار بود: « اکثريت افراد طالبان دروحشت وهراس به سر ميبرند. چون معتقد هستند که درداخل تحريک سيستم وشبکه ي بسيار نيرومند جاسوسي واستخباراتي قرار دارد. وهر لحظه ممکن است مورد سوء ظن دستگاه امنيتي واستخباراتي قرار بگيرند ومتهم به خيانت شوند. آنگاه سخت ترين وشديد ترين مجازات درانتظارشان خواهد بود.»( 72 )

با وجوديکه تحريک اسلامي طالبان خصوصيت قومي بودن تحريک خودرا دروابستگي کامل آن به قوم پشتون رد ميکردند، عملکرد وسياست عملي آنها در ابعاد مختلف،  ويژگي قومي بودن آنها را بصورت افراطي وفاشيستي منعکس ميساخت. کليه ويا اکثريت مطلق اعضاي شورا هاي طالبان ازلحاظ قومي پشتون بودند. چون: ” شوراي مرکزي”، ” شوراي عالي”، ” شوراي سر پرست درکابل” وبعداً ” شوراي وزيران”، ” شوراي ولايات” و” دارلافتاي مرکزي” .  تمام قوماندانان نظامي طالبان به قبايل مختلف قوم پشتون تعلق داشتند. حضورافراد ازقوميت هاي ديگر درميان مسئولين نظامي وملکي طالبان درحاليکه بسيار کم وغيرمحسوس بود در هردو بخش ملکي ونظامي حاکميت طالبان به عنوان سرباز، فرمانبردار وزير دست مورد استفاده قرارميگرفتند. تحريک طالبان درحاليکه قوماندانان غير پشتون احزاب اسلامي وجهادي را بنام قوماندان شر وفساد از خود مي رانداند وآنها را مورد تعقيب وآزار قرار ميدادند، قوماندانان پشتون احزاب اسلامي را درکنار خود ميگرفتند وبرايشان تفويض صلاحيت ميکردند. در راستاي همين سياست قوم گرايانه، فاشيستي وغيرشرعي بود که تحريک طالبان در شمال افغانستان قوماندانان پشتون تباراحزاب مجاهدين وحتي قوماندانان مليشياي دوستم را درکنار خود پذيرفتند وشريک حاکميت ساختند. قوماندان انورمشهور به انوردنگردرشمال کابل، عارف خان در قندزاز قوماندانان جمعيت اسلامي، ارباب هاشم درقندز، بشير وسيد رحمن دربغلان، مجيد پاچا خان درسمنگان، امير جان قلعه چه اي دربلخ از قوماندانان حزب اسلامي حکمتيار، ناصر درقندز ازقوماندان محاذ ملي، باقي درتالقان از قوماندانان حزب اسلامي مولوي يونس خالص، حضرت گرگري دربلخ ازقوماندانان ملشياي عبدالرشيد دوستم و رسول پهلوان وده ها تن ديگرازقوماندانان وافراد پشتون تبار دراحزاب اسلامي بودند که مجدداً در فرماندهي ومديريت مناطق و ولايات خود قرار گرفتند. در حاليکه فساد وشرارت بسياري ازقوماندانان مذکور بيشتراز قوماندانان غير پشتون ولايات شمال بود.

يسياري از قوماندانان طالبان در سطح کل کشور وتعدادي از وزراي حکومت آنها قوماندانان پشتون احزاب اسلامي وجهادي بودند. بخشي از نيروهاي قابل ملاحظه در قواي طالبان، تمام نيروهاي فني درقواي هوايي وزرهي از کمونيستان پشتون متعلق به جناح خلق حزب دمکراتيک خلق تشکيل يافته بودند. به قول نويسنده ومحقق پاکستاني: « . . .   .  جناح خلق تحت سلطه پشتونها بود وبسياري از افسران آن ناسيوناليست هاي متعصب پشتون بودند. اين افسران طالبان را به عنوان يک وسيله مناسب براي حاکميت مجدد پشتونها مي ديدند ولذا مايل بودند به آنها بپيوندند. هنگاميکه طالبان کابل را گرفتند کل نيروي هوايي وبخش اعظم نيروي زرهي وتوپخانه ي سنگين آنها توسط خلقي هاي سابق راه اندازي شد . . .  .  » ( 73 )

اين تنها قوماندانان پشتون احزاب جهادي وافسران پشتون خلقي نبودندکه تحريک طالبان را به گفته ” انتني ديويس” مظهر قامت برافراشتگي پشتونها” ويا به قول احمد رشيد” وسيله مناسب براي حاکميت مجدد پشتون ” بدانند، بلکه عناصر وحلقه هاي مختلف ديگر قبايل پشتون ازجناح هاي مختلف حزب افغان ملت، روشنفکران چپ وراست، برخي از اخوانيهاي تنظيم اتحاد اسلامي وحزب اسلامي حکمتيار، تکنو کرات ها وسکيو لرهاي مهاجر ومقيم ممالک غربي نيزبا همين نگرش به تحريک طالبان دل بستند ودردفاع وحمايت ازآن قرارگرفتند. نگارش نوشته اي بنام ” دويمه سقاوي”  بمثابه ” مانيفست طالبان” ازسوي متعصب ترين وفاشيست ترين اينگونه افراد وحلقه ها صورت گرفت که درآن پيشنهادات ورهنمود هاي ظالمانه وفاشيستي جهت ايجاد حاکميت تک قومي وانحصاري پشتونها به تحريک طالبان ارائه گرديد. طالبان با کوچاندن دسته جمعي واجباري مردم از شمالي در تابستان1378 ( 1999 )، راندن وقتل عام مناطق مرکزي هزاره جات و ولايات شمال، انحلال کليه انجمن هاي ادبي واجتماعي انکشاف زبان فارسي دري از مرکز و ولايات، اجباري ساختن نامه ومراسلات رسمي دردواير ودفاتردولتي پايتخت وساير ولايات به زبان پشتو و . . .  .  به رهنمود ها وپيشنهادات ” دويمه سقاوي” عمل کردند. پيشنهادات ورهنمود هاي که دربخشي ازآن نگاشته مي شود: « . . .   .  دلته پشتانه دتولو لژکيود مجموعي له دوه برابرحخه هم زيات دي، نوددي ژبي په اساسي مانا رسمي کيدل دافغان ملت يو قانوني حق اوضرورت دي . . .  .  دپشتو ژبي عاميدل او دفتري کيدل دافغان ملت جوروني لپاره يو اساسي او سترعامل دي، چي که عملي شي دوخت په تيرويدو سره يو واحد ملت جور شي او دژبنيو او نور وقومي ستونزومخه په ونيسي. د دي په خاطر چي دهيواد په شمال کي دروسانو اوپه مرکزي آسيا کي دهغوي دنويولاسپوحوحکومتونو اوژده ستراتيژي او هيلي دتل لپاره له ماتي سره مخامخ شي نو دهيواد له ختيح، جنوب ختيح او جنوب لويديح حخه د گن شمير وکري يا په دله ييز او يا هم انفرادي دول دهيواد دشمال ته وليژدول شي او دهلته دي شاري حمکي ورکراي شي . . .  .

حرنگه چه دپنجشير سيمي اوسيدونکوته بهرنيواو دهغو گوداگيانو دافغانستان دنور ولس په وراندي يوه ناوره کينه او فکرورکري، نود دي په خاطر چي دوي دبهرنيو توطئه دي سيمي، له جغرافيايي او پوحي موقعيت حخه دتول افغانستان پر ضد گته پورته نه کري، نوبايد داسيمه له اوسينووکروحخه تصفيه شي او اوسيدونکوته يي دهيواد زياته حمکه ورکراي شي. ملي حکومتنه حق لري دهيواد دملي گتودتضمين اوملي يووالي دتامين لپاره له يوي سيمي حخه حيني خلک بلي سيمي ته يا په موقتي يا په هم دايمي دول وليردوي . . .  .  ( اين جا پشتونها بيشترازدوبرابراقليت هاي ديگر قومي هستند. بنا براين رسمي کردن زبان پشتو به تنهايي، حق قانوني ملت افغان است.( از نظر فاشيستان دويمه سقاوي نويس ملت افغان فقط پشتونها ميباشند) سرتاسري شدن ودفتري کردن زبان پشتو براي ايجاد ملت افغان يک عامل اصلي وبزرگ محسوب مي شود. با تحقق اين عامل وبا گذشت زمان، ملت واحد تشکيل ميابد وجلو معضلات زباني وقومي گرفته مي شود.

براي ناکام شدن اهداف واستراتيژي طويل المدت روس ها وحکومت هاي دست نشانده ي شان در آسياي مرکزي، انتقال ساکنين مناطق شرقي، جنوب شرقي وجنوب غربي بصورت دسته جمعي يا انفرادي به شمال کشور بايد عملي گردد. ودرشمال براي آنها زمين هاي لا مزروع داده شود . . . .

چون خارجي ها ومزدورانشان براي ساکنان پنجشير فکر کينه توزي ومخاصمت را دربرابرديگر مردم کشورداده اند وبه منظورآنکه مردم پنجشير آله دست دسايس بيگانگان قرارنگيرند وازموقعيت جغرافيايي ونظامي پنجشيرعليه تمام کشوراستفاده صورت نگيرد، بايد پنجشيرازوجود ساکنان فعلي اش تصفيه شود وبراي مردم پنجشير درشرق ويا درجنوب غرب به اندازه زمين شان يا بيشترازآن زمين داده شود. حکومت هاي ملي حق دارند که به خاطر تضمين منافع ملي وتأمين وحدت ملي بعضي مردم را از يک منطقه به منطقه ديگر به شکل مؤقت يا دايمي انتقال دهند . . .  . ) » (  74 )

تعقيب سياست راه حل نظامي از سوي تحريک طالبان به قبيله گرايي وفاشيزم قومي آنها مربوط مي شد. شکست کامل نظامي مخالفان از ديدگاه طالبان زمينه رشد وظهورهرگونه مقاومت هاي مسلحانه ي اقوام ديگررا در آينده خنثي ميکرد وحاکميت انحصاري پشتون ها را بصورت دايم بلا مانع ميساخت. از همين جهت بود که طالبان با گروه ها ونيروهاي مخالف خود که ازلحاظ قومي متعلق به اقوام غير پشتون بودند وحتي با مردم عامه ي اقوام ديگر با خشونت، تشدد و وحشت رفتارميکردند وازهرگونه گذشت ومدارا دربرابرآنها خود داري مي ورزيدند. وبراي تحريک اسلامي طالبان استفاده ازهروسيله غرض سرکوبي اقوام ديگرجايز ومشروع بود. ازجمله کشتار، سوزاندن وکوچاندن مردم توسط جنگجويان متجاوز وتروريست خارجي اعم از پاکستاني، کشميري، عربي وغيره .

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 13
    1. نویسنده :yoohana

      همیشه هم این تحریک اسلامی طالبان ۳ صحیح نیست…:-)

    1. نویسنده :دلسوخته

      مطالب خوبی دارید. ان شاء الله همین سیاست کاری را ادامه دهید.

    1. نویسنده :M.e.h.D.i

      آخه بابا این یعنی چی… تحریک اسلامی طالبان ۳… 🙁

    1. نویسنده :دلگیر

      سبز و پایدار باشید…امیدوارم هیچ وقت سایت خوبتون مشکل پیدا نکنه

    1. نویسنده :vatane.azad

      aslan jaleb nabood

    1. نویسنده :دانش

      نوشته های اطلاعات عمومی جالب توجه بود. ممنون از زحماتتان.

    1. نویسنده :پسر.تهرونی

      خیلی هم خوب…جالبترین قسمت فال و طالع بینی سایته

    1. نویسنده :فرمانده.کل

      مطلبه خوبیه.از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.

    1. نویسنده :کلیفن.متبلور

      سایت باید جامع و فراگیر باشه هنوز کار زیاده و امیدوارم تا آخر همین طور ادامه بدین :دی

    1. نویسنده :tehrani

      سایته خوبیه. از نوع نمایش گالریها لذت بردم. جالبه که عکسای سایت به این راحتی لود میشن.

    1. نویسنده :آرش

      قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :هکر.سیاه

      همیشه هم این تحریک اسلامی طالبان ۳ صحیح نیست…:-)

    1. نویسنده :علیرضا

      جالب بود. عکسهای خبری سایت بسیار زیبا و در بیشتر مواقع نایاب هستند. موفق باشید.