تاجيكستان در دوران اسلامي پس از حملهي عرب و برافتادن شاهنشاني ايران، سرزمين بلخ تا سال 97هجري از قلمرو عرب بيرون ماند و توسط شهرياران محلي اداره ميشد. يك روايت طبري ميگويد كه يزدگرد سوم (يزدگرد بزدل) در گريز از برابر عربها به بلخ رفت و با خاقان تركستان در ارتباط شد شايد به كمك […]
تاجيكستان در دوران اسلامي
پس از حملهي عرب و برافتادن شاهنشاني ايران، سرزمين بلخ تا سال 97هجري از قلمرو عرب بيرون ماند و توسط شهرياران محلي اداره ميشد. يك روايت طبري ميگويد كه يزدگرد سوم (يزدگرد بزدل) در گريز از برابر عربها به بلخ رفت و با خاقان تركستان در ارتباط شد شايد به كمك او با عربها مقابله كند. گزارشي از كمك خاقان به او به دست داده نشده است. همين روايت ميگويد كه او سپس به فرغانه رفت و چندسال آنجا بود و سپس به مرو برگشت و درآنجا كشته گرديد.
هردو منطقهئي كه در اين روايت آمده است اكنون در درون تاجيكستان واقع ميشوند. بلخ در سال 42 مورد حملهي عرب قرار گرفت، و هرچند كه برخي از آباديهايش به دست عربها تخريب شد و معبد نوبهار نيز گويا به دست مهاجمان عرب منهدم گرديد، ولي چونكه مردم منطقه به سختي دربرابر عربها پايداري نشان دادند، عربها از گرفتن بلخ ناتوان ماندند. پس ازآن شهريار بلخ با فرمانده عرب وارد قرارداد صلح خبر شده پذيرفت كه باج سالانهئي به عربها بپردازد و استقلال خويش را حفظ كند.
درسال 51 هجري مجددا عربها به بلخ حمله كردند؛ و باز هم پيمان صلح خبر و باجگزاري سابق تجديد شد و بلخ همچنان در استقلال ماند. باز در سال 75 هجري حملات مكرري به بلخ صورت گرفت كه همگي ناكام ماندند و فقط به تجديد پيمان سابق منجر گرديدند.
در اواخر دههي 80 هجري شرق ايرن (مناطقي كه از سلطهي عربها بيرون بود) مورد هجوم اقوام خزندهي تركِ ماوراي سيحون قرار گرفت كه در صدد دستيابي به سمرقند و بلخ بودند. يك گزارش خبر از ويراني شهر بلخ در اواخر اين دهه ميدهد، بدون آنكه ويراني شهر را به تركان خزنده نسبت بدهد. درسال 91 هجري خبر يورش بزرگ عرب به بلخ را ميخوانيم، بدون آنكه خبر سقوط بلخ به دست داده شود. چند سال بعد از اينها از يك شخصيت مسلمانشدهي ايراني به نام حيّان نَبطي- از افسران بلندپايه- سخن گفته ميشود كه در منطقهي بلخ (درست در غربِ تاجيكستانِ كنوني) نيروي بسيار زيادي به هم زده بوده و در جريانهاي سياسي دولت عربي در منطقه نقش بازي ميكرده است (داستان نقش حيان مفصل است و اينجا جاي سخن ازآن نيست).
بلخ درسال 97 هجري توسط عربها گشوده شد. فاتح بلخ اسد ابن عبدالله قسري- برادر فرماندار عراق و ايران- بود. در اواخر اين قرن در همهي گزارشها فرماندار بلخ را عرب، و بلخ را در درون قلمرو عرب ميبينيم. در گزارشهاي سال 107 هجري ميخوانيم كه اسد قسري هزاران خانوار عرب را در بلخ اسكان داد و ادارهي شهر بلخ را به بَرمَك سپرد. در گزارشي بعد ازاين ميخوانيم كه فرزندان عربهاي مقيم بلخ عموما به زبان ايراني سخن ميگفتهاند؛ و حتي حكام عرب نيز زبان محاورهشان به زبان ايراني بوده است (زبان ايراني را عربها زبان فارِسي ميناميدند؛ زيرا ايران را فارِس ميگفتند). يك شعر را كه بچههاي عربها به مناسبت برگشت اسد قسري با شكست به بلخ ميخواندهاند را اصحاب تاريخ براي ما چنين نوشتهاند:
از خَتلان آمدي؛ برو تباه آمدي؛
ابار باز آمدي؛ خشك و نزار آمدي
سپس در گزارشها ميخوانيم كه اسد قسري در سال 120 هجري در جشن مهرگان در بلخ شركت كرد، و دهكانان هرات و بلخ برايش هداياي مهرگاني بردند؛ و به زبان فارسي به او تهنيت گفتند (اسد در همين جشنها درگذشت). پس از اينها نهضت بزرگ خراسان برضد امويها آغاز شد كه نقش بلخ درآن بسيار نمايان است؛ و يكي از حكومتگران سنتي بلخ كه درآن اواخر مسلمان شده بوده در اين جنبش بزرگ، همانا خالد پسر برمك است كه در تاريخ تمدن و فرهنگ ايران بعد از اسلام نقش بزرگي دارد.
نظرات و تجربیات شما
-
تلاشتان قابل تقدیر و سپاس است. اما جای کار زیادی دارد.
-
تاجیکستان در دوران اسلامی جالب بود…
-
خوب بود…اگر اخبار متنوع تر شود بهتر میشود. امیداورم موفق باشین.
-
مطلب قابل تاملی بود.
-
مطالب اطلاعات عمومی بد نیست… :-p
-
همیشه هم این تاجیکستان در دوران اسلامی صحیح نیست…:-)
-
همین طور ادامه بدین … موفق باشید.
-
جالب بود. عکسهای خبری سایت بسیار زیبا و در بیشتر مواقع نایاب هستند. موفق باشید.
-
نوشته تاجیکستان در دوران اسلامی جالب بود. فال حافظ خیلی خوبه امکانات دیگر هم اضافه کنید.
مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم خفقان درها را باز کنید