تام انگلهارت، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، جو بایدن پیر را مظهر سقوط ایالات متحده دانست. به گزارش صلح خبر، تام انگلهارت در مطلبی با عنوان “سقوط همهچیز از جمله من و بایدن” برای پایگاه “کامن دریمز” نوشت: من هیچ چیز عجیبی در مورد برنامهریزی جو بایدن (در آستانه ۸۰ سالگی، مسنترین رئیس جمهور تاریخ ما) […]
تام انگلهارت، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، جو بایدن پیر را مظهر سقوط ایالات متحده دانست.
به گزارش صلح خبر، تام انگلهارت در مطلبی با عنوان “سقوط همهچیز از جمله من و بایدن” برای پایگاه “کامن دریمز” نوشت: من هیچ چیز عجیبی در مورد برنامهریزی جو بایدن (در آستانه ۸۰ سالگی، مسنترین رئیس جمهور تاریخ ما) برای نامزدی مجدد در انتخابات ۲۰۲۴ نمیبینم. بیایید صادق باشیم، آیا این در نوع خود عالی نیست؟ یعنی چه چیزی بهتر از رئیسجمهوری که هر روز پیرتر میشود! آیا این میتواند نماد سقوط آمریکا باشد؟»
انگلهارت با بیان اینکه افول و پیری، طبیعت ذاتی یک انسان است که زمانی بالاخره فرا میرسد و هر شخصی میداند که پس از هر صعودی، افولی وجود دارد، نوشته است: «کشور شروع به فروپاشی کرده است اما جو و مقاماتش به بهترین شکل زندگی میکنند و با زحمت جنگ سردی را که سی سال پیش به پایان رسید، احیا میکنند! بنابراین میتوانم بگویم: (اگر جوان هستید و آن را ندیدهاید) به نسخه بدتر گذشته خوش آمدید!
او نوشته است: من در ژوئیه ۱۹۴۴ در آمریکایی به دنیا آمدم که از یک رکود وحشتناک برخاسته بود، همان “رکود بزرگ” و به واسطه جنگ جهانی دوم به یک مرکز قدرت نظامی و اقتصادی درجه یک تبدیل شد. (پدر من در آن جنگ بود، همانطور که به سبک خودش مادرم بود.) آن درگیری جهانی که ملت را از هر نظر بسیج کرد، پایان نمییافت تا اینکه بیش از یک سال بعد، دو فروند B-۲۹ آمریکایی بمبهای اتمی، بر روی شهرهای ژاپنی هیروشیما و ناگازاکی انداختند و کم و بیش آنها را محو کردند. به عبارت دیگر، روز V-J (یا پیروزی بر ژاپن) یک قسمت زیرین داشت که نمیتوانست بدتر از این باشد.
وی در ادامه آورده است: در طول جنگ جهانی دوم، دولت آمریکا مبالغ هنگفتی را برای ساخت بمب اتمی تحت پروژه منهتن صرف کرد، تعداد زیادی از دانشمندان برجسته را برای ایجاد سلاحهای هستهای که هیروشیما و ناگازاکی را نابود کرد، بسیج کرده بود. تا به امروز، در واقع، هنوز هم مبالغ و تلاشهای سرسام آوری برای “مدرن سازی” زرادخانه هستهای آمریکا انجام میدهد. با این حال، وقتی صحبت از نجات جهان به جای نابودی آن میشود، امروزه کمتر کسی در واشنگتن میتواند حتی تصور ایجاد یک نسخه مدرن از پروژه منهتن را برای کشف راههای جدید موثر برای مقابله با تغییرات آب و هوایی داشته باشد. بهتر است یک نسخه وحشتناک از جنگ سرد باستانی اجرا شود تا با وضعیت واقعی انحطاط و سقوط که این کشور و تمدن با آن مواجه است، مبارزه کنیم.
در سال ۱۹۹۱، زمانی که من ۴۷ ساله بودم، جنگ سرد ناگهان به پایان رسید. در سال ۱۹۸۹، ارتش سرخ از یک جنگ فاجعه بار یک دههای در افغانستان (که البته واشنگتن از آن چیزی یاد نگرفت) لنگ لنگان بازگشته بود و اتحاد جماهیر شوروی به زودی فروپاشید. پس از نزدیک به نیم قرن، ایالات متحده تنها و پیروز، “تنها ابرقدرت” در سیاره زمین باقی ماند. نظم جهانی دو قطبی سابق دیگر وجود نداشت و به تعبیر چارلز کراتهامر، ستون نویس محافظه کار واشنگتن پست، ما اکنون در “لحظه تک قطبی” بودیم. تنها یک قدرت مهم در این سیاره باقی مانده بود. باید اذعان کرد که کراتهامر انتظار نداشت این اتحاد برای مدت طولانی دوام بیاورد، اما بسیاری از سیاستمداران در واشنگتن احساس متفاوتی داشتند. همانطور که معلوم شد، مقامات ارشد دولت بوش بزرگ و سپس بوش جوان قصد داشتند آن لحظه پیروزی بی نظیر جهانی را به واقعیتی برای همیشه تبدیل کنند. آنچه پس از آن رخ داد، جنگها، تهاجمها و درگیریها از هر نوع برای تحکیم نظم جهانی بود که با رئیسجمهور جورج هربرت واکر بوش با عملیات طوفان صحرا علیه عراق صدام حسین در سال ۱۹۹۱، که (متاسفانه) به عنوان اولین جنگ خلیج فارس شناخته شد، آغاز شد.
از این رو، «صلح» گمشدهای که در داخل کشور با پایان جنگ سرد وعده داده شده بود، خاتمه یافت. پس از رسیدن «صلح»، اصرار بیپایان برای ریختن دلارهای مالیاتدهندگان بیشتر به پنتاگون، بودجه «دفاعی» فراتر از مقایسه، و به شرکتهای سازنده تسلیحات مجتمع نظامی-صنعتی، صرف نظر از اینکه ارتش آمریکا در واقع توانایی انجام این کار را دارد یا خیر، آغاز شد.
همه اینها میراث جهانی آن ابرقدرت یگانه بود، زیرا رهبران آن تلاش میکردند تا اطمینان حاصل کنند که این کشور تا آخر زمان به همین شکل باقی خواهد ماند. یک دهه پس از آن فرآیند، که از واکنش بوش جوان و مقامات ارشدش به حملات ۱۱ سپتامبر وحشت زده شده بودم، پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ به شیوه خود، سرنوشت لحظه تک قطبی را خلاصه کرد. پیروزی او نشاندهنده فریاد درد و اعتراض نسبت به جامعهای بود که در طول زندگی بسیاری از آمریکاییها از «بزرگ» به چیزی بسیار تیرهتر تبدیل شده بود، جامعهای که آنها را در چیزی که به طور فزایندهای شبیه سفر به جهنم به نظر میرسید، رها میکرد.
آن میلیاردر خودشیفته، مرد غایی، و انسان ناکارآمد، نمیتوانست نشانه و نماد مناسبتری از زمانهای آشفته، زوال – و خشم بر سر آن باشد. به هر حال این تصادفی نبود که نامزدی با شعار دوباره آمریکا را بزرگ کنیم در آن انتخابات پیروز شد.
انگلهارت با بیان اینکه دموکراسی آمریکا تحت فشار باورنکردنی است، خاطرنشان کرد که ارتش غول پیکر ایالات متحده، که صنعت دفاعی با “اندازه و قدرت غیرقابل تصور” پشت آن ایستاده است، ثابت کرده که علیرغم تامین مالی قادر به پیروزی در هیچ جنگ مهمی نیست… “ارتش آمریکا همچنین به نشان دادن ناتوانی خود در پیروزی ادامه خواهد داد و دیگر هرگز معادل V-J Day وجود نخواهد داشت.”
انتهای پیام