دست کم سه رکن اصلی وفاق عبارت است از: 1-آمادگی نظری، 2-ایجاد امکان عملی 3-دارا بودن منش و ویژگیهای شخصیتی متناسب با “توافق”. از سویی باید اصناف برنامهریزیها و آمادگیها را فراهم آورد و با ارادهی معطوف به وفاق، آن را خلق نمود. نه تنها باید از نظر ذهنی، روانشناختی و معرفتی، “وفاق” را فهم […]
دست کم سه رکن اصلی وفاق عبارت است از: 1-آمادگی نظری، 2-ایجاد امکان عملی 3-دارا بودن منش و ویژگیهای شخصیتی متناسب با “توافق”. از سویی باید اصناف برنامهریزیها و آمادگیها را فراهم آورد و با ارادهی معطوف به وفاق، آن را خلق نمود. نه تنها باید از نظر ذهنی، روانشناختی و معرفتی، “وفاق” را فهم کرد و آن را پذیرفت، بلکه تحقق عینی وفاق نیز مستلزم زمینهها و امکانهای اجتماعی و ساختاری است. وفاق، چونان میوهای است که بر درخت میروید، درختی که دهقان، نهالاش را کاشته باشد، از آن مراقبت، آبیاریاش کرده و در پای آن زحمتها کشیده باشد. اگر زارع، بذری و نهالی نکاشته باشد، هنگام درو، چه چیزی را درو خواهد کرد؟
لوازم و امکانات عینی و عملی برای دستیابی به “وفاق پایدار”، به دو ساحت و دو سنخ قابل تفکیک است:
اولا، ساحت رفتار و منش کنشگران:
۱. همکاری و همدلی با صاحبان ایدهها و اندیشههای متفاوت ۲. احترام متقابل نسبت به تفاوت دیدگاهها و سبک زندگی۳. شفافیت و پاسخگویی و رفتار بدون ابهام۴. وفای به عهد، صداقت و تعهد اخلاقی به قراردادها۵. رفتار عادلانه و مشفقانه با دیگران۶. آمادگی برای گفت وگو و تعامل ۷. نداشتن روحیهی تمامیتخواهی. ۸. فقدان هراس از تغییر
ثانیا، ساحت ساختارها و نهادها
۱. ایجاد نهاد مستقل برای نظارت و ارزیابی کنشها و رفتارها و در صورت لزوم، حل اختلافات۲. ایجاد نهاد و سازوکار گفتوگوی جدی و مستمر میان اردوگاهی فکری و منفعتی ۳. ترویج فرهنگ گفتگو و توسعهی ارزشهای مشترک۴. ارزیابی دایمی نتایج و عملکردها۵. تدوین توافقنامهی رسمی و انتشار آن۶. آموزش اجتماعی در مورد اهمیت تنوع و توافق از طریق کارگاههای آموزشی۷. برگزاری نشستهای منظم مشترک برای بررسی مسایل مشترک و تبادل نظر
تکمله:وقتی از وفاق و توافق سخن میگوییم باید دقیقا نشان دهیم:
اولا، وفاق، کنش جمعی و مشارکتی است. از این رو باید مشخص کنند با چه کسانی، چه گروهی و یا با چه رویکرد و جهتگیری وارد مبادله و معامله میشوند.
ثانیا، معلوم باشد در باب چه تصمیمات و یا موضوعاتی قرار است به مذاکره و گفت وگو بنشینند و به توافق برسند. به تعبیری دیگر، وفاق معطوف به چه مواردی است و متعلق وفاق چیست؟
ثالثا، وفاق، اطاعت و پیروی، انفعال و تبعیت نیست. وفاق، کنشی خردمندانه است برای ساماندهی میدانی که قرار است طرفین اختلاف، با کمک یکدیگر، حد متوسط و تعادل را در تعامل با یکدیگر بیابند. از این رو وفاق، بازی دو سر برد است و نه برد یکطرف و باخت طرف دیگر. بنابر این لازم است طرفین بپذیرند جا برای بازی دیگران باز کنند و از حذف رقیب پرهیز نمایند.
رابعا، برای رسیدن به وفاق باید از مفاهیمی مانند سازش و سازگاری اعادهی حیثیت شود. زیرا “سازش”، از کانونیترین مفاهیم سیاست و بنیادیترین برای کنش توافق و وفاق است.
خامسا و درنهایت، “وفاق”، وسیلهای برای رسیدن به حقیقت نیست. بلکه پروژهای است برای همزیستی مسالمتآمیز و حل و فصل اختلافات. کنش مشترک بدون خشونت است، که اگر نباشد، سیاست به بنبست میرسد و زندگی به تباهی.
منبع: کانال نویسنده
216216