صلح خبر/خوزستان «شهر سرخ؛ زندگی و مرگ در تبت» نوشته باربارا دمیک با ترجمه سکینه تقیزاده در ۴٠٠ صفحه و با قیمت ۱۸۹۰۰۰ تومان در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد. به گزارش صلح خبر، باربارا دمیک، روزنامهنگار نامدار، همانند اثرش درباره کره شمالی، در این کتاب نیز به سراغ یکی از مخفیترین […]
صلح خبر/خوزستان «شهر سرخ؛ زندگی و مرگ در تبت» نوشته باربارا دمیک با ترجمه سکینه تقیزاده در ۴٠٠ صفحه و با قیمت ۱۸۹۰۰۰ تومان در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد.
به گزارش صلح خبر، باربارا دمیک، روزنامهنگار نامدار، همانند اثرش درباره کره شمالی، در این کتاب نیز به سراغ یکی از مخفیترین زوایای جهان رفته است. او داستان یک شهر تبتی را نقل میکند که خارجیها به سختی قادر به بازدید از آن هستند.
نگابا جایی بود که تبتیها و کمونیستهای چین برای اولین بار در آنجا با یکدیگر مواجه شدند. در هه ۱۹۳۰ ارتش سرخ مائو به سمت این فلات تبتی متواری شد تا از فلاکت جنگ داخلی چین بگریزد. زمانی که سربازان به نگابا رسیدند چنان گرسنه بودند که صومعهها را غارت کردند و مجسمههای مذهبی را که از آرد و کره درست شده بود خوردند. از نظر تبتیها این کار به منزله خوردن بودا بود. تجربیات آنها از نگابا به نوعی نهضت مقاومت تبتی در دهههای پیشرو منجر میشد که فرجامی بسیار تکاندهنده داشت.
کتاب «شهر سرخ» در فهرست بهترین کتابهای سال از نگاه نیویورک تایمز، واشینگتن پست و اکونومیست قرار دارد.
باربارا دمیک، نویسنده، روزنامهنگار و سردبیر دفتر خبری روزنامه لسآنجلس تایمز در پکن است. او به خاطر نگاشتن کتاب «افسوس نمیخوریم»، زندگی عادی مردم در کره شمالی، برنده جایزه ادبی ساموئل جانسون در سال ۲۰۱۰ شد. باربارا دمیک این کتاب را با انجام مصاحبه با پنج نفر از اتباع فراری کشور کره شمالی تنظیم کرده است. دمیک در بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ یکی از استادان مدعو در دانشگاه با سابقه پرینستون بود و در پایان سال ۲۰۰۷ به عنوان سردبیر روزنامه لسآنجلس تایمز در چین گماشته شد. او همچنین گهگاه با روزنامه نیویورکر همکاری میکند.
در برشی از کتاب میخوانیم:
نگابا از دهه ١٩٣٠ خاری در چشم حزب کمونیست بوده است. تقریبا هر دهه نگابا صحنه تظاهرات ضددولتی است که همواره ردی از نابودی و مرگ به جا میگذارد. تبتیها پایبند به آموزههای دالایی لامای چهاردهم، تنزین گیاتسو، هستند که به خاطر پایبندی به عدم خشونت، برنده جایزه صلح نوبل شد. از این رو بیشترین تلفات در سالهای اخیر عمدتا در جبهه تبتیها بوده است. در تظاهرات سال ٢٠٠٨ ارتش چین به روی معترضان نگابا آتش گشود که منجر به کشته شدن دهها نفر شد.
در ٢٠٠٩ یک راهب بودایی در حالی که خواستار بازگشت دالایی لامای تبعید شده به هند بود خود را در خیابان اصلی با بنزین آتش زد. موجی از اقدامات خودسوزی شکل گرفت. تا زمان نگارش این کتاب ١۵۶ تبتی دست به خودسوزی زدهاند که حدود یک ـ سوم آنها اهل نگابا و حوالی آن هستند و جدیدترین مورد در نوامبر ٢٠١٩ رخ داده است. این مرگومیرها عمیقا مایه شرمساری پکن است که به دروغ ادعا میکند تبتیها تحت حکومت چین شاد و خرسند هستند. پس از آغاز دور خودسوزیها مقامات چینی تلاشهای خود را برای دور نگه داشتن روزنامهنگاران از نگابا مضاعف ساختند. ایستهای بازرسی جدید به همراه حصارها، موانع و شبهنظامیان در ورودی شهر مستقر شدند که داخل اتومبیلها را بازرسی میکردند تا مطمئن شوند هیچ بیگانهای به شهر نفوذ نمیکند. بعضی روزنامهنگاران با شهامت خود را در صندلی عقب مچاله میکردند و دوربینها را مثل پریسکوپ از پنجره اتومبیل بالا میگرفتند تا عکسهایی را ثبت کنند.
از باربارا دمیک پیش از این کتاب دیگری با دو نام «افسوس نمیخوریم» و «حسرت نمیخوریم» روانه بازار کتاب ایران شده است.
روزنامهنگارها موجوداتی سمج هستند. اگر به ما بگویند به جایی نمیتوانیم برویم در آن صورت قطعا تلاش میکنیم هر طور شده برویم. موضوع آخرین کتاب من کره شمالی بود که باید اعتراف کنم از آنجا که درهایش سرسختانه به روی گردشگران غربی بسته بود بدجور کنجکاوم کرد. همین که تصمیم گرفتم یک شهر تبتی را کنکاش کنم توجهام را به نگابا معطوف کردم. میخواستم بدانم چه چیزی در نگابا هست که دولت چین آن قدر نگران مخفی نگه داشتن آن است. چرا عده کثیری از ساکنان آن تمایل دارند تنشان را به یکی از فجیعترین روشهای غیرقابل تصور نابود کنند؟
انتهای پیام