به گزارش خبرگزاری صلح خبر، استفن والت استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در مقاله ای با اشاره به تحلیل های غلط کارشناسان از روی کارآمدن مجدد ترامپ معتقد است دانشمندان و مفسران سیاسی باید هر از گاهی به پیشبینیهای خود بازگردند و در نظر بگیرند که کجا اشتباه کردهاند. در این مقاله که روزنامه ایران آن […]
به گزارش خبرگزاری صلح خبر، استفن والت استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در مقاله ای با اشاره به تحلیل های غلط کارشناسان از روی کارآمدن مجدد ترامپ معتقد است دانشمندان و مفسران سیاسی باید هر از گاهی به پیشبینیهای خود بازگردند و در نظر بگیرند که کجا اشتباه کردهاند.
در این مقاله که روزنامه ایران آن را منتشر کرده آمده است:
آیا عالی نمیشد اگر افرادی مانند تام فریدمن، جو اسکاربورو، ریچل مدو، فرید زکریا، گلن گرینوالد، یان برمر، آن اپلبائوم و دیگر صاحبنظران برجسته، هر سال یک بررسی مجدد از برداشتهای نادرست یا تحلیلهای اشتباه خود در سال گذشته انجام میدادند؟ هیچیک از ما مصون از خطا نیستیم و اگر به نظر فیلیپ تتلاک توجه کنیم، حتی کارشناسان آگاه هم در پیشبینی آینده با مشکل مواجه میشوند.
تأمل در اشتباهات خود همیشه آموزنده است و انجام این کار بهصورت عمومی باعث میشود همه از این خطاها درس بگیرند. من در گذشته چندین بار چنین نقدی نسبت به خود انجام دادهام و اکنون زمان یک بازنگری دیگر رسیده است.
در ژانویه ۲۰۲۴، مقالهای با عنوان «دور دوم ریاستجمهوری ترامپ تغییر چندانی در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد نخواهد کرد» نوشتم. حالا در مارس ۲۰۲۵، این حرف کاملاً احمقانه به نظر میرسد. بخشی از مشکل به تیتر جنجالی مطلب برمیگردد و در واقع، برخی از چیزهایی که آن زمان نوشتم درست از آب درآمدهاند. گفتم که دونالد ترامپ، احتمالاً موضع سختی در قبال ناتو خواهد گرفت (و شاید حتی از آن خارج شود) و برای توافق صلح در اوکراین فشار خواهد آورد. اما همچنین تصور میکردم که یک دولت دوم بایدن-هریس نیز به دنبال چنین توافقی خواهد بود، البته به شکلی حسابشدهتر و مسئولانهتر.
فکر میکردم که سیاست خاورمیانهای ترامپ شباهت زیادی به سیاست بایدن خواهد داشت و تاکنون همینگونه بوده است. مانند جو بایدن، ترامپ هم به اسرائیل اجازه داده هر کاری که میخواهد انجام دهد؛ تنها تفاوت واقعی این است که ترامپ حتی وانمود به بیطرفی هم نمیکند و آشکارا از پاکسازی قومی حمایت میکند، در حالی که بایدن فقط روی آن چشم بسته بود. ترامپ همچنین مانند بایدن در قبال چین رویکرد سختگیرانهای اتخاذ کرده است، همانطور که هریس نیز تقریباً قطعاً چنین میکرد.
با این حال، بدون تردید من در برخی موارد مهم اشتباه کردهام. من خصومت ترامپ با متحدان دموکراتیک اصلی ما را دستکم گرفتم. مشخص بود که او معتقد است شرکای ناتو بیش از حد به حفاظت ایالات متحده متکی هستند (دیدگاهی که همه رؤسایجمهور اخیر آمریکا داشتهاند)، اما اکنون واضح است که او عمیقاً با اصول دموکراتیکی که این کشورها تجسم میکنند دشمنی دارد و آشکارا نیروهای اقتدارگرا ی درون آنها را تشویق میکند.
همانطور که چند هفته پیش نوشتم، حمایت دولت ترامپ از جناح راست افراطی اروپا تلاشی برای تغییر رژیم در سراسر این قاره است و برای نابود کردن اتحادیه اروپا بهعنوان یک نهاد سیاسی معنادار.
دوم، با اینکه دلایل کافی وجود داشت تا انتظار داشته باشیم ترامپ برای توافق صلح تلاش کند و در نهایت حمایت آمریکا از اوکراین را کاهش دهد، تصور نمیکردم که او تا این حد با اشتیاق از موضع ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، حمایت کند، اوکراین را به آغاز جنگ متهم کند، یا علناً به ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، حمله کند. ممکن است در واقع یک منطق استراتژیک در پس رفتار ترامپ وجود داشته باشد؛ مثلاً اینکه او واقعاً باور دارد تنها راه پایان دادن به جنگ و در نهایت ایجاد شکاف میان روسیه و چین، دادن هر آنچه پوتین میخواهد باشد، اما این بدان معنا نیست که این رویکرد نتیجه مطلوبی خواهد داشت.
سوم، من تمایل ترامپ به قمار روی سیاستهای اقتصادی کاملاً غیرمتعارف را دستکم گرفتم. انتظار داشتم که او از تهدید به اعمال تعرفه بهعنوان یک ابزار چانهزنی استفاده کند، اما فکر میکردم که خودش (یا مشاورانش) درک میکنند که آغاز یک جنگ تجاری به اقتصاد آمریکا آسیب میزند و کل برنامه سیاسیاش را به خطر میاندازد.
پس از انتخابات نوامبر گذشته، زمانی که بیشتر اعضای تیم اقتصادیاش افرادی معقول به نظر میرسیدند که اصول اولیه اقتصاد کلان را درک میکردند (چیزی که خود ترامپ نمیفهمد)، تا حدی خیالم راحت شد، اما حالا فکر میکنم در این مورد اشتباه کردهام؛ مقامات اقتصادی که باید بهتر بدانند، همان مزخرفات ترامپ را تکرار میکنند. اگر به ترامپ رأی دادهاید، امیدوارم از افزایش قیمتها، رشد کسری بودجه، کاهش سرمایهگذاریها، و نابودی شبکه ایمنی اجتماعی خود لذت ببرید.
در نهایت، با اینکه تحقیر ترامپ نسبت به قوانین و هنجارها مدتها پیش از نامزدیاش برای ریاستجمهوری بهخوبی شناخته شده بود، من از میزان آمادگی او برای زیر پا گذاشتن اصولیترین مبانی نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم شگفتزده شدهام.
تهدید به تصرف گرینلند با زور، اشغال مجدد منطقه کانال پاناما، الحاق کانادا، و پاکسازی قومی فلسطینیان از غزه، همگی نقض فاحش اصولی هستند که دههها مورد پذیرش گسترده بودهاند. اینها اصولی هستند که ایالات متحده نهتنها معمولاً به آنها احترام گذاشته و از آنها دفاع کرده، بلکه از آنها سود نیز برده است. علاوه بر این، ترامپ این قوانین را نه به دلیل یک بحران ملی جدی بلکه صرفاً به این دلیل که معتقد است آمریکا در دنیایی که در آن خودکامگی در حال اوجگیری است و رهبران هر کاری که بخواهند انجام میدهند، وضع بهتری خواهد داشت، زیر پا میگذارد. با کمال صراحت اعتراف میکنم که تبدیل شدن ایالات متحده از یک مدافع نظم بینالمللی به یک دولت یاغی و مخرب، هرگز در پیشبینیهای من جایی نداشت.
اگر میتوانستم به گذشته برگردم و آن مقاله قبلی را بازنویسی کنم، قطعاً هشدارهای متفاوت (و بلندتری) میدادم. همچنین انتظار نداشتم که کنگره و بسیاری از رهبران اقتصادی تا این حد بهراحتی در برابرش تسلیم شوند. علاوه بر این، نقش مخرب بیسابقهای را که ایلان ماسک در دوره دوم ترامپ ایفا خواهد کرد، پیشبینی نکرده بودم. اما از همان ابتدا برای من روشن بود که دور دوم ترامپ دردسر بزرگی خواهد بود. چقدر دوست داشتم که در این مورد اشتباه کرده باشم.
۲۷۳۰۲