اصطلاح نامه روانشناسی گرد آورندگان : رویا عباس نژاد-سعیده آقارفیع-کبری بیات-فاطمه بحری-رضا باقری « ت » تالاموس Thalamus تالاموس را گاهي ايستگاه اطلاعات در راه رسيدن به كرتكس و ديگر ساختارها مي دانند. همچنين مي توان گفت تالاموس وظيفه ا ي بيش از رله كردن انفعالي دارد كه با روشهاي مختلف اطلاعات را پردازش […]
اصطلاح نامه روانشناسی
گرد آورندگان :
رویا عباس نژاد-سعیده آقارفیع-کبری بیات-فاطمه بحری-رضا باقری
« ت »
تالاموس Thalamus
تالاموس را گاهي ايستگاه اطلاعات در راه رسيدن به كرتكس و ديگر ساختارها مي دانند. همچنين مي توان گفت تالاموس وظيفه ا ي بيش از رله كردن انفعالي دارد كه با روشهاي مختلف اطلاعات را پردازش و يكپارچه مي كند.
تالاموس داراي هسته هاي منفردي است كه هر كدام اكسونهايي را به بعضي قسمتهاي كرتكس فرستاده واكسونهايي را ازبخشهاي ديگر كرتكس دريافت مي كتد.
(كالات ، 1989)
تثبيت Fixation
در وانكاري ، متوقف ماندن رشد به اين علت كه فرد در رشد رواني جنسي خود نتوانسته از مرحله معيني فراتر رود و يا موضوع وابستگي خود را تغيير دهد . ( براي مثال ، ممكن است شخص در مرحله رواني يا در ارتباط با مادر خود تثبيت شده
باشد ). (اتكينسون و هيلگارد 1983)
تجربه Experience
1) هر گونه رويدادي كه از طريق آن ، فرد به زندگي خود ادامه مي دهد
2) دانشي كه فرد از طريق مشاركت در آن رويداد كسب مي كند
3) مجموعه دانشهايي كه فرد كسب مي كند. پديده ذهني شخص و آنچه كه در دنياي ذهني شخص مي گذرد. (ساعتچي ، 1374)
تجربه، برداشت Impression /Experience
كسب و تحصيل معرفت ، نظرات يا مهارتهايي از طريق فعاليت فردي، بويژه ادراك حسي، معرفت ، نظرات و مهارتهايي را گويند كه از اين راه كسب مي شوند . تا ثير متقابل ميان فرد و محيط هر چيزي است كه در مجال احساس و ادراك و شعور فرد قرار مي گيرد و اين مفهوم به مجموع حوادثي گفته مي شود كه شخص مستقيما ” آنها را در مي يابد. تجارب روزانه اي كه شخص براي بهتر ساختن زندگي خود بدست مي آورد. (شعاري نژاد 1364)
تحريك پذير excitable و Irritable فردي كه هيجان پذيري بيش از حد معمول نشان مي دهد . شخصي كه براي واكنش نشان دادن افراطي نسبت به يك محرك ، آمادگي نشان مي دهد . فردي كه از خود بي حوصلگي و حساسيت بيش از اندازه معمول نشان مي دهد .
( ساعتچي ، 1377)
تحقيقات كاربردي Applied research
تحقيقات كاربردي به دنبال يافتن راه حل براي سئولات است كه پاسخ به آنها مي تواند مشكلي را از بشر حل نمايد . بدين ترتيب عمدة اختراعات و ابداعات همه ناشي از نتايج علم كاربردي است . همينطور شيوه ها و روشهاي علمي كه براي اراده كلاس و تربيت دانش آموزان ارائه مي شود و همگي حاصل علم كاربردي است.
(شريفي و نجفي زند ، 1376)
تحقيقات محض Pure research
پژوهشهاي هستند كه در درجه اول تامين كنند ه نيازها و كنجكاوي هاي افراد تحقيق كننده مي باشند . بدين معنا كه انسان ذاتاً جستجو گر و كنجكاو است و مايل است كه از كم و كيف امور بدور از اينكه براي او نافع باشد يا نه اطلاع حاصل كند.
دانشمند علوم بنيادي سعي در كشف روابط ميان پديده ها مي كند و هدف عمد ه اي كه از تلاش علمي خود دارد اين است كه بتواند نتايج كار ، خود به يك تئوري يا نظريه اي از وضع موجود پديده ها برسد. ( شريفي و نجفي زند ، 1376)
تداخل Interference
علت به ياد نيامدن اطلاعات از حافظه داز مدت تداخل مي باشد . اطلاعات ياد گرفته شده با هم تداخل مي كنند و در هم مخلوط مي شوند و همين امر سبب به ياد نيامدن آنها مي شود . بعضي وقتها اطلاعات تازه و ياد گرفته شده با اطلاعات قبلاً آموخته شده تداخل مي كنند و مانع ياد آوري اطلا عات قبلي مي شوند . به اين نوع تداخل باز داري پس گستر (Retroactive inhibition) مي گويند . گاه اطلاعات قبلاً آموخته شده سبب مي شوند كه ما نتوانيم اطلاعات تازه يا د گرفته شده را به ياد آوريم . به اين نوع تداخل باز داري پيش گستر
( P r oactive inhibition) مي گويند . ( سيف ، 1379)
ترس Fear
ادراك آسيب يا خطر ، ترس را ير انگيخته مي سازد . ماهيت آسيب يا خطر ادراك شده مي تواند جسماني يا رواني باشد . بنابر اين تهديد و خطر براي سلامت جسماني يا رواني ما ترس را برمي انگيزد . از اين نظر ، ترس مثل يك نظام انگيزشي دفاعي عمل مي كند . (مارشال ريو ، 1992)
ترس مرضي ( هراس ) Phobia
ترس مرضي از شايعترين اختلالات رواني است .
وجه تمايز ترس مرضي و ترس طبيعي:
1) ترس طبيعي ترس ناشي از يك منبع واقعاً ترسناك و وحشت زا بوده وترس يك واكنش طبيعي و عادي تلقي مي شود . در ترس طبيعي فرد نسبت به عامل ترس آگاهي داشته و به عبارتي در ترس طبيعي ادراك ترس با موضوع ترس انطباق دارد .
2) ترس مرضي يا فوبيك فرد از شيء يا موقعيتي مي ترسد كه نسبت به عدم ترسناك بودن آن آگاهي دارد . لكن واكنش ترس براي فرد در اين موقعيت اجتناب ناپذير است . مانند ترس از مكانهاي باز يا ترس از اجتماع انساني در اين جا واكنش ترس نوعي واكنش دفاعي است كه بيمار تلاش مي نمايد تا اضطراب خود را با جابجائي ترس از يك موقعيت يا فرد يا فكر ويژه به يك موقعيت يا فكر ديگر كه با اولي ارتباط دارد كم نمايد . احساس وحشت آگاهانه از يك موقعيت ويژه در واقع از يك منبع ديگر . (فراهاني و احمدي ، 1370)
تستو سترون Testosterone
« Testosterone »رشد اندامهاي جنسي مردانه را تحريك مي كند همچنين موجب پيشبرد و تكامل و رشد مشخصات جنسي ثانويه مردانه را مي شود.
بيضه ها چندين هورمون جنسي مردانه ترشح مي كند كه رويهم «A ndrogen» ناميده مي شوند و شامل« Dihydrotestosterone و Androstnedione» هستند اما بايد دانست كه تستو سترون آنقدر فراوانتر از بقيه است كه مي توان آن را بعنوان هورمون بيضه اي مهم در نظر گرفت.
(گايتون ، 1991)
تصويرسازي ذهني Imagery در معني كلي آن ، يعني فرايند مجسم كردن ، خوب شرح دادن و مجسم ساختن .
( ساعتچي ، 1377)
تعارض Conflict
از اصطلاح تعارض براي نشان دادن موقعيتهايي استفاده مي شود كه در آن حوادث انگيزه ها ، هدفها ، رفتارها تكانه هاي مخالف يا متضاد با هم وجود دارد . براي مثال وقتي فرد نمي تواند بين دو غذا يكي را انتخاب كند (تعارض رسيدن ـ رسيدن ) ، يا بين دو شغل غير دلخوه ، كدام را انتخاب كند ( تعرض اجتناب – اجتناب ) مي گوييم دچار تعارض و تنش هاي مربوط به عدم توانايي در تصميم گيري و انتخاب يكي از گزينه ها شده است . (ساعتچي ، 1377)
تعارض اجتناب – اجتناب Avoidance –avoidance Conflict
در تعارض اجتناب- اجتناب ، شخص مجبور است كه از بين دو هدف ياامر منفي يكي را انتخاب كند. مثل تمايلات اجتنابي (ترس) كه يك چيز باز در لحظه پريدن از هواپيما تجربه مي كند ، يني وي مجبور است كه از بين دو هدف منفي پريدن يا از دست دادن آبرو ، يكي را انتخاب كند . هرگاه در فاصله هاي دور از هدف نيز ( مثلاًهفته قبل از پرش ) تمايلات اجتنابي تا به اين اندازه نيرومند مي بود احتمالاً او خود را در چنين موقعيت تعارض انگيزي قرار نمي داد .
(اتكينسون و هيلگارد ، 1983)
تعارض گرايش – اجتناب Approaeh –Aroidance conflict وقتي كسي هدفي در پيش دارد كه هم خواستني است و هم خطر بار ، ممكن است در مدتي سر گردان شود تا سر انجام بتواند در مورد آن تصميم بگيرد، چنين كسي وقتي از هدف دور است آن را خواستني مي بيند و بنابر اين دست به واكنشهاي گرايشي مي زند ، اما هر چه به هدف نزديكتر مي شود خطر بار بودن آن آشكار تر و براين پايه ، ميل به روگرداني از شوق بيشتر مي شود . نوجوان خجولي كه مايل است تلفني از كسي تقاضايي بكند ، به شوق موفقيت به سوي تلفن مي رود اما به همان نسبت كه به تلفن نزديك مي شود ، ممكن است ترس از احتمال رد شدن در خواستش افزايش يابد .اين نوجوان ممكن است در اين مورد دست به چند اقدام نا تمام بزندتا سرانجام يا كار را به پايان ببرد و يا آنرا رها كند . هدفي كه در عين حال هم خواستني و هم نخواستني است ، هم خوشايند است و هم نا خوشايند در آدمي يك نگرش دو سو گرا ايجاد مي كند . نگرشهاي دوسوگرا بسيار رايج است نوجوانان نسبت به زندگي مستقل يك نگرش دوسوگرا دارند . هم دلشان مي خواهد مسؤل امور زندگي خويش باشند و هم مايلند كه پدر و مادر در حل مشكلات ياريشان دهند . (اتكينسون و هيلگارد ،1983)
تعارض گرايش – گرايش Approach – approach conflict هنگامي كه فقط يك انگيزه معين مطرح است اگر راههاي گوناگوني براي دستيابي به هدف در پيش باشد باز هم ممكن است تعارض روي دهد . مثلاً وقتي امكان تحصيل در چند دانشگاه وجود داشته باشد گزينش دانشگاه بصورت يك موقعيت تعارض انگيز در مي آيد . در اين حال گرچه شخص سر انجام به هدف خود مي رسد اما ضرورت دست زدن به انتخاب ، در كار و پيشرفت وي به سوي هدف اخلال مي كند
(اتكينسون و هيلگارد ،1983 )
تفسير – تعبير Interpretation توضيح ، فرموله كردن و تنظيم يك چيز با اصطلاحات آشنا و معمول توضيح و بيان مفهوم مفروضات نا آزموده .
در روانكاري ، جلب توجه بيمار به نشانه هاي مقاومتهاي وي براي ضعيف كردن آنها ، همچنين توضيح رمزهايي كه در مدت كاوش ظاهر مي شوند در روان شناسي درون نگري معني دادن به هر تجربه . (شعاري نژاد ، 1364)
تعميم Generalization تعميم به گرايش ارگانيسم براي دادن پاسخ مشابه به محركهاي مختلف اطلاق مي شود .اين عمل بدان معنا نيست كه ارگانيسم نمي نواند تفاوت محركها را تشخيص دهد . بلكه به خاطر آن است كه محركها را مشابه به هم درك مي كند . در تعميم ، هر چه تشابه دو محرك بيشتر باشد ، پاسخ ارگانيسم محكمتر است . تعميم گاه باعث مي شود ما در قضاوت هاي خود بيش از حد از آن استفاده نمائيم .
(فراهاني و احمدي ، 1370 )
تفكر Thinking , cerebration
تفكر ، تفكر بهنجار عبارتست از جريان معطوف به هدف و عقايد ، رمز ها يا نماد ها و تداعي ها، كه در مواجهه بايك مسئله اغاز شده و به نتيجه اي متكي به واقعيت منتهي مي گردد . اين نوع تفكر را بهتر است تعقل يا استدلال ناميد ، كه تفاوت آن با تفكر محض در اين است كه در تعقل پيوستگي فعاليتهاي نمادي ذهني بيشتر و تداعي ها كاملا” با هم مربوطند در تفكر بي هدف تداعي ها تصادفي هستند . تداعي آزاد (Free – association ) كه در آن شخص به ابراز هر فكري كه در ذهنش مي رسد ، تشويق مي شود . نمونه اي از تفكر غير استدلالي است .
(پورافكاري ، 1373 )
تفكر انتزاعي Abstract thinking
يعني نوعي تفكر كه در آن شخص قادر است به طور ارادي مسير افكارش را از يك وجه موقعيتي خاص به وجهي ديگر تغيير دهد . وجوه مختلف موقعيت را همزمان در ذهن نگاه دارد . نكات اساسي يك موضوع را با هم در نظر بگيرد و در ضمن قادر به تجزيه آن به اجزاء كوچك باشد، پيشاپيش طرح بريزيد و از نماد سازي استفاده كند . توانائي تعبير ضرب المثل يكي از خصوصيات تفكر انتزاعي است .
( سيف ، 1379)
تفكر انتقادي Critical thinking
منظور از كلمه انتقادي در اين مفهوم تيز بينانه است نه گله مندانه يا شكايت آميز . با اين توضيح ، تفكر انتقادي به صورت هاي زير تعريف شده است : «تفكر مستدل و تيز بينانه درباره اينكه چه چيز ي را باور كنيم و چه اعمالي را انجام دهيم .» يا «ارزيابي تصميمات از راه وارسي منطقي و منظم مسائل ،شواهد ، و راه حل ها» مثالهايي از تفكر انتقادي عبارتند از : درك و فهم و تفسير مسايل تشخيص و تحليل سؤالها تشخيص و كاربرد منطق ( قياس ، استقرا ، استنباط ) با نتيجه گيري معقول از اطلاعات حاصل از منابع مختلف كتبي ، شفاهي و دفاع از آن ، تمايز بين حقايق از عقايد ؛ داوري درباره اعتبار منابع ؛ تصميم گيري درباره اعمال مختلف ؛ تشخيص بيانات كليشه اي و قالبي ؛ تشخيص نظامهاي ارزشي و عقيدتي مختلف ؛ طرح سؤالها و پاسخگويي به آنها. (سيف ،1379 )
تقويت Reinforcement
هر رويدادي كه احتمال پاسخ را افزايش مي دهد ، تقويت نام دارد . ودو نوع است . تقويت مثبت و تقويت منفي . تقويت كنندة مثبت محركي است كه وقتي به دنبال پاسخ ارائه مي شود، احتمال پاسخ را افزايش مي دهد ، غذا و آب يراي جانداراني كه به قدر كافي از آنها محروم شده اند ، تقويت كننده هاي مثبت محسوب مي شوند . تقويت كننده منفي محركي است كه وقتي به دنبال پاسخ حذف مي شود ، احتمال پاسخ را افزايش مي دهد ضربه برقي و سر و صداي دردناك اگر به دنبال پاسخ مورد نظر حذف شوند نقش تقويت كنندة منفي را ايفا مي كنند.
(اتكينسون و هيلگارد ، 1983)
تكا نة عصبي Herveimpulse
كه پتانسيل فعاليت نام دارد . تغييري الكتريكي در غشاء ياخته است كه با انتقال ناگهاني يونهاي سديم به داخل نرون و انتقال يونهاي پتاسيم به خارج از نرون ايجاد مي شود.
نروني كه در فواصل مختلف ارتباطات زيادي دارد بايد بتواند تكانه ها را در امتداد اكسون عبور دهد . اكسونها طوري تخصص يافته اند تا بدون كاهش ميزان تكانه ها ، آنها را در طول مسير انتقال دهند . (كالات ، 1989)
تكلم Conversation/sation/speech/speaking/thaking
تكلم يا گفتار يا سخن گفتن ، شكلي از زبان است كه در آن با استفاده از نشانه هاي كلامي يا علايم قرار دادي مقاصد و عواطف فرد به ديگري منتقل مي شود.
تكلم شامل نمادين سازي ، فرايند هاي شخصي ، آوا سازي ،طنين و توليد صذاست . اين علايم از طريق اندامهاي گفتاري ، يعني ، لبها ، زبان ، نرم كام ، سخت كام ، دندانها ، حفره بيني ، حلق ، حنجره و تارهاي صوتي انجام مي شود.
(سيف نراقي و نادري 1380)
تمركز Concentration
ثابت و منحصر كردن دقت روي يك چيز معين يا قسمتي از يك چيز . توجيه نيروهاي ذهني يا بدني و يا هر دو و به انجام دادن كاري يا حل مسئله ا ي انتخاب يك گروه وابسته به موضوعهاي دانشگاهي را براي مطالعه مفصل و اختصاصي.
(شعاري نژاد 1364)
تميز Discrimination/Differentiation
ارگانيسم با وجود محركهاي مختلف ، پاسخ به محرك بخصوص را ياد مي گيرد. ايجاد تميز با تقويت يك محرك از ميان چند محرك صورت مي گيرد.
( فراهاني – احمدي 1370)
تنش Tension
در روان شناسي عمومي تنش عبارت از آمادگي براي عمل و وقوع عمل به منزلة تقليل يا از بين رفتن تنش است . به عبارت ديگر تنش عبارتيست از بروز حالت عدم تعادل در ارگانيزم و وادار ساختن آن به انجام رفتاري كه توجه ايجاد تعادل مجدد است. ( منصور و همكاران 2536)
توجه : Attention
توانايي موجود زنده است به پاسخگويي انتخابي به محرك يا مجموعة كوچكي از محركها از ميان مجموعه بزرگتري از محركها يي كه اندامهاي گيرنده اش با آن تماس مي يابند.
نمونه : مثلاً فرض كنيد استيون هفت ساله پاي تلويزيون نشسته است و دارد كارتون تماشا مي كند . صبح جمعه است و بيرون باران مي بارد . اما در اين لحظه اسيتون متوجه باران نيست . مادرش از اتاق ديگر صدايش ميزند كه بتابد لباسهايش را آويزان كند ، ولي استيون صدايش را نمي شنود قضيه چيست ؟ رفتار اسيتون كاملاً طبيعي است . در اين لحظه كارتون آنقدر برايش جالب است كه بخش اعظم توجه خود را بدان معطوف كرده است . در نتيجه راه بر كلية محركهاي ديگر از قبيل صداي باران يا مادرش بسته است مادرش وارد اتاق مي شود كه استيون در آن لحظه مشغول تماشاي تلويزيون است و بلند مي گويد «استيون صدايم را نشنيدي »؟ صدايت كردم اين بار استيون سر بر مي دارد و نگاهش مي كند و در كمال معصوميت مي گويد :« نه.» اگر مادرش از درك لازم برخوردار باشد ، مي فهمد كه كاملاً احتمال دارد استيون صدايش را نشنيده باشد. اين كه حالا صداي او را مي شنود نشان مي دهد كه مادر توانسته با افزودن بر شدت محركهاي رقيب با كارتون ، توجه او را از كارتون به خود بكشاند . به عبارت ديگر ، وارد اتاق شد و با صداي بلند تر ي صحبت كرد.
ويلهم و ونت ، پدر مكتبي در روان شناسي كه به ساخت گرايي معروف است يكي از نخستسن روان شناساني بود كه به مطالعه توجه پرداخت . او بر اثر پژوهشهاي خود به اين نتيجه رسيد كه توجه يك نقطة كانوني و يك فراخنا دارد. بهتر است نور چراغ قوه اي را بر ديوار اتاقي تاريك تصور كنيد. آنچه در مركز درخشان نور روشن شده است شبيه چيزي است كه در كانون توجه قرار مي گيرد . اما چيزهايي هم كه تا حدودي روشن شده اند باز درفراخناي توجه قرار دارند. وقتي مشغول خواندن رماني جالب هستيد ، ممكن است كنش داستان و گفتگوهاي آن كانون توجه شما باشد. به ورق زدن كتاب و نحوة نشستنتان بر صندلي هم توجه داريد اما اينها در فر اخناي توجه شما قرار دارند. يعني وضوح آنها در قياس با آگاهي شما از سير ماجراي داستان كمتر است . (برونو ، 1370)
توجه انتخابي Selective attention
فرايند درگير در موقعيت هايي كه در آنها مشخص با درون دادهاي محرك متعدد روبرو است و بايد وجهي از آنها را برگزيده و به آن توجه نمايد . اين اصطلاح از يك لحاظ زايد است ، چون توجه تلويحاً انتخاب را مي رساند.
( پور افكاري ، 1373)
توزيع طبيعي Natural distribution
به توزيعي گفته مي شود كه در آن تراكم افراد بيشتر در حدود طبقات وسط باشد و هر چه به طرفين پيش رويم به تدريج از ميزان تراكم كاسته مي شود. در يك توزيع بهنجار يا نرمال سطح زير منحني بوسيله واحد هاي انحراف استاندار هميشه به نسبت هاي ثابتي تقسيم مي شود . ( شريفي و نجفي زند ، 1376)
توهم (اختلال در ادراك) Hallucination
توهم يعني تجارب حسي يا ادراكي است كه هيچ منبع خارجي واقعي ندارند ، مانند شنيدن صداي شيطان كه به فرد دستور كشتن كسي را مي دهد . فرد عادي از طريق جريان پيچيدة غربال كردن و از صافي گذراندن اطلاعات حسي قادر به انتخاب ، تطبيق و تشخيص انبوه محركهايي كه همواره به وي ارائه مي شوند ، بوده و بدين وسيله مي تواند دنياي خود را به طريق عادي و معني دار ادراك نمايد . ولي بيمار سيكوتيك بر عكس به طور آشكار قادر به غربال كردن اطلاعات آشفته و يا تشخيص اطلاعات مربوط و نا مربوط نيست او در حد زياد نسبت به تمام محركها ، خواه از منابع داخلي باشند يا خارجي ، حساس است و قادر نيست كه ادراكهاي خود را بصورت يك الگوي معني دار ، وحدت و انسجام بخشد .
(آزاد ، 1375)
تيپ : Type به طبقه بندي مردم در چند گروه گفته مي شود . هر يك از اين طبقات ، ويژگيهاي خواص خود را دارد . (مثلاً ، برون گرا ودرون گرا )
(پروين ، 1374 )
تيپ شخصيتي Personality
به آن دسته از ويژگيهاي شخصي يا بطور كلي افراد گفته مي شود كه الگوهاي ثابت رفتاري آنها را نشان مي دهد . (پروين ، 1374 )
تيپ شخصيتي الف A Type(A) يكي از مهم ترين پژوهشها دربارة تفاوت اضطراب در افراد از اوايل دهه 1960
آغاز مي شود ، يعني زماني كه دو پژوهشگر به نام هاي( meyer Freidman, Rany Rosenman) آما دگي و استعداد ابتلا بيماريهاي كرونر را نشان دادند. در آن موقع معلوم شد كه بيماران مبتلا به ناراحتي كرونر از بسياري جهات رفتارشان به هم شباهت دارد. آنها بي نهايت رقابت طلب ، زياده جو ، پر خاشگر ، بي حوصله، بي صبر و بي قرار بودند . آنها با حالتي انفجاري صحبت مي كردند ، عضلات صورتشان بنظر كشيده مي رسيد ، زير فشار زمان و بار مسئولينت بودند ، اين افراد تحت عنوان شخصيت نوع A توصيف شدند. با بررسي تعدادي از مطالعات ارتباط بين شخصيت نوع A و وضعيت شغلي رده بالا روشن شدكه شخصيت نوع A تمايل دارد كه شغل خود را پر مسئوليت تر و با ساعات كاري بيشتر و ميزان كار سنگين تر از شخصيت نوع B معرفي نمايند . عليرغم اين عوامل شخصيتهاي نوع A بطور كلي كمتر از مشاغل خود گله دارند و عدم رضايت از كارشان كمتر و هيجان و افسردگي شان از شخصيت نوع B كمتر است . اين افراد هميشه در حركت ، قدم زدن و غذا خوردن سرعت دارند . اغلب در هنگام استراحت و مواقعي كه كاري بزاي انجام دادن ندارند احساس تقصير و بيهودگي مي كنند . بعلت در گيري و مشغله زياد فرصت انديشيدن به نكات تازه را ندارند. (كوپر ، 1370)
تيپ شخصيتي ب ( B) Type (B)
كاملاً عادي اند عادات رفتاري نوع A است و هيچ يك از ويژگيهاي نوع A را از خود ظاهر نمي سازند.
– هرگز از بيقراري و احساس از دست دادن دقت رنج نمي برند.
– انسانهاي كينه توزي نيستند و در ارتباط با ديگران نيازي به تحميل خواسته هاي خود احساس نمي كنند ، مگر اينكه موقعيت ايجاب كند . بدنبال خوشگذراني و لحظات خوش هستند و به هيچ قيمت بدنبال نتايج عالي نمي باشنند.
– بدون عجله كار مي كنند و بدون احساس وقت كشي و استراحت مي كنند .
(كوپر ، 1370)
نظرات و تجربیات شما
-
با تشکر از مطلب خوبتان
-
نوشته بدی نبود… اما کاش… :-p
-
موفق باشید.
-
مطالب قشنگیه
-
از زحماتی که می کشید ممنون ><
-
از مطالب جالبتون ممنون و موفق باشید 🙂
-
امید را به خانه بیاور کسی در این نزدیکی منتظرش نشسته است… خسته نباشید
-
خوب بود…اگر اخبار متنوع تر شود بهتر میشود. امیداورم موفق باشین.
-
مطالب قشنگیه
-
موفق باشید.
-
جالب بود :دی
-
جالب بود. عکسهای خبری سایت بسیار زیبا و در بیشتر مواقع نایاب هستند. موفق باشید.
-
سایت جالبیه خصوصن بخش سرگرمی و عکسهای خبری 🙂
-
اصطلاح نامه روانشناسی ۷ جالب بود…
-
انسان موفق همیشه پیش از دیگران قدم برمیدارد و خطرات را به جان میخرد موفق باشید
سایت خوبی دارید. مخصوصا نوشته اصطلاح نامه روانشناسی ۷ جالب بود.