اصطلاح نامه روانشناسی گرد آورندگان : رویا عباس نژاد-سعیده آقارفیع-کبری بیات-فاطمه بحری-رضا باقری اصل رمز گذاري اختصاصي (اصل زمينه) Encoding specificity principle اين اصل يك حكم كلي در مورد ارتباط ميان شرايط رمزگذاري و بازيابي لازم براي به ياد آوردن يك فقره يا رويداد است و بيان مي دارد كه اثر بخشي عمليات رمز […]
اصطلاح نامه روانشناسی
گرد آورندگان :
رویا عباس نژاد-سعیده آقارفیع-کبری بیات-فاطمه بحری-رضا باقری
اصل رمز گذاري اختصاصي (اصل زمينه)
Encoding specificity principle
اين اصل يك حكم كلي در مورد ارتباط ميان شرايط رمزگذاري و بازيابي لازم براي به ياد آوردن يك فقره يا رويداد است و بيان مي دارد كه اثر بخشي عمليات رمز گذاري بستگي دارد به نشانه هاي بازيابي ، و توان نشانه ها بر حسب عمليات رمز گذاري تغيير مي يابد .
اينكه فردي چقدر خوب رويداد يا واقعيتي را به ياد آورد به دو عامل اساسي بستگي دارد : 1) عمليات رمز گذاري آغازين محفوظات حاصل 2) محيط بازيابي يا نشانه هاي باز يابي آتي .اصل رمز گذاري اختصاصي حكم نظري كلي ا ي است در مورد ارتباط ميان اين دو عامل تعيين كننده در به خاطر آوردن . اين اصل مبتني بر آن است كه عمليات رمز گذاري خاص اعمال شده روي آنچه كه ادراك مي شود ، تعيين مي كند چه چيزي در حافظه ذخيره مي شود ، آنچه كه در حافظه ذخيره مي شود تعيين مي كند چه نشانه هاي بازيابي ا ي در فراهم آوردن دسترسي به آنچه كه ذخيره شده است مؤثرند.
دو واقعيت تجربي نمونه را در نظر بگيريد . اول به سادگي مي توان نشان داد كه همبستگي معنايي نزديكي ميان كلمات شاه و ملكه وجود دارد ولي اينكه شاه به عنوان كلمه نشانه، ياد آوري كلمه مورد نظر پيشتر مطالعه شده «ملكه»را تسهيل مي كند يا نه به طور عمده اي به عمليات رمز گذاري مشخصي بستگي دارد كه در زمان مطالعه «ملكه» اعمال شده است . براي نمونه اگر آزمايش شونده كلمه مقصد «ملكه»را به عنوان عضوي از زوج كلماتي نظير خانم، ملكه ببيند و ملكه را در ارتباط با خانم رمز گذاري كند آنگاه ارائه كلمه شاه در زمان با زيابي ، ياد آوري كلمه «ملكه» را در قياس با حالتي كه هيچ نشانه مشخصي وجود ندارد تسهيل نمي كند . دوم وقتي شخص جمله اي مانند «آن مرد پيا نورا كوك كرده» را شنيده باشد . آنگاه نشانه «چيزي سنگين » فايده اي ندارد . از سوي ديگر وقتي كه «آن مرد پيانورا بلند كرد»جمله اي است كه در ابتدا شنيده شده آنگاه «چيزي سنگين» نشانه عالي است حالي كه «صداي خوب» چنين نيست. (آيسنك ، 1944)
اضطراب Anxiety
مهمترين عاملي كه بر اساس نظريه تحليل رواني علت تمام بيماريهاي رواني محسوب مي شود ، اضطراب است. فرويد اضطراب را (درد رواني) ناميده است. يعني به همان صورت كه اگر بدن دچار زخم ، التهاب و بيماري گردد، اولين نشانه آن به صورت تب ظاهر مي شود . اگر فرد از نظر رواني دچار مساله و مشكل شوداولين نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر مي شود . اضطراب هم علت محسوب مي شود هم معمول يعني علت بسياري از نارا حتيهاي رواني اضطراب است. همچنين هر گاه شخصي با يك مساله و مشكل رواني مواجه گردد كه موجب به هم خوردن تعادل رواني گردد ، احساس اضطراب مي كند فرويد.
اضطراب را به سه نوع تقسيم كرده است الف) اضطراب واقعي هنگامي تجربه مي شود كه شخص با خطرات يا تهديد هاي بيروني مواجه باشد . ب) اضطراب نورتيك ، زماني بروز مي كندكه تكانه هاي نهاد موجب تهديد فرد در برابر قطع كنترل من و ظهور رفتارهايي كه منجر به تنبيه مي خواهند گرديد شوند ج) اضطراب اخلاقي ، وقتي ظاهر مي شود كه فرد عملي بر خلاف وجدان اخلاقي يا ارزشهاي اخلاقي خويش انجام داده يا وقتي در نظر دارد انجام بدهد به اين دليل احساس گناه مي كند . منبع اضطراب هر چه باشد تجربه اي بسيار خطر ناك است و فرد براي آنكه آن را تجربه نكند تقريباً به هر عملي متوسل مي شود.
حالتي بر خلاف ترس كه معمولاً پاسخي است به يك تهديد معلوم و شناخته شده،احساسي است نا مشخص از تشويش و ناراحتي در پاسخ به خطر نا شناخته. اضطراب رواني دروني است و شخص را نسبت به تهديد هاي نا معلوم و مبهم گوش به زنگ و آگاه مي سازد و او را وا مي دارد تا بر عليه آن عملي دفاعي انجام دهد . مكانيزمهاي دفاعي ، تدبير هاي نا خود آگاه «من » هستند كه فرد براي مقابله با اضطراب و حفظ خويش از خطرات آن را به كار مي گيرد. ( آزاد ، 1375)
اعتبار Reliability
منظور از اعتبار ، ثبات نمرات پاسخ دهندگان به آزمون در سنجش هاي مكرر بر روي افراد واحد و همساني دروني ماده سوالات آزمون است . چنانچه آزمون را چند باربا فاصله زماني نه چندان زياد ، مثلاً چند روز يا چند هفته ، بر روي يك فرد اجرا كنيم و هر بار با نمرات متفاوت از دفعه قبل رو به رو شويم در اين صورت خواهيم گفت كه آزمون از اعتبار كافي برخوردار نيست زيرا نمي توان به نتيجه اجراي آن اعتماد كرد . (شريفي و نجفي زند ، 1376)
اعتياد Narcotism/
Addiction
اعتياد عبارت از حالتي است كه شخص هم از نظر جسماني و هم از نظر رواني به ماده ا ي وابستگي پيدا مي كند. احتياج شديد و اجباري به ادامه مصرف همه روزه آن داشته ، قادر نيست به ميل و اراده خود آن را ترك كند و تحمل او در مقابل مصرف تدريجي دارو بيشتر مي شود. وابستگي به دو صورت رواني و جسماني پيش آمد مي كند.
در وابستگي جسماني ماده به علت نفوذ در داخل سلولهاي بدن و اثر شيميايي آن باعث وابستگي سلولهاي بدن شده و قطع دارو به منزله اين است كه يكي از مواد حياتي سلول را به آن نرسانيم و به همين جهت در مواردي كه دارويي وابستگي جسماني ايجاد مي كند ترك ناگهاني موادبدون جانشين كردن ماده ديگري بجاي آن موجب اختلا لاتي مي شود كه براي بيمار فوق العاده ناراحت كننده است. وابستگي رواني عبارت است از حالتي كه شخص از نظر عاطفي به دارو يا ماده ا ي وابستگي پيدا مي كند و با وجودي كه نتايج سوءآن را مي داند معهذ ا احتياج دارد كه مصرف آن را ادامه دهد و اين وابستگي با عث مي شود كه شخص معتاد در موقع معيني كه بايد دارو يا ماده مخدر به او برسد به هر نحو كه شده و حتي با وجود خطرات سوء مصرف مواد مخدر بي اختبار به سوي آن كشيده مي شود و براي رسيدن به دارو حاضر به هر اقدامي مي گردد . پيدايش تحمل يعني تمايل شخص به ازدياد مقدار مصرفي دارو ، به اين معني كه مدتي پس از مصرف ماده مخدر شخص نمي تواند مانند ايام شروع از آن لذت ببرد و به همين علت است كه مقدار مصرف داروي معتادين در ابتدا كم است ولي پس از مدتي به تدريج مجبورند كه آنرا زياد كنند و بالاخره به حدي مي رسد كه براي حصول مربوط بايد از مواد مخدر قويتري استفاده كنندو اين مساله علت اعتياد به چندين مواد را در معتادين توجيه مي كند . ( ميلاني فر ، 1374 )
افلا طون Plato
افلاطون بنيانگذار اصلي و پدر فلسفه غرب بود و يكي از بزرگترين فيلسوفان يوناني باستان است . او آكادمي فلسفه را در نزديكي آتن تاسيس كرد ، نوشته ا ي بسيار از خود به جا گذاشت از جمله جمهور ورساله مهماني . افلاطون به جاودانگي روح اعتقاد داشت . در فيدون مي نويسد «من بسيار اميدوارم كه مرگ پايان همه چيز نباشد »اگر روح فنا ناپذير باشد در اين صورت جزئي از جهان مادي محسوب نمي شود . اگر جزئي از دنياي مادي نباشد ، پس از اصول طبيعي علت و معمولي تبعيت مي كند . اين موضوع مستقيماً به آزادي اراده منتهي مي شود ، افلاطون در تعاليمش بين ظاهر و حقيقت تمايزي بارز قائل بود ، او در اين مورد مثال زنداني در غار را مي آورد . زنداني سايه هايي را بر روي ديوار مي بيند كه از بيرون غار به درون افكنده مي شود و فكر مي كند اين ها واقعي اند . به همين تر تيب روح موقتاً در بدن (يعني غار) محبوس مي شود و به اشتباه آنچه را در زندگي روزانه مي بيند و مي شنود واقعيت مي پندارد ولي واقعيت بر روح آشكار نمي شود مگر زماني كه پس از مرگ از زندان تن رها شود . (برونو ، 1370)
اكسون Axon(e)
تار منفردي كه ضخيم تر و بلند تر از دندريت است . اكسون شبيه محوري است كه يك قطب را به نرون متصل مي كند . نرونهاي رشد يافته يك اكسون دارندو يا اصلاً اكسوني ندارند. بعضي نرونها در ابتدا بيش از يك اكسون دارند اما پس از رشد اكسون خارجي را از دست مي دهند . بسياري از اكسونها از بر جستگي جسم ياخته ا ي كه به قطب (Hillock) اكسون موسوم است ، پديدار مي شوند . هر اكسون قطر ثابتي كمتر از طولش دارد . به طور كلي اكسونها ، يك تكانه را از جسم ياخته ا ي به طرف ياخته هاي ديگر انتقال ميدهند . اكسون نورون حركتي توسط يك ماده پوششي به نام غلاف ميلين (Myelins heath) پوشيده شده . هر شاخه اكسون نوك بر جسته ا ي دارد كه انتهاي پيش سينا پسي (Pre synaptic ending) يا پايانه پيازي را تشكيل مي دهد. (كالات ، 1989)
الكز و شوك درماني Electroshock Therapy
روانپزشكان براي درمان اختلا لات رواني از الكترو شوك استفاده مي كنند در درمان الكترو شوك از طريق كار گذاشتن الكترود هاي ظريفي در نواحي معيني از قسمت هاي عمقي مغزو وارد كردن جريان خفيفي از برق شوك وارد كرده كه از اين طريق با ايجاد فعل و انفعالات شميايي زيستي توانسته اند تا حدودي بعضي از اختلال ها از جمله اختلالات خلقي را درمان كند.
الكترو شوك درماني درمورد درصد كوچكي از بيماران اسكيز و فرينك خصوصاً مبتلا يان به نوع كاتاتونيك به طور مؤثر مورد استفاده قرار مي گيرد .
( كالات ،1989 )
آمار Statistics
آمار رشته ا ي است كه با نمونه گيري از داده هاي يك جامعه آماري و استنباط درباره آن جامعه بر اساس داده هاي نمونه سر و كار دارد. وقتي مي گوييم در مورديك تفاوت مشاهده شده از آزمون آماري استفاده كرده ايم و معلوم شده مي توان به تفاوت مشاهده اعتماد كرد ، مقصودمان اين است كه تفاوت مزبور از لحاظ آماري معنادار است . به عبارت ديگر آزمون آماري نشا ن مي دهد كه تفاوت مشاهده شده يقيناً ناشي از تا ثير متغير مستقل ( و نه حاصل عوامل تصادفي ) است.
( نظري ، 1381 )
آمار استنباطي Inferential Statistics
بخشي از آمار است كه به كمك آن و بخش زير مجموعه (نمونه) به قضاوت در مورد جامعه ا ي مي پر دازيم كه نمونه از آن انتخاب شده است . در تعريف ديگر آمار استنباطي در واقع علم تصميم گيري است و به كمك اطلا عات جمع آوري شده بهترين تصميم گيري انتخاب مي شود. ( نظري ، 1381)
انعطاف پذيري /Flexibility
Plasticity
در نماي ، كلي يعني ظرفيت فرد براي نرمش در تغيير نگرشها يا ظرفيت او براي سازگاري سريع در موقعيتهاي جديد. در معناي خاص وضعيتي را گويند كه در ((اسكز وفرني كاتاتونيايي)) مشاهده مي شود و طي آن وقتي حالت دست و پاي بيمار را به وضع معيني قرار دهيم بيمار اين حالت را براي مدتي طولاني و به همان وضع ، حفظ مي كند. (ساعتچي 1374)
انگيزش Motivation
اصطلاح انگيزش را ميتوان به عنوان عامل نيرو دهنده ، هدايت كننده و نگهدارنده رفتار تعريف كرد . گيج و برلاينز (1984) انگيزش را به موتور و فرمان اتومبيل تشبيه
كرده اند .
سيفرت (1992) گفته است انگيزش يك تمايل يا گرايش به عمل كردن به طريقي خاص است .انگيزه وانگيزش غالباً به صورت مترادف به كار مي روند، با اين حال ، مي توان انگيزه را دقيق تر از انگيزش دانست.به اين صورت كه انگيزش را عامل كلي مولد رفتار اما انگيزه را علت اختصاصي يك رفتار خاص به حساب آورد.
در تعريف ديگر اصطلاح انگيزش (Motivation) در اصل از ريشه لاتين Moveve) ( مشتق شده و به معني تحريك است . روانشناسان بر سر تعريف انگيزش به موارد زير توافق دارند .
1- جهت رفتار Direction of behavior) : ( هدف يا هدف هايي كه موجود زنده در تعقيب آن است .
2- شدت رفتار Intensity of behavior) ( : ميزان كوشش يا تلاشي كه براي رسيدن به هدف از موجود زنده سر مي زند .
3- پايداري رفتار Persistence of behavior) ( : مدت زماني كه موجود زنده براي رسيدن به هدف صرف مي كند .
تعريف انگيزش بر حسب فرايند يا فرايند هايي كه به نحوي شروع شده و جهت يافته و سپس ادامه پيداكرده و سر انجام براي رسيدن به زنجيره هدف گرايي رفتار Persistence of behavior) ( متوقف شده قابل تبيين است .
به طور كلي هر رفتاري كه از انسان و حيوان سر مي زند ، جهت يافته ( Directed)
يا معطوف به هدف غايتي است و براي رسيدن به هدفي طرح ريزي شده است.
(فرجي ، 1375 )
انگيزه (Motive)
انگيزه بنا بر تعريف عيني ، حالتي فرضي در موجود زنده است كه براي تبيين انتخابها در رفتار معطوف به هدف آن به كار مي رود . انگيزه بنا بر تعريف ذهني به صورت آرزو يا ميل تجربه مي شود .
انگيزه از نظر بنيادي ، هر آن چيزي است كه موجود زنده را به حركت وا مي دارد و موجب جنبش آن مي شود .
روان شناسان كليه عواملي را كه موجود زنده و از جمله انسان را به فعاليتي وا مي دارد و او را در يك جهت خاصي سوق مي دهد انگيزه مي نامند . انگيزه اولين عنصر تشكيل دهنده رفتار است. ( برونو ، 1370 )
آوا Phone
هر صوت كلامي شخص كه ويژگي هاي آن بدون ارتباط با نقش آن صوت در هر زبان قابل تصريح است . ( پور افكاري 1373)
آوا شنا سي Phonetics) (
مطالعه توليد اصوات يا تاكيد روي رابطه آنها با زبان كه شامل روابط روان شناختي ، فيزيولوژيك ، بدني داده ها مي باشد . (شعاري نژاد ، 1364)
« ب »
بازتاب ( رفلكس) Reflex
بازتاب عبارت است از رابطه ساده بين يك محرك و يك پاسخ از جمله تنگ شدن مردمك چشم در برابر نور ترشح بزاق دهان بر اثر قرار گرفتن غذا در دهان نمونه هايي از بازتاب هستند. ويژگي هاي مهم رفتار بازتابي ساده بودن، غير ارادي بودن، نا آگاهانه بودن ، وارثي بودن آنها ست . (سيف ، 1379)
باز خواني Recall
به اين معني است كه مطلب مورد نظر را كاملاً از حافظه فرا خوانيم.
(سيف ، 1379)
بازسازي شناختي Cognitive Restructuring
فن مورد استفاده البرت اليس وساير در مانگران شناختي كه در آن مراجع از رابطه بين افكار غير واقعي رفتارهاي غير انطباقي حاصل از آنها آگاه مي شود. به مراجعان كمك مي شود تا راه هاي منطقي تري در بررسي رفتارهايشان پيدا كنند.
(سارا سون وسان سون 1378)
باز شنا سي Recognition
آگاهي نسبت به اينكه يك شيء يا رويداد چيزي است كه قبلاً ديده شده ، به تجربه در آمده يا ياد گرفته شده است. يكي از روش هاي تجربي براي مطالعه حافظه .
( ساعتچي ، 1377)
با زنمايي Representation
باز نمايي براي نظريات رايانه ا ي همچون قلب است . در بسياري از محاسبه ها اطلاعات خاصي با يك درونداد خاص تداعي پيدا مي كنند . براي ايجاد چنين تداعيهايي لازم است اطلاعاتي كه از قبل كسب شده بايد اندوخته و استفاده شود. به عنوان مثال اگر پرسيده شود حيوانات خانگي را نام ببريد . مرغ و خروس يا سگ و گربه در بيشتر جوابها خواهد بود ما كه از بدو تولد اين اطلاعات را نداشته ايم ، آنها راياد گرفته ايم، اندوخته ايم و سپس به هنگام پرسش بازيابي كرديم .
اينكه اطلاعات به چه شكلي اندوخته گردد ، موجب صراحت و برجستگي اطلاعات مختلف مي شود. به عنوان مثال ، اگر كميتها را بر حسب عدد نويسي عربي (…
و4و3و2و1) به خاطر سپرده باشيم اغلب توانائيهاي خاصي را به ما مي دهد كه اندوختن كميتها بر حسب عدد نويسي رومي نمي دهد . بسته به اينكه بازنمايي چه نوع اطلاعاتي را صريح و بر جسته مي كند به اجراي كم و بيش آسانتر يك محاسبه معين كمك مي شود براي مثال اگر كسي مقادير را با استفاده از اعداد رومي به خاطر سپرده باشد ، عمل ضرب رومي آنها كاملاً متفاوت از وقتي است كه اعداد بر حسب عدد نويسي عربي اندوخته شده باشند. انواع عملياتي كه براي اجراي يك محاسبه لازم است تا حد زيادي بستگي دارد به چگونگي باز نمايي درونداد و چگونگي بازنمايي اطلاعاتي كه بيشتر اندوخته شده است . همه نظريات رايانه ا ي تصوير ذهني مشخص كننده دو نسخ چيز هستند . يكي انواع بازنما ئيهايي كه از اطلاعات به كار رفته است ، و ديگري راههايي كه اين بازنما ئيها پردازش مي شود تا محاسبات خاصي اجرا گردد . معمولاً نظريه ها محاسبات بسيار گوناگوني را فرض مي كنند كه كار شان تشكيل تصاوير ، تركيب نمودن آنها از راههاي نو و تبديل آنها به طرق مختلف و شامل اينهاست . اغلب اين محاسبات براي اجرا توسط بخشها يا خرده سيستمهاي مختص آنها مطرح مي شوند. هر يك از اين بخشها نوعي درونداد را مي گيرد و برونداد لازم را توليد مي كنند . همه اين محاسبات طوري طراحي و تنظيم شده اند كه با انواع باز نمايي كه براي تصوير ذهني مطرح است جور باشد . ( آسينك ، 1944)
بازيا بي Retrieval
اصطلاح نسبتاً جديدي در روان شناسي است كه به فرايند فراخواني اطلاعات از حافظه اطلاق مي گردد . رديابي اطلاعات در حافظه .
(براهني و همكاران ، 1370)
بازيا بي آشكار Eplicit retrieval
1) بطور كلي ، مشخص كننده آنچه مستقيم و صريع است.
2) مشخص كننده چيزي كه آشكار و مشهود است.
3) مشخص كننده چيزي كه شخص از آن آگاه است. فرايند هاي شناختي آشكار آنهايي هستند كه شخص هشيارانه به آن واقف است.
(پور افكاري ،1373)
بحران Crisis
از ريشه لاتين به معني نقطه عطف در مسير رخدادها در مورد افرادي به كار مي رود كه به علت بحران دچار ناراحتي يا ناتواني شديد شده اند .اين واژه از واژه هايي است كه اريكسون در تقسيم بندي مراحل رشد خود به كار برده است و عبارتست از تغييرات هيجاني و فاحش ناگهاني كه در طول رشد رخ مي دهد .
مثل بحران نوجواني كه نوجوان براي كسب استقلال ، برقراري روابط و دلبستگي هاي تاز ه ، سست شدن روابط كهنه و… به آن دچار مي شود .
( پور افكاري ،1373)
بر انگيخته ( برانگيختگي ) Activation – Excitation
اصطلاهي است كه به حالت تهييج . توجه ، يا گويش به زنگ بودن اشاره مي كند. برانگيختگي از معدود متغير هاي انگيزشي است كه براي آن شاخص هاي قابل مشاهده و قابل اندازه گيري فيز يو لو ژيكي وجود دارد .
(منصور و همكاران ، 2536)
بر نامه ريزي ( برنامه سازي) Planning
عمل يا روش تهيه و تنظيم فعاليتهاي كاري در يك فهرست و جدول ساعات عملي عمل يا روش تنظيم و تركيب يك جدول ساعات و برنامه روزانه يا هفتگي از فعاليتها يا مطالعات گوناگون. (شعاري نژاد ، 1364 )
نظرات و تجربیات شما
-
سایت جالبیه خصوصن بخش سرگرمی و عکسهای خبری 🙂
-
سایت پارسی وی اگه همین طور ادامه بده خیلی موفق خواهد بود.
-
جالب بود. سرعت دانلود کتابها واقعا عالیه. دستتون درد نکنه.
-
سبز و پایدار باشید…امیدوارم هیچ وقت سایت خوبتون مشکل پیدا نکنه
-
اصطلاح نامه روانشناسی ۵ بخش گالری هنرمندان را نیز کاملتر کنید.
-
واقعا نوشته خوبییه. من همیشه سایتتون را چک میکنم.
-
خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.
-
خیلی هم خوب…جالبترین قسمت فال و طالع بینی سایته
-
مطالب خوبی دارید. ان شاء الله همین سیاست کاری را ادامه دهید.
سایت پارسی وی اگه همین طور ادامه بده خیلی موفق خواهد بود.