سالهای تجاوز و مقاومت نویسنده : محمد اکرم اندیشمند احزاب اسلامي ـ جهادي وسازمانهاي مقاومت در دوره ي جهاد ساير سازمانهاي مقاومت: مقاومت مسلحانه عليه حاکميت حزب دمکراتيک خلق وتجاوزشوروي تنها به احزاب وسازمانهاي اسلامي محدود نماند. احزاب چپي وگروه هاي ليبرال ومخالف کمونيزم روسي درمخالفت ومقاومت مسلحانه عليه رژيم خلق وپرچم وتجاوزخارجي قرار گرفتند. […]
سالهای تجاوز و مقاومت
نویسنده : محمد اکرم اندیشمند
احزاب اسلامي ـ جهادي وسازمانهاي مقاومت در دوره ي جهاد
ساير سازمانهاي مقاومت:
مقاومت مسلحانه عليه حاکميت حزب دمکراتيک خلق وتجاوزشوروي تنها به احزاب وسازمانهاي اسلامي محدود نماند. احزاب چپي وگروه هاي ليبرال ومخالف کمونيزم روسي درمخالفت ومقاومت مسلحانه عليه رژيم خلق وپرچم وتجاوزخارجي قرار گرفتند. برخي ازشاخه هاي حزب دمکراتيک نوين يا شعله جاويد، محفل انتظار يا ستم ملي وحزب افغان ملت گروه هاي بيرون ازاحزاب اسلامي وجهادي بودند که با کمونيزم روسي وقواي شوروي به مبارزه وجنگ برخواستند. ازميان اين احزاب بيشترين مقاومت را شاخه هاي منشعب شده ازجريان مائوئيستي” شعله جاويد” انجام داد. سازمان آزاديبخش مردم افغانستان( سا ما ) برهبري عبدالمجيد کلکاني يکي ازشاخه هاي انشعابي شعله جاويد بود که به مقاومت مسلحانه تا خروج قواي شوروي ادامه داد.
يک نويسنده آلماني ” ساما” را سازمان کمونيستي تند رو تر از حزب دمکراتيک خلق معرفي ميکند : « . . . . سازمان ساما خيلي چپ گراتر از حزب دمکراتيک مردمي( حزب دمکراتيک خلق ) ببرک کارمل ميباشد. سازمان مذبور خط مائو راقبول دارد. از شورويها بنام سوسيال امپرياليزم ياد مي کند. آنها جانشينان ” مائو” را رهروان خط انحرافي ميدانند. بيشتراعضاي سامارا روشنفکران افغانستان تشکيل ميدهند. . . » ( 47 )
صباح الدين کشککي عبدالمجيد کلکاني را رهبر شعله جاويد مي خواند. اومي نويسد: « بعد از کودتاي کمونيستي 1978 ( 1357 ) حزب شعله جاويد فعاليت هاي خودرا تجديد نموده ودعوي کرد که عبدالمجيد کلکاني رهبرآن حزب ميباشد. کلکاني شاگرد سابق مدرسه شرعيات بود. اوبعد ازاينکه متهم بدست داشتن درقتل مولوي عبدالحق رئيس دارالعلوم دردوره سلطنت گرديد، متواري شده مردمان قريه جات را مخصوصاً در منطقه شمالي تحت فشار قرارميداد وبعضاً نقش ” رابن هود” را بازي ميکرد. . . حکومت دست نشانده شوروي درجون 1980( سرطان 1361 ) اعلان کرد که کلکاني، که ظاهراً چند روز پيش ازاين اعلاميه درحاليکه شب را دريک اپارتمان مکروريان سپري ميکرد گزفتار شده، اعدام گرديد. شعله جاويد کلکاني را مخصوصاً بعد ازاعدام او به حيث رهبرخود، خوانده وبرادرش عبدالقيوم دراروپا فعال باقي مانده براي حزب نفر تربيه ميکرد . . . » ( 48 )
آنتوني هايمن محقق وتحليلگرمعروف انگليسي مسايل افغانستان وآسياي ميانه که در دسمبر 1999 (1378 ) درگذشت مجيد کلکاني را رهبرملي ميخواند وازدوره قدرت او سخن ميزند: « مجيد کلکاني را تا اندازه يي با روبن هود مقايسه ميکنند. وي رهبر دست چپي با هوشي بود. سابقه وشخصيت وي با هم توأم شده وي را بصورت شخصيت ملي ومعروف درمقاومت درآورده بود. اودردانشگاه کابل به تحصيل الهيات( شرعيات) مشغول بود که ازطرف سازمانهاي محمد زايي( شايد منظور وي استخبارات حکوت شاهي محمد ظاهر بوده باشد) تحت تعقيب قرارگرفت. درنتيجه بلايي که به سرش آورده بودند، مجيد ازمخالفين سرسخت خانواده سلطنتي شد وبا شخصيت هاي دست چپي روابط نزديک برقرارکرد. دراوايل دهه 1960 مخصوصاً با ببرک کارمل روابط صميمانه يي داشت. ازسال 1968 او عهده دارسرپرستي دسته اي در کوهستانهاي شمالي شد وبه تدريج شخصيت اسطوره يي گرديد. اودرسال 1979 در سن چهل سالگي آخرين مرحله يي رهبري خودرا به عهده گرفت وبه صورت يک رهبرملي درآمد ودوره رهبري او کوتاه اما با شکوه وبرجسته بود. دوره قدرت او مانند دوره ي قدرت همشهري اش بچه سقاء کوتاه بود. » ( 49 )
مجيد کلکاني که قبل ازکودتاي ثور 1357 در ولسوالي کلکان هسته کوچک مقاومت را عليه رژيم اسبق رهبري ميکرد، غرض مبارزه عليه رژيم جديد به گسترش اين هسته پرداخت. علاوه برآن، ساما وساير شاخه هاي باقي مانده ازشعله جاويد درداخل ارتش به قيام مسلحانه دست زدند که مهم ترين آن شورش مسلحانه ي فرقه بالا حصار درتابستان 1358 بود: « اين قيام توسط جبهه مبارزين مجاهد افغانستان متشکل از پنج سازمان منجمله سازمان رهايي وحرکت انقلاب صورت گرفت. قراربود همزمان دربسياري نقاط ديگر کابل و ولايات حرکت هاي مسلحانه جهت براندازي دولت امين بوجود آيد ولي متأسفانه قيام به علت خيانت تني چند نتوانست به مؤفقيت بيانجامد وفقط دربالاحصار خالد وگل محمد از سازمان رهايي توانستند خلقي هارا تير باران وخود پس ازشش ساعت درگيري به شهادت برسند. » ( 50 )
” ساما ” علاوه از جبهاتي که درولسواليهاي شمال کابل داشت، جبهات مستقل ونيمه مستقل ديگرعمدتاً تحت پوشش حرکت انقلاب اسلامي مولوي محمدنبي محمدي درولايات نيمروز، قندز، بغلان، کنرها، لغمان وبلخ عليه رژيم کابل و قواي شوروي گشود. دشمني وجنگ ” ساما ” تنها به حاکميت حزب دمکراتيک خلق وقواي شوري محدود نمي شد، بلکه احزاب مجاهدين نيزدرزمره دشمنان آن به حساب ميرفت. معهذا ساما يي ها درداخل به قتل وترور قوماندانان احزاب اسلامي به خصوص احزاب بنيادگرا يا اخوانيها ميپرداختند. آنها درقوس 1363 ذبيح الله قوماندان معروف جمعيت اسلامي را درولايت بلخ با انفجار ميني که درمسير حرکت موتر حاملش کار گذاشتند به قتل رسانيدند. افراد ساما در مزار شريف تحت پوشش تنظيم حرکت انقلاب اسلامي مولوي محمدنبي قرارداشتند. اما با وجود اين ، ” ساما ” نه بصورت مستقل ونه درپوشش احزاب جهادي مؤفق به نفوذ وگسترش نيروي خود در مقاومت وجهاد افغنستان نگرديدند. جبهه قندز ” ساما ” به فرماندهي انجنيرسرور با دستگيري واعدام او درسال 1361 ازميان رفت. وي درولسوالي نهرين توسط عبدالحي حقجو آميرجمعيت اسلامي ولايت بغلان دستگير واعدام گرديد. جبهات شمال کابل نيز بعد ازاعدام مجيد کلکاني رهبر ساما توسط حکومت کارمل وقواي شوروي ازهم پاشيدند.
بعد ازمرگ کلکاني رهبري ساما را برادرش عبدالقيوم رهبرکه درآلمان غرب بسرميبرد بدوش گرفت. اما رهبر نيز درسال 1367 ( 1988 ) زمانيکه درسفري ازآلمان به پاکستان آمده بود درحيات آباد پشاورمورد سوء قصد قرار گرفته به هلاکت رسيد. بعداً، يک منبع حزب اسلامي حکمتيارگفت که قتل رهبر بدستورگلبدين حکمتيار رهبر حزب اسلامي از سوي سازمان استخبارات آن حزب و آي اس آي صورت گرفت وتوسط عبدالقدوس يکي ازمجاهدين حزب مذکورعملي گرديد. ( 51 )
بعد ازمرگ مجيد کلکاني وقيوم رهبر، ساما در داخل افغانستان با استثناي ولايت نيمروز جبهه ي مستقلي نداشت. برخي ازقوماندانان آن درشمال کابل به حکومت حزب دمکراتيک خلق پيوستند. هرچند که تعدادي ازآنها بصورت پراگنده وضعيف باقي ماندند وبعدها درکناراحمدشاه مسعود عليه طالبان به جنگ ادامه دادند. ساما درولايت نيمروزموجوديت خودرا تا سقوط حکومت نجيب الله وحکومت مجاهدين حفظ کرد وبه مقاومت عليه طالبان ادامه داد.
علاوه ازشاخه هاي مختلف حزب شعله ي جاويد، ستم ملي به حيث يک جريان چپي نيز دست بمبارزه ومقاومت مسلحانه عليه حزب دمکراتيک خلق زد. آنها دربهار وتابستان سال 1358 درولسوالي خوست وفرنگ ولايت بغلان، ولسواليهاي رستاق وچاه آب ولايت تخار وبسياري ازولسواليهاي ولايت بدخشان شورش مسلحانه عليه رژيم را رهبري کردند. آنها دراين شورش ها مؤفقيت مهمي نداشتند وتنها مراکز ولسوالي خوست وفرنگ ولايت بغلان وعلاقه داري شهر بزرگ ولايت بدخشان را روزهاي محدودي در کنترول درآوردند. درساير ولسوالي ها بعد ازقتل حاکمان خلقي متواري گرديدند. با تجاوزقواي شوروي وحاکميت ببرک کارمل، مقاومت مسلحانه ي محفل انتظار يا ستم ملي پايان يافت. آنها در ولايات متذکره ازيکطرف زيرفشار احزاب اسلامي وجهادي قرارگرفتند وازسوي ديگردراثرروابط وعلايق نزديک با جناح پرچم ازمقاومت مسلحانه دست کشيده با حکومت دست نشانده ي شورويها به همکاري پرداختند.
خارج ازحلقه هاي چپي وگروه هاي اسلامي، برخي ازشاخه هاي حزب افغان ملت دربرابر کمونيستان حاکم به مخالفت ومقاومت پرداختند. اين مقاومت ها درشورش هاي ناکام تعدادي ازصاحب منصبان مربوط اين حزب محدود مي شود. افغان ملتي ها جبهه ي مستقلي درداخل کشورعليه حکومت کمونيستي وقواي شوروي بوجود آورده نتوانستند . قيام مسلحانه ي برخي افسران فرقه 11 ننگرهار در بهار 1358 نمونه اي ازمبارزه ي افغان ملت با حاکميت حزب دمکراتيک خلق بود که به ناکامي انجاميد.
نظرات و تجربیات شما
-
نوشته های اطلاعات عمومی جلب توجه بود.
-
امید را به خانه بیاور کسی در این نزدیکی منتظرش نشسته است… خسته نباشید
-
نوشته های اطلاعات عمومی خوبه 🙂
-
مطالب اطلاعات عمومی خوبه…موفق باشید
-
nabayad az sayehah tarsid…faghat kafi ast shamei roshan konid
-
از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.
-
کارتون خوبه … اگر همینطور ادامه دهید … 🙂
-
سایت پارسی وی اگه همین طور ادامه بده خیلی موفق خواهد بود.
-
تلاشتان قابل تقدیر و سپاس است. اما جای کار زیادی دارد.
-
سایت باید جامع و فراگیر باشه هنوز کار زیاده و امیدوارم تا آخر همین طور ادامه بدین :دی
-
از زحمات تمام افرادی که در سایت پارسی وی فعالیت می کنن تشکر میکنم.
-
نوشته های اطلاعات عمومی جالب توجه بود. ممنون از زحماتتان.
-
صحبت از پژمردن یک برگ نیست…وای جنگل را بیابان می کنند…با ارزوی موفقیت برای شما
خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.