آیا داعش پیروز می شود؟ استراتژی ایالاتمتحده این بود که داعش را تضعیف و نابود سازد. اما شاهد آن هستیم که نیروهای داعش یک پایگاه سنی را در 112 کیلومتری بغداد به تصرف خود درآوردهاند. نیروهای نظامی و محلیها بر این باورند که ائتلاف آمریکایی خیلی ضعیف است. به گزارش فرادید به نقل از […]
آیا داعش پیروز می شود؟
به گزارش فرادید به نقل از نیوزویک، داعش جایگزین القاعده در عراق شد و تلفات و خرابیهای بیشماری به بار آورد. ماهها از تصمیم اوباما مبنی بر تضعیف و نابودی داعش میگذرد. در آن روزهای ابتدایی چندین حمله هوایی به صورت روزانه علیه نیروهای داعش صورت میگرفت و موجی به راه افتاده بود که خواستار آموزش نیروهای عراقی برای مقابله با آنها بود. علاوه بر آن، شصت کشور با هم ائتلاف کردند و البته ضربههایی را هم به داعش وارد کردند.
نیروهای داعش پیشتر کنترل موصل را در اختیار داشتند، ولی حالا به 112 کیلومتری بغداد رسیده و کنترل پایگاهی در رمادی را در اختیار خود دارند. داعش در سوریه کنترل شهر استراتژیک پالمیرا (تدمر) را در دست گرفت و پیشرویهایی نیز در لیبی داشته است. همچنین با انفجار یک مسجد متعلق به شیعیان اولین حملات تروریستی خود در عربستان سعودی را نیز آغاز کردند. اوباما روزی با تحقیر از آنها یاد کرد اما حالا شاهد پیشرویهای نیروهای داعش هستیم. بنابراین اگر همین حالا این سوال را بپرسیم: «آیا داعش در آستانه پیروزی است؟» در حال حاضر بهترین جواب این است: «قطعا بله.»
دولت اوباما و پنتاگون سیاست صبر و بردباری را پیشه کرده و در مورد سقوط شهر رمادی گفتند که این یک عقبنشینی بوده است. واشنگتن میگوید که سرعت آموزش نیروهای عراقی را دوچندان خواهد کرد. البته منتقدان اعتقاد دارند که ایالاتمتحده از سال 2003 و با هجوم به عراق کار آموزش نظامی نیروهای عراقی را شروع کرده بودند.
اما در مصاحبه با تحلیلگران و مقامات رسمی و نظامی در عراق (هم عراقی و هم غیرعراقی) تصویری تیرهتر برای آینده عراق ترسیم شد. حقیقت تلخ ماجرا این است که طرح اوباما و همپیمانانش شکست خورده و البته گزینهی بهتری هم پیش روی آنها وجود ندارد. در هجدهم ما مه یعنی یک روز پس از سقوط رمادی همه چیز مشخص بود.
شهر رمادی در استان الانبار قرار دارد و این استان محور اصلی سنیها در عراق است. رهبران طایفههای استان الانبار در جریان «بیداری الانبار» در سال 2007 و 2008 با نیروهای آمریکایی بیشترین میزان همکاری را داشتند تا ریشه القاعده زده شود. کسانی که در آن سالهای میجنگیدند احساس میکردند از نظر سیاسی طرد شدهاند. آنها البته دلیلش را در این میدیدند که نوری المالکی (نخستوزیر پیشین عراق) رهبری شیعی و متحد ایران بوده است.
برخی از طایفههای سنی در الانبار حالا از داعش طرفداری میکنند و برخی دیگر نیز هنوز تصمیم نگرفتهاند که از داعش حمایت کنند یا حیدرالعباری؛ زیرا حیدرالبعادی به اندازه نوری المالکی فرقهای تصمیم نمیگیرد. او نیز شیعه است ولی معتقد است که شیعیان و سنیها نباید دشمنی داشته باشند. در روز 18 ماه مه، شورای استانی الانبار تصمیم گرفت که از نیروهای شیعه کمک بگیرد تا بتوانند رمادی را از نیروهای داعش پس بگیرند. شیخ ابو مجید الزویان یکی از سران طایفهای میگوید: «در این مرحله، ما از هر نیرویی که بتواند به ما کمک کند تا از شر داعش خلاص شویم استقبال خواهیم کرد.»
چگونه به اینجا رسیدیم؟
لینا خطیب مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه کارنگی میگوید: «اگر داعش در آستانه پیروزی قرار گرفته به خاطر اشتباهاتی است که دشمنانش مرتکب شدهاند. به نظر من داعش مثل آبی است که درون تَرَک و شکاف نفوذ میکند؛ شکافهای سیاست و استراتژی جامعه بینالمللی.»
از سوریه شروع کنید. یکی از طعمههای دست کم گرفته شده داعش ثروت آنها است. فرقی ندارد که داعش ثروت خود را از منابع نفتی به درست آورده یا از طریق غصب اموال دیگران، بلکه مهم این است که داعش حتی بیشتر از ارتش آزاد سوریه به نیروهای خود پول میدهد و علاوه بر آن خدمات رفاهی را نیز برای آنها تامین کرده است. داعش در پایتخت انتخابی خود رقه حتی خدمات پزشکی نیز ارائه میدهد. خطیب معتقد است که واکنش جامعه جهانی کافی نبوده و آنها فقط بر روی آموزش نیروهای عراقی تکیه کردهاند. به نظر او جامعه جهانی باید قدرت اقتصادی داعش را فلج کند.
ایالاتمتحده حتی نسبت به گروههایی که قصد حمایت از آنها را دارد نیز بیتوجه است. خطیب میگوید که با مقامات ارتش آزاد سوریه دیدار داشته و از ایالاتمتحده درخواست کمک کردهاند، اما هرگز از سوی آمریکا هیچ پاسخی دریافت نکردند. علاوه بر این مباحث، تحلیلگران نظامی میگویند که کمپین حملات هوایی ضد داعش کم شده است. زیرا هر بار که در جریان این حملات یک غیرنظامی کشته میشود، نیروهای داعش تبلیغات به راه میاندازند که «ببینید به سرزمین مسلمانان حمله میکنند!» آنها از این طریق به محبوبیت خود میافزایند. این کمپین تاثیر چندانی هم بر روی پیشرویهای داعش نداشته است.
حملات هوایی در عراق هم مانند سوریه جواب نمیدهد. درست است که حیدرالعبادی مانند نوری المالکی فرقهای نیست، اما عدم اعتماد بین سنیهای بغداد و الانبار مشکلزا است. خطیب میگوید: «حیدر العبادی باید خیلی قوی باشد تا بتواند این مشکل را حل کند و این کار خیلی زمان خواهد برد.» همچنین تصمیم اعزام نیروها شیعه برای جنگ در الانبار فصل جدیدی از روابط را کلید زد و البته سیاستها آمریکا در عراق را کمی لکهدار کرد.
جیاد تحلیلگر عراقی میگوید که ایالاتمتحده با حیدرالعبادی توافق کرد تا کنترل الانبار را به دست آنها بسپارد. از نظر او «یورش» آمریکا تا مدتی شرایط منطقه را آرام کرد. آمریکاییها برای این توافق کردند که نمیخواستند عبادی برای مبارزه با داعش از نیروهای شیعه تحت حمایت ایران استفاده کند، زیرا الانبار به صورت کلی در اختیار سنیها است.
واشنگتن به دو دلیل این تصمیم را گرفت: اول اینکه در حالت کلی تنش فرقهای در عراق زیاد بود و اگر شبهنظامیان ورود میکردند، احتمال جنگ داخلی فرقهای بیشتر میشد. دومین دلیل نیز این بود که ایالاتمتحده نمیخواست متحدان سنتی عرب خود مانند عربستان سعودی، اردن و بقیه کشورهای حوزه خلیج فارس فکر کنند که ایالاتمتحده به دلیل توافق احتمالی خود با ایران قرار است که دوستان عرب خود را کنار بگذارد. بنابراین ایالاتمتحده سرعت آموزش نیروهای عراقی را دو برابر کرد و تصمیم گرفت تا آن زمان با حملات هوایی به الانبار حمله کنند.
این برنامه اما حالا با مشکل روبهرو شده است. جیاد میگوید: «سقوط رمادی فاجعه است. آمریکا نتوانست کمکهای هوایی خود را برساند. آنها نتوانستند حملات هوایی خوبی علیه داعش انجام دهند. آمریکا خیلی ضعیف عمل کرد.»
حالا باید چه کنیم؟
با توجه به گفتههای برخی از منابع عراقی و تحلیلگران، واشنگتن شرایط را پس از سقوط رمادی وخیمتر کرد. اشتون کارتر تقصیر را بر گردن ارتش عراق انداخت و گفت که آنها میل کافی به مبارزه را نداشتند. این گفتهها مقامات عراقی را عصبانی کرد و آنها در واکنش گفتند: «ما هفده ماه است که در رمادی مقابل داعش میجنگیم.»
یک دیپلمات عرب در بغداد میگوید: «آنها میخواهند طوری نشان دهند که همه چیز یک شبه اتفاق افتاد: اینگونه که داعش حمله کرد و ارتش فرار کرد. اما این صحیح نیست.» جیاد میگوید: «ارتش پخش شده بود و خسته به نظر میرسید. آنها گفتند که تا پای مرگ میجنگند ولی شهر در نهایت سقوط خواهد کرد. بنابراین میتوان به جای این کار عقبنشینی کرد و دوباره متحد شد. آنها عملگرا بودند و تصمیم درست را گرفتند.»
نبرد مجدد اما باعث افزایش نفوذ تهران خواهد شد؛ درست برعکس آنچه واشنگتن میخواست. سردار قاسم سلیمانی به اوباما طعنه زد و گفت: «آقای اوباما! هیچ غلطی در عراق نکردید. این رفتار آمریکا جز این است که نشان میدهد که هیچ ارادهای برای مقابله با داعش وجود ندارد؟»
در سوریه نیز، بشار اسد با تکیه بر ایران قصد دارد جلوی داعش بایستد. ایران در مقابل داعش ایستاده و سید حسن نصرالله نیز اخیرا گفته است که نیروهایش «هر جا که لازم باشد» میجنگند تا داعش را به نقطه اول خود بازگردانند. یکی از مقامات اطلاعاتی در منطقه گفت: «ایرانیها بهتر عمل کردهاند. آنها انعطاف بیشتری داشته و تاثیرگذارتر از هر کس دیگری بودهاند. این یک حقیقت است و نمیتوان آن را کتمان کرد.»
مایکل دُران، عضو موسسه هادسون، میگوید: «بدون حضور انبوه نیروهای نظامی بر روی زمین پیروزی برابر داعش اصلا ممکن نیست. نیروهای آمریکایی میتوانند نیروهای سوری را آموزش دهند زیرا آنها آماده اعزام به مناطق درگیری هستند. تحلیلگران نیز در این میان گمانهزنی میکنند که چه مقدار نیرو برای حمله از زمین نیاز است، اما مایکل دُران میگوید که واقعیت سیاسی اجازه این کار را نمیدهد. از نظر او هیچ شانسی وجود نداد که اوباما تعداد نیروها برای جنگ بر روی زمین را زیاد کند، زیرا این تصمیم مغایر با خواست رایدهندگان آمریکایی است. یک واقعیت سیاسی دیگر در عراق نیز وجود دارد و آن این است که مردم عراق تمایلی به این کار ندارند.
ایالاتمتحده و همپیمانانش با این واقعیت مواجه هستند که داعش علاوه بر اینکه یک گروه تروریستی پست است، از نظر جنگی زیرک و قوی عمل میکند و دلیل اصلی آن نیز فرماندهانی هستند که قبلا در رژیم صدام حسین آموزش نظامی دیده بودند.
یکی از ترفندهای اصلی داعش که در سقوط رمادی مشخص شد این بود که آنها از «گروههای خفته» استفاده میکردند. در واقع آنها گروههایی را در اختیار داشتند که با شدت گیری درگیریها قیام میکردند و وارد صحنه میشدند. تحلیلگران نظامی معتقدند که داعش ساختارهای مشابهی را نیز در بغداد در اختیار دارد که میتوانند نیروهای امنیتی عراق را دچار مشکل کنند. در بغداد حضور شیعیان چشمگیر است و آنها به هیچ وجه تسلیم داعش نخواهند شد، اما در صورت درگیری احتمالا سطح خشونت بین آنها بسیار بالا خواهد بود.
در حال حاضر تعداد حملات هوایی علیه داعش خیلی کم است و واشنگتن دلیل آن را کشته شدن غیرنظامیان میداند. میانگین کنونی حملات هوایی 15 حمله در روز است ولی این رقم در سال 2003 و در جریان حمله ایالاتمتحده به عراق 800 حمله در روز بود.
برخی از منابع میگویند که سه هزار نیروی اعزام شده آمریکایی در عراق محدود شدهاند، در حالی که نیروهای ویژه کانادایی حتی بیشتر از آنها آزادی عمل دارند. به نظر میرسد قوانینی وجود دارد که بر آنها فشار اعمال میکند. نیروهای آمریکایی باید بیشتر فعال باشند و از حملات هوایی کمک بگیرند. آنها باید با نیروهای ویژه عراقی تعامل کنند تا اعضای کلیدی داعش را منهدم کنند. اما یک مشکل اصلی سد راه آنها است: نیروهای شیعه در الانبار به کار گرفته شدهاند و هرچه حملات هوایی آمریکاییها بیشتر باشد، یک مسئله قوت میگیرد. آن مسئله این است که ممکن است کسی آسیب ببیند و برخی فکر کنند که آمریکا میخواهد با ارتش ایران مقابله کند. در این حین، نیروهای آمریکایی در حال آموزش جنگجویان سنی در پایگاه هوایی الاسد در شمال غربی رمادی هستند. تئودور بل میگوید: «باید دید که چگونه دولت عراق نیروهای سنی و شیعه را با هم متحد خواهد کرد.»
اگر کمپین حملات هوایی شدت گیرد، واکنشهایی را در منطقه شاهد خواهیم بود. همینطور به امضای توافق احتمالی کشورهای 5+1 با ایران نزدیک میشویم. در آن شرایط اگر آمریکا برای دفاع از شیعیان حملات هوایی خود را انجام دهد، ریاض، امان و دولتهای دیگر برداشت اشتباهی خواهند داشت. ما پیشتر شاهد نوعی شورش سنیها در منطقه هستیم. در سوریه، جنگ نیابتی بین ایران و عربستان در یمن و بین برخی از سنیهای استان الانبار شاهد چنین مواردی هستیم. آیا جنگ سنی و شیعه در خاورمیانه و شمال آفریقا بیشتر خواهد شد؟
واشنگتن به دنبال تعادلی بین قدرت شیعه و سنی در منطقه است و امیدوار است که ثبات در منطقه حاکم شود. واشنگتن تلاش کرده تا دوباره متحدان سنی خود با اقدامات امنیتی مطمئن سازد. شرایط کنونی منطقه هیچ شباهتی با یک شرایط پایدار ندارد و نمیتوان چندان امیدوار بود که شرایط به زودی تغییر کند.
تحلیل فوق توسط بیل پاول نوشته شده است. وی ویراستار «نیوزویک آسیا» در شانگهای است و قبلا سردبیر نیوزویک در مسکو، توکیو و برلین بوده است.