جواد مرشدی: بیش از نیم قرن از اختلاف هند و پاکستان در منطقه کشمیر می گذرد و هر از گاهی آتش و دود بر این منطقه مستولی می شود. در تازه ترین اتفاقات سه شنبه گذشته یک حمله خونین علیه گردشگران در منطقه کشمیر تحت کنترل هند صورت گرفت که ده ها کشته و زخمی برجای […]
جواد مرشدی: بیش از نیم قرن از اختلاف هند و پاکستان در منطقه کشمیر می گذرد و هر از گاهی آتش و دود بر این منطقه مستولی می شود. در تازه ترین اتفاقات سه شنبه گذشته یک حمله خونین علیه گردشگران در منطقه کشمیر تحت کنترل هند صورت گرفت که ده ها کشته و زخمی برجای گذاشت. حمله ای که موجب شد نخست وزیر هند سفر به عربستان را نیمه کاره رها کند و به کشور خود بازگردد.
در این حمله افراد مسلح به سوی گردشگران در این منطقه آتش و سپس متواری شدند. فردای آن روز گروه موسوم به مقاومت کشمیر (TRF) با صدور بیانیهای مسئولیت این حمله را برعهده گرفت.
دولت هند در واکنش شدید به این حمله تروریستی نسبت به تعلیق قراردادی ۶۵ ساله و بستن گذرگاه مرزی اصلی بین این کشور و پاکستان اقدام کرد. پاکستان نیز در عملی تلافی جویانه ضمن بستن حریم هوایی خود بر روی هواپیماهای هندی و تعلیق روابط تجاری با این کشور مستشاران نظامی هندی در اسلامآباد را عنصر نامطلوب توصیف کرد و برای ترک پاکستان تا پایان آوریل به آنها مهلت داد.
اخیرا نیز ارتش هندوستان مدعی شده که نیروهای این کشور و پاکستان برای سومین شب متوالی، در منطقه مرزی موسوم به «خط کنترل» به روی یکدیگر آتش گشودند، گویی بوی جنگ می آید.
خبرگزاری صلح خبر در گفتوگو با نوذر شفیعی استاد روابط بین الملل به بررسی تنش میان این دو کشور پرداخته است.
******
چگونه اختلاف هند و پاکستان بر سر کشمیر شکل گرفت و چه عواملی در تشدید آن نقش داشتند؟
موضوع کشمیر مربوط به دوره تجزیه شبهقاره هند در سال ۱۹۴۷ است. در آن زمان، دیدگاههای هندیها و پاکستانیها متفاوت بود و همین تفاوت دیدگاه باعث بروز اختلاف شد. پاکستانیها معتقد بودند که در زمان تجزیه شبهقاره قرار شد این منطقه بر اساس سه معیار تقسیم شود: اول، عامل دین؛ دوم، قرابت جغرافیایی (نزدیکی یا دوری جغرافیایی)؛ و سوم، خواست اهالی منطقه.
بر اساس دیدگاه پاکستان، کشمیر هم از نظر جغرافیایی به پاکستان نزدیک است، هم دین اکثریت مردم آن اسلام است و هم اهالی منطقه خواهان الحاق به پاکستان بودهاند. بنابراین، از دید پاکستانیها، کشمیر باید بخشی از پاکستان باشد. اما هندیها تفسیر دیگری داشتند. آنها معتقد بودند که کشمیر از قدیمالایام یک شاهزادهنشین بوده و بنابراین، شاهزادگان این حق را دارند که خودشان تصمیم بگیرند مستقل بمانند یا به هند یا پاکستان ملحق شوند.
در همین بحبوحه، حمله پاکستان به کشمیر باعث شد مهاراجه وقت کشمیر از هند درخواست کمک کند و هند نیز بنا به این درخواست وارد عمل شد. در نتیجه، درگیری بین هند و پاکستان آغاز شد و تاکنون هم چندین بار این منازعه تکرار شده است. کشمیر همچنان به عنوان موضوعی مورد مناقشه میان این دو کشور باقی مانده است.
به عوامل تشدید این اختلاف نیز اشاره می کنید؟
به نظر میرسد مهمترین عامل در تشدید بحران کشمیر این است که این مسئله، یک مناقشه سرزمینی است. وقتی پای سرزمین به میان میآید، منافع حیاتی کشورها نیز درگیر میشود، و کشورها برای حفظ منافع حیاتی خود حتی حاضر به جنگ میشوند. بنابراین، اگر بخواهیم در میان عوامل مختلف، یکی را برجسته کنیم، آن عامل مسئله “خاک” و منافع سرزمینی است. کشمیر بخشی از منافع حیاتی هند و پاکستان محسوب میشود.
آیا امکان یک توافق صلح پایدار میان هند و پاکستان بر سر کشمیر وجود دارد؟
کشمیر یکی از دیرپاترین بحرانهای جهان به شمار میرود و به همین دلیل احتمال حل آن بسیار دشوار است. دلیل دیرپا بودن این بحران این است که سه موضع مختلف درباره کشمیر وجود دارد:
۱. موضع دولت پاکستان که خواهان الحاق کشمیر به پاکستان است.
۲. موضع دولت هند که کشمیر را جزو لاینفک خاک خود میداند.
۳. موضع جریانهای استقلالطلب در کشمیر، مانند جنبش آزادیبخش جامو و کشمیر.
با وجود این اختلافات ریشهدار و مواضع متضاد، جمع بستن این سه دیدگاه کار بسیار دشواری است و تحقق صلح پایدار نیازمند اقدامات بلندمدت، حسن نیت طرفین، میانجیگری مؤثر بینالمللی و احترام به خواست مردم کشمیر خواهد بود. این سه دیدگاه و اختلافات عمیق میان آنها کار را برای رسیدن به صلح بسیار دشوار کرده است.
اگرچه فرمولهای مختلفی برای صلح در کشمیر توسط بازیگران خارجی ارائه شده، اما این بحران تاکنون حل و فصل نشده است. همانطور که اشاره شد، ریشهی اصلی این بحران، مسئلهی سرزمین و منافع حیاتی کشورهاست. همچنین، تعدد بازیگران و تفاوت دیدگاههای آنها، روند حل بحران را پیچیدهتر کرده است.
چه اقداماتی میتواند به تحقق صلح کمک کند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت، اصولاً بحرانها به سه شیوه قابل حل هستند:
اول. غلبه: به معنای پیروزی کامل یکی از طرفین بر دیگری. در موضوع کشمیر، هرچند هند موفق شده بخش عمدهای از کشمیر را تحت کنترل خود نگه دارد و مانع پیشروی پاکستان شود، اما هیچیک از طرفین نتوانستهاند به پیروزی قاطع دست یابند. منظور از غلبه در اینجا این است که یکی از کشورها به طور کامل بر دیگری چیره شود و بحران پایان یابد، که تاکنون این اتفاق نیفتاده است.
دوم. سازش و مذاکره: زمانی که طرفین درگیری در حوزهی نظامی به بنبست میرسند، معمولاً به سمت مذاکره حرکت میکنند. تاکنون مذاکرات متعددی بین هند و پاکستان انجام شده، اما به دلیل اصرار هر طرف بر دیدگاه خود و نیز عدم مشارکت گروههای استقلالطلب کشمیر در این مذاکرات، هیچ نتیجهای حاصل نشده است. استقلالطلبان معتقدند که مذاکره باید گزینهی استقلال کشمیر را نیز در بر گیرد، نه صرفاً الحاق به هند یا پاکستان.
سوم. حل خودبهخودی در گذر زمان: گاهی برخی اختلافات در طول زمان و بدون توافق رسمی حل میشوند. در خصوص کشمیر، این احتمال وجود دارد که در آینده، خط کنترل (LOC) که اکنون خط آتشبس میان هند و پاکستان است، به تدریج به مرز رسمی دو کشور تبدیل شود. به نظر میرسد این سناریو محتملترین مسیر برای حل اختلاف باشد.
تنش میان دو کشور چه تأثیری بر اقتصاد منطقه و روابط تجاری هند و پاکستان داشته است؟
بحران کشمیر مستقیماً بر روابط دوجانبهی هند و پاکستان و در نتیجه بر کل منطقهی جنوب آسیا تاثیر گذاشته است. این بحران باعث شده جنوب آسیا به عنوان منطقهای بیثبات شناخته شود. هند و پاکستان که باید موتور توسعهی این منطقه باشند، به دلیل اختلافات شدید، نتوانستهاند نقشی مثبت در روند ثبات و پیشرفت ایفا کنند. حتی سازمان “سارک”، که با هدف تقویت همکاریهای منطقهای تأسیس شد، یکی از ناکارآمدترین پیمانهای منطقهای در جهان به شمار میآید. در نتیجهی این بحران، منطقهی جنوب آسیا هنوز هم با وجود پیشرفتهایی در برخی کشورها، یکی از فقیرترین مناطق جهان باقی مانده است.
چگونه رقابت نظامی هند و پاکستان، به ویژه در حوزه تسلیحات هستهای، بر آینده کشمیر تأثیر میگذارد؟
توسعهی تسلیحات هستهای در هند و پاکستان معادلهی کشمیر را به شدت پیچیدهتر کرده است. در گذشته، امکان داشت که درگیریهای نظامی به صورت سنتی و محدود باقی بماند، اما اکنون هرگونه درگیری گسترده میتواند خطر استفاده از تسلیحات هستهای را به دنبال داشته باشد. از این رو، تسلیحات هستهای به نوعی نقش بازدارندگی ایفا کردهاند؛ زیرا هزینهی جنگ برای هر دو طرف به شدت افزایش یافته است. با این حال، این بازدارندگی شکننده است. هرگونه اشتباه محاسباتی یا تشدید ناگهانی تنشها میتواند به فاجعهای بزرگ منجر شود. در مجموع، وجود تسلیحات هستهای باعث شده که بحران کشمیر همچنان پابرجا بماند، بدون آنکه چشمانداز روشنی برای حل نهایی آن وجود داشته باشد.
تسلیحات هستهای در شبهقاره هند دو کارکرد اصلی داشتهاند یکی کارکرد بازدارندگی و دیگری کارکرد تاکتیکی یا کاربرد عملیاتی. تا امروز، وجود تسلیحات هستهای در هند و پاکستان باعث برقراری نوعی موازنهی قوا شده و مانع از آن شده است که دو کشور بر سر کشمیر وارد درگیریهای نظامی گسترده شوند. در حقیقت، شبهقاره هند یکی از معدود مناطقی در جهان است که همواره بحث دربارهی امکان استفاده از تسلیحات هستهای در آن مطرح بوده است. در کنار هند و پاکستان، تنها دو منطقهی دیگر وجود دارند که نگرانیهای مشابهی در مورد کاربرد احتمالی سلاح هستهای دارند: یکی کره شمالی و دیگری اسرائیل.
نکتهی مهم این است که بازیگران این مناطق، گاه فراموش میکنند که کارکرد اصلی تسلیحات هستهای، بازدارندگی است. در نتیجه، گاهی به سمت استفادهی تاکتیکی از این تسلیحات نیز گرایش پیدا میکنند. با این حال، اگر از زمان انجام آزمایشهای هستهای توسط هند و پاکستان تاکنون، درگیری جدی و تمامعیاری بین این دو کشور (مشابه جنگهای ۱۹۴۷ یا ۱۹۴۸) روی نداده است، این مسئله مستقیماً ناشی از نقش بازدارندگی تسلیحات هستهای بوده است.
آیا تنش ها بر وضعیت دیگر کشورهای منطقه از جمله افغانستان نیز اثر خواهد گذاشت؟
بله، بدون شک تنشهای میان هند و پاکستان بر وضعیت دیگر کشورهای منطقه، از جمله افغانستان، نیز تأثیرگذار است. برخی از گروههایی که در کشمیر فعال هستند، بهویژه در چارچوب گروه «لشکر طیبه» فعالیت میکنند، ریشه در هر دو کشور پاکستان و افغانستان دارند.
جالب است بدانید که در سال ۱۹۴۷، زمانی که پاکستان به کشمیر حمله کرد، عملاً این دولت پاکستان نبود که رأساً وارد عمل شد، بلکه گروههای قبایلی از مناطق پشتوننشین پاکستان بودند که به کشمیر حمله کردند. بنابراین، چه در گذشته و چه در زمان حاضر، ارتباطات عمیقی میان وضعیت کشمیر و تحولات افغانستان وجود داشته است چرا که بسیاری از اعضای گروههای مسلحی که در کشمیر فعالیت میکنند، یا اهل افغانستان هستند یا در افغانستان آموزش دیدهاند. در نتیجه، گروههای جهادی کشمیری در مبارزات خود برای آزادی کشمیر نیمنگاهی به پشتیبانی گروههای جهادی یا نهضتی مستقر در افغانستان نیز دارند. به طور کلی، میتوان گفت که بحران کشمیر به واسطهی حضور نیروهای فراملیتی و نقش گروههای جهادی، تأثیر مستقیمی بر تحولات امنیتی و سیاسی افغانستان نیز دارد.
21212