امروز: یکشنبه, ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الأحد 20 شوال 1445 | 2024-04-28
لیست خبرهای برچسب : بیدار

داستان کوتاه آدی و بودی صمد بهرنگی

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه آدی و بودی صمد بهرنگی آدی و بودی  یکی بود، یکی نبود. مردی بود به اسم «آدی» و زنی داشت به اسم «بودی». روزی آدی به بودی گفت: بودی! بودی گفت: چیه آدی؟ بگو. آدی گفت: دلم برای دختره تنگ شده. پاشو برویم یک سری بهش […]

ارسال توسط :

کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش5

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش5 بار سوم تلخون را مرد تاجری خرید. این تاجر در دار دنیا فقط یک زن داشت که او هم بچه ای نیاورده بود. تاجر تلخون را دید و پسندید و خوشش آمد که او را به قیمت یک چکه […]

ارسال توسط :

کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش4

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی کتاب تلخون داستان کوتاه تلخون صمد بهرنگی بخش4 صبح خانم دستور داد غلامهایش زن آشپزباشی را دست و پا بسته حاضر کردند. آنگاه او را مجبور کردند که هر چه را تا آن وقت بر سر آقای جوان سخاوتمند آورده بود اقرار کند. البته این کار به […]

ارسال توسط :

داستان کوتاه قصه آه صمد بهرنگی بخش2

عنوان کتاب : تلخون نويسنده : صمد بهرنگی داستان کوتاه قصه آه صمد بهرنگی بخش2 قصه ی آه دایه صبح پا شد رفت حمام. دختر به یکی از کنیزها گفت: امشب خوابی دیدم، می ترسم خانم از خوشحالی سکته بکند والا می رفتم بهش می گفتم. حرف دختر دهان به دهان گشت تا به گوش خانم […]

ارسال توسط :

کتاب ساعات کتاب سوم از تهیدستی و مرگ نوشته راینر ماریا ریلکه

کتاب ساعات کتاب سوم از تهیدستی و مرگ[1] 1) شاید، به دل کوه های بلند بروم به رگ های سخت، تنها، چون سنگ معدن، و چنان ژرف شوم، که هیچ پایانی نبینم و هیچ دوردستی: همه چیزی نزدیک و همه ی نزدیکی، سنگ شود.

ارسال توسط :

روایت عشق و مرگِ سرجوخه کریستف ریلکه

روایت عشق و مرگِ سرجوخه کریستف ریلکه[1]  اشاره:  «… در بیست و چهارم نوامبر 1662، اتو فون ریلکه – ساکن لانگن او /از گرانیتس و زیگرا/ برای انتقال ملکی موروثی یه لیندا رهسپار شد برای گرفتن سهم برادرش کریستف که در نبردی در مجارستان درگیر بود.

ارسال توسط :