کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – شعر طنز >‌ سعیده موسوی‌زاده:پدرم گفته چه خوب است که دکتر بشومتا برایش همه‌جا باب تفاخر بشوم مایه‌ی آبرویش پیش همه اهل محل به پولیپش‌(1) برسم مانع خُرخُر بشوم یا مهندس بشوم غبغب خود باد کنم مثل یک بادکنک بمب تک بر بشوم تا پدر پز بدهد با پسرش […]

يك جرعه كتاب این هولدن خسته‌ی عصبانی کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – معرفی کتاب >‌ آدمی است ولخرج و چاخان. این‌ها را خودش می‌گوید. ترسو هم هست و پشت سر آدم‌های دور و برش زیاد بد و بیراه می‌گوید. دوست دارد که نگهبان دشت (ناتور دشت) باشد، اما حال انجام هیچ کاری را ندارد. همیشه […]

داستان نگاهم نکن کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – نمی‌دانم این هم در کتاب قانون آمده یا نه. این‌که زمان پختن غذا حتماً یکی از مواد مورد نیاز در خانه موجود نباشد!امروز هم استثنایی در کار نبود. تخم‌مرغ و ماست نداشتیم و طبق معمول من باید می‌رفتم خرید. خرید یکی از سخت‌ترین کارها بود، البته خود […]

به‌یاد مسافر خانه‌ی دوست باد با خود خواهد برد شکوفه‌های گیلاس را… کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – علی مولوی:«بزرگ بود/ و از اهالی امروز بود/ و با تمام افق‌های باز نسبت داشت/ و لحن آب و زمین را چه خوب می‌فهمید./ صداش/ به شکل حزن پریشان واقعیت بود/ و پلك‌هاش/ مسير نبض عناصر را/ […]

من و كتاب يهويي سفر به خورشید وخیلی جاهای دیگر کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – آدم هرجا که باشد می‌تواند با کتاب به همه‌جا سفر کند… سفری که محدود به زمان و مکان نیست. می‌تواند همين‌طور كه در اتاقش روی یک صندلی نشسته، سوار بر سفینه‌ا‌ي خیالی پیش خورشید برود و چیزهایی از او بداند […]

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – می‌دونم. نگو. اصلاً خبرنگار پرکاری نبودم. خیلی با اون چیزی که می‌خواستم فاصله داشت. متأسفم که امسال سال سرنوشت‌سازی برای نهمی‌های موشِ‌ آزمایشگاهی بود. صادقانه بگم، برام اصلاً آسون نبود كه بخوام ننويسم. مي‌شه به يه چيزي مثل فراق دوستي قديمي تشبيه‌ش كرد. نزديك‌هاي نوروز برايت يك نامه‌ي پنج‌ صفحه‌اي […]

چگونه آدم باشيم! آدم موقع غذا خوردن کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – طنز > قدیم‌ها غذا چیزی بود که همواره در خطر تمام‌شدن قرار داشت. یک لحظه غفلت سر سفره مساوی بود با هفت، هشت ساعت پشیمانی تا وعده‌ی بعدی. وقتی بچه‌ها مثل مور و ملخ به غذا می‌رسیدند، پدر و مادر باید با […]

«میثم رازفر» تهیه‌کننده و بازیگر مجموعه‌ى «خسته نباشيد»: سرم درد می‌کند برای خطر! کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – تلویزیون> مهناز محمدى:یک‌بار به طرفش شلیک شده، یک‌بار یک گونه‌ی نادر میمون از دستش فرار کرده و یک‌بار هم نزدیک بوده در معدن سقوط کند! خودش می‌گوید: «من سرم درد می‌کند برای این‌چیزها!» در کارش کم […]

کودک و نوجوان > دانش – پگاه شفتی:با «سینتیا» آشنا شوید. آموزشگاهی برای آموزش خودروهای بدون راننده! حالا خودروهای بدون راننده بدون این‌که تعجب کسی را برانگیزانند راه خود را می‌روند. اما هنوز تا فتح خیابان‌ها راه زیادی در پیش دارند. آینده در اختیار آن‌هاست، اما در حال حاضر هنوز موانع زیادی بر سر راه آن‌ها هست. […]

دو شعر از غلامرضا بكتاش نام تو کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – شعر > دریا به رنگ توستبخشندگی‌هایشخورشید مثل توستتابندگی‌هایش من قلب می‌بینم در سنگ‌های سرد احساس می‌بینم در رنگ‌های سرد ابر از تو می‌گوید باد از تو می‌گوید باران که می‌بارد نام تو می‌روید برگ افتخار یک درخت بیمار توی کارخانه در وصیتش […]

کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – اصغر بادپر:تابستان فصل خوابیدن در مقابل باد خنک کولر نیست. فصل خوردن فست‌فود و چاق‌شدن نیست. خب، البته این یک انتخاب است که نخواهیم کلاس تابستانی برویم و در خانه استراحت کنیم. اما این که مراقب سلامتی خودمان باشیم و به ورزش اهمیت بدهیم دیگر چندان انتخاب نیست، با […]

گشت‌وگذاري در موزه‌ي رضا عباسي ۸۰۰۰ سال تاریخ در چند تالار کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – وقتی می‌روی موزه، فکر می‌کنی به سفر رفته‌ای. سفر به قرن‌های گذشته. موزه‌ی «رضا عباسی» هم این احساس را در تو تقویت می‌کند. رضاعباسي، فرزند علي‌اصغر از نگارگران بزرگ ايران در عهد شاه عباس، حدود سال 974 هجري […]

نمايشگاه «حجم‌گرايي در مد» از تلفن‌های عمومی تا بناهای ایرانی کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – فریبا خانی:تابستان است و لباس‌های راحت و خنک و تی‌شرت خیلی خریدار دارد. اما اگر این تی‌شرت‌ها رنگ و روی فرهنگ ایرانی و اسلامی داشته باشد، خیلی عالی می‌شود. در فرهنگ‌سراي انديشه دومین نمايشگاه «حجم‌گرايي در مد» برپا شده […]

کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – داستان > محمد‌علی دهقانی:درویش‌علی پیرمردی پارسا بود. کلبه‌ای نزدیک دریا داشت که آن را با دست خودش ساخته بود. او خیلی ساده بود و با قناعت زندگی می‌­کرد. از مال و ثروت دنیا چیزی برای خودش نمی‌خواست. هر‌چه هم که به‌دستش می‌­رسيد، به دیگران می‌­بخشید. کسی درست نمی‌دانست او […]

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – چشم‌هایم را باز کردم. امروز چه روزی بود؟ دوشنبه، سه‌شنبه؟ چهارشنبه؟ پتو را از روی خودم کنار زدم. هوا گرم بود! به سقف خیره شدم. امروز چه امتحانی داشتم؟ علوم؟ نه امتحان علوم که تمام شده… عربی؟ اجتماعی؟ فکر نکنم… ادبیات چی؟ نه، آن که اولین امتحانم بود… ریاضی؟ آهی […]

به كيسه‌هاي پلاستيكي نه بگوييم این اشغالگران خاموش … کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – خبر > خیلی راحت است که پول همراهت داشته باشی و به سوی مغازه بدوی. چند دقیقه بیش‌تر طول نمی‌کشد تا دست‌هایت با چند کیسه‌ي پلاستیکی سنگین، پر شود و به خانه برگردی. حالا اگر در کنار پولی که برمی‌داری […]

کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – خبر > طرح «تابستانه‌ی کتاب» از ۱۶ تیر تا ۱۵ مرداد ۹۵ با توجه ویژه به گروه سنی کودک و نوجوان در حال اجراست. به گزارش هفته‌نامه‌ي دوچرخه و به نقل از روابط‌عمومي مؤسسه‌ي خانه‌ي كتاب، هم‌اكنون 575 كتاب‌فروشي، عضو طرح تابستانه‌ي كتاب هستند و كودكان و نوجوانان مي‌توانند […]

از فراز جهان، زشتي را مي‌بينيم و مي‌گوييم: من زیبا هستم کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – معرفی کتاب > مهدی رجبی:راستش این یکی دو ماه، چند‌بار سعی کردم یادداشتی برای معرفی رمان تازه‌ی فرهاد حسن‌زاده بنویسم. دلم نمی‌خواست کلیشه‌ای و تصنعی باشد. دوست داشتم راحت و بی‌دغدغه بنویسم. تا این‌که جمله‌ی بالا (تیتر) آمد […]

چگونه آدم باشيم! آدم در اینترنت کودک و نوجوان > فرهنگی – اجتماعی – طنز > عبدالله مقدمی:هیچ‌کس نمی‌داند قبل از اختراع اینترنت مردم چه‌طور زندگی می‌کردند. وقتی می‌گویم نمی‌داند، واقعاً نمی‌داند ها! یعنی آن عده که الآن با اینترنت کار می‌کنند و صبح تا شب در حال ریفرش‌کردن هستند که دوران قبل از اینترنت را به […]

شعر پروانه و سه شعر دیگر کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – دسته‌ای پرواز می‌کننددسته‌ای رژه می‌روندو آن طرفباشگاه پرواز زده‌اند پر پر پر تور مسافرت وِزوِزي روي ميوه‌ها حالا پُلمپ شده مغازه‌ي بابا و همچنان پيله مي‌تَنَد در انتظار پروانه‌ي بهداشت عفت داوودآبادي  از اراك از نبودن‌ها 1. ميان نبودن‌ها نابود شدم! 2. چهره‌ات گم […]

داستان بامداد کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – بهار، سنگ گردی را که در دستش بود پرت کرد، یک پایش را بالا برد و پرید… یک، دو، سه… کلاغ روی دیوار قارقار می‌کرد. نفس‌زنان یک، دو، سه را لی‌لی کرد و برگشت.– ببین سارا خانوم، جـرزنی نکن، من کی پام رفت روی خط؟ مکث کرد. – […]

وقتي وسايل زندگي متفاوت مي‌شوند هوشمندهای دور و بر ما! کودک و نوجوان > دانش – پگاه شفتی:ما در دنیای هوشمندها زندگی می‌کنیم. گویی همه‌ی وسایل و ابزارها دارند هوشمند می‌شوند؛ گوشی‌ها، ماشین‌ها و حتی لباس‌ها. خب، پس كم‌كم بايد عادت كنيم كه به هر چه در اطرافمان نگاه مي‌كنيم، دنبال نشانه‌هاي هوشمند بودن در آن‌ها هم […]

دور گردون دست ماست سن: سه هزار سال کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – در راه شمال بودیم. رفته بودیم مسافرت که کمی خستگی درکنیم . هوا خیلی گرم بود. دنبال جایی می‌گشتیم برای استراحت. یك‌دفعه مادرم گفت: «یك جای قشنگ و خنک توي راه منجیل است؛ در روستایی به اسم هرزویل. یکی از همکارانم که […]

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان – دست‌هایم را می‌گشایم، دست‌هایی که خواستار بخشش‌اند. نگاهم را رو به قرآن می‌گردانم. زبانم را كه انگار با فرمان‌های مغز بیگانه شده، به خواندن آیاتش وامی‌دارم. دلم می‌لرزد. دیگر عقل و وجدانم زنجير نيست. گناه زبان، خطای دست،  نگاه حرام از میان رفته است، با صدای اذان، پیچیده در ساز […]