به گزارش صلح خبر، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: دقیقا کمتر از ۱۰ روز دیگر موعد از پیش اعلام شده برای آغاز لیگ نوزدهم فوتبال ایران فرا خواهد رسید اما حالا دیگر همه میدانند که این مسابقات به موقع آغاز نخواهد شد. بعد از حوادث خونینی که اواخر فصل گذشته در مسابقات لیگ و حذفی رخ داد، فدراسیون فوتبال باشگاههای مختلف را ملزم کرده است که با رفع نواقص قبلی، زمینه برگزاری امن مسابقات در لیگ نوزدهم را فراهم کنند؛ در غیر این صورت این رقابتها آغاز نخواهد شد.
در همین راستا هم هنوز حتی قرعهکشی لیگ انجام نشده و تیمها از ترتیب مسابقاتشان باخبر نیستند. گفته میشود دستور امنسازی ورزشگاهها صرفا با محوریت فدراسیون هم صادر نشده و از سایر ارگانها به این مجموعه فشار آوردهاند که هر طور شده از رخ دادن غائلههایی شبیه حوادث پارسال جلوگیری کند. اتفاقی هم که الان رخ داده این است که فدراسیون از باشگاههای لیگ برتری خواسته ورزشگاههایشان را به تجهیزات امنیتی بیشتری مجهز کنند؛ چیزهایی مثل بلیتفروشی الکترونیک، شمارهدار کردن صندلیها، نصب دوربینهای مداربسته و سایر قضایا.
با وجود ضربالاجل تعیینشده از سوی فدراسیون، هنوز به ندرت خبری در مورد تجهیز استادیومها به گوش میرسد و واقعا معلوم نیست چه زمانی تمام ورزشگاههای لیگ برتری کشور برای آغاز فصل جدید مسابقات به سطح استاندارد خواهند رسید. عجیبتر از همه این که سعید فتاحی، مسئول پرحاشیه برگزاری مسابقات سازمان لیگ گفته حتی اگر پنج یا شش ورزشگاه هم به کف ایمنی لازم برسند و اعلام آمادگی کنند، فصل جدید شروع خواهد شد! این استدلال عجیب که لابد نشان میدهد خود سازمان لیگ هم از شرایط فعلی کلافه شده، به شدت جای بحث دارد. بیایید فرض کنیم همه ورزشگاهها آماده شوند غیر از مثلا دو استادیوم؛ بعد هم در یکی از بازیهای پرسپولیس، استقلال یا تراکتورسازی در همان دو استادیوم غیر استاندارد، اتفاقی شبیه حوادث پارسال رخ بدهد. در این صورت چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
فرهنگ یا سختافزار؟
همه چیز اما همین نیست. اصل مطلب چیز دیگری است. تمرکز بیش از حد روی ایمنسازی ورزشگاهها و افزایش امکانات سختافزاری در این فضاها شاید به نوعی حکم دادن آدرس غلط در مورد ناهنجاری استادیومها را داشته باشد. اگر چه افزایش امکانات کار بسیار لازمی است و هر چه بیشتر رخ بدهد سودمندتر خواهد بود اما همه میدانیم که بخش مهمتری از این حوادث ریشه در مسائل فرهنگی دارد. در غیر این صورت مثلا میبینیم که در مدرنترین ورزشگاههای اروپایی با وجود کمترین فاصله بین هواداران خودی و حریف یا سکوها و بازیکنان، کوچکترین اتفاق ناخوشایندی رخ نمیدهد بنابراین همگام با افزایش امکانات سختافزاری لازم است که کاستیهای فرهنگی هم مرتفع شود. یکی از بزرگترین مشکلات فوتبال ایران در همین فصل گذشته که به افزایش وحشتناک نرخ خشونت منجر میشد، انجام مصاحبههای تحریکآمیز در مورد سرنوشت لیگ و نتایج مسابقات بود. بهعنوان مثال یکی از مربیان مطرح لیگی اواخر فصل قبل به صراحت مدعی شد نتایج در فوتبال ایران مهندسیشده و برای اثبات این ادعا مدارک زیادی هم در اختیار دارد اما در حالی که در آستانه آغاز فصل بعدی مسابقات هستیم هنوز کسی از این مربی توضیح نخواسته و او را بابت اظهاراتش بازخواست نکرده است. طبیعی است که این قبیل اتهامزنیهای آسان و بیهزینه نقش مهمی در افزایش التهاب و آشوب روی سکوها دارد. ما اگر این مسائل را در فوتبالمان حل نکنیم و هزینه تهمتزدن و بدگمان کردن مردم را افزایش ندهیم، حتی در مدرنترین و لوکسترین ورزشگاهها هم شاهد بدرفتاری و خشونت خواهیم بود.
به آدمها احترام بگذاریم
وظایف باشگاهها سر جای خودش، اما فلسفه برخورد با تماشاچی هم باید در فوتبال ایران تغییر کند. متاسفانه در نگاه و ناخودآگاه بسیاری از عوامل اجرایی مسابقات، مجرمپنداری تماشاچی فوتبال موج میزند. بنابراین شاهد برخوردهای زننده با این جماعت هستیم؛ مردمانی که تحقیر میشوند، آزار میبینند، عذاب میکشند، کور میشوند، زخم برمیدارند، بلاتکلیف میمانند و بعد ما از اینها انتظار داریم متین و استاندارد رفتار کنند. آیا چنین چیزی ممکن است؟ قبل از بازیهای مهم بهویژه در شهرستانها، معمولا اولین تصاویری که از محل برگزاری بازی مخابره میشود مردانی را نشان میدهد که در سنین مختلف از نردههای جلوی گیت بلیتفروشی آویزان شدهاند تا هر طور شده یک بلیت بخرند؛ یعنی هم پول بدهند و هم زهر حقارت را در عمیقترین لایههای وجودشان بچشند. وقتی شما یک انسان امروزی را وامیدارید برای سادهترین کار دنیا یعنی تهیه یک قطعه بلیت، از سر و کول همنوعانش بالا برود و تن به هر ذلتی بدهد، دیگر چیزی از شخصیت و روان او باقی نمیماند که قرار باشد در بزنگاهها به فریادش برسد. در گزارش تلویزیونی پخششده از بلیتفروشی فینال جام حذفی، پدری مقابل چشم پسرانش به دوربین صداوسیما میگفت: «با خفت بلیت خریدم.» او کلمه «خفت» را با غلیظترین شکل ممکن ادا میکرد؛ غلظتی که نشان از ترور شخصیت یک انسان داشت. با این شرایط ما از تماشاگر چه انتظاری داریم. اصلا بالای سر این تماشاگر به جان آمده، هزار تا دوربین مداربسته نصب کنید. چه فایدهای دارد؟»
انتهای پیام