به گزارش مجله فرهنگ و هنر صلح خبر کوروش پایه گذار حقوق بشر به مناسبت 7 آبان سروده زیبایی از پروفسور سیدحسن امین در زمینه حقوق بشر و پایه گذار آن کوروش کبیر برای خوانندگان گرامی در پی می آید. کسی که پایه گذار حقوق انسان بود / خجسته کوروش، شاه بزرگ ایران […]
به گزارش مجله فرهنگ و هنر صلح خبر
کوروش پایه گذار حقوق بشر
به مناسبت 7 آبان سروده زیبایی از پروفسور سیدحسن امین در زمینه حقوق بشر و پایه گذار آن کوروش کبیر برای خوانندگان گرامی در پی می آید.
کسی که پایه گذار حقوق انسان بود / خجسته کوروش، شاه بزرگ ایران بود
نهــاد کشـور ما، پایه ی حقـوق بشـر / در آن که جهان، غرق جهل و حرمان بود
درآن زمان که نه نامی از آمریکا بود / درآن زمان که نه اسمی از انگلستان بود
درآن زمان که زر و زور بود و قانون نه / بدان زمان که کمالی نبود و نقصان بود
ستوده کورش آزاده خوی، فرمان راند / چنان که پهنه ی گیتی از او گلستان بود
نماد حسن سلوک و ستون داد و خرد / که کاخ معدلت از او درست ارکان بود
اساس وحدت اقوام ماد و پارس از اوست / که مامش، ماد و پدر، پاشاهِ انشان بود
نشسـته دیوی بر تختـه دید در بابِـل / ز تخت، دیـو برافکند، چون سـلیمان بود
به صلح خبر و آشتی آمد به بابِل و زان پس /همیشه، آماجش اجرای عدل و احسان بود
نه امتیاز و نه تبعیض خواست بین ملل / اگر یهـود و عـرب یا ز روم و یــونان بود
به حکم نافز او،بازگشت سوی وطن / کجا به نفی بلد هر که دور از اوطان بود
هزار قافله برگشت ســوی اورشــلیم / که رانده از وطن خود به جور و عدوان بود
بسا معابد ویران که باز ساخته شد / بسا متع گرانی که باز ارزان بود
نه شهروند ز بارِ سرانه، زیر فشار / نه از خراجِ کلان، دل پریش دهگان بود
نکرد بر کس بیداد و دادِداد بداد / شهی که در همه آفاق، شاه شاهان بود
بقای معدلت و داد را ستون و ستاد / فضای حکمت و اندیشه را نگهبان بود
به عدل و داد و دهش، وارث فریدون بود/ به خلق و خوی منش، خوب تر ز لقمان بود
به زیر سایه ی او آرمید کُل ملل / اگر چه جمع ملل،پیش از او،پریشان بود
شکنجه کم شد و بر بست رخت بیگاری / نجات یافت کس ار بی گنه به زندان بود
زتوش و کوشش او،بوم و بر،شد آبادان / ز نور بینش او،ملُک،نور باران بود
بزرگمردی، معمار کاخ داد و وداد / کز او حقوق بشر را اساس و بنیان بود
کتاب عِزارچون اشعیا به عهد عتیق / همه ستایش آن شاه پاک دامان بود
شهی که حکم ز خاور به باختر می راند / شهی که نصف جهانش به زیر فرمان بود
شهنشی که پس از بیست و پنج قرن / نظیر او نه یکی تن میان اقران بود
به برّ و بحر روان، حکم او، زهند به مصر / ز رود جیحون تا هرمزان و عمان بود
به سایه سارش، ماندی وطن،همیشه بهار / اگر تموز و خزان بود یا زمستان بود
به بینوایان بخشود و خان و مان بخشید/به هر که عاجز و مسکین و عور و عریان بود
به دست دخترکان، سیب سرخ بود و انار/به دست هر پسری گوی بود و چوگان بود
ز فرّ او،همه ماهی،وطن چو فروردین / ببود،اگر چه گه اسفند و گاه آبان بود
خجسته گُلشن گیتی زخار و خس پرداخت/ از او بسیط زمین، باغ یاس و ریحان بود
حقوق شاه و رعیت، همه، به آیین بود / نظام دولت و ملت، همه، به سامان بود
ببود نیک به گفتار و کرده و پندار / که این سه پند ز وَخشورِپاک یزدان بود
بجُست آن حیات و درست آمد و راست / در آن زمان که به هر جا دروغ و بهتان بود
بلی حقوق بشر راه و رسم ایرانیست / و گر چه مهری و زرتشتی و مسلمان بود
رسول گفت که: ایرانیان به دست آرند / اگر چه دامش و فن، به فراز کیوان بود
نه هر که لشکر خون ریز داشت، فاتح شد/نه هر که طرف کله کج نهاد،سلطان بود
اگر چه ایران گه جنگ کردو صلح خبر نکرد / ولیک ظلم انیران هزار چندان بود
نخست، خونِ سیاوخش بی گناه بریخت / گنه نه از شه ایران، ز شاه توران بود
سپس سکندر مقدونس آمد و از او / بسا ممالک دارا به خاک یکسان بود
دوباره تازی،آن گه مغول به ایران تاخت / بسا بلند بنا زین دو پست و ویران بود
ولی تمدّن و فرهنگ و فهم ایرانی / بهین مهار بر این فاتحان نادان بود
اگرچه زد چو حرامی عرب به میهن ما/ب سا کسا که مسلمان به دست سلمان بود
هزار نابغه خواهان عدل و قانون شد / که اهل بلخ و بخارا و مرو و جرجان بود
پی دفاع حقوق بشر، ابو مسلم / به سانِ یعقوب از سیستان و کرمان بود
ز بیهق و ز نشابور و خواف و توس و هرات/ سپه ز کابل و کرمانشهان و کاشان بود
بسا کسا که ز تبریز و اردبیل آمد / و یا از ابهر و خوی,یا مرند و زنجان بود
و یا ز یزد و ز اهواز و لنگه و بوشهر / ز رشت و آمل و مازندران و گیلان بود
و یا ز میبد و نایین و قائنات و طبس / و یا ز گنبد قابوس یا ز گرگان بود
و یا ملایر و قزوین و قروه و همدان / و یا که ایذه و ایلام یا لرستان بود
به هر کجا نگری یادگار ایران ست / اگر خراسان یا پارس یا سپاهان بود
اگر که شوشتر و شوش و جهرم و جیرفت/ وگر که قومس و بسطام یا فراهان بود
بلی چو حمله اعراب شد تمام و گذشت / دوباره کار به سامان، از آل سامان بود
ز ظلم ایشان،ایران، همیشه نالان بود / هزار نابغه خواهان عدل و قانون شد
فراشت و کاخ بلند، حکیم فردوسی / که بی گزند ز آفات باد و باران بود
حکیم نابغه ی توس ما خردورزی ست / که شاهنامه، خردنامه، نیزش، عنوان بود
ز فکر خویش، پی افکند طرفه نظم نوی / که کاخ لفظ دری را بلند ایوان بود
بگفت هیچ میازار مور دانه کشی / که جان او خوش و شیرین، چو جان جانان بود
ببین که حق حیات و حقوق نوع بشر / در این تمدن ما تا چه حدّ و میزان بود
نوشت بر درِ خوانگاه خویش در خرقان / ابوالحسن که ابرمرد دین و عرفان بود
که نان دهید و مپرسید هیچ اش از ایمان / به هر مرام ز هر جا کسی که مهمان بود
نگر که در نظرش کفر و دین برابر بود /که حقِّ زیست و نه مدیون دین و ایمان بود
بگفت هر که به نزد خدا به جان ارزد / به خوانِ بوالحسن البته لایق نان بود
کلام سعدی اکنون به سازمان ملل / پیام ملت ایران به بام کیهان بود
همه بنی بشر اعضای یک تن اند آری / که خلقت همه از گوهر یکی جان بود
چو عضوی از همه اعضا به درد و رنج آید / قرار در دگر اعضا نه سهل و آسان بود
شنو که ناصر خسرو چه گفت؟ گفت که خلق/همه نهال خدایند و این نه هذیان بود
از این نهال نه برکن یکی و نه بشکن / که شاخ و برگ درختان ملک امکان بود
بگفت مولوی آن عارف خجسته خصال / که متّحد همه جان های پاک شیران بود
دکان وحدت فرمود هست مثنوی ام / که هر که هر چه پسندد،مرا به دکان بود
حقیقت است چو پیلی به خانه یی تاریک / خلاف مردم، از نقص فهم ایشان بود
به قدرِ مرتبتِ خویش هر که چیزی گفت / اگر کلیم خدا یا شبان و چوپان بود
عرب به خوشه ی انگور گو عِنَب گوید / نزاع نیست، گر انگور بر سر خوان بود
حدیث وحدت ادیان بخوان به گلشن راز/ که بت پرستی به غّل و غش نه عصیان بود
ز اصل وحدت انسان بگفت بیرونی / که دوستی ز بشر، دشمنی ز شیطان بود
ز بیهقی چه توان گفت و حق نویسی او / که پروریده ی بونصر پور مشکان بود
به شعر حافظ شیراز چون رسی، بینی/ فسانه، قصه ی فردوس و حور و غلمان بود
هم ابن سینا، خیام و سهروردی بین / که بر حقوق بشر، قول جمله، برهان بود
همین،عقیدت خواجه نصیر و غزّالی ست / چنان که باور عین القضات فرزان بود
بگفته اند چو انسان ز انس مشتق است/هر آن که انس به انسان نداشت،حیوان بود
هم از حقوق بشر گفته اند و می گویند / بسا حکیم که امثال شان فراوان بود
غرض، حقوق بشر، افتخار ایرانی ست/ چنان که حکمت و فرهنگ شان در خشان بود
به سال سیصد و هشتاد و شش ز بعد هزار / «امین» برای حقوق بشر ثناخوان بود
اگر خبر یا گزارشی دارید از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید.
قوانین خبرنگاران صلح خبر
- در صورت تمایل اعلام نمایید تا اخبار و گزارش ها با نام خود شما منتشر گردد.
- شما می توانید از بخش خبرنگاران صلح خبر، اخبار و گزارش های خود را ارسال نمایید.
- شما می توانید اخبار و گزارش ها را به ایمیل solhkhabar@yahoo.com ارسال نمایید.
- لطفا در ارسال اخبار و تصاویر و گزارش های خود قوانین و مقرارت را رعایت فرمایید.
- از ارسال مطالب خلاف عفت عمومی اکیدا خودداری فرمایید.
- از ارسال کاریکاتورهای توهین آمیز یا تصاویر موهن اکیدا خودداری فرمایید.
- رعایت کپی رایت در مطالب ارسالی الزامی است.
- در صورت مشاهده تخلف پس از تذکر ، حساب کاربر خاطی بلافاصله حذف می گردد.