امروز: پنجشنبه, ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الخميس 17 شوال 1445 | 2024-04-25
کد خبر: 1404 |
تاریخ انتشار : 13 آبان 1391 - 23:55 | ارسال توسط :
18
1
ارسال به دوستان
پ

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش18 عنوان کتاب : کلیله و دمنه نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی چون شير سخن دمنه بشنود گفت: او را بقضات بايد سپرد تا از کار او تفحص کنند ، چه در احکام سياست و شرايط انصاف و معدلت .بی ايضاح بينت […]

کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش18

عنوان کتاب : کلیله و دمنه

نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی

تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی

چون شير سخن دمنه بشنود گفت: او را بقضات بايد سپرد تا از کار او تفحص کنند ، چه در احکام سياست و شرايط انصاف و معدلت .بی ايضاح بينت و الزام حجت جايز نيست عزيمت را در اقامت حدود بامضا رسانيدن.دمنه گفت :کدام حاکم راست کارتر و منصف تر از کمال عقل و عدل ملکست؟ هر مثال که دهد نه روزگار را بدان محل اعتراض تواند بود و نه چرخ را مجال مراجعت

گردون گشاده چشم و زمانه گوش

هر حکم را که رای تو امضا کند همی

و بر رای متين ملک پوشيده نماند که هيچيز در کشف شبهت و افزودن در نور بصيرت چون مجاهدت و تثبت نيست . و من واثقم که اگر تفحص بسزا رود از باس ملک مسلم مانم . و بهمه حال براءت ساحت و فرط مناصحت و صدق اشارت و يمن ناصيت من معلوم خواهد شد . اما از مبالغتی در تفتيش کار من چاره نيست ، که آتش از ضمير چوب و دل سنگ بی جد تمام و جهد بليغ بيرون نتوان آورد

و اگر من خود را جرمی شناسمی در تدارک غلو التماس ننمايمی . لکن واثقم بدطن تفحص که مزطد اخلاص من ظاهر گردد. و هرچيز که نسيم عطر دارد بپاشيدن آن اثر طيب زودتر باطراف رسد .و اگر در اين کار ناقه و جملی داشتمی ، پس از گزاردن آن فرصتها بود ، بردرگاه ملک ملازم نبودمی وپای شکسته منتظر بلا ننشستمی .و چشم می دارم که حوالت کار بامينی کند که از غرض و ريبت مزنه باشد ب، و مثال دهد تا هر روز آنچه رود بسمع ملک برسانند ، و ملک آن را بر رای جهان نمای خود ، که آينه فتح است و جام ظفر ، بازاندازد تا من بشبهت باطل نگردم ، چه همان موجب که کشتن گاو ملک را مباح گردانيد از ان من بر وی محظور کرده است .

آنگاه من خود بچه سبب اين خيانت انديشم ؟ که محل و منزلت آن ندارم که از سمت عبوديت انفت دارم و طمع کارهای بزرگ و درجات بلند بر خاطر گذرانم . هر چند ملک را بنده ام آخر مرا از عدل علام آرای او نصيبی بايد ، که محروم گپردانيدن من ازان جحايز نباشد ، و در حيات و پس از وفات اميد من ازان منقطع نگردد.

يکی از حاضران گفت : آنچه دمنه می گويد از وجه تعظيم ملک نيست ، اما می خواهد که بدين کلمات بلا از خود دفع کند . دمنه گفت :کيست بنصيحت من از نفس من سزاوارتر؟ و هرکه خود را در مقام حاجت فروگذارد و در صيانت ذات خويش اهتمام ننمايد ديگران را در وی اميدی نماند . و سخن تو دليل است بر قصور فهم و وفور جهل تو . و تا گمان نبری که اين تمويهات بر رای ملک پوشيده ماند !که چون تاملی فرمايد و تمييز ملکانه بر تزوير تو گمارد فضيحت تو پيدا آيد و نصيحت از معاندت جدا شود ، که رای او کارهای عمری بشبی پردازد و لشکرهای گران باشارتی مقهور کند.

ز رايش ار نظری يابد آفتاب بصدق

که خواند يارد صبح نخست را کاذب؟

مادر شير گفت :از سوابق مرک و غدر تو چندن عجب نمی دارم که از اين مواعظت دراين حال و بيان امثل در هر باب . دمنه گفت :اين جای مواعظتست اگر در محل قبول نشيند ، و هنگام مثل است اگر بسمع خرد استماع افتد . مادر شير گفت :ای غدار ، هنوز اميد می داری که بشعوذه و مکر خلاص يابی ؟ دمنه گفت : اگر کسی نيکويی را ببدی و خير را بشر مقابله روا دارد من باری وعده را بانجاز و عهد را بوفا رسانيدم . ملک داند که هيچ خاين را پيش او دليری سخن گفتن نباشد ، و اگر در حق من اين روا دارد مضرت آن هم بجانب او باز گردد. و گفته اند «هرکه در کارها مسارعت نمايد و از فوايد تامل و منافع تثبت غافل باشد بدو آن رسد که بدان زن رسيد که بگرم شکمی تعجيل روا داشت تا ميان دوست و غلام فرق نتوانست کرد .» شير پرسيد:چگونه؟ گفت :

آورده اند که در شهر کشمير بازرگانی بود حمير نام و زنی ماه پيکر داشت که نه چشم چرخ چنان روی ديده بود ، نه رايد فکرت چنان نگار گزيده  ،رخساری چون روز ظفر تابان و زلفی چون شب فراق درهم وبی پايان

خود ز رنگ زلف و نور روی او برساختند

کفر خالی از گمان و دين جمالی زيقين

و نقاشی استاد، انگشت نمای جهان در چيره دستی ، از خامه چهره گشای او جان آزر درغيرت ، و از طبع رنگ آميز او خاطر امانی در حيرت ، با ايشان همسايگی داشت . ميان او و زن بازرگان معاشقتی افتاد.رورزی زن او را گفت : بهر وقت رنج می گيری و زاويه مارا بحضور خويش آراسته می گردانی ، و لاشک توقفی می افتد تا آوازی دهی و سنگی اندازی . آخر مارا از صنعت تو فايأه ای بايد . چيزی توانی ساخت که ميان من و تو نشانی باشد ؟ گفت چادری دو رنگ سازم که سپيدی برو چون ستاره درآب می تابد و سايه یدرو چون گله زنگيان بر بناگوش ترکان می در فشد . و چون تو آن بديدی بزودی بيرون خرام .

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 18
    1. نویسنده :یکی.یه.دونه

      مطلب سایتتون عالیه. ایول دارین. کارتون رو ادامه بدین 🙂

    1. نویسنده :رحیم.م.

      مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم خفقان درها را باز کنید

    1. نویسنده :ثمین

      مطلب خوبیه. قسمت دانلود کتاب کتابهای صوت مخصوص موبایل هم اضافه کنید.

    1. نویسنده :mahini

      نوشته خوبی بود. لطفن مدلهای لباس و مو و ارایش را بیشتر کنین

    1. نویسنده :اکپرپور

      خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :هکر.ایران

      از مطالب جالبتون ممنون و موفق باشید 🙂

    1. نویسنده :ترنم.آسمانی

      سایت جالبیه خصوصن بخش سرگرمی و عکسهای خبری 🙂

    1. نویسنده :کامران.شاه.بلاغی

      نوشته های ابوالمعالی نصرالله منشی خوبه 🙂

    1. نویسنده :سارا.شریفی

      نوشته کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۸ جالب بود. امیدوارم موفق باشید.

    1. نویسنده :هنگامه

      صحبت از پژمردن یک برگ نیست…وای جنگل را بیابان می کنند…با ارزوی موفقیت برای شما

    1. نویسنده :باران

      bego ta shaiad kasi sedayat ra beshnavad

    1. نویسنده :سامان.مقدم

      مطالب خوبی دارید. ان شاء الله همین سیاست کاری را ادامه دهید.

    1. نویسنده :فرصت

      باید منتظر بود… فردا هم خواهد رسید.

    1. نویسنده :دختر.آزاد

      عکسهای خبری سایت بسیار زیبا و در بیشتر مواقع نایاب هستند. موفق باشید.

    1. نویسنده :amir.farhang

      کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۸ بخش گالری هنرمندان را نیز کاملتر کنید.

    1. نویسنده :شورش

      omidvaram moafagh bashid

    1. نویسنده :pink

      سایت خوبی دارید. مخصوصا نوشته کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۸ جالب بود.

    1. نویسنده :پسر.جوان

      مطالب ابوالمعالی نصرالله منشی بد نیست… :-p