کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش12 عنوان کتاب : کلیله و دمنه نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی بطان چوبی بياوردند و باخه ميان آن بدندان بگرفت محکم ، و بطان هر دو جانب چوب را بدهان برداشتند و او را می بردند . چون باوج هوا رسيدند […]
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش12
عنوان کتاب : کلیله و دمنه
نویسنده : ابوالمعالی نصرالله منشی
تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی
بطان چوبی بياوردند و باخه ميان آن بدندان بگرفت محکم ، و بطان هر دو جانب چوب را بدهان برداشتند و او را می بردند . چون باوج هوا رسيدند مردمان را از ايشان شگفت آمد و از چپ و راست بانگ بخاست که «بطان باخه می برند .» باخه ساعتی خويشتن نگاه داشت ، آخر بی طاقت گشت وگفت :«تا کور شويد . دهان گشاد بود و از بالا در گشتن.بطان آواز دادند که:بر دوستان نصيحت باشد
نيک خواهان دهند پند وليک
نيک بختان بوند پند پذير
باخه گفت :اين همه سودا است ، چون طبع اجل صفرا تيز کرد و ديوانه وار روی بکسی آورد از زنجير گسستن فايده حاصل نيايد و هيچ عاقل دل در دفع آن نبندد
ان المنايا لاتطيش سهامها
از مرگ حذر کردن دو وقت روا نيست
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نيست
طيطوی نر گفت:شنودم اين مثل ، ولکن مترس و جای نگاه دار.ماده بيضه بنهاد.وکيل دريا اين مفاوضت بشنود ، از بزرگ منشی و رعنايی طيطوی در خشم شد و دريا در موج آمد و بچگان ايشان را ببرد .ماده چون آن بديد اضطراب کرد و گفت:من ميدانستم که با آب بازی نيست ، و تو بنادانی بچگانن باد دادی و آتش بر من بباريدی ، ای خاکسار باری تدبيری انديش.طيطوی نر جواب داد که :سخن بجهت گوی ، و من از عهده قول خويش بيرون می آيم و انصاف خود از وکيل دريا می ستانم.
در حال بنزديک ديگر مرغان رفت و مقدمان هر صنف را فراهم آورد و حال باز گفت ، و در اثنای آن ياد کرد که :اگر همگنان دست در دست ندهيد و در تدارک اين کار پشت در پشت نه ايستد وکيل دريا را جرات افزايد ، و هرگاه که اين رسم مستمر گشت همگنان در سر اين غفلت شويد . مرغان جمله بنزديک سيمرغ رفتند ، و صورت واقعه با او بگفتند ، و آينه فرا روی او داشتند که اگر در اين انتقام جد ننمايد بيش شاه مرغان نتواند بود .سيمرغ اهتزاز نمود و قدم بنشاط در کار نهاد.مرغان بمعونت و مظاهرت او قوی دل گشتند و غزيمت بر کين توختن مصمم گردانيدند.وکيل دريا قوت سيمرغ و ديگر مرغان شناخته بود بضرورت ، بچگان طيطوی باز داد.
و اين افسانه بدان آوردم تا بدانی که هيچ دشمن را خوار نشايد داشت.شنزبه گفت:در جنگ ابتدا نخواهم کرد اما از صيانت نفس چاره نيست . دمنه گفت :چون بنزديک او روی علامات شر بينی ، که راست نشسته باشد و خويشتن را برافراشته و دم بر زمين می زند ، شنزبه گفت :اگر اين نشانها ديده شود حقيقت غدر از غبار شبهت بيرون آيد .
دمنه شادمان و تازه روی بنزديک کليله رفت.کليله گفت :کار کجا رسانيدی ؟ گفت:فراغ هرچه شاهدتر و زيباتر روی می نمايد .
پس هر دو بنزديک شير رفتند.اتفاق را گاو بايشان برابر برسيد.چون او را بديد راست ايستاد و می غريد و دم چون مار می پيچانيد . شنزبه دانست که قصد او دارد و با خود گفت :خدمتگار سلطان در خوف و حيرت همچون هم خانه مار و هم خوابه شير است ، که اگر چه مار خفته و شير نهفته باشد آخر اين سر برآرد و آن دهان بگشايد .
اين می انديشيد و جنگ را می ساخت.چون شير تشمر او مشاهدت کرد برون جست و هردو جنگ آغاز نهادند و خون از جانبين روان گشت . کليله آن بديد و روی بدمنه آورد و گفت:
باران دو صد ساله فرو ننشاند
اين گرد بلا را که تو انگيخته ای
بنگر ای نادان در وخامت عواقب حيلت خويش.دمنه گفت:عاقبت وخيم کدامست؟گفت:رنج نفس شير و ، سمت نقض عهد و ، هلاک گاو و هدر شدن خون او و ، پريشانی جماعت لشکر و تفرقه کلمه سپاه و ، ظهور عجز تو در دعوی که برفق اين کار بپردازی و بدين جای رسانيد .و نادان تر مردمان اوست که مخدوم را بی حاجت در کارزار افگند.و خردمندان در حال قوت و استيلا و قدرت و استعلا از جنگ چون خرچنگ پس خزيده اند ، و از بيدار کردن فتنه و تعرض مخاطره و تحرز و تجنب واجب ديده اند ، که وزير چون پادشاه را بر جنگ تحريض نمايد در کاری در کاری که بصلح خبر و رفق تدارک پذيرد برهان حمق و غباوت ، بنموده باشد ، و حجت ابلهی و خيانت سيرگواه کرده. پوشيده نماند که رای در رتبت بر شجاعت مقدم است ، که کارهای شمشير به رای بتوان گزارد و آنچه به رای دست دهد شمشير دو اسپه در گرد آن نرسد ، چه هرکجا رای سست بود شجاعت مفيد نباشد چنانکه ضعيف دل و رکيک رای را در محاورت زبان گنگ شود و فصاحت و چرب سخنی دست نگيرد . و مرا هميشه اعجاب تو و مغرور بودن به رای خويش و مفتون گشتن بجاه اين دنيای فريبنده ، که مانند خدعه غول و عشوه سرابست ، معلوم بود لکن در اظهار آن با تو تاملی کردم و منتطر می بودم که انتباهی يابی و ازخواب غفلت بيدار شوی ، و چون از حد بگذشت وقتست که از کمال نادانی و جهالت و حمق و ضلالت تو اندکی باز گويم و بعضی از معايب رای و مقابح فعل تو بر تو شمرم ؛ و آن از دريا قطره ای و از کوه ذره ای خواهد بود ، و گفته اند :پادشاه را هيچ خطر چون وزيری نيست که قول او را بر فعل رجحان بود و گفتار برکردار مزيت دارد
و تو اين مزاج داری و سخن تو بر هنر تو راجح است ، و شير بحديث تو فريفته شد . و گويند که «در قول بی عمل و منظر بی مخبر و مال بی خرد و دوستی بی وفا و علم بی صلاح و صدقه بی نيت و زندگانی بی امن و صحت فايده ای بيشتر نتواند بود .و پادشاه اگر چه بذات خويش عادل و کم آزار باشد چون وزير جائر و بدکرداری باشد منافع عدل و رافت او از رعايا بريد گرداند ، چون آب خوش صافی که در وی نهنگ بينند ، هيچ آشناور ، اگر چه تشنه و محتاج گذشتن باشد ، نه دست بدان دراز يارد کردن نه پای دران نهاد.»
نظرات و تجربیات شما
-
مطلب خوبیه. قسمت دانلود کتاب کتابهای صوت مخصوص موبایل هم اضافه کنید.
-
az alireza & saeeid & ali baraie in saite khob kaste nabashid migam
-
مطلبه خوبیه.از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.
-
عکسهای خبری سایت بسیار زیبا و در بیشتر مواقع نایاب هستند. موفق باشید.
-
جالب بود :دی
-
آخه بابا این یعنی چی… کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۲… 🙁
-
نوشته بدی نبود… اما کاش… :-p
-
تمام مطالب ابوالمعالی نصرالله منشی را خوندم برام مفید بود و جالب.
-
موفق باشید.
-
سایت کامل و خوبی دارین.
-
نوشته های ابوالمعالی نصرالله منشی جلب توجه بود.
-
مطلبه خوبیه.از کتاب های سایت خیلی استفاده کردیم خصوصا کتابهای نایابی که قرار داده اید.
-
با قدرت ادامه دهید… پایان شب سیه سپیدد است… 🙂
-
کتاب کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی بخش۱۲ بخش گالری هنرمندان را نیز کاملتر کنید.
-
جالب بود. سرعت دانلود کتابها واقعا عالیه. دستتون درد نکنه.
-
نوشته خوبی بود. لطفن مدلهای لباس و مو و ارایش را بیشتر کنین
مطلب سایتتون عالیه. ایول دارین. کارتون رو ادامه بدین 🙂