امروز: شنبه, ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: السبت 12 شوال 1445 | 2024-04-20
کد خبر: 1164 |
تاریخ انتشار : 13 آبان 1391 - 23:52 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش7 نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی سفرنامه ناصرخسرو قباديانی صفت شهر مکه شرفها الله تعالی : شهر مکه اندر ميان کوه ها نهاده است بلند و هر جانب که به شهر روند تا به مکه برسند نتوان ديد و بلندترين کوهی که به مکه نزديک است کوه ابوقيس است و […]

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو بخش7

نويسنده :  ناصرخسرو قباديانی

سفرنامه

ناصرخسرو قباديانی

صفت شهر مکه شرفها الله تعالی : شهر مکه اندر ميان کوه ها نهاده است بلند و هر جانب که به شهر روند تا به مکه برسند نتوان ديد و بلندترين کوهی که به مکه نزديک است کوه ابوقيس است و آن چون گنبدی گرد است چنان که اگر از پای آن تيری بياندازند بر سر رسد و در مشرقی شهر افتاده است چنان که چون در مسجد حرام باشند به دی ماه آفتاب از سر آن بر آيد و بر سر آن ميلی است از سنگ برآورده گويند ابراهيم عليه السلام برآورده است . وا ين عرصه که در ميان کوه است شهر است دو تير پرتاب در دو بيش نيست ، و مسجد حرام به ميانه اين فراخنای اندر است و گرد بر گرد مسجد حرام شهر است و کوچه ها و بازارها ، و هرکجا رخنه ای به ميان کوه در است ديوار باره ساخته اند و دروازه برنهاده ، و اندر شهر هيچ درخت نيست مگر بر در مسجد حرام که سوی مغرب است که آن راباب ابراهيم خوانند . بر سر جاهی درختی چند بلند است وبزرگ شده، و از مسجد حرام بر جانب مشرق بازاری بزرگ کشيده است از جنوبسوی شمال و برسر بازار جنوب کوه ابوقبيس است و دامن کوه ابوقبيس صفاست و آن چنان است که دامن را همچون درجات بزرگ کرده اند و سنگ ها به ترتيب رانده کهبر آن آستان ها روند خلق و دعا کونند و آنچه می گويند صفا و مروه کنند آن است . و به آخر بازار از جانب شمال کوه مروه است و ان اندک بالای است و بر او خانه ای بسيار ساخته اند و د رميآن شهخر است . و در اين بازار بدوند از اين سر تابدانسزر ، و چون کسی عمره خواهد کرد از جای دور آيد به نيم فرسنگی مکه هر جا ميل ها کرده اند و مسجد ها ساخته اند که عمره خواهد کرد از جای دور آيد به نيم فرسنگی مکه هر جا مطل ها کرده اند و مسجدها ساخته که عمره را از آن جا احرام گيرند ، و احرام گرفتن آن باشد که جامه دوخته از تن بيرون کنند و ازاری بر ميان بندند و ازاری ديگر يا جادری برخويشتن در پيچند و به آوازی بلند می گويند که لبي: اللهم لبيک و سوی مکه می آيند . و اگر کسی به مکه باشد و خواهد کهعمره کند تابدان ميل بوردن و از آن جا اغحرام گيرد و لبيک می زند و همکه درآيد به نيت عمره و چونبه شهر آيد به مسجد حرام درآيد و نزديک خانه بود و بر دست راست بگردد چنان که خانه بر دست چپ او باشد و بدان رکن شود که حجرالاسود در اوست و حجر را بوسه دهد و از حجر بگذرد و بر همان ولا بگردد و باز به حجر رسد و بوسه دهد يک طوف باشد و براين ولا هفت طوف کند سه بار به تعجيل بدوود و چهار بار آهسته برود و چون طواف تمام شد به مقام ابراهيم عليه السلام رود که برابر خانه است و از پس مقام بايستد چنان که مقام مابين او و خانه باشد و آن جا دو رکعت نماز بکند آن را نماز طواف گويند . پس از آن در خانه زمزم شود و از آب بخورد يا به روی بمالد و از مسجد حرام به باب الصفا بيرون شود و آن دری است از درهای مسجد که چون از آن جا بيرون شوند کوه صفاست ، بر آن آستانه های کوه صفا شود ، و روی به خانه کند و دعا کند و دعا که معلوم است ، چون خوانده باشد فرود آيد و د رايمن بازار سوی مروه برود و آن چنان باشد که از جنوب سوی شمال رود . و در اين بازا رکه می رود بر درهای مسجد حرام می گردد ، و اندر اين بازار آن جا که رسول عليه الصلوة و السلام سعی کرده است و شتافته و ديگران را شتاب فرموده گامی پنجاه باشد ، بر دو طرف اين موضع چهار مناره است از دو جانب که مردم مکه از کوه صفا به ميان آن دو مناره رسند از آن جا بشتابند تا ميان دو مناره ديگر که از آن طرف بازار باشد و بعد از آن دو مناره رسند از آن جا بشتابند تا ميان دو مناره ديگ رکه از آن طرف بازار باشد و بعد از آن آهسته روند تا به کوه مروه و چون به آستانه ها رسند  بران جا روند و آن دعا که معلوم است بخوانند و بازگردند ود يگربار  در همين روز درآيند چنان که چهار بار از صفا به مروه شوند و سه بار از مروه به صفا چنان که هفت بار از آن بازار گذشته باشند . چون از کوه مروه فرود آيند همان جا بازاری است بيست دکان روبروی باشند همه حجام نشسته موی سر تراشند ، چون عمره تمام شد و از حرم بيرون آيند . در اين بازار بزرگ که سوی مشرق است و آن را سوق العطارين گويند بناهای نيکوست و همه داروفروشان باشند ، و در مکه دو گرمابه است فرش آن سنگ سبز که فسان می سازند ، و چنان تقدير کردم که در مکه دو هزار مرد شهری بيش نباشد باقی قريب پانصد مرد غربا و مجاوران باشنئد. در آن وقت خود قحط بود و شانزده من گندم به يک دينار مغربی بود ، و مبلغی از آن جا رفته بودند ، و اندر شهر مکه اهل هر شهری را زا بلاد خراسان و ماوراءالنهر و عراق و غيره سراها بوده اما اکثر آن خراب بود و ويران ، و خلفای بغداد عمارت های بسيار وبناهای نيکو کرده اند آن جا و در آن وقت که ما رسيديم بعضی از آن خراب شده بود و بعضی ملک ساخته بودند . آب چاه های مکه همه شور و تلخ باشد چنان که نتوان خورد اما حوض ها و مصانع بزرگ بسيار کرده اند که هر يک از آن به مقدار ده هزار دينار برآمده باشد و آن وقت به آب باران که از دره ها فرو می آيد پر می کرده اند و در آن تاريخ که ما آن جا بوديم تهی بودند ، و يکی که امير عدن بود و او را پسر شاد دل می گفتند آبی در زير زمين به مکه آورده بود و اموال بسيار بر آن صرف کرده و در عرفات بر آن کشت وزرع کرده بودند و آن آب را بر آن جا بسته بودند و پاليزها ساخته و الا اندکی به مکه می آمد و به شهر نمی رسيد و حوضی ساخته اند که آن آب در آن جا جمع می شود و سقايان آن را برگيرند و به شهر آورند و فروشند ، و به راه رفته به نيم فرسنگی چاهی است که آن را بيرالزاهد گويند و آن جا مسجدی نيکوست آب آن چاه خوش است و سقايان از آن جا نيز بياورند
و به شهر بفروشند . هوای مکه عظيم گرم باشد و آخر بهمن ماه قديم خيار و بادرنگ و بادنجان تازه ديدم آن جا ، و اين نوبت چهارم که به مکه رسيدم غره رجب سنه اثنی و اربعين و اربعمايه تا بيستم ذی الحجه به مکه مجاور بودم. پانزدهم فروردين قديم انگور رسيده بود و از رستا به شهر آورده بودند و در بازار می فروختند و اول ارديبهشت خربزه فراوان رسيده بود و خود همه ميوه ها به زمستان آن جا يافت شود و هرگز خالی نباشد .

صفت زمين عرب و يمن : چون از مکه به جانب جنوب روند به يک نزل به ولايت يمن رسند و تالب دريا همه ولايت يمن است و زمين يمن و حجاز به هم پيوسته است . هر دو ولايت تازی زبانند و در اصطلاح زمين يمن را حمير گويند و زمين حجاز را عرب ، وسه جانب اين هر دو زمين درياست ، و اين زمين چون جزيره ای است اول جانب شرقی آن دريای بصره است و غربی دريای قلزم که ذکر آن در مقدمه رفت که خليجی است و جانب جنوبی دريای محيط است  ، و طول اين جزيره که يمن و حجاز است از کوفه باشد تا عدن مقدار پانصد فرسنگ از شمال به جنوب و عرض آن که از مشرق به مغرب است از عمان است تا به جار مقدار چهار صد فرسنگ باشد و زمين عرب از کوفه تا مکه است و زمين حمير از مکه تا عدن ، و در زمين عرب آبادانی اندک است و مردمانش بيابانی و صحرا نشينند و خداوند ستور چهارپا و خيمه . و زمين حمير سه قسم است يک قسم را از آن تهامه گويند و اين ساحل دريای قلزم است بر جانب مغرب و شهرها و آبادانی بسيار است چون صعده و زيبد و صنعا و غيره .و اين شهرها بر صحراست و پادشاه آن بنده حبشی بود از آن پسر شاددل ، و ديگر قسم از حمير کوهی است که آن را نجد گويند و اندر او ديولاخ ها و سردسير ها باشد و جاهای تنگ و حصارهی محکم . وسيوم قسم از سوی مشرق است و اندر آن شهر های بسيار است چون نجران و عثر وبيشه و غير آن و اندر اين قسم نواحی بسيار است و هر ناحيتی ملکی و رييسی دارد و آن جا سلطانی و حاکمی مطلق نيست . قومی مردم باشند به خود سر و بيش تر دزد  و خونی و حرامی ،  و اين قسم مقدار دويست فرسنگ در صد و پنجاه برآيد و خلقی بسيار باشد و همه نوع ، و قصر غمدان به يمن است به شهری که آن را صنعا گويند و از آن قصر اکنون بر مثال تلی مانده است در ميان شهر و آن جا گويند که خداوند اين قصر پادشاه همه جهان بوده است . و گويند که در آن تل گنج ها و دفينه ها بسيار است و هيچ کس دست بر آن نيارد بردن نه سلطان و نه رعيت . و عقيق بدين شهر صنعا کنند و آن سنگی است که از کوه ببرند و در ميان ريگ بر تابه به آتش بريان کنند و در ميان ريگ به آفتابش پرورند و به چرخ به پيارند ، و من به مصر ديدم که شمشيری به سوی سلطان آورده بودند از يمن که دسته و برچک او از يک پاره عقيق سرخ بود مانند ياقوت .

صفت مسجد الحرام و بيت کعبه :گفته ايم که خانه کعبه در ميان مسجد حرام و در ميان شهر مکه در طول آن است از مشرق به مغرب . و عرض آن شمال به جنوب .اما ديوار مسجد قائمه نيست و رکن ها در ماليده است تا به مدوری مايل است زيرا که چون در مسجد نماز کنند از همه جوانب روی به خانه بايد کرد ، و آن جا که مسجد طولانی تر است از باب الندوه که سوی شمال است تا به باب بنی هاشم چهارصد و بيست و چهار ارش است ، و عرضش از باب اندوه که سوی شمال است تا به باب الصفا که سوی جنوب است و فراخ تر جايش سيصد و چهار ارش است  وسبب مدوری جای تنگ تر نمايد جای فراخ تر ، و همه گرد . برگرد مسجد سه رواق است به پوشش به عمودهای رخام برداشته اند و ميان سرای را چهار سو کرده و درازی پوشش که به سوی ساحت مسجد است به چهل و پنج طاق است پهنايش به بيست و سه طاق و عمودهای رخام تمامت صد و هشتاد و چهار است و گفتند اين همه عمودها را خلفای بغداد فرمودند از جانب شام به راه دريا بردن و گفتند چون اين عمودها به مکه رسانيدند آن ريسمان ها که در کشتی ها و گردونه ها بسته بودند و پاره شده بود چون بفروختند از قيمت آن شصت هزار دينار مغربی حاصل شد و از جمله آن عمودها يکی در آن جاست که باب الندوه گويند ستونی سرخ رخامی است . گفتند اين ستون را همسنگ دينار خريده اند و به قياس آن يک ستون سه هزار من بود .مسجد حرام را هيجده در است همه به طاق ها ساخته اند بر سر ستون های رخام و بر هيچ کدام دری نشانده اند که فراز توان کرد ، برجانب مشرق چهار در است ، از گوشه شمالی باب النبی و آن به سه طاق است بسته ، و هم بر اين ديوار گوشه جنوبی دری ديگر است که آن را هم باب النبی گويند و ميان آن دو درصد ارش بيش است و اين در به دو طاق است ، و چون از اين در بيرون شوی بازار عطاران است که خانه رسول عليه السلام در آن کوی بوده است و بدان در به نماز اندر مسجد شدی .و چون از اين در بگذری هم بر اين ديوار مشرقی باب علی عليه السلام است و اين آن در است اميرالمومنين علی عليه السلام در مسجد رفتی به نماز و اين در به سه طاق است .و چون از اين در بگذری بر گوشه مسجد مناره ای ديگر است بر سر سعی از آن مناره که به باب بنی هاشم است تا بدين جا بيايد شتافتن و اين مناره هم از آن چهارگانه مذکور است .و بر ديوار جنوبی که آن طول مسجد است هفت در است .نخستين بر رکن که نيمگرد کرده اند باب الدقانين است و آن به دو طاق است . و چون اندکی به جانب غربی بر وی دری ديگر است به دو طاق و آن را باب الفسانين گويند ، و همچنان قدری ديگر بروند باب الصفا گويند . و اين در را پنج طاق است و از همه اين طاق ميانين بزرگ تر است و جانب او دو طاق کوچک .و رسول الله عليه السلام از اين در بيرون آمده است که به صفا شود و دعا کند و عتبه اين طاق ميانين سنگی سپيد است عظيم و سنگی سياه بوده است که رسول عليه السلام گرفتند و الصلوة پای مبارک خود بر آن جا نهاده است و آن سنگ نقش قدم متبرک او عليه السلام گرفته و آن نشان قدم را از آن سنگ سياه ببريده اند و در آن سنگ سپيد ترکيب کرده چنان که سرانگشت های پا اندرون مسجد دارد و حجاج بعضی روی بر آن نشان قدم نهند و بعضی پای تبرک را و من روی بر آن نشان نهادن واجب تر دانستم . و ازباب الصفا سوی مغرب مقداری ديگر بروند باب السطوی است به دو طاق . و برابر اين سرای ابوجهل است که اکنون مستراح است . بر ديوار مغربی که آن عرض مسجد است سه در است . نخست آن گوشه ای که با جنوب دارد باب عروه به دو طاق است . به ميانه اين ضلع باب ابراهيم عليه السلام است به سه گوشه طاق و بر ديوار شمالی که آن طول مسجد است چهار در است بر گوشه مغربی باب الوسيط است به يک طاق .چون از آن بگذری سوی مشرق باب العجله است به يک طاق . و چون از آن بگذری به ميانه ضلع شمالی باب الندوه به دو طاق . و چون از آن بگذری باب المشاوره است به يک طاق .و چون به گوشه مسجد رسی شمالی مشرقی دری است باب بنی شيبه گويند ، و خانه کعبه به ميان ساحت مسجد است مربع طولانی که طولش از شمال به جنوب است و عرضش از مشرق به مغرب و طولش سی ارش است و عرض شانزده و در خانه سوی مشرق است . و چون در خانه روند رکن عراق بر دست راست باشد و رکن حجرالاسود بر دست چپ ، و رکن مغربی جنوبی را رکن يمانی گويند و رکن شمالی مغربی را رکن شامی گويند ، و حجرالاسود در گوشه ديوار به سنگی بزرگ اندر ترکيب کرده اند و در آن جا نشانده چنان که حجرالاسود در گوشه ديوار به سنگی بزرگ اندر ترکيب کرده اند و در آن جا نشانده چنان که چون مردی تمام قامت بايستد با سينه او مقابل باشد .و حجرالاسود به درازی يک دستی و چهارانگشت باشد و به عرض هشت انگشت باشد و شکلش مدور است ، و از حجرالاسود تا در خانه چهار ارش است و آن جا را که ميان حجرالاسود و در خانه است ملتزم گويند . و در خانه از زمين به چهار ارش برتر است چنان که مردی تمام قامت بر زمين ايستاده بر عتبه رسد و نردبان ساخته اند از چوب چنان که به وقت حاجت در پيش نهند تا مردم بر آن برروند و در خانه روند و آن چنان است که به فراخی ده مرد بر پهلوی هم به آن جا برتوانند رفت و فرود آيند ، و زمين خانه بلند است بدين مقدار که گفته شد.

صفت کعبه :دری است از چوب ساج به دو مصراع و بالای در شش ارش و نيم است و پهنای هر مصراعی يک گز و سه چهار يک چنان که هر دو مصراع سه گز و نيم باشد ، و روی در و در فراز هم نبشته و بر آن نقره کاری دايره ها و کتابت ها نقاشی منبت کرده اند و کتابت های به زر کرده و سيم سوخته در رانده و اين آيت را تا آخر بر آن جا نوشته :ان اول بيت وضع للناس للذی ببکه الاية و دو حلقله نقره گين بزرگ که از غزنين فرستاده اند بر دو مصراع در زده چنان که دست هر کس که خواهد بدان نرسد و دو حلقه ديگر نقره گين خردتر از آن هم بر دو مصراع در زده چنان که دست هر کس که خواهد بدان رسد و قفل بزرگ از نقره بر اين دو حلقه زيرين بگذرانيده که بستن در به آن باشد و تا آن قفل برنگيرند در گشوده نشود .

صفت اندرون کعبه :عرض ديوار يعنی ثخانتش شش شبر است و زمين خانه را فرش از رخام است همه سپيد و در خانه سه خلوت کوچک است بر مثال دکان ها يکی مقابل در و دو بر جانب شمال ، و ستون ها که در خانه است و در زير سقف زده اند همه چوبين است چهارسو تراشيده از چوب ساج الا يک ستون مدور است .و از جانب شمال تخته سنگی رخام سرخ است طولانی که فرش زمين است و می گويند که رسول عليه الصلوة و السلام بر آن جا نماز کرده است و هر که آن را شناسد جهد کند که نماز بر آن جا کند ، و ديوار خانه همه تخت های رخام پوشيده است از الوان . و برجانب غربی شش محراب است از نقره ساخته و به ميخ بر ديوار دوخته هر يکی بالای مردی به تکلف بسيار از زرکاری و سواد سيم سوخته و چنان است که اين محراب ها از زمين بلند تر است ، و مقدار چهار ارش ديوار خانه از زمين برتر ساده است و بالاتر از آن همه ديوار از رخام است تا سقف به نقارت و نقاشی کرده و اغلب به زر پوشيده هر چهار ديوار . و در آن خلوت که صفت کرده شد که يکی در رکن عراقی است .و يکی در رکن شامی و يکی در رکن يمانی و در هر بيغوله دو تخته پنج گز و يک گز عرض دارد ، و در آن خلوت که قفای حجرالاسود است ديبای سرخ درکشيده اند . و چون از در خانه در روند بر دست راست زاويه خانه چهارسو کرده مقدار سه گز در سه گز و در آن جا درجه ای است که آن راه بام خانه است و دری نقره گين به يک طبقه بر آن جا نهاده و آن را باب الرحمة خوانند و قفل نقره گين بر او نهاده باشد ، و چون بر بام شدی دری ديگر است افکنده همچون در بامی هر دو روی آن در نقره گرفته . و بام خانه به چوب پوشيده است و همه پوشش را به ديبا در گرفته چنان که چوب هيچ پيدا نيست و بر ديوار پيش خانه از بالای چوب ها کتابه ای است زرين بر ديوار آن دوخته و نام سلطان مصر بر آن نوشته که مکه گرفته و از دست خلفای بنی عباس بيرون برده و آن العزيز لدين الله بوده است .و چهار تخته  نقره گين بزرگ ديگری است برابر يکديگر هم بر ديوار خانه دوخته به مسمارهای نقره گين و برهر يک نام سلطانی از سلاطين مصر نوشته که هر يک از ايشان به روزگار خود آن تخت ها فرستاده اند . و اندر ميان ستون ها سه قنديل نقره آويخته است و پشت خانه به رخام يمانی پوشيده است که همچون بلور است ، و خانه را چهار روزن است به چهار گوشه و بر هر روزنی از آن تخته ای آبگينه نهاده که خانه بدان روشن است و باران فرو نيايد ، و ناودان خانه از جانب شمال است بر ميانه . جای و طول ناودان سه گز است و سرتاسر به زر نوشته است . و جامه ای که خانه بدان پوشيده بود سپيده بود و به دو موضع طرازی را يک گز عرض و ميان هر دو طراز ده گز به تقريب و زير و بالا به همين قياس چنان که به واسطه دو طراز علو خانه به سه قسمت بود هر يک به قياس ده گز . و بر چهار جانب جامه محراب های رنگين بافته اند و نقش کرده به زر رشته و پرداخته بر هر ديواری سه محراب يکی بزرگ در ميان و دو کوچک بر دو طبرف چنان که بر چ=هار ديوار دوزاده محراب است . بر آن خانه برجانب شمال بيرون خانه ديواری ساخته اند مقدار يک گز و نيم و هر دو سر ديوار تا نزديک ارکان خانه برده چنان که اين ديوار مقوس است چون نصف دايره ای . و ميان جای اين ديوار از ديوار خانه برده چنان که اين ديوار مقوس است چون نصف دايره ای ، و ميان جای اين ديوار ا ز ديوار خانه مقدار پانزده گز دور است و ديوار و زمين اين موضع مرخم کرده اند به رخام ملون و منقش و اين موضع را حجر گويند و آن ناودان بام خانه در اين حجر ريزد و در زير ناودان تخته سنگی سبز نهاده است بر شکل محرابی که آب ناودان بر آن افتد و آن سنگ چندان است که مردی بر آن نماز تواند کردن ، و مقام ابراهيم عليه السلام بر آن جاست و آن را در سنگی نهاده است و غلاف چهارسو کرده که بالای مردی باشد از چوب به عمل هرچه نيکوتر و طبل های نقره برآورده و آن غلاف را دو جانب به زنجيرها در سنگ های عظيم بسته و دو قفل بر آن زده تا کسی دست بدان نکند و ميان مقام و خانه سی ارش است . بير زمزم از خانه کعبه هم سوی مشرق است و برگوشه حجرالاسود است و ميان بير زمزم و خانه چهل و شش ارش است و بر فراخی چاه سه گز و نيم در سه گز و نيم است و آبش شوری دارد ليکن بتوان خورد ، و سر چاه را حظيره کرده اند از تخته های رخام سپيد بالای آن دو ارش ، و چهار سوی خانه زمزم آخرها کرده اند که آب در آن ريزند و مردم وضو سازند و زمين خانه زمزم را مشبک چوبی کرده اند تا آب که می ريزند فرو می رود . و در اين خانه سوی مشرق است و برابر خانه زمزم هم از جانب مشرق خانه ای ديگر است مربع و گنبدی بر آن نهاده و آن را سقاية الحاج گويند . اندر آن جا خم هانهاده باشند که حاجيان از آن جا آب خورند . و از اين سقاية الحاج سوی مشرق خانه ای ديگر است طولانی و سه گنبد بر سر آن نهاده است و آن را خزانةالزيت گويند . اندر او شمع و روغن و قناديل باشد . و گرد بر گرد خانه کعبه ستون ها فرو برده اند و بر سر هر دو ستون چوب ها افکنده و بر آن تکلفات کرده از نقارت و نقش و بر آن حلقه ها و قلاب ها آويخته تا به شب شمع ها و چراغ ها بر آن جا نهند و از آن آويزند و آن را مشاغل گويند . ميان ديوار خانه کعبه و اين مشاعل که ذکر کرده شد صد و پنجاه گز باشد و آن طوافگاه است و جمله خانه ها که در ساحت مسجدالحرام است بجز کعبه معظمه شرفها الله تعالی سه خانه است يکی خانه زمزم و ديگر خزانة الزيت .و اندر پوشش که برگرد مسجد است پهلوی ديوار صندوق هاست از آن هر شهری از بلاد مغرب و مصر و شام و روم و عراقين و خراسان و ماوراءالنهر و غيره .و به چهارفرسنگی از مکه ناحيتی است از ج

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 14
    1. نویسنده :نازنین

      سایت باید جامع و فراگیر باشه هنوز کار زیاده و امیدوارم تا آخر همین طور ادامه بدین :دی

    1. نویسنده :دلتنگ

      جالب بود. سرعت دانلود کتابها واقعا عالیه. دستتون درد نکنه.

    1. نویسنده :فردوس

      bego ta shaiad kasi sedayat ra beshnavad

    1. نویسنده :آزاد

      همین طور ادامه بدین … موفق باشید.

    1. نویسنده :دختر.امروز

      اگر اخبار متنوع تر شود بهتر میشود. امیداورم موفق باشین.

    1. نویسنده :پسرک

      مطلب قابل تاملی بود.

    1. نویسنده :Elyar.Soleimani

      مطالب تاریخی بد نیست…

    1. نویسنده :ثمین

      نوشته کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش۷ جالب بود. امیدوارم موفق باشید.

    1. نویسنده :دلتنگ

      کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی بخش۷ بخش گالری هنرمندان را نیز کاملتر کنید.

    1. نویسنده :فرنوش

      خوب بود. قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :بندری

      از زحماتی که می کشید ممنون ><

    1. نویسنده :پسرک

      قسمت های طنز و سرگرمی را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :کوچه.خالی

      omidvaram moafagh bashid

    1. نویسنده :آتی

      زحمت زیادی کشیدین. سایت خوبی دارین. موفق باشین.