امروز: چهارشنبه, ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الأربعاء 16 شوال 1445 | 2024-04-24
کد خبر: 1602 |
تاریخ انتشار : 15 آبان 1391 - 22:10 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

اسلام و غرب؛ تعارض يا تفاهم نوشتة حسن حنفي*  ترجمة علي اكبر گلقندشت 1. عنوان انتخابي من «اسلام و غرب» در دو دهة اخير آن‎قدر عام و جهان‎شمول شده است كه هم اكنون به شعار و يك عنوان كليشه‌اي مبدل گشته است. با اين همه، ما به كمك اين عنوان تمام پيش‌داوري‎هاي ممكن را كه […]

اسلام و غرب؛ تعارض يا تفاهم

نوشتة حسن حنفي*

 ترجمة علي اكبر گلقندشت

1. عنوان انتخابي من «اسلام و غرب» در دو دهة اخير آن‎قدر عام و جهان‎شمول شده است كه هم اكنون به شعار و يك عنوان كليشه‌اي مبدل گشته است. با اين همه، ما به كمك اين عنوان تمام پيش‌داوري‎هاي ممكن را كه يكي از علل اختلاف دو طرف است توضيح مي‌دهيم. البته قبل از يازدهم سپتامبر 2001 و حوادث واشنگتن و نيويورك تعارض ميان اسلام و غرب در مناطق مختلف جهان مشاهده مي‌شد. دوگانگي اسلام و غرب با دوگانگي‌هايي نظير غرب و سنت، صورت و ماده، ايده‌آليسم و رئاليسم، عقل‌گرايي و حس‎باوري، قياس و استقرا، فردگرايي و جمع‌گرايي، سرمايه‌داري و سوسياليسم، غرب و شرق، شمال و جنوب تجانس دارد و با اين دوگانگي‌ها پيوندها و نسبت‎هايي برقرار مي‌كند. چرا كه غرب با اين دوگانگي‌ها شناخته مي‌شود. غرب موضوعي است كه هميشه مورد بحث است. خودي وجود داشته است كه براي ادامة حيات به ديگري در مقابل خود نياز دارد و اين تقابل خود و ديگري غرب را هدايت مي‌كند.

2 . نسبت اسلام و غرب با ابهام‎هاي زيادي روبروست. اسلام يك دين و غرب يك منطقة جغرافيايي است؛ بنابراين، اسلام و غرب مفاهيمي مشابه و نزديك به هم نيستند. از سوي ديگر، اسلام يك دين و تمدن غرب مروج يك فرهنگ است. اين نكته هم مقايسة اين دو مفهوم را با مشكل مواجه مي‌سازد. مي‌توان گفت كه خاستگاه غرب اديان مسيحيت و يهوديت هستند اما پرسش مهم اين است كه مرزهاي غرب تا كجاست؟ اروپا؟ روسيه؟ امريكا؟ اسلام هم از غرب تا چين گسترش يافته است؛ مگر نه آن كه اكنون اسلام دومين دين بزرگ اروپا و امريكاست.

ماهيت اسلام وغرب و دوره‌هاي تاريخي

1. اسلام ماهيتي مجزا از تصور كليشه‌اي رسانه‌هاي جمعي و شرق‎شناسان كلاسيك دارد. اسلام دين عقل و طبيعت است. از منظر اين دين عقل وحي و عقل طبيعت ماهيتي يكسان دارند. اسلام ديني عقلاني است كه به تأمل بر طبيعت توصيه و تأكيد مي‌كند و به همين دليل رياضيات و فيزيك در آن رونق گرفته ‌است. ضمناً اسلام ديني انساني و اجتماعي است و وحي پيامي از سوي خدا به انسان و انسان خليفة خداوند بر روي زمين است. در اين نظام فكري ـ عقيدتي انسان آزاد است چون عقل دارد، بنابراين او مي‌‌تواند ميان صحيح و ناصحيح تمايز بگذارد. مزيت انسان نسبت به موجودات ديگر نيز ناشي از همين عقل و اختيار اوست. من آزادم پس هستم. در اين نظام جامعه هم به عنوان يك ذات قلمداد مي‌شود كه در آن تنوع زيادي وجود دارد. اسلام دين مبلّغ پيشرفت است و در ميان اديان آخرين و كامل‌ترين دين به حساب مي‌آيد. از اين رو، اسلام دين روشنگري است و بر اساس عقل، طبيعت، آزادي، عدل و پيشرفت بنا شده است.

2.ماهيت غرب از اسلام دور نيست. در حقيقت روشنگري هم به عنوان سنگ زيرين غرب، بر مبناي عقل، طبيعت، انسان، آزادي، برابري و پيشرفت بنا شده است. در عصر مدرن، غرب، اسلام را نه مستقيماً‌ به وسيلة وحي كه از طريق ابزارهاي حسي وحي، يعني انجيل و كليسا درك كرد. البته اين ابزارها به وسيلة ارسطو و افلاطونيان تعريف شده بودند. آنچه اسلام به وسيلة وحي كشف كرد، غرب با وسايلي خارج و حتي برخلاف وحي كشف كرد. به همين دليل است كه مدرنيسم اسلامي مدل استمرار بين گذشته و حال را انتخاب كرد، در حالي­كه غرب مدل انفصال را برگزيد.

3. اسلام و غرب با وجود شباهت‎هاي ذاتي، دوره‌هاي تاريخي متفاوتي را پشت سر گذاشته‌اند. دوره‌هاي تاريخي غرب از 20 قرن پيش شروع شد و از دوره‌هاي كلاسيك، ميانه و مدرن گذشت. ولي اسلام 14 قرن قبل آغاز شد و در خلال دو دوره زندگي كرده است: هفت قرن نخست دورة كلاسيك و دورة هفت قرن اخير مربوط به دورة ميانه است. اواخر دوران كلاسيك غرب بود كه اسلام سر برآورد. بنابراين دورة كلاسيك اسلام برابر با دورة ميانه غرب است. دورة ميانة اسلام هم با دورة مدرن غرب هم زمان است. هنگامي كه تمدن اسلام در اوج شكوفايي خود بود، غرب مريد بي‌چون و چراي آن بود؛ ولي اين رويه تغيير كرد. اروپا هم اكنون دوران مدرن خويش را به پايان رسانده و معلوم نيست به كجا مي‌رود، در حالي­كه جهان اسلام دوران ميانة خود را تمام كرده و از دو قرن پيش براي ايجاد يك خيزش فرهنگي دست به اصلاح زده است.

گفتگوي ميان اسلام و غرب: مدلي اسلامي

1.در طول تاريخ اسلام و غرب دو بار با هم گفتگو كرده‌اند: يك بار در ابتداي دوران قرون وسطا و بار ديگر در پايان دورة اسكولاستيك و پايان قرون وسطا. در آغاز قرون وسطا ‌ فلسفه، رياضيات و فيزيك از يوناني به عربي ترجمه شدند. اين موضوعات يا مستقيماً‌ از زبان يوناني يا با واسطه از زبان سرياني و از طريق عرب‎هاي مسيحي سوريه ترجمه مي‌شدند. مسلمانان آثار مهم و برجستة يوناني را به خصوص آثار ارسطو، اقليدس، فلوطين، افلاطون، ديسكوردس و تئوفانس شرح دادند، خلاصه كردند و گسترش دادند. آن ها به فيلسوفان يوناني القابي احترام‌آميز عطا كردند: سقراط عاقل‎ترين همة انسآن ها، افلاطون مرد بصيرت و قدرت، ارسطو معلم اول، گالن بهترين سالك. در عوض، آن ها عناوين متواضعآن هاي به متفكران خود دادند: فارابي معلم‌ثاني، ابن حيان فلوطين دوم. هر چند مسلمانان بسيار پيشرفت كردند، اما به فرهنگ‎هاي شكست‎خوردة سوري، ايراني، هندي و افريقايي احترام مي‌گذاشتند.

 2. اسلام و غرب براي دومين‌بار در اندلس و در پايان دورة اسكولاستيك اروپا و ابتداي دوران مدرن با هم گفتگو كردند. با اين همه، ادياني چون اسلام، يهوديت و مسيحيت معتقد بودند كه خدا وجود دارد، جهان خلق شده است و روح فناناپذير است. همچنين يك قانون اخلاقي عام و جهان‎شمول به نام قانون طلايي وجود داشت (آنچه را كه براي خود نمي‌پسندي براي ديگري هم مپسند). اين قانون به صورت افقي و عمودي بسط مي‌يابد و هم در نظر و هم در عمل گسترش ‌يافت. در اين گستره اعمال نيك كه ارسطو آن را خير اعلا و كانت ارادة نيك مي‌نامد است، تنها مظهر ايمان قلمداد مي‌شود.

3. بدين جهت هر­گونه مقايسه‌اي كه ميان اسلام و غرب صورت بگيرد زمان‎پريشانه است. فرهنگ‎هاي جهان در يك زمان به حيات خود ادامه نمي‌دهند و بين تاريخ و آگاهي‌ تاريخي تمايز وجود دارد. همان طور كه ميان تاريخ و تاريخ‌نويسي و بين تاريخ و جنبه‌هاي تاريخي تفاوت وجود دارد. همان طور كه رويكرد ساختارگرا و پسامدرنيسم نشان داده‎اند غرب هم اكنون در پايان تاريخ و پايان دورة خود است. در عوض، اسلام در اوان تاريخي جديد قرار دارد و از آن با عنوان اصلاح‌طلبي و رنسانس اسلامي ياد مي‌كنند.

درگيري بين اسلام و غرب: مدل غربي

1. گفتگوي تمدن‎ها بر طبق مدل اسلامي دو بار رخ داد و تمدن اسلامي با فرهنگ‎هاي رومي ـ يوناني و فرهنگ‎هاي فارسي ـ هندي گفتگو داشت. اما درگيري و جدال تمدن‌ها براساس مدل غربي، سه بار رخ داد: ائتلاف رومي در دورة امپراتوري رومي ـ يوناني، ائتلاف مسيحي در دورة جنگ‎هاي صليبي و ائتلاف اروپايي ـ امريكايي در اوج و پايان دوران غرب. اما اسكندر طرحي بزرگ درافكند و ائتلاف رومي ـ يوناني را به­وجود آورد تا شرق را پس از دوره‌اي كه بر غرب تسلط داشت فتح كند. او گسترة فرمانروايي خود را از يونان تا چين گستراند و كشوري واحد مبتني بر زبان، فرهنگ و جهان‎بيني يوناني به وجود آورد. نكتة مهم اين است كه او با تمدن‎هاي مصر باستان، ايران و هند درگير نشد. در عوض، او در مصر خود را پسر آمون خواند و بدين جهت فيلسوفان مسلمان او را مروج و مبلغ يگانگي خدا معرفي مي‌كردند. او مي‌خواست جهان باستان را تحت رهبري يوناني وحدت بخشد و اين البته نخستين نوع جهاني شدن است.

2. ائتلاف مسيحي در دورة جنگ صليبي رخ داد. دومين هجوم غرب به شرق در پوشش و به بهانة مذهب و با شعار نجات سرزمين مقدس اورشليم از دست كافران و بازگرداندن درياي مديترانه به درياي مسيحي صورت گرفت. امپراتوري مسيحي وارث مشروع امپراتوري روم بود. اما اين هجوم با شكست مواجه شد، چون جهان اسلام در علم و فناوري از امپراتوري مسيحي پيشي‌گرفته بود.

3. ائتلاف اروپايي ـ امريكايي سومين هجوم غرب به شرق به حساب مي‌آيد. البته اين هجوم نه از طريق زمين يا درياي مديترانه كه از طريق اقيانوس كه جهان قديم را احاطه كرده بود صورت گرفت. اين هجوم قاره‌اي به سمت بيرون از حوزة اقيانوس اطلس بود كه كشف امريكا لقب گرفت، گويي نيمكرة غربي قبل از رسيدن انسآن هاي سفيد وجود نداشت. اين هجوم به سمت شرق و جنوب افريقا هم گسترش يافت و «اميد نيك» نام گرفت: اميد براي گسترش غرب و بدبختي براي افريقاي غربي، جنوبي و شرقي. در نتيجة هجوم امپراتوري جديد غرب، بزرگ‎ترين آسيب به انسآن ها و فرهنگ‎هاي ديگر وارد شد. كشورهاي انگلستان، اسپانيا، پرتغال، دانمارك، فرانسه، بلژيك و روسيه در اين تهاجم نقش داشتند. ائتلاف امريكاي شمالي با انگلستان، كشورهاي زيادي را به بند كشيد؛ همچنان كه اسپانيا و پرتغال با ائتلاف يكديگر امريكاي جنوبي را زير سلطة خود درآوردند. فرهنگ‎ها و زبآن هاي بسياري از بين رفتند و افريقا در چنگال فرانسه و انگلستان قرار گرفت. در اين شرايط عرصه براي زباني افريقايي مانند سواحلي تنگ شد. در آسيا هم هندي‎ها به انگليسي صحبت مي‌كردند تا چهارصد منطقه را به هم پيوند دهند و بدين ترتيب از زبان سانسكريت يا هندي دور شدند. پس از آن كه جزاير جنوب شرقي آسيا به مستعمره درآمدند و فيليپين ناميده ‌شدند، مردم به زبان اسپانيايي صحبت مي‌كردند. البته در اين ميان عرب‎ها، فارس‎ها، افغآن ها و ديگر مسلمانان آسيايي از زبآن هاي خود محافظت كردند و از خودبيگانگي جلوگيري نمودند.

اهميت مضاعف حادثة 11 سپتامبر

در پايان دورة جنگ سرد در سال 1991، امريكا به تنها قدرت جهان كه به دفاع ضد موشكي مجهز بود مبدل شد. دفاع امريكا به جنگ ستارگان، موشك‎هاي دوربرد و تسليحات كشتار جمعي عليه دشمني مشخص در جنگي متعارف متكي بود. اما اتفاقي مهم رخ داد و طي يك هواپيماربايي ساده، به برج‎هاي سازمان تجارت جهاني و ساختمان پنتاگون ضربه وارد شد. حتي كاخ سفيد هم هدف اين عمل به حساب مي‌آمد. هدف‎هاي اين تهاجم نمادهاي تجارت جهاني، مركز صنعت نظامي و قدرت سياسي بودند. شكي نيست كه قدرت بدون عدالت خود را از بين مي‌برد. اين حادثه بهانة خوبي براي امريكا بود تا از اروپا گذر كند و خود را به آسيا برساند. قرباني شدن 3000 هزار نفر در نيويورك و واشنگتن، به مداخله در يك قاره با نيمي از جمعيت جهان منجر شد. امريكا به قلب آسيا وارد شد، بزرگ‎ترين پايگاه نظامي را در قزاقستان ساخت و بيش از پيش به نفت درياي خزر نزديك گشت. بدين ترتيب امريكا به مرزهاي جنوبي روسيه و همچنين مرزهاي چين رسيد تا ميان مازاد اقتصادي ژاپن، پيشرفت‎هاي اقتصادي كره جنوبي، هنگ‌كنگ، تايوان و سنگاپور تعادل ايجاد كند. امريكا بدين وسيله مي‌تواند مانع رشد آسيا شود و تهديدي هميشگي براي پاكستان و ايران باشد.

2 . هركس كه حادثة 11 سپتامبر را به ياد مي‌آورد آن را نقطة عطفي در تاريخ جهان ارزيابي مي‌كند. با اين همه كسي 28 سپتامبر 2000 را به خاطر نمي‌آورد؛ يعني شروع انتفاضة دوم. البته اين تاريخ نشانگر گذشت دو سال از قتل عام فلسطيني‎هاست. قدرت بدون عدالت منفور است و امريكا با حمايت از اسراييل نشان داد كه از چنين قدرتي دفاع كرده است. در اين ميان، بي‌كفايتي حكومت‎هاي عربي و نااميدي و سرافكندگي اعراب هم به اين حادثه دامن زده است.

شكي نيست كه پس از افغانستان نوبت عراق، ايران، سوريه، لبنان، عربستان سعودي، خليج فارس، يمن، سودان و مصر خواهد رسيد. تجزية جهان عرب و اسلام به اديان و مناطق كوچك، نقشه و طرحي براي قوي كردن دولت مشروع و بزرگ اسراييل است؛ چرا كه مشروعيت سابق كه براساس قرارداد قرن نوزدهمي استوار بود ديگر مشروعيت نداشت و معتبر نبود. بنابراين، اين حوزة تمدني به سني، شيعه، كرد، عرب، بربر، مسلمان،‌قبطي و مسيحي تقسيم شد. البته هزينة اين امر دوري گزيدن از جهاني شدن و وحدت مركز بود.

جنگ تمدن‎ها و مفاهيم حامي آن

1. جنگ تمدن‎ها يك مفهوم ساده نيست. اين مفهوم شامل پاره‌اي نظام‎هاي حامي و مجموعه‌اي از مفاهيم فرعي نظير جهاني شدن، پايان تاريخ، انقلاب اطلاعاتي و دهكدة جهاني است. جهاني شدن شكل جديدي از تسلط اقتصادي و مشروعيت جديد بازار و همچنين رقابت و سود است. پايان تاريخ هم بر مشروعيت سرمايه‌داري بعد از افول كمونيسم تأكيد مي‌كند؛ گويي تاريخ متوقف شده و زمان خوابيده است. انقلاب اطلاعاتي هم بهآن هاي جديد براي وحدت جهان به نام فناوري جديد ارتباطات است؛ بدين گونه است كه جهان به عنوان دهكده‌اي در نظر گرفته مي‌شود كه در آن قوانين بازار برقرارند.

2. در جهان اسلام و جهان عرب مجموعه‌اي از مفاهيم ديگر برقرار بودند جدال و جنگ تمدن‎ها، حكومت، جامعة مدني، اقليت‎ها، حقوق بشر و مسئلة جنسيت. البته جنگ تمدن‎ها نام سرِِّي جنگ جهاني عليه جهان سوم است و اين نظريه‌ دامي را براي افراد كشورهاي آسيايي ـ افريقايي در جهت جنگ و در دفاع از فرهنگ‎هايشان پهن كرده است. اين نظريه‎ خواهان استقرار جنگ اصلي است كه جنگ منافع هم قلمداد مي‌شود. غرب با نضج گرفتن جهان جديد پيوند خود را با سنتش گسسته است و انتقادي‌ترين انديشه‌ها را ارائه مي‌كند. اين در حالي است كه هنوز در افريقا و آسيا افراد زيادي به سنن خود وابسته هستند و حاضرند خود را براي اين سنن فدا كنند. هدايت و رهبري در ساختار دولت ـ ملت بسي ضروري است و وضعيت كنوني به گونه‌اي است كه گويي دولت‎ها مي‌توانند با كاركردهاي بانك جهاني و ديگر مراكز اقتصادي هدايت شوند. مرجعيت ملي از زمان و دورة پسااستعماري به عنوان يك اسطورة قديمي قلمداد مي‌شود. حقوق گمركي براي كالاهاي خارجي بايد حذف شوند و همة موانع در زمينة تجارت آزاد محو گردند. كشورهاي جهان سوم متأسفانه قدرت بي‌نهايت دولت را بر جامعة مدني مشاهده مي‌كنند. يك جامعة مدني فربه و قدرتمند ضامن خصوصي‌سازي و سياست‌گذاري درهاي باز است، در تصور دمكراتيك غربي اقليت‎ها بايد در برابر اكثريت جامعه محافظت شوند. اين تصور با تصور اسلامي از جامعه كه در آن قايل به تكثرگرايي واقعي است منافات دارد. هم اكنون حتي حقوق بشر به عنوان ابزاري در مقابل مخالفت حكومت‌ها با حكومت‎هاي غربي تلقي مي‌شود. در نهايت مسائل جنسيتي بدان منظور مورد بحث قرار مي‌گيرند كه جامعه به دو شق مرد و زن تقسيم شود و اين دو قشر به عنوان يك دشمن به هم نظر كنند. در واقع هر دو قشر دشمني مشترك دارند و اين دشمن‎ها خشونت، فساد و استعمار هستند. به گمان من هر دو قشر، چه مردها و چه زن‎ها، ناگزيرند براي كسب يك تصور مشترك يعني شهروندي بجنگند.

موضوع گفتگوي تمدن‎ها

گفتگوي تمدن‎ها روية آشكار و گشودة ديگر است. اين نوع گفتگو راه اجتناب ناپذير مراودة دو شريك برابر است اما ما شاهد دوگانگي غريبي ميان جهان مركز و جهان پيرامون، فرهنگ جهان‎شمول و فرهنگ محلي، فرهنگ‎هاي علمي، عقلاني و انساني و فرهنگ‎هاي خرافاتي، غيرانساني و غير علمي هستيم و طبيعي است كه در اين منظومه گفتگويي رخ ندهد. گفتگوي تمدن‎ها و فرهنگ‎ها مستلزم آن است كه در همه جاي جهان آغاز شود و نه تنها در فرهنگ‎هاي غربي، فرهنگ‎هاي اسلامي هم نياز دارند هم با سنت خويش و هم با مسائل جديد خود مواجهه‌اي درست داشته باشند تا بتوانند در اين فرايند گفتگوي فرهنگي، مشاركت بهتر و بيشتري داشته باشند.

متفكر اسلامي از كشور مصر و واجد آثار زيادي در زمينة مطالعات اسلامي.

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید

    تعداد نظرات منتشر شده: 13
    1. نویسنده :مسعود.محبی

      نوشته های اندیشه جالب توجه بود. ممنون از زحماتتان.

    1. نویسنده :تیم.تپل

      مطلب قابل تاملی بود.

    1. نویسنده :صیاد.دلها

      همین طور ادامه بدین … موفق باشید.

    1. نویسنده :مهربون

      آقای صبای عزیز سایت خوبی دارید. موفق باشید.

    1. نویسنده :روشنفکر

      عکسای بازیگران را بیشتر کنید.

    1. نویسنده :آتشفشان

      تلاشتان قابل تقدیر و سپاس است. اما جای کار زیادی دارد.

    1. نویسنده :کمیل.مردان

      زحمت زیادی کشیدین. سایت خوبی دارین. موفق باشین.

    1. نویسنده :صادق

      سبز و پایدار باشید…امیدوارم هیچ وقت سایت خوبتون مشکل پیدا نکنه

    1. نویسنده :Elyar.Soleimani

      سایت جالبیه خصوصن بخش سرگرمی و عکسهای خبری 🙂

    1. نویسنده :pink

      همیشه موفق باشید.

    1. نویسنده :mahyar.moazzen

      آق این اسلام و غرب؛ تعارض یا تفاهم چیيييييييييييييه

    1. نویسنده :فرناز

      آقای صبای عزیز سایت خوبی دارید. موفق باشید.

    1. نویسنده :رحیم.م.

      تمام مطالب اندیشه را خوندم برام مفید بود و جالب.